دیدگاه سوژه محور شرقشناسان به اسلام
در این رویکرد به عنوان نمونه، به بررسی اجمالی آراء چند شرق شناس پرداخته میشود. لوئی ماسینیون با وجود تأثیرگذاری بر نظریات شیعهشناسانهی کربن که در فضایی پدیدارشناسانه مطرح شده بود امّا نقطهی آغاز حرکتش دیدگاههایی استعمارگرانه و سوژه محورانه بود.
ماسینیون فرانسوی (1962 – 1883) در حالیکه خود یک کاتولیک بود تلاش کرد اسلام را از درون بفهمد و به این ترتیب تأثیر مهمی برشناخت اسلام در غرب و نیز بر رویکرد کلیسای کاتولیک و واتیکان نسبت به اسلام گذاشت. وی در سفرش به الجزایر با برخی افسران استعمارگر فرانسوی مرتبط شد که یکی از آنها «شاتلیر» (1) مؤسس کرسی جامعهشناسی مسلمانان در کالجِ پاریسِ فرانسه بود؛ ویلسون مینویسد ماسینیون به اسلام به چشم یک ابژهی مستعمرانی نگاه میکرد او در بغداد توسط خاندان آلوسی از اتهام به جاسوسی نجات یافت خاندان آلوسی در جمعآوری آثار حلاج به ماسینیون کمک کرد. وی طی جنگ جهانی اوّل یک افسر مترجم برای فرانسهی استعمارگر بود. (2)
در آثار ماسینیون میتوان به مسلمان پاک و سه مذهب ابراهیمی اشاره کرد. او به علت اثر شیعهشناسانهاش یعنی کتاب حلاج مورد انتقادات فراوانی قرار گرفت؛ به عنوان مثال گفته شد که او به یک موضوع نسبتاً حاشیهای در اسلام، یعنی تصوف، اهمیتی بیش از اندازه داده است. ادوارد سعید در کتاب شرقشناسی، او را مورد حملههای شدید قرار داده است. به علاوه بسیاری از کاتولیکها نسبت به نگاه بیپرده و صریح وی به اسلام، با شکاکیت مواجه شدند امّا به هر حال در میان شاگردان ماسینیون شخصیتهای مهمی مانند هانری کربن فرانسوی و عبدالرحمن بدوی مصری تربیت شدهاند. ماسینون در اواخر عمرش معتقد به همزیستی مسالمتآمیز یهودیان، مسلمانان و مسیحیان شده بود که چنین نگاهی به سختی میتوانست در عقیده کاتولیک ریشهیابی شود بنابراین میتوان گفت این دیدگاه وی از کلام، الهیات و روش اسلامی الهام گرفته بود.
براساس مفهوم «وساطت عرفانیِ» ماسینیون در نگرش شیعی، انسان میتواند به وسیلهی تحمل زجر و شکنجه، کفارهی گناهان دیگران را بپردازد وی این مفهوم را از آموزههای مسیحی گرفته بود آنجا که طبق نظر پل قدیس، رنجها و شکنجههای وارد به جسم عیسی میتوانست انسانیت را از گناه رهایی بخشد.
ماسینیون اعتقاد داشت وحی در سه مرحله رخ میدهد:
مرحلهی اوّل) وحی دین طبیعی به پدرسالاران اولیه.
مرحله دوم) وحی قانون به موسی.
مرحلهی سوم) وحی عشق الهی به مسیح.
در نظریهی ماسینیون اسلام بازگشت به دین طبیعی «پدرسالاران» است جایی که ذات خداوند نمیتواند شناخته شود، و انسان فقط مجبور است آنچه را که به او وحی شده دربارهی صفات خداوند و قانونش بپذیرد و بدون وحدت برقرار کردن با خداوند، از آن قوانین پیروی کند. ماسینیون اختلاف در مسائل اخلاقی را بین اسلام، یهود و مسیحیت توضیح میدهد و مینویسد اسلام حتی اجازهی چند همسری، محاربه یا انتقام را میدهد ولی غالباً از اسلام به عنوان یک دین خام و اولیه سخن میگوید و اسلام را نسبت به امور حرام و ممنوع در دین یهودی و مسیحی معترض معرفی میکند، از اینرو معتقد است مسیحیان باید خودشان را طرف نزاع مسلمانان بدانند و این امر فقط با احتراز از یک پسزمینهی مسلمانی امکانپذیر است در حقیقت مسیحیان میتوانند اسلام را به وسیلهی ریشه مشترکشان در آموزههای ابراهیمی بفهمند تا از طریق روح ایمان و قربانی در دین ابراهیمی به مسلمانان نزدیک شوند اما این امر به منزلهی ایثار مسیحیان جهت رهایی بخشی به مسلمانان با رستگاری ارائه شده توسط مسیح با یکدیگر متحد شوند بدون اینکه مسیحی شوند؛ زیرا تغییر کیش ظاهری برای مسلمانان از نظر ماسینیون ضروری به نظر نمیرسد بلکه وی به دنبال تغییر درونی مسلمانان است او هم چنین استعداد توسعهی بیشتر وحی را در اسلام مشاهده میکند؛ اسلامی که پیام مبنائیش پیام یگانگی خداوند است؛ هر چند مسلمانان با زور و خشونت درصدد گسترش آن بودند. در عین حال لویی ماسینیون دریافته بود در اسلام گرایشی به تساهل وجود دارد که در شعائر حج و عرفان به طور واضحی مشاهده میشود (3) ماسینیون به علت توجه افراطیش به تصوف شیعی مورد انتقاد قرار گرفت، مسلمانان عقیده دارند این توجه، موجب نادیده گرفتن قانونگرایی اسلامی شده است. ادوارد سعید به عنوان یک محقق عرب و غیرمسلمان نوشت ماسینیون از حلاج برای تجسم ارزشهای ممنوع در مجموعهی نظری و عملی اسلام استفاده کرده و این امر را به منظور متهم کردن اسلام و فریب دادن مخاطبانش انجام داده است. (4)
شاهد مثال دیگری که به عنوان نمونهی سوژه محوری شرقشناسان غربی در این قسمت مورد بررسی اجمالی قرار میگیرد نظریات شیعهشناسانه گلدزیهر است؛ بوستون (5) نویسندهی کتاب «یهودستیزی اسلام» مینویسد گلدزیهر عقیده دارد شیعهها تهاجمیتر از مسلمانان اهل سنت هستند وی مینویسد فقه شیعه نابردباری بیشتری را نسبت به عقاید دیگران نشان میدهد چنانکه غیرمؤمنان را ذاتاً نجس اعلام میکند.
در مقدمه مجموعه مقالات شیعه گرایی آمده است که در ابتدای قرن 16 حکومت صفویه اسلام شیعی را به عنوان دین رسمی کشور اعلام کرد و به یک سلسله مراتب روحانی اجازه داد که تقریباً همهی جنبههای زندگی عمومی را کنترل کند و بر آنها تأثیر گذارند. تأثیرگذاری عمیق روحانیان شیعی تقریباً چهارقرن استمرار یافته است (به استثنای سالهای 1722 – 1795 در دوره استیلای افغان تا دورهی قاجار) براون (6) در تحقیقات ایرانشناسانهی خود مینویسد در ایران مجتهدان، نیروی مهمی هستند که خودشان را با تمام فعالیتهای انسانی از جزئیات کوچکِ تهذیب شخصی تا بزرگترین جریانات سیاسی مرتبط میدانند او همچنین مینویسد روحانیت شیعی معتقد است یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و معتقدان به سایر ادیان ذاتاً نجس هستند. در زمان شاه اسماعیل اول صفوی (1524 – 1502) مسافر پرتغالی «تام پایرز» (7) (1512 – 1515) نوشت شاه اسماعیل اول تنفر زیادی از یهودیان دارد.
به نظر میرسد شیعهشناسان سوژه محور دورهی مدرنیته رویکردهای غالیانه را به جای اعتقادات شیعی مطرح کردهاند «برونر» در مقاله «شیعهی دوازده امامی در دورهی جدید» در اینباره مینویسد آیا شیعیان امامیه معتقدند:
-به پیامبر اسلام و اهلبیت او قدرتهای خدایی برای خلق، رزق، احیا و اماته و مانند آن تفویض شده است؟
– معجزات به وسیلهی پیامبر و اهلبیت او انجام میشود؟
– پیامبر و اهلبیت براعمال و نیات همهی مردم حاضر و ناظر هستند؟
– پیامبر و اهلبیت از حوادث آینده خبر دارند؟
– پیامبر و اهلبیت دارای خلقتی فوق بشری هستند؟
و سپس مینویسد که اکثر علمای شیعه پاسخ منفی به سئوالات بالا دادهاند. (8)
امروزه نظریههای غالیانه شیعی به چهار گروه تقسیم میشود: شیخیه، بابیه، بهاییه و ازلیه که همه به گونهای دربردارندهی نظریهی شیخ احمد احسایی هستند در حالیکه اکثر علمای شیعه با او مخالفت کردهاند شیخ احمد معتقد بود هر چند امامان ظاهراً از نژاد انسانی هستند امّا حقیقتشان متفاوت از همهی انسانهاست. محمدحسین برساتی مینویسد مولانا محمد بشیر انصاری (1983 – 1901) در طول جنگ جهانی دوم به عنوان جاسوس دولت بریتانیا به عراق فرستاده شد و با میرزا موسی اسکویی ملاقات کرد وی سپس تحت تأثیر رئیس فرقه شیخیه قرار گرفت و به مذهب شیخیه درآمد، سرانجام با کتاب شیخ احمد احسایی (شرح زیارات) و کتاب (احقاق حق) بازگشت و به طور مخفیانه اعتقادات غالیانهی شیخی را تبلیغ کرد.
از متون اسلامی بر میآید که غلو همواره مورد سرزنش و تکفیر امامان قرار داشت. برونر از قول برساتی مینویسد برخی سوء برداشتها از شعائر شیعه موجب اتهام ایشان به غلو و تکفیرشان شده است به عنوان مثال عبدالرحمان هادیزاده قاضی باکو در روزنامهی کمونیست اعمال شیعیان را در روز عاشورا بتپرستی خوانده بود انتقادات وی عبارتند از:
1. برگزاری این مراسم نه تنها افتخارآمیز نیست بلکه ممنوع است.
2. اگر پاک شدن گناهان به وسیلهی شعائر عاشورایی موجب برگزاری این مراسم است بنابراین علمای شیعه تبلیغ گناهکاری میکنند.
3. مقابله حسین بن علی با یزید، الهامبخش مقابلهی ایران با خلفای عثمانی بود.
4. اشرافیگری ایرانی، مراسم محرم یعنی «فرهنگ گریه کردن» را به منظور تحریک شیعیان علیه سنیها گسترش داده است.
5. بنیامیه در سوریه بسیاری عناصر فرهنگ بیزانس را پذیرفتند و فئودالیسم عرب را توسعه دادند در حالی که حسین بن علی فرهنگ پهلوانی بدوی و عصر پدرسالاری را ارائه داد امّا بنابر جبر تاریخ، جنگ کربلا به طور منطقی با پیروزی بنیامیهی متمدنتر پایان یافت جنگ چالدران نیز در 1514 یک مثال مشابه بود که در این جنگ، صفویه جهت استمرار تئوکراسی ایستادگی کرد امّا از آنجا که تئوکراسی نسبت به مدرنیته دشمنتر از فئودالیسم بود، طرف پیشرفتهتر پیروز شد؛ همانگونه که در جنگ چالدران این اتفاق افتاد.
6. ظهور شیعه یک «گام غلط» در تاریخ اسلام بود زیرا اعتقادات دینی شیعه و شعائرش وحشیانه هستند در حالی که اسلام، حداقل، عربها را از کوچنشینی به طرف وحدت ملی سوق داد امّا شیعه متهم به نزاع و فرقهبازی در دوران اولیهی اسلام است؛ نزاعی که هرگز نمیتوانست به سود مردم باشد.
در دهه 1920 یک کمونیست از دلایل پان اسلامی علیه شیعه استفاده کرد و مراسم عمومی محرم در 24 می 1931 به علت شعائر ذیل ممنوع شد:
الف- حرکت دسته جمعی عزاداری
ب- صدمه جنسی در حال ضربه زدن به خود یا دیگران
ج – شلاقزنی به خود با شمشیر یا زنجیر
د – بریدن پیشانی فرزندان با تیغ
هـ – مجروح کردن گروهی از فئودالیستهای عرب در خانهها
پل لوفت و کولین ترنر ویراستاران مجموعه چهارجلدی شیعهگرایی مینویسند:
در مقالهای با عنوان «مفاهیم انتقادی شیعه در مطالعات اسلامی» آمده هومر در گزارش جنگ تراژیک یونانی مینویسد «حقیقت اولین قربانی این جنگ است» که این عبارتِ تراژیک، در بدفهمی غربیها نسبت به اسلام کاملاً صدق میکند زیرا تحلیلگرانِ بحران در خاورمیانهی اسلامی به طور کلی، و در عراق به طور خاص، دچار بدفهمی مزبور هستند و این امر به بدفهمی و قربانی شدن حقیقت در مطالعات اسلامشناسانه و به تبع آن مطالعات شیعه شناسانه انجامیده است؛ توضیح آنکه در روابط میان غرب و شوروی و از بین رفتن وحدت شوروی و نیز در ضرورت برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون، مفسران سیاسی، اسلام را عامل ترس و وحشت غرب معرفی و اعلامیهای تهیه کردند که جنگیدن با مسلمانان را به اتهام تروریسم، توجیه میکند تا پس از واقعه یازده سپتامبر هرگونه تعرض به مسلمانان را مشروع و قانونی جلوه دهد. ایشان عامل مهم رویارویی غرب و جهان اسلام را شیعهگرایی مسلمانان معرفی کردهاند؛ براین اساس شیعیان نیرویی بیگانه، ستیزهگر و ضدغربی معرفی شدهاند که عامل ناآرامی و آشوب در سراسر جهان اسلام هستند. شایان توجه است اکثر شیعیان جهان در مناطق نفتخیز زندگی میکنند؛ ایشان به عنوان یک نیروی فرهنگی – دینی دارای جمعیت زیادی هستند و از نقطه نظر صرفاً مذهبی، تأثیرگذاری فقهی، کلامی، و نیز عملکرد آنان در توسعهی اسلام به طور عام و در تمدن مسلمان به طور خاص غیرقابل پیشبینی است از اینرو شیعهگرایی به عنوان یک جوهرهی ناشناخته و با آثار کم مکتوب در زمینهی تاریخ، عقاید و عملکردهایش ابهام فراوان دارد. (9)
مشاهده میشود که دیدگاه سوژه محور شرقشناسان به نتایجی خلاف واقع منجر شده است و هر کدام از این نتایج مقدمات قیاسهای بعدی قرار گرفته و به صورت تصاعدی سوءبرداشتها بیشتر و بیشتر شده است و سرانجام چهرهای از شیعه نمایش داده میشود که هیچ شباهتی به شیعه امامیه ندارد.
پینوشتها
1. Alfred de chatelier
2. Wilson, Jeremy, “Lawrence of Arabia” (1989) The authorised biography of E.T. Lawrence, Index S.V. fiance.
3. Borrmans, Maurice (1980) Islam, religione societa, torino: 121-130.
4. Said, Edward, (1977) Orietalism, London, Penguin: 272.
5. Andrew G. Boston
6. E.G.Brown
7. Tomepires
8. Rainer Brunner, & Werner Ends (eds) (2001) the Twelver Shia in Modem Times, Religious Culture & Polirical History, Leiden, Boston, Coin: Brill: 145.
9.Shi ism, critical concepts in Islamic studies, Edited by Paul Luft and Colin turner, (2008) VI, origins and evdution, Routledge, London and New York: 1.
منبع مقاله :
صانعپور، مریم؛ (1393)، شیعهشناسان غربی و اصول اعتقادات شیعه دوازده امامی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل