ديگران ميگويند… (2)
عبدالله بن شبرمه بن طفيل ضببي، معروف به ابن شبرمه (72-144 هـ .ق) قاضي و فقيه نامدار كوفه، درباره امام صادق(ع) مي گويد:«به ياد ندارم حديثي از جعفربن محمد شنيده باشم، جزاينكه در عمق جانم اثر گذاشته باشد. از او شنيدم كه در نقل حديث مي گفت كه از پدرم و از جدم و از رسول خدا اين روايت را نقل مي كنم».(1)
ديگران ميگويند… (2)
ابن شبرمه و امام صادق(ع)
عبدالله بن شبرمه بن طفيل ضببي، معروف به ابن شبرمه (72-144 هـ .ق) قاضي و فقيه نامدار كوفه، درباره امام صادق(ع) مي گويد:«به ياد ندارم حديثي از جعفربن محمد شنيده باشم، جزاينكه در عمق جانم اثر گذاشته باشد. از او شنيدم كه در نقل حديث مي گفت كه از پدرم و از جدم و از رسول خدا اين روايت را نقل مي كنم».(1)
وي در سخني ديگر مي گويد: «به خدا سوگند! نه جعفربن محمد در نقل روايات از پدرش دروغ مي گفت و نه پدرش بر جدش دروغ مي گفت و نه او بر پيامبر (يعني آنچه در سلسله سند روايات جعفر بن محمد وجود دارد، جملگي درست است».(2)
ابن ابي ليلي و امام صادق(ع)
شيخ صدوق در روايتي نقل مي كند: محمد بن عبدالرحمان، معروف به ابن ابي ليلي (74-148 هـ .ق) فقيه، محدث، مفتي و قاضي مشهور كوفه، نزد امام صادق(ع) رفت و از آن حضرت پرسش هايي كرد و پاسخ هاي خوبي شنيد. سپس به امام عرض كرد: «شهادت مي دهم كه شما حجت هاي خداوند بر بندگانش هستيد».(3)
عمروبن عبيد معتزلي و امام صادق(ع)
عمروبن عبيد معتزلي، نزد امام جعفر بن محمد(ع) مشرف شد و اين آيه را تلاوت كرد: «الذين يجتنبون كبائرالاثم والفواحش.» (نجم: 32) امام صادق(ع) فرمود: «چرا ساكت شدي؟» گفت: «خواستم شما با توجه به آيه هاي قرآن، گناهان كبيره را يكي پس از ديگري براي من بيان كني!» حضرت به ترتيب، گناهان را يكي پس از ديگري بيان كرد و آن گونه پاسخ عمرو بن عبيد را داد كه در پايان، عمرو بي اختيار گريست و فرياد زد: «هركس به راي خويش سخن بگويد و در فضل و علم با شما منازعه كند، هلاك مي شود».(4)
جاحظ و امام صادق(ع)
ابوبحرجاحظ بصري، از دانشوران مشهورقرن سوم، درباره امام صادق(ع) مي گويد: «جعفربن محمد كسي بود كه علم و فقه آن حضرت، جهان را پر كرده است و گفته مي شود ابو حنيفه و سفيان ثوري، از شاگردان او بودند. همين در عظمت علمي آن حضرت كافي است».(5)
عمربن مقدام و امام صادق(ع)
عمربن مقدام، از علماي معاصر امام صادق(ع) درباره آن حضرت مي گويد: «هنگامي كه جعفر بن محمد را مي ديدم، مي فهميدم كه او از نسل پيامبران است. خودم ديدم كه درجمره منا ايستاده بود و از مردم مي خواست از او بپرسند و از علم سرشار او بهره مند شوند…».(6)
شهرستاني و امام صادق(ع)
ابوالفتح محمد بن ابي القاسم اشعري، معروف به شهرستاني (479- 547 هـ.ق) در كتاب گران سنگ الملل و النحل، درباره عظمت امام صادق(ع) مي نويسد: «امام صادق (ع) درامور و مسائل ديني، دانشي بي پايان و در حكمت، ادبي كامل و به امور دنيا و زرق و برق هاي آن، زهدي نيرومند داشت و از شهرت هاي نفساني دوري مي گزيد«.(7)
ابن خلكان و امام صادق(ع)
ابن خلكان، درباره امام صادق (ع) مي نويسد:«او يكي از امامان دوازده گانه اماميه و از بزرگان اهل بيت رسول خدا (ص)بود. به دليل صدق در گفتارش، به لقب صادق شهرت يافت و فضل او مشهور تر ازآن است كه به توضيح نياز داشته باشد».
ابن خلكان در جايي ديگر مي نويسد:«امام صادق(ع)، در صنعت كيميا (شيمي) از مهارت خاصي بهره مند بود. ابوموسي جابر بن حيان طرطوسي، شاگرد ايشان بود. جابر كتابي شامل هزار ورق نگاشت كه در بردارنده آموزه هاي جعفر بن محمد و حاوي پانصد رساله بود».(8)
ابن حجر عسقلاني و امام صادق(ع)
شهاب الدين ابولفضل احمد بن علي مصري شافعي، مشهور به ابن حجر عسقلاني(773-852 هـ . ق) درباره امام صادق (ع) مي گويد:«جعفربن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب، فقيهي است بسيار راست گفتار».(9)
ابن حجر در كتاب تهذيب التهذيب از ابي حاتم و او از پدرش درباره امام صادق(ع) نقل مي كند:« لا يسئل عن مثله.»و نيز مي نويسد:«ابن عدي گفته است: «براي جعفر بن محمد، احاديث ونسخه هاي بسياري است. او ازافراد موثق است.» ابن حيان او را در زمره ثقات قرار داده و گفته است:«جعفربن محمد، از بزرگان اهل بيت رسول خداست و از نظر فقه ، علم و فضل، مقام بالايي دارد.» نسايي نيز در جرح و تعديل، امام صادق(ع) را از افراد ثقه معرفي كرده است».(10)
صاحب سير اعلام النبلاء و امام صادق(ع)
صاحب سير اعلام النبلاء درباره امام صادق(ع) مي نويسد:
جعفر بن محمد بن علي بن حسين كه از فرزندان حسين بن علي، ريحانه رسول خدا است، يكي از بزرگان است كه مادرش ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابي بكر و مادر ام فروه، اسماء، دختر عبدالرحمان بن ابي بكر است. او بزرگ بني هاشم است. افراد بسياري از محضر وي كسب فيض كردند، از جمله، فرزندش موساي كاظم؛ يحيي بن سعيد انصاري؛ يزيد بن عبدالله، ابوحنيفه؛ ابان بن تغلب؛ ابن جريح؛ معاوية بن عمار؛ ابن اسحاق؛ سفيان؛ شبعه؛ مالك؛ اسماعيل بن جعفر؛ وهب بن خالد؛ حاتم بن اسماعيل؛ سليمان بن بلال؛ حسن بن صالح؛ حسن بن عياش؛ زهير بن محمد؛ حفص بن غياث؛ زيدبن حسن ؛ انماطي؛ سعيد بن سفيان اسلمي؛ عبدالله بن ميمون؛ عبدالعزيز بن عمران زهري؛ عبدالعزيز دراوري ؛ عبدالوهاب ثقفي،عثمان بن فرقد؛ محمد بن ثابت بناني؛ محمد بن ميمون زعفراني ؛مسلم زنجي؛ يحيي قطان و ابوعاصم نبيل.(11)
وي در كتاب ميزان الاعتدال نيز مي نويسد:«جعفربن محمد، ازامامان بزرگ است كه مقامي بس بزرگ دارد و نيكو كار و صادق است».(12)
ابن حجرهيتمي و امام صادق(ع)
شهاب الدين ابوالعباس، احمد بن بدرالدين شافعي، معروف به ابن حجر هيتمي(909-974 هـ. .ق) در صواعق المحرقه، در باره امام صادق(ع) مي نويسد:«مردم از آن حضرت دانش هاي بسياري فرا گرفته اند. اين علوم و دانش ها توسط مسافران به همه جا راه يافت و سرانجام، آوازه جعفر بن محمد در همه جا پيچيد. عالمان بزرگي مانند يحيي بن سعيد؛ ابن جريح؛ مالك؛ سفيان ثوري؛ ابو حنيفه؛ شعبه و ايوب سجستاني ازاو نقل كرده اند».(13)
ميرعلي هندي و امام صادق(ع)
مير علي هندي از علماي معاصر اهل سنت درباره عظمت علمي و اخلاقي امام صادق(ع) مي گويد:«آرا و فتاواي ديني، تنها نزد سادات و شخصيت هاي فاطمي رنگ فلسفي به خود گرفته بود. گسترش علم در آن زمان، روح بحث و جست و جو را برانگيخته بود و بحثها و گفت و گوهاي فلسفي در همه اجتماعات رواج يافته بود. رهبري اين حركت فكري را حوزه علمياي كه در مدينه شكوفا شده بود، بر عهده داشت. اين حوزه را نبيره علي بن ابي طالب(ع)، به نام امام جعفر كه صادق لقب داشت، تأسيس كرده بود. او پژوهشگري فعال و متفكري بزرگ بود و با علوم آن عصربه خوبي آشنايي داشت و نخستين كسي بود كه مدارس فلسفي اصلي را در اسلام تأسيس كرد.
در مجالس درس او تنها كساني كه بعدها مذاهب فقهي را تأسيس كردند، شركت نميكردند، بلكه فلاسفه و طلاب فلسفه از مناطق دور دست در آن حاضر مي شدند.
حسن بصري، مؤسس مكتب بصره و واصل بن عطا، مؤسس مذهب معتزله، از شاگردان او بودند كه از زلال چشمه دانش او سيراب ميشدند.(14)
عبدالله بن شبرمه بن طفيل ضببي، معروف به ابن شبرمه (72-144 هـ .ق) قاضي و فقيه نامدار كوفه، درباره امام صادق(ع) مي گويد:«به ياد ندارم حديثي از جعفربن محمد شنيده باشم، جزاينكه در عمق جانم اثر گذاشته باشد. از او شنيدم كه در نقل حديث مي گفت كه از پدرم و از جدم و از رسول خدا اين روايت را نقل مي كنم».(1)
وي در سخني ديگر مي گويد: «به خدا سوگند! نه جعفربن محمد در نقل روايات از پدرش دروغ مي گفت و نه پدرش بر جدش دروغ مي گفت و نه او بر پيامبر (يعني آنچه در سلسله سند روايات جعفر بن محمد وجود دارد، جملگي درست است».(2)
ابن ابي ليلي و امام صادق(ع)
شيخ صدوق در روايتي نقل مي كند: محمد بن عبدالرحمان، معروف به ابن ابي ليلي (74-148 هـ .ق) فقيه، محدث، مفتي و قاضي مشهور كوفه، نزد امام صادق(ع) رفت و از آن حضرت پرسش هايي كرد و پاسخ هاي خوبي شنيد. سپس به امام عرض كرد: «شهادت مي دهم كه شما حجت هاي خداوند بر بندگانش هستيد».(3)
عمروبن عبيد معتزلي و امام صادق(ع)
عمروبن عبيد معتزلي، نزد امام جعفر بن محمد(ع) مشرف شد و اين آيه را تلاوت كرد: «الذين يجتنبون كبائرالاثم والفواحش.» (نجم: 32) امام صادق(ع) فرمود: «چرا ساكت شدي؟» گفت: «خواستم شما با توجه به آيه هاي قرآن، گناهان كبيره را يكي پس از ديگري براي من بيان كني!» حضرت به ترتيب، گناهان را يكي پس از ديگري بيان كرد و آن گونه پاسخ عمرو بن عبيد را داد كه در پايان، عمرو بي اختيار گريست و فرياد زد: «هركس به راي خويش سخن بگويد و در فضل و علم با شما منازعه كند، هلاك مي شود».(4)
جاحظ و امام صادق(ع)
ابوبحرجاحظ بصري، از دانشوران مشهورقرن سوم، درباره امام صادق(ع) مي گويد: «جعفربن محمد كسي بود كه علم و فقه آن حضرت، جهان را پر كرده است و گفته مي شود ابو حنيفه و سفيان ثوري، از شاگردان او بودند. همين در عظمت علمي آن حضرت كافي است».(5)
عمربن مقدام و امام صادق(ع)
عمربن مقدام، از علماي معاصر امام صادق(ع) درباره آن حضرت مي گويد: «هنگامي كه جعفر بن محمد را مي ديدم، مي فهميدم كه او از نسل پيامبران است. خودم ديدم كه درجمره منا ايستاده بود و از مردم مي خواست از او بپرسند و از علم سرشار او بهره مند شوند…».(6)
شهرستاني و امام صادق(ع)
ابوالفتح محمد بن ابي القاسم اشعري، معروف به شهرستاني (479- 547 هـ.ق) در كتاب گران سنگ الملل و النحل، درباره عظمت امام صادق(ع) مي نويسد: «امام صادق (ع) درامور و مسائل ديني، دانشي بي پايان و در حكمت، ادبي كامل و به امور دنيا و زرق و برق هاي آن، زهدي نيرومند داشت و از شهرت هاي نفساني دوري مي گزيد«.(7)
ابن خلكان و امام صادق(ع)
ابن خلكان، درباره امام صادق (ع) مي نويسد:«او يكي از امامان دوازده گانه اماميه و از بزرگان اهل بيت رسول خدا (ص)بود. به دليل صدق در گفتارش، به لقب صادق شهرت يافت و فضل او مشهور تر ازآن است كه به توضيح نياز داشته باشد».
ابن خلكان در جايي ديگر مي نويسد:«امام صادق(ع)، در صنعت كيميا (شيمي) از مهارت خاصي بهره مند بود. ابوموسي جابر بن حيان طرطوسي، شاگرد ايشان بود. جابر كتابي شامل هزار ورق نگاشت كه در بردارنده آموزه هاي جعفر بن محمد و حاوي پانصد رساله بود».(8)
ابن حجر عسقلاني و امام صادق(ع)
شهاب الدين ابولفضل احمد بن علي مصري شافعي، مشهور به ابن حجر عسقلاني(773-852 هـ . ق) درباره امام صادق (ع) مي گويد:«جعفربن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب، فقيهي است بسيار راست گفتار».(9)
ابن حجر در كتاب تهذيب التهذيب از ابي حاتم و او از پدرش درباره امام صادق(ع) نقل مي كند:« لا يسئل عن مثله.»و نيز مي نويسد:«ابن عدي گفته است: «براي جعفر بن محمد، احاديث ونسخه هاي بسياري است. او ازافراد موثق است.» ابن حيان او را در زمره ثقات قرار داده و گفته است:«جعفربن محمد، از بزرگان اهل بيت رسول خداست و از نظر فقه ، علم و فضل، مقام بالايي دارد.» نسايي نيز در جرح و تعديل، امام صادق(ع) را از افراد ثقه معرفي كرده است».(10)
صاحب سير اعلام النبلاء و امام صادق(ع)
صاحب سير اعلام النبلاء درباره امام صادق(ع) مي نويسد:
جعفر بن محمد بن علي بن حسين كه از فرزندان حسين بن علي، ريحانه رسول خدا است، يكي از بزرگان است كه مادرش ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابي بكر و مادر ام فروه، اسماء، دختر عبدالرحمان بن ابي بكر است. او بزرگ بني هاشم است. افراد بسياري از محضر وي كسب فيض كردند، از جمله، فرزندش موساي كاظم؛ يحيي بن سعيد انصاري؛ يزيد بن عبدالله، ابوحنيفه؛ ابان بن تغلب؛ ابن جريح؛ معاوية بن عمار؛ ابن اسحاق؛ سفيان؛ شبعه؛ مالك؛ اسماعيل بن جعفر؛ وهب بن خالد؛ حاتم بن اسماعيل؛ سليمان بن بلال؛ حسن بن صالح؛ حسن بن عياش؛ زهير بن محمد؛ حفص بن غياث؛ زيدبن حسن ؛ انماطي؛ سعيد بن سفيان اسلمي؛ عبدالله بن ميمون؛ عبدالعزيز بن عمران زهري؛ عبدالعزيز دراوري ؛ عبدالوهاب ثقفي،عثمان بن فرقد؛ محمد بن ثابت بناني؛ محمد بن ميمون زعفراني ؛مسلم زنجي؛ يحيي قطان و ابوعاصم نبيل.(11)
وي در كتاب ميزان الاعتدال نيز مي نويسد:«جعفربن محمد، ازامامان بزرگ است كه مقامي بس بزرگ دارد و نيكو كار و صادق است».(12)
ابن حجرهيتمي و امام صادق(ع)
شهاب الدين ابوالعباس، احمد بن بدرالدين شافعي، معروف به ابن حجر هيتمي(909-974 هـ. .ق) در صواعق المحرقه، در باره امام صادق(ع) مي نويسد:«مردم از آن حضرت دانش هاي بسياري فرا گرفته اند. اين علوم و دانش ها توسط مسافران به همه جا راه يافت و سرانجام، آوازه جعفر بن محمد در همه جا پيچيد. عالمان بزرگي مانند يحيي بن سعيد؛ ابن جريح؛ مالك؛ سفيان ثوري؛ ابو حنيفه؛ شعبه و ايوب سجستاني ازاو نقل كرده اند».(13)
ميرعلي هندي و امام صادق(ع)
مير علي هندي از علماي معاصر اهل سنت درباره عظمت علمي و اخلاقي امام صادق(ع) مي گويد:«آرا و فتاواي ديني، تنها نزد سادات و شخصيت هاي فاطمي رنگ فلسفي به خود گرفته بود. گسترش علم در آن زمان، روح بحث و جست و جو را برانگيخته بود و بحثها و گفت و گوهاي فلسفي در همه اجتماعات رواج يافته بود. رهبري اين حركت فكري را حوزه علمياي كه در مدينه شكوفا شده بود، بر عهده داشت. اين حوزه را نبيره علي بن ابي طالب(ع)، به نام امام جعفر كه صادق لقب داشت، تأسيس كرده بود. او پژوهشگري فعال و متفكري بزرگ بود و با علوم آن عصربه خوبي آشنايي داشت و نخستين كسي بود كه مدارس فلسفي اصلي را در اسلام تأسيس كرد.
در مجالس درس او تنها كساني كه بعدها مذاهب فقهي را تأسيس كردند، شركت نميكردند، بلكه فلاسفه و طلاب فلسفه از مناطق دور دست در آن حاضر مي شدند.
حسن بصري، مؤسس مكتب بصره و واصل بن عطا، مؤسس مذهب معتزله، از شاگردان او بودند كه از زلال چشمه دانش او سيراب ميشدند.(14)
پي نوشت ها :
1-همان، ص343، ح16.
2-همان.
3-من لا يحضره الفقيه، ج1، ص188، ح569.
4-كليني، كافي، ج2، صص 285-287.
5-رسائل جاحظ، ص106؛ حيات فكري و سياسي امامان شيعه، ص330.
6-سيراعلام النبلاء، ج6، ص257.
7-الملل و النحل، ج1، ص147؛ حيات فكري و سياسي امامان شيعه، ص330.
8-وفيات الاعيان، ج1، ص327؛ سيره پيشوايان، ص353؛ حيات فكري و سياسي امامان شيعه، ص330.
9-تقريب التهذيب، ص68.
10- تهذيب التهذيب، ج2، ص104.
11- سير اعلام النبلاء، ج6، صص255 و 265.
12- لغت نامه دهخدا، ج9، صص130-323.
13. الصواعق المحرقه، ص201.
14- مختصر تاريخ العرب، ص193؛ سيره پيشوايان، ص 352.
منبع:نشريه اشارات- شماره137
/ع