براي پاسخ به اين سؤال ذكر چند نكته ضروري است:
1. تمام انبياي الهي در تمام عمر شان موحد و خدا پرست بوده اند، اين مطلب از دو راه قابل اثبات است: يكي دليل عقلي و ديگري دليل نقلي.
الف: دليل عقلي: «هدف اصلي از بعثت انبياء، راهنمايي بشر به سوي حقايق و وظايفي است كه خداي متعال براي انسانها تعيين فرموده است و ايشان در حقيقت، نمايندگان الهي در ميان بشر هستند كه بايد ديگران را به راه راست، هدايت كنند. حال اگر چنين نمايندگاني، پاي بند به دستورات الهي نباشند، مردم، رفتار ايشان را مناقض با گفتارشان تلقّي مي كنند و ديگر به گفتارشان هم اعتماد لازم را پيدا نمي كنند و در نتيجه هدف از بعثت انبياء به طور كامل تحقق نخواهد يافت.»[1]ب: دليل نقلي: در آيه 124 سوره بقره آمده است كه: وقتي حضرت ابراهيم امتحان خود را به خوبي داد، خداوند او را به
به مقام امامت، برگزيد. حضرت ابراهيم از خداوند مسألت كرد که اين مقام را در ذريه او نيز قرار دهد، خداوند در جواب فرمود: عهد من به ظالمين نمي رسد.
يعني كساني كه ظلمي از آن ها صادر شده به اين مقام نمي رسند، هر چند كه يك ظلم باشد و آن هم ظلم كوچكي باشد؛ چه آن ظلم، شرك باشد يا معصيت ديگر و چه در همة عمرش باشد يا ابتداي عمر بوده و بعد توبه كرده است. هيچيك از اين افراد نمي توانند امام و پيشوا باشند. پس امام تنها آن كسي است كه در تمام عمرش حتي كوچك ترين ظلمي را مرتكب نشده باشد و تمام پيامبران اين گونه بوده اند.[2]در روايتي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ مي فرمايند: كسي كه به جاي سجده براي خدا، براي بتي سجده كند خدا او را امام قرار نمي دهد. من و علي ـ عليه السلام ـ هرگز بر بتي سجده نكرديم.[3]تا اينجا روشن شد كه تمام انبياء در تمام عمر معصوم و موحّد بوده اند و اين حكم شامل پيامبران اولواالعزم نيز مي شود.
2. انبياي اولوا العزم هر يك چه ديني داشته اند؟ بايد هر کدام را جدا گانه بررسي کرد، لذا ما به بررسي انبياي اولو العزم مي پردازيم:
حضرت نوح –عليه السلام-
اولين پيامبر اولواالعزمي كه داراي شريعت و كتاب است حضرت نوح ـ عليه السلام ـ است و ايشان قبل از مقام نبوت، موحّد و خداپرست بوده اند اما پيش از وي شريعتي نبوده است تا تابع آن باشند. طبق آيه 13 سوره شوري و 213 سوره بقره، كتاب نوح، اولين كتاب آسمانيِ مشتمل بر شريعت بوده است لذا از زمان حضرت آدم، تا حضرت نوح ـ عليه السلام ـ مردم و از جمله حضرت نوح، موحّد و خداپرست بوده اند و آئين و شريعت خاصي وجود نداشت است. هر چند طبق بعضي روايات و آيات، حضرت آدم و شيث و ادريس داراي كتاب بوده اند اما كتاب داشتن به معناي شريعت داشتن نيست. لذا در سوره شوري آيه 13 پيامبران داراي شريعت حضرت نوح و ابراهيم و موسي و عيسي و حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ معرفي شده اند.[4] لذا قبل از بعثت خود بر طريقه و روش انبياي پيشين خود حضرت آدم و شيث بوده است. اما شريعت را خود براي بشر به ارمغان آورده است.
حضرت ابراهيم و موسي و عيسي ـ عليه السلام ـ
انبياي اولواالعزمي همانند ابراهيم و موسي و عيسي تابع شريعت و آيين پيامبران پيشين خود بوده اند، مثلا حضرت ابراهيم تابع شريعت حضرت نوح بوده است تا اينكه خود داراي شريعت شد و به واسطه او شريعت حضرت نوح ـ عليه السلام ـ نسخ شد و همچنين ديگر پيامبران نيز مشمول همين حکمند. در اين باره حديثي از امام رضا ـ عليه السلام ـ كه گوياي اين مطلب است را ذكر مي كنيم: در كتاب عيون اخبار الرضا از امام رضا ـ عليه السلام ـ روايت شده كه فرمود: پيامبران اولواالعزم از اين جهت اولواالعزم ناميده شده اند كه داراي عزائم و شرايعند. آري همه پيغمبراني كه بعد از نوح، مبعوث شدند تابع شريعت و كتاب او بودند تا وقتي كه شريعت ابراهيم خليل برپا شد از آن به بعد همة انبياء تابع شريعت و كتاب او بودند تا زمان حضرت موسي، که هر پيغمبري پس از وي پيرو كتاب و شريعت حضرت موسي بود تا زمان حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ و از آن به بعد هم ساير انبيايي كه آمدند تابع شريعت و كتاب حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ بودند تا زمان پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ .[5]
دين پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ پيش از بعثت
در اينكه پيغمبر گرامي اسلام قبل از بعثت هرگز براي بت سجده نكرده و از خط توحيد منحرف نشدند شكي نيست و تاريخ زندگي ايشان به خوبي اين معنا را منعكس مي كند. اما در اينكه بر كدام آئين بوده اند؟ در ميان علما گفتگو است.
بعضي او را پيرو آئين حضرت مسيح ع مي دانند، چرا كه قبل از بعثت پيامبر، آئين رسمي و غيرمنسوخ آئين مسيح، بوده است. نمي توان اين نظر را پذيرفت زيرا در هيچ تاريخي نقل نشده است كه پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در معابد يهود يا نصاري يا اديان ديگر مشغول عبادت شده باشد. در عين حال، پيوسته خط و طريق توحيد را ادامه مي داد و به اصول اخلاقي و عبادت الهي سخت پايبند بود.
بعضي ديگر او را پيرو آئين ابراهيم ـ عليه السلام ـ مي دانند. چرا كه شيخ الانبياء و پدر پيامبران است و در بعضي از آيات قرآن، آئين اسلام به عنوان آئين ابراهيم معرفي شده است (ملة ابيكم ابراهيم، حج 78).
بعضي نيز اظهار بي اطلاعي كرده و گفته اند: مي دانيم آئين داشته، اما كدام آئين؟ بر ما روشن نيست. گرچه هر يك از اين اقوال مؤيدي دارد اما هيچ كدام مسلّم نيست.
نمي توان سخن قاطعي در اين مورد ارائه کرد اما به هر حال پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ برنامه خاصي از سوي خداوند داشته كه طبق آن عمل مي كرده و در حقيقت، آئين مخصوص خودش بوده تا زماني كه اسلام بر او نازل گشت. شاهد اين سخن حديثي است كه در نهج البلاغه آمده و بيان مي کند که «خداوند از آن زمان كه رسول خدا از شير باز گرفته شد، بزرگ ترين فرشته اش را همراه وي فرستاد تا شبانه روز، ايشان را به راه هاي مكارم و طريق اخلاقِ خوب سوق دهد.» مأموريت چنين فرشته اي دليل بر وجود يك برنامه اختصاصي است. روايات متعددي نيز در منابع اسلامي همانند بحار الانوار آمده است كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ از آغاز عمرش با روح القدس بود و با چنين تأييدي مسلماً براساس الهام روح القدس عمل مي كرد.»[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. فروغ ابديت، ج 1، جعفر سبحاني، چاپ شهريور 1366، دفتر تبليغات اسلامي.
2. تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي و ديگران، ج 2، ص 68 و ج 1.
3. خاتميت، شهيد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا.
4. بحارالانوار، ج 18، محمدباقر مجلسي، بيروت.
پي نوشت ها:
[1] . مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، نشر سازمان تبليغات اسلامي، چاپ شانزدهم، 1376، ج 1 و 2، ص 243.
[2] . طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، نشر بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، ج 1، ص 415.
[3] . طباطبايي، ترجمه تفسير الميزان، ج1، ص 422.
[4] . طباطبايي، ترجمه تفسير الميزان، ج1، ص 213.
[5] . طباطبايي، ترجمه تفسير الميزان، ج1، ص 217.
[6] . ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، نشر داراالكتب الاسلاميه، ج 20، ص 508.