خانه » همه » مذهبی » راز مستند راز از ديدگاه دين

راز مستند راز از ديدگاه دين

راز مستند راز از ديدگاه دين

در خصوص تفکری که در سال های اخیر در قالب های گوناگون ترویج می شود و رمز و راز اصلی خوشبختی و بدبختی انسان ها معرفی می شود سخن گفتیم و اشاره کردیم که یکی از موفق ترین کارهای ارائه شده در این عرصه، مستند راز (secret) بوده که در سال های اخیر فیلم ها و کتاب های آن در سطح جهانی توزیع و تکثیر شد و افراد

6c054ed4 4c3b 45cf b71b f09ec4b0d5bf - راز مستند راز از ديدگاه دين

0019134 - راز مستند راز از ديدگاه دين
راز مستند راز از ديدگاه دين

 

نويسنده: محمد یحیی روحانی

 

در خصوص تفکری که در سال های اخیر در قالب های گوناگون ترویج می شود و رمز و راز اصلی خوشبختی و بدبختی انسان ها معرفی می شود سخن گفتیم و اشاره کردیم که یکی از موفق ترین کارهای ارائه شده در این عرصه، مستند راز (secret) بوده که در سال های اخیر فیلم ها و کتاب های آن در سطح جهانی توزیع و تکثیر شد و افراد زیادی از سراسر جهان نسبت به این مجموعه واکنش مثبت نشان داده و تلاش کرده اند زندگی و تفکرات خود را بر اساس آموزه های آن تطبیق دهند.
در این میان برای افرادی که دارای جهان بینی دینی و مبانی معرفتی کاملی هستند همواره این سؤال مطرح است که ایا این دیدگاه ها و مطالب ارائه شده با مبانی فکری و عقیدتی شان هماهنگ است یا به نوعی با منظومه معرفتی شان همخوانی نداشته و با آن در چالش است.
البته ساختار هنری این مجموعه و شکل متنوع و جذاب بیان این تفکر به همراه تعابیر جدید و جذاب آن، قدرت تحلیل و بررسی دقیق این همخوانی یا ناهمخوانی را از بسیاری از افراد سلب می کند و بسیاری از افراد در خصوص این مجموعه نمی توانند به یک جمع بندی کامل و درست برسند.
به همین دلیل ما تلاش کردیم با نگاهی جامع و دقیق به این مستند پرداخته و رابطه این تفکر را با مبانی معرفتی اسلام مورد بررسی قرار دهیم.
اگر به خاطر داشته باشید در شماره قبل به برخی نکات مثبت و قابل توجه مطرح شده در این مستند اشاره کردیم و از منظر دینی این موارد را مورد تحلیل و بررسی قراردادیم. اما در این شماره به بحث ریشه ای و محوری مستند راز؛ یعنی «قانون جاذبه» می پردازیم:

راز بزرگ یا توهم بزرگ؟
 

همان طور که در شماره قبل هم اشاره کردیم قانون جاذبه بر این اساس استوار است که در ساختار عالم همه کائنات خود را با ذهن و فکر ما منطبق می سازند. یعنی همه عوامل شناخته شده یا ناشناخته عالم خود را بر اساس اندیشه ما همراه می نمایند و به گونه ای رفتار می کنند که ما در ذهن خود آن را می طلبیم.
در نتیجه اگر انسان حقیقتاً چیزی را بخواهد، یقیناً به آن خواهد رسید، به عبارت دیگر ذهن انسان هر آنچه در او می گذرد را به سمت خود جذب می کند، اگر انسان همواره به خوبی و سلامتی و ثروت و خوشبختی فکر کند، همین ها را خواهد یافت و اگر همواره به بیماری و فقر و مشکلات بیندیشد، کائنات هم همین امور را در مسیر زندگی او قرار خواهد داد.
مهم ترین سؤال در برابر این ایده آن است که ببینیم اصولاً آیا چنین قانونی در عالم وجود دارد و این ادعا که هر آنچه به آن می اندیشیم، در عالم خارج تحقق یافته، در برابر ما قرار می گیرد قابل قبول است؟
اگر به تفکرات عامیانه و عرفی خودمان بنگریم، می بینیم نشانه هایی از این باور به روشنی وجود دارد.
در ضرب المثل های متعددی به این رابطه اشاره شده به طور مثال: «هرچه سنگه زیر پای لنگه» «مار از پونه بدش میاد، جلوی خونه اش سبز می شه» «خواستن توانستن است و…»
اما آیا آموزه های اصیل دینی ما هم این باور را تأیید می کند؟
شاید در مفاهیم دینی نشانه هایی از توجه به این مسأله دیده شود اما به نظر می رسد جدی ترین اشارات در این خصوص در مورد بحث «تفأل و تطیّر» است.
می دانید که از دیرباز در جوامع بشریفال نیک و بد زدن وجود داشته، خصوصاً در صدر اسلام و در جامعه عربی فال نیک یا «تفأل» و فال بد یا «تطیّر» از اعتقادات رایج مردم بود.
اسلام با تطیّر و فال بد مقابله کرد و از توجه به آن منع فرمود، اما این برخورد را با فال نیک زدن نداشت بلکه به آن سفارش هم می نمود. در برخی از روایات نقل شده که «فال نیک بزنید تا به آن برسید».1
نقل شده که رسول خدا کثیرالتفأل بود. یعنی زیاد امور را به فال نیک می گرفت. در مواردی گفته شده رسول خدا به دیدن صحنه هایی به ظاهر ناگوار و ناراحت کننده نتایجی مثبت و خوب را آزرو کرده، آن را به فال نیک می گرفت که اتفاقاً همان حادثه محقق می شد. مثلاً نقل شده خسرو پرویز در پاسخ نامه رسول خداˆ از روی استهزاء و بی احترامی قدری خاک برای حضرت فرستاد. حضرت با دیدن این خاک فال نیک زده و فرمودند: «به زودی مسلمانان خاک ایران را فتح می کنند».2
اثربخشی فال بد نیز در روایات انکار نشده که اتفاقاً این نکته با تجربه افرادی که معتقد به این امور مانند نحوست عدد 13 یا لزوم صبر و تامل هنگام عطسه زدن و… هستند، مطابقت دارد. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده:
«تأثیر فال بد به خودت بستگی دارد. اگر آن را آسان بگیری آسان می شود، اگر سخت بگیری سخت می شود. اگر به آن اهمیت ندهی بی اثر می شود».3
این روایات به خوبی نشان می دهد اثربخشی این نوع عقاید و تفکرات بیش تر در حوزه تلقینات روحی و روانی و به علاوه سوء ظن و حسن ظن پیدا کردن نسبت به خداوند و خود و آنچه با آن مواجه هستیم می باشد. این رابطه متقابل می تواند یکی از سنت های عالم هستی محسوب گردد. اما چنان که واضح است محدوده اثربخشی این امور بسیار محدود است و نمی تواند در همه شئون زندگی سرایت داشته باشد.

