راه رسیدن به ایمان و تقویت آن
از آثار اسلامی استفاده میشود، که بدست آوردن ایمان، یا شکوفا کردن فطرت، که مایه عقیده به اللّه است، و نگاهداری و ادامه دادن جلوه این حقیقت در دل دو راه دارد:
1- شنیدن، یا مطالعه معارف اسلامی
2- اجرای دستورات، و پیاده کردن فرمان های الهی
و اینک توضیح این دو برنامه، در اینکه از دیرترین روزگار برای گوش و چشم بخاطر نیرو دادن بمغز و روح انسان، ارزش قائل بودند تردیدی نیست، و از اینکه امروز برای تبلیغات سمعی و بصری، یعنی تغذیه عقل و نفس نسل، مخصوصا در مراکز دانش از راه چشم و گوش اهمیتی بسزا قائلند شکی نیست.
راستی آدمی فربه شود از راه گوش، و بحقیقت عقل و جان سیراب شوند از راه چشم، مگر نه اینست که با شنیدن حقایق بر معلومات انسان افزوده گشته و آدمی از شنیده هایش اثر و رنگ میگیرد، مگر نه اینست که انسان با دیدن مناظر و دقت در دیده شده ها به رازهای نهانی پی برده و از طریق مطالعه علوم، یا دیدن اوضاع عالم بر حجم دانستنیهایش افزوده میگردد.
تبلیغات سمعی و بصری، و تشویق بشنیدن و مطالعه کردن، دانشجویان معارف را رشد داده و اصولا گوش و چشم، آگاهی دادن بانسانها را بعهده دارد.
آنان که از نعمت شنوائی بی بهره اند، این طور نیست که از دریای بیکران دانش محروم باشند، زیرا از طریق چشم و قوه لامسه، بآنان تعلیم علم میدهند و مغز تشنه آنها را با وسائلی که فراهم آورده اند سیراب میکنند.
امروز برای حظ یک مسلک و مرام در جامعه، یا مؤمن نمودن یک ملت بمسلک خاص، مهمترین عامل، تبلیغ سمعی و بصری است.
نقش کتاب و جزوه برای آگاه کردن مردم، ایجاد مجالس سخنرانی یا برپا کردن کنفرانسها، بنمایش گذاردن فیلم، و برنامه های رسانه های گروهی، برای تقویت مغز و روح یک ملت، یا کوبیدن و درهم شکستن یک جامعه قابل تردید نیست.
اسلام از چهارده قرن قبل برای گوش و چشم، و تبلیغات صحیح سمعی و بصری بخاطر پیش راندن ملت، بسوی تکامل و رشد، بیش از آنچه جهان امروز اهمیت قائل است ارزش و اعتبار قائل بوده، و شاید در مجموع آیات و روایات بیش از هزاران بار، با کلمه گوش و چشم و لغت تبلیغ، و تعلیم علوم برخورد کرده، و نقش بی نظیر این دو عضو مهم را از نظر اسلام در بیدار کردن انسان، و شکوفا نمودن استعدادهایش ملاحظه کنید.
قرآن مجید نزدیک به 148 بار ماده و مشتقات البصر و 197 بار ماده و شقوق السمع را ذکر کرده، و کثرت یاد شدن گوش و چشم در کتاب خدا، نمایانگر حساسیت این دو عضو اساسی، در سعادت آدمی است، البته درصورتی که هر دو بکار گرفته شوند، و در راه صحیح از آنان بهره برداری شود، ورنه تعطیل آن دو، یا بغلط مصرف کردن این دو وسیله، به بدبختی و شقاوت انسان منتهی خواهد گشت.
در اینجا نیکوست که بپاره ای از آیات حق اشاره و موضوع پراهمیت گوش و چشم از دیدگاه قرآن بررسی گردد.
إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کلُّ أُولئِک کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا[1]:
براستی «گوش و چشم و قلب» سه عنصری هستند که در برابر حق مسئول اند، و در دادگاه عدالت حق بروز بازپسین، در مورد کار و فعالیت این هر سه عضو بازپرسی خواهد شد.
جَعَلَ لَکمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ [2] خدای بزرگ برای شما گوش و چشم و قوه درک قرار داد، تا بوسیله آنها بدریافت معارف و واقعیات وجود خویش و جهان نائل شده، بشکر حضرتش در برابر نعمتهای بیشماری که بشما ارزانی داشته اقدام کنید.
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَک فَأَجِرْهُ حَتَّی یسْمَعَ کلامَ اللَّهِ [3] چون مشرکی به پیشگاهت پناهنده شود، از پناه دادنش دریغ مکن، تا در پناه تو مقررات الهی را بشنود.
أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ [4] آیا ما برای آدمی دو چشم بینا قرار ندادیم.
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ، فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً[5] انسان را از نطفه مخلوط و درهم و بهم آمیخته آفریدیم پس او را شنوا و بینا قرار دادیم.
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ، لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها أُولئِک کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِک هُمُ الْغافِلُونَ [6] بسیاری از جن و انس برای جهنمند، اینان کسانی هستند، که نیروی فهم خود را برای دریافت صدای حق بکار نبردند، و چشم از دیدن حقیقت، و گوش از شنیدن فرمان خدا بستند، چه شبیه اند بچهارپایان، ولی بدترند، اینان را خواب غفلت در ربوده، و بهمین علت از شکوفا کردن نیروهای انسانی، از راه گوش و چشم و فهم بازماندند.
این آیات، و صدها آیه دیگر در قرآن، و روایات فراوانی که در این زمینه در کتبی از قبیل، کافی، من لا یحضره الفقیه، تحف العقول، مجمعه ورام، محجة البیضاء، جامع السعادت، وافی فیض، و تفاسیر قرآن آمده، دلیل بر این است که تحصیل واقعیات مخصوصا حقایق اسلامی از راه گوش و چشم بر عهده انسان امری ضروری، و کاری بس مهم است، و این انسان مسلمانا ست که برای بدست آوردن ایمان به اللّه و سپس برقراری عدالت، در همه جبهه های حیات، باید از چشم و گوش بهترین و برترین بهره را بگیرد دل را جلوه گاه انوار ملکوت، و فروغ نقش آفرین حق سازد.
مسلمان باید برای کسب ایمان، شکوفا کردن فطرت، و مایه حق پرستی در وجود، و سپس حفظ پیوند خویش با حق که منشأ تمام برنامه های مثبت و آثار عملی است، رنج مطالعه قرآن و کتب اسلامی، و شرکت در مجالس زنده مذهبی که بر اساس نیازهای انسان عصر تشکیل میشود، بخود هموار کرده و نیز بتماشای آثار الهی در خلقت و دقت در آن، یا دیدن فیلمهائی که از اوضاع آفرینش تهیه شده اقدام کند، تا از این دو راه مقصود عالم را دریافته و نیروی ایمانش تقویت شود، و این ریشه پاک در اعماق وجودش پابرجا و ثابت گردد.
اما اجرای فرمان و ادامه عمل به دستورات الهی: بسیار شنیده اید که برای تشویق مردم بورزش در مجلات ورزشی نوشته اند، یا از راه تبلیغات سمعی گفته اند: هر روز ورزش کنید، و تمرین در این برنامه را از دست ندهید زیرا ورزش بجسم توان و نیرو میدهد، و در روح صفت مردانگی و جوانمردی میآفریند، از دست دادن تمرین یا کم کردن ورزش بتدریج آدمی را به سستی کشانده و نیروی جسم و صفات روح را بنا بودی نزدیک میکند.
آری تمرین و عمل چه در ناحیه برنامه های جسمی، چه در زاویه برنامه های تربیتی و الهی در دل و جان اثر گذاشته، و در زیاد کردن محبت بمقصود، و عقیده به هدف سخت مؤثر است.
اجرای دستورات الهی، علاوه بر اینکه، بازده منافع سرشار خانوادگی و اجتماعی است، و ببهترین صورت به آبادی دنیای جامعه اسلامی و آخرت ملت مسلمان کمک میکند، پاکی روان و رنگ خدائی دل را بیشتر کرده، و قلب را در راه عشق بحق و نائل شدن باطمینان و به آرامش کامل نیرومندتر میکند.
قرآن و روایات برای تقویت عقیده، و حفظ ایمان، و پابرجائی اعتقاد بحق مردم را دعوت باجرای قانون نموده، و حفظ پیوند با حق، و تسلیم بودن در برابر حضرتش را، در گرو کوشش و جهاد و فعالیت و مبارزه در راه هدف میدانند.
إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ:
بدون شک انسان در زیان است، مگر آنان که بحق عقیده دارند و دلشان از ایمان به اللّه موج میزند و از پس این ایمان، باجرای دستورات او برخاسته، و یکدیگر را برای پا بر جا ماندن در حوزه حق، و استقامت در راه هدف سفارش و نصیحت میکنند.
آری آیه سوم سوره و العصر دلالت دارد، که دارند ایمان، اگر باجرای دستور الهی برنخیزد زیان میکند، و خسارت و ضررش در اینست که با عدم عمل بتدریج شعله ایمان ضعیف شده، تا جائی که بخاموشی میگراید و صاحبش بانکار واقعیات برمیخیزد.
قرآن در سوره روم آیه دهم باین موضوع اشاره دارد، آنجا که میفرماید:
ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوای أَنْ کذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یسْتَهْزِؤُنَ:
آنان که آلوده بکردار ناپسند شدند، و باعمال زشت دست آلودند عاقبت دلشان تاریک گشت و بانکار نشانه های نمایشگر اللّه برخاسته، و برنامه های الهی را بمسخره گرفتند.
این آیه بر این واقعیت دلالت دارد، که دوری از عمل، و سستی ورزیدن در اجرای فرمان، فرجام بدی را برای بشر بارمغان خواهد آورد، و آن فرجام بد عبارتست از پریدن از کمال ایمان، چون پرش تیر از قوس تیرانداز!!
در هر صورت رنج و زحمت مطالعه کتب، یا شرکت در مجالس زنده مذهبی، یا دوستی و آمیزش با دانشمندان، یا توجه و دقت در سراسر کاخ خلقت، برای تحصیل ایمان به اللّه، و باجرا گذاشتن فرامین او، برای ساختن دنیا و آخرت آباد، نوعی مبارزه و کوشش، بلکه بهترین و سودمندترین جهاد و فعالیت و حرکتی است که انسان انجام میدهد، و بدون این مبارزه بهیچ جا نرسیده، و بهیچ فضیلت و حقیقتی دست نمییابد، شما میتوانید در بخش بعد ارزش مسئله مبارزه، و آثارش را در همه برنامه های حیات مطالعه کنید. [7]
پی نوشت ها:
[1] – الاسراء 39
[2] – النحل 81
[3] – التوبه 7
[4] – البلد 9
[5] – الانسان 2
[6] – الاعراف 179
[7] انصاریان، حسین، فروغى از تربیت اسلامى، 1جلد، مفید – ایران – تهران، چاپ: 4، 1402 ه.ق.
منبع: حوزه نت