در جستوجوى راز جاودانگى قرآن در مسير تاريخ، سخن نهايى همه پويندگان عرصه وحى و مفسران حقيقى قرآن آن است كه خصوصيات خود اين كتاب آسمانى به آن ضمانتبقا بخشيده و در فراز و فرودهاى فرسايشى زمان، آن را از كهنگى نجات داده (1) ; گرچه عوامل ديگرى مانند اهتمام مسلمانان به حفظ قرآن نيز در اين امر بىاثر نبوده است.
نخستين و مهمترين نكته در بيان راز جاودانگى قرآن آن است كه اين متن از خدا است نه ساخته و پرداخته عقل بشر. اين كتاب از سوى كسى است كه به تمام زمانها، مكانها، پرسشها و نيازهاى انسان و مخلوقات احاطه دارد و مىتواند تا قيام قيامت پاسخگوى تمام احتياجات و سؤالات بشر باشد. بهترين دليل درستى اين سخن، وجود آيات تحدى در قرآن و ناتوانى بشر در آوردن مثل آن است. در واقع اين اعجاز، از سوى خدا بودن قرآن را اثبات مىكند.
در تبيين راز جاودانگى قرآن، خصوصيات و صفات اين كتاب آسمانى از دو منظر درونى و بيرونى قابل بررسى مىنمايد.
صفات درونى قرآن:
از آنجا كه استخراج و بررسى تمام صفات درونى قرآن، مقولهاى مفصل است و تحقيقى ويژه مىطلبد، به ذكر چند مورد بسنده مىشود:
1. اعجاز در بعد لفظ قرآن
بخشى از جاودانگى قرآن مرهون زيبايى و رسايى وصفناپذير كلماتى است كه ساختمان بديع و بىسابقه اين كتاب آسمانى را به وجود آورده و تمام اديبان و سخن سرايان زبردست تاريخ را به ستايش و شگفتى واداشته است. در اين گستره مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
الف) ژرفايى و حكمت آموزى واژگان:
گزينش و چينش واژهها در قرآن كريم در پرتو حكمت و دقت صورت پذيرفته است (2) ; مانند كلمههاى صراط و سبل. قرآن كريم وقتى در مقام بيان تنها راه مستقيم هدايت است، كلمه صراط را به كار مىبرد و هر جا سخن از راههاى انحرافى است، از كلمه سبل استفاده مىكند; چرا كه راه هدايتيكى است و جمع بسته نمىشود; در حالى كه راههاى ضلالت و گمراهى متعدد است و به صورت جمع مىآيد.
ب) نوگرايى سبك، خوش آوايى تركيب:
سبك قرآن نثر متعارف و نيز نظم و شعر نيست; ولى ويژگىهاى مثبت هر دو را دارد و هر آيهاى از موضوعات مختلف سخن مىگويد. اين سبك تازگى و طراوتى ويژه و انحصارى پديد مىآورد; (3) همانند «و الطور × و كتاب مسطور × في رق منشور × و البيت المعمور × و السقف المرفوع × و البحر المسجور» . (4)
ج) لطافت گرايى خردمندانه و اخلاقى در بيان واقعيتها:
اين نص گرانسنگ در شرح و تبيين حقيقت از بالاترين قواعد زيباسازى كلام و مفاهمه بهره مىبرد. قرآن كريم از زيباترين و گيراترين تشبيهات، كنايات، استعارات و تمثيلها آكنده است; اما در عين حال همواره معيارهاى اساسى حقيقتگويى، خردمحورى، ارزشهاى انسانى و اخلاقى را نيز رعايت مىكند; مانند آيه «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» (5) كه در آن هر يك از زوجين به لباس تشبيه شدهاند. لباس باعث زينب و زيبايى، حيا و عفت، صيانت از تعرض و دستبرد بيگانگان است. (6)
د) بيان مطالب و مسائل مختلف در قالب الفاظ كوتاه و موجز:
نظير بيان هدايت تكوينى به سوى خوبىها و مساله حب و بغض در راه خدا كه اساس ايمان است، در كوتاهترين عبارت: «و لكن الله حبب اليكم الايمان و زينه في قلوبكم و كره اليكم الكفر و الفسوق و العصيان» (7)
2. اعجاز در بعد محتوايى قرآن
بى شك آنچه در كنار اعجاز لفظى قرآن، در جاودانگى قرآن نقش مهمتر دارد، اعجاز در قلمرو محتوا است كه شناخت آن به تفكر و تامل بيشتر نيازمند است. در اين گستره، مىتوان به موارد مهم زير اشاره كرد.
الف) هماهنگى با فطرت و سرشت مشترك انسانها
برخوردارى انسانها از سرشت طبيعى غرايز همگون آنها را در انگيزه حركات و تحركات و نيازمندىهاى مختلف روانى و جسمانى متحد ساخته است. قرآن كريم در اين باره مىفرمايد: «فطرت الله التي فطر الناس عليها (8) ; سرشتخداوندى كه مردم را بر آن سرشتخلق كرد» ، و «خلقكم من نفس واحدة (9) ; خداوند شما را از نفس واحد آفريد» .
از ويژگىهاى اساسى قرآن كه آن را از تمام نوشتههاى ديگر ممتاز ساخته، هماهنگى آن با سرشت الاهى انسان و پاسخگويى به احتياجات و سؤالات او در تمام اعصار و مكانها است.
ب) واقعگرايى و اعتدال
هنر قرآن در اين است كه با نگرش واقع بينانه به حقيقت وجود انسان و سرنوشت وى، اهداف زندگى او را در يك طبقهبندى منظم مقدماتى، متوسط، عالى و نهايى سامان و انتظام مىبخشد تا تمام استعدادهاى ذاتىاش پرورش يابد و خاستگاههاى وجودىاش به شيوهاى معتدل و هماهنگ ارضا گردد. (10)
ج) پيراستگى از اختلاف و تناقض
از ضرورتهاى عالم ماده و طبيعت، تحول و تكامل است. همه موجودات اين عالم وجود تدريجى دارند و در ذات خويش همواره از ضعف به قوت و از نقص به كمال مىگرايند. انسان نيز در افكار و آثار خويش پيوسته در حال تحول و تكامل است. كتاب آسمانى قرآن با آنكه در طول 23 سال، در احوالات و شرايط مختلف (سفر و حضر، مكه و مدينه، جنگ و صلح و سختى و آسانى) براى بيان معارف الاهى و تعليم اخلاق پسنديده و بيان قوانين دينى نازل شده، در اجزا و آيات آن كمترين اختلاف و تناقضى مشاهده نمىشود. (11) و اين ويژگى منحصر به فرد، به قرآن جاودانگى بخشيده و در بقاى ابدى آن نقشى مهم ايفا مىكند.
د) بيان مستحكمترين راه هدايت
ان هذا القرآن يهدي للتي هي اقوم; (12) به درستى كه اين قرآن به محكمترين و صحيحترين راه هدايت مىكند.»
قرآن و دين اسلام انسان را به راه خير و سعادت دنيا و آخرتش را تامين كند; فرا مىخواند. (13) ارائه مستحكمترين و صحيحترين راه هدايت و سعادت موجب جاودانگى قرآن گشته است.
ه) معيار تشخيص حق و باطل بودن
«تبارك الذي نزل الفرقان على عبده ليكون للعالمين نذيرا; (14) پر بركت استخداونديكه فرقان [جدا سازنده حق از باطل] را بر بنده خود نازل كرد تا بيم دهندهاى براى جهانيان باشد» .
«مبين و فرقان» دو وصفى است كه اوج عظمت قرآن را تا ابد براى عالميان بيان مىكند و به عنوان بارقهاى از رحمت و بركت الاهى در قرآن عظيم تجلى كرده است. و از فيض وجود اين كتاب حقيقت و واقعيت چهره دروغين و حق نماى باطل در هر زمانى، به ويژه دوران پيچيده معاصر، آشكار مىگردد. (15)
صفات بيرونى قرآن
آنچه در كشف راز جاودانگى قرآن قابل تامل است وجود صفات و ويژگىهايى است كه با مطالعه و نگاهى از بيرون به قرآن آشكار مىگردد. در ميان اين صفات دو وصف، قابل عنايت است.
1. معجزه فكرى
بر خلاف ساير معجزات انبيا كه از سنخ معجزات محسوس و ملموس بوده، در روزگار حضور خود آن پيامبران رخ داده و اينك اثرى از آنها باقى نمانده است، قرآن (معجزه اصلى پيامبر) معجزهاى عقلى – فرهنگى است كه بر حضور پيامبر مشروط نيست و در هميشه تاريخ جاودان و معرف خويش است. (16) چون قرآن معجزهاى انديشهاى و عقلانى است، براى ابد – تا زمانىكه فكر باقى است – جاودانه مىماند.
2. خاتميت قرآن
«ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسول الله و خاتم النبيين (17) ; حضرت محمد (ص) پدر هيچ يك از شما نيست و لكن رسول خداوند و خاتم پيغمبران است» .
پيامبر اكرم (ص) واپسين پيامبر و رسول الاهى در زمين است و شريعت وى كاملترين دين آسمانى شمرده مىشود. از اين رو، بايد معجزهاى ارائه دهد كه تا ابد حقانيت رسالت و كمال دينش را اثبات كند و با بيان قوانين و احكام جاودانه، انسانها را به سعادت فردى و اجتماعى رهنمون گردد. امام صادق (ع)، در پاسخ كسى كه از سبب تازگى قرآن در هر تلاوت پرسيده بود، فرمود: «لان الله تبارك و تعالى لم يجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فى كل زمان جديد و عند كل قوم غض الى يوم القيامة (18) ; زيرا خداوند تبارك و تعالى قرآن را براى زمان خاص و مردم خاصى قرار نداده است. از اين رو، در هر زمانى جديد و براى هر قومى تازه و دلپذير است تا روز قيامت.»
نویسنده: نيكزاد عيسى زاده
پى نوشتها:
1. التفسير والمفسرون فى ثوبه القشيب، محمد هادى معرفت، ج 2، ص 101.
2 و 3. علوم قرآن، محمد باقر سعيدى روشن، ص 105 و 106.
4. طور (52): 106.
5. بقره (2): 187.
6. علوم قرآن، سعيدى روشن، ص 107، 109.
7. التفسير و المفسرون….، محمد هادى معرفت.
8. روم (30): 30.
9. نساء (4): 1.
10. علوم قرآن، سعيدى روشن، ص 122.
11. الميزان، ج 1، ص 66.
12. اسراء (17): 9.
13. الميزان، ج 13، ص 47 .
14. فرقان (25): 1.
15. الميزان، ج 15، ص 174.
16. علوم قرآن، سعيدى روشن، ص 78 و 79.
17. احزاب (33): 40.
18. ميزان الحكمه، رى شهرى، ج 8، ص 70.
مجله پرسمان ، شماره 2