ادعایی بی دلیل
 

مشکل اصلی این تئوری اثبات ناپذیری آن است.
یعنی مدعیان وجود چنین قانون اثربخشی در عالم می گویند چنین چیزی هست ولیاز حقیقت و چگونگی آن بی اطلاعیم و باید هر کس تجربه ای شخصی از آن به دست بیاورد.
از طرفی هر کس در این تجربه به نتیجه نرسد گفته می شود: تو درست فکر نکردی و افکارت را روی خوبی ها و آزروهایت متمرکز نساختی یا واقعاً طالب نشدی و… در نتیجه ارزش این نظریه به عنوان یک قانون علمی و کاربردی زیر سؤال می رود.
جالب آن که در مستند راز هم ابتدا این تأثیر در قالب اثرات فیزیکی امواج ذهن ومرتبط با مبانی فیزیک و مانند آن مطرح می شود و سپس شکلی ماورایی به خود می گیرد و نوعی پاسخ گویی مرموز کائنات به خواسته درون انسان قلمداد می گردد. همچون پاسخ گویی غول چراغ جادو به علاءالدین؟! و در ادامه آن قدر با شواهد و قرائن و جذابیت های تصویری بر واقعیت داشتن آن تأکید می شود که انسان کاملاً به حقیقی بودن این ایده ایمان می آورد، بدون آن که دلیل قانع کننده ای را در برابر این ادعا شنیده باشد.
البته چنان که در فیلم اشاره شد، تأثیر افکار و تلقینات درونی در رسیدن به نتایج غیر منتظره همچون اثربخشی قرص های شِکَر (که به عنوان دارویی مؤثر به بیماران از همه جا بی خبر داده شد) قابل انکار نیست. این حالات از ویژگی های روح انسان و قدرت های شگفت انگیز این مخلوق خداوند است؛ اما ادعای هماهنگ شدن کائنات با هر آنچه ما می اندیشیم، ادعای قابل اثباتی نیست.

داوری انصاف!
 

اگر بخواهیم خوش بینانه هم به این مسأله نگاه بیندازیم ولی در عین حال انصاف را از دست ندهیم، لااقل باید پذیرفت این قانون یا این «راز» در محدوده معینی قابلیت اثربخشی دارد نه به شکل گسترده و مطلق.
به عنوان مثال یقیناً نمی توانیم آرزو کنیم که به جوانی برگردیم یا جلوی پیری را بگیریم یا جلوی مرگ خود و عزیزان مان را؛ و یا بخواهیم ماشین ما بدون سوخت حرکت کند!؛
پس باید پذیرفت طرفداران این تئوری بسیار ایده آلیستی به این جریان می نگرند و از حقیقت فاصله دارند.
از طرف دیگر بی معناست اگر تصور کنیم همه مشکلات و نکبت ها و بدبختی های عالم ناشی از بداندیشی و منفی بافی افراد بوده و اگر این افراد مثبت می اندیشیدند دچار این مشکل نمی شدند.
فرض کنید در زلزله اخیر هائیتی که بیش از 200000 نفر جان خود را از دست دادند، ادعای این که این حادثه نتیجه بداندیشی و منفی بافی همه این مردم بوده و اگر هیچ گاه به زلزله و مرگ فکر نمی کردند چنین بلایی سرشان نمی آمد! ادعایی بی نهآیت مضحک و ساده لوحانه است.
همین طور بر عکس این امر هم صادق است؛ سالانه صدها هزار نفر در قرعه کشی بانک ها و مراکزی مانند آن برنده می شوند و ثروت های کلانی به دست شان می رسد در حالی که اصلاً یادشان نبوده در کدام بانک حساب داشتند و در کدام مسابقه شرکت کرده بودند. به نظر شما کدام فکر مؤثر و پر جاذبه ای این جایزه را به سمت آنها کشانده است؟!
واقعیت آن است که اصولاً تجربه عادی هر یک از ما هم با این ادعا مطابقت نمی کند. آیا برای شما پیش نیامده بدون هیچ دغدغه ذهنی و احساس ناخوشایند، حادثه بدی که اصلاً به ذهن تان هم خطور نمی کرده برآیتان پیش بیاید؟ مثلاً در آغاز سال نو و در هنگام مسافرت نوروزی ناگهان دچار سانحه ای که اصلاً فکرش را نمی کردید بشوید ؟
آیا تا کنون با افرادی که بسیار اهل دقت و مراعات و پرهیز از حوادث ناگوار هستند و همواره دغدغه رعایت مقررات و پرهیز از رفتارهای پرخطر را دارند برخورد نکرده اید ؟ مثلاً افرادی که همواره مواظب مبتلا نشدن به بیماری ها بوده ، در تغذیه و بهداشت فردی خود دقت بیش تری را به خرج می دهند و از عوامل ابتلا به بیماری های گوناگون پرهیز می کنند، بیش تر مبتلا به بیماری هستند.
به نظر ما این ادعاها لااقل در حد بالایی قابل قبول نیست.

نکته بسیار مهم
 

به علاوه در اعتقاد دینی ما همه عالم بر اساس اراده و قدرت یک موجود برتر در حرکت و تکاپو است و اگر او نخواهد حتی بالاترین افکار و اراده ها و عزم ها اثربخشی نخواهد بود.
این همان حقیقتی است که امام علی(ع) به آن اشاره کرده اند: «خدا را در از هم گسستن عزم های جدی و استوار شناختم»4
یعنی بسیار پیش می آید که مرد عزم و عمل علی(ع) عزم و قصد کاری را می کند اما خدا جلوی تحقق آن را می گیرد و این یعنی اینکه ارادة خدا فوق همه اراده ها است.
بالاترین مرتبه طلب و خواستن و تمسک به قانون «راز» برای بسیاری از ما در مقام دعا پیش آمده که شب و روز به خواسته خود و آنچه می طلبیم اندیشیده و آن را خواسته ایم. ولی خداوند تحقق آن را به صلاح ما ندیده و دعای ما در ظاهر مستجاب نشده است. این یعنی قضای الهی که در روایت به آن تصریح شده که:
«حکمت او را هیچ وسیله و واسطه ای بر نمی گرداند»5 یعنی اگر حکمت خداوند و قضای او به تحقق امری تعلق بپذیرد، هیچ راهکار و ابزاری مانع آن نخواهد بود.
نباید فراموش کرد در انسان، اصل با عقل و تفکر عقلانی است و هدایت اعمال و رفتار انسان باید با قوه عقل صورت بپذیرد. ما مفاهیم بلندی مانند «توکل بر خدا» را به عنوان یک اصل زیر بنایی مطرح می کنیم ولی در دستورات دینی به ما گفته شده احتیاط و به کار بستن عقل به همراه توکل ضروری است.
حتماً حکایت آن مرد عرب را شنیده اید که با فکری مثبت و با توکل کامل بر خدا و بدون دغدغه مرکب خود را رها کرد تا به جایی برود. وقتی رسول خدا از او پرسید: چرا این حیوان را نمی بندی، گفت : «به خدا توکل کردم» حضرت فرمود: «مرکبت را ببند و توکل کن»6
در حالی که در فیلم راز دغدغه داشتن نسبت به سرقت شدن وسیله نقلیه یا سایر مشکلات به نوعی مذمت شده، که خلاف عقل و حتی مشاهدات تجربی است.

انحراف خطرناک
 

یکی از نکات دقیق و البته خطرناک ترویج شده در این فیلم حقیقتی است که برخی از صاحب نظران با استناد به همین نکته این فیلم را تلاشی استعماری و هدفمند برای مشغول کردن توده های مردم در جوامع مختلف با افکار خود و درگیر نشدن آنها با ظلم ها و جنایت های کشورهای ظالم و استعماری خوانده اند.
در واقع بر این اساس می توان گفت حتی اگر قانون جاذبه را به عنوان یک حقیقت بپذیریم که واقعاً نمی توان آن را با این شواهد و مستندات پذیرفت باز به خاطر همین نکته مهم تبعیت و پیروی مطلق از آن در بسیاری از موارد قابل قبول نبوده و مخالف تعالیم انبیا است.
حقیقت آن است که در این فیلم تأکید می شود که اگر می خواهید با جنگ مقابله کنید تظاهرات ضد جنگ راه نیندازید (!)
بلکه به فکر صلح باشید و برای صلح تلاش کنید. با قاچاق مواد مخدر و خشونت و مانند آن برخورد نکنید، بلکه به سلامتی و عدالت و خوبی بیندیشید و…
این در حالی است که مبارزه و جهاد برای رسیدن به حق و برطرف نمودن ظلم، حقیقت ثابت همه ادیان الهی است و بدون آن رسیدن به سعادت حتی در دنیا محقق نمی شود.
به نظر شما اگر مردم آفریقای جنوبی به جای مبارزه علیه آپارتاید فقط به فکر رهایی بوده و تنها از درون قلب آن را طلب می کردند، این امر محقق می شد؟ یا ملت ایران که سال ها خواهان برطرف شدن استبداد و سلطه علیه خود بود، اگر به جای قیام و رسوا کردن سران فاسد نظام پهلوی، به مقابله و مبارزه عملی با آنها نمی پرداخت، به رهایی و پیروزی می رسید؟
یقیناً این ادعا بسیار دور از واقعیت است؛ در حالی که قانون جاذبه صراحتاً پرداختن به این امور را نادرست دانسته و می خواهد همه چیز را با فکرهای خوب و خوش حل کند.
آیا این طرز فکر نوعی تخدیر و بی تفاوتی نسبت به فجایع بی شمار عالم را به همراه ندارد؟
آیا با این منطق و با تعطیل کردن تظاهرات علیه جنگ و ظلم و بی عدالتی و فکر کردن به صلح و آرامش، بدی های عالم به فراموشی سپرده می شود؟ واقعاً این تفکرات ساده لوحانه نیست؟!
به نظر می رسد لااقل در نگاهی خوش بینانه باید گفت: در این فیلم در مورد این «راز» اغراق زیادی صورت گرفته و امری فرعی و البته قابل توجه به عنوان یک اصل ریشه ای و مبنایی معرفی شده تا همه چیز بر اساس و پایه آن بنا گردد که این امر با بسیاری از حقایق عقلی و وجدانی همخوانی ندارد.

نکته پایانی
 

نکته آخری که به آن اشاره می کنیم و جنبه مبنایی در معرفت اسلامی در برابر نگاه معرفتی غربی دارد این است که:
در تفکر اسلامی دنیا همواره به عنوان محیط زندگی موقت ومحل آزمون برای تعیین جایگاه و کیفیتزندگی حقیقی انسان در آخرت معرفی شده و ارزش های آن مانند ثروت، شهرت، جایگاه اجتماعی و… تنها در صورتی در نگاه دینی هم ارزش شمرده می شوند که در روند رسیدن به سعادت اخروی به کار آمده و ما را از آن حقیقت پیش رو باز ندارند.
تفکر مدام و مطالبه با تمام وجود در مورد این امور چنان که در این مستند همواره بر آنها تأکید شده، اگر به همین قصد یعنی صرف به دست آوردن ثروت هنگفت ومنزل رویایی و اتومبیل گران قیمت و لذت بردن از آن باشد، جز دوری از حقایق عالم و غفلت از زندگی جاودانه ای که در انتظار ماست و خسارت بیش از حد تصور برای ما نتیجه ای نخواهد داشت.
در نتیجه اگر قانون جاذبه را با همین وسعت مورد ادعا هم بپذیریم، می توان دریافت راز دستورات متعدد اسلام بر توجه و یادآوری مرگ و جهان آخرت و غافل نشدن از آن و فرو نرفتن در لذائذ زودگذر دنیا و توجه به مشکلات و دردهای دیگران و مبارزه با بسیاری از لذت های نفسانی و… چیست.

پی نوشت ها :
 

1. ترجمه تفسیر المیزان، جلد 19، صفحه 126.
2. همان.
3.همان، ص 127.
4. بحارالانوار، ج 3، ص 42.
5. صحیفه سجادیه، دعای سیزدهم.
6. وسایل الشیعه، ج 17، ص 34.
 

ارسال توسط کاربر محترم: laleh_g

÷÷

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد