راه کارهایی برای دور کردن افکار منفی از خود
افکار منفی چیست و چگونه مانع ما میشود؟
تفکر منفی یک عادت ذهنی است و تا زمانی که شما اقدام به رهایی از آن نکنید، میتواند شما را در خودش غرق کند. هنگامی که یک فکر منفی را شروع میکنید، غرق شدن در آن میتواند وسوسه انگیز باشد اما برای جلوگیری باید تلاش کنید. مقاومت کردن نوعی مکانیزم دفاعی است که ذهن به طور ناخودآگاه برای رهایی از افکار منفی آن را به کار میگیرد. مقاومت در مقابل افکار منفی الگوی تفکر و فرایند افکار منفی شما را تقویت میکند. وقتی سعی میکنید درباره چیزی فکر نکنید در واقع بیشتر در مورد آن فکر میکنید. اصرار شما بر انکار واقعیت ذهنتان را عقب میاندازد. باید به پذیرش معایب خود و اتفاقاتی که در ذهنتان میافتد برسید تا بتوانید از شر آنها خلاص شوید.
ریشه افکار منفی
برای پاکسازی ذهن از افکار منفی ابتدا باید علت و ریشههای آن را بدانیم. اصلیترین دلایل ایجاد تفکر منفی، تجربیات منفی و اتفاقات آزار دهنده در طول زندگی است. اکثرا دیدهاید که معمولا در افکار کودکان تصاویر مثبت نقش بسته است. چرا که آن ها تجارب منفی در ذهن خود ندارند و جایی برای افکار منفی در ذهنشان نیست. اما با گذشت زمان و اتفاقات و تجارب ناراحت کننده، افکار مربوط به آن اتفاقات در ذهن میماند و با هر بار توجه به آن، پررنگتر میشود و درگیری بیشتری در ذهن ایجاد میشود. گاه افکار منفی از خطاهای شناختی و اشتباهات در ادراک مسائل نشأت میگیرد.
شکستهای عاطفی، شغلی و تحصیلی، طرحوارههای منفی ذهنی نسبت به زندگی، فشارهای مالی و خانوادگی، سابقه اختلالات خلقی مثل افسردگی یا اضطراب شدید و عوامل منفی دیگر باعث ایجاد تفکر منفی میشود. بسیار طبیعی است که هر کس در زندگی حداقل یک بار تجربه شکست داشته باشد، اما اینکه چگونه با آنها برخورد کنیم، نیاز به فراگیری چند مهارت و حتی گاه ارتباط با یک روانشناس دارد. افکار منفی می توانند خود را در غالب برخی اختلالات روانی نیز نشان دهند.1
در ادامه به معرفی راه کار هایی برای غلبه بر افکار منفی می پردازیم.
بحثهای درونی منفی را حذف کنید
اولین قدم، کسب آگاهی است؛ یعنی قبل از هر چیز باید فکرهای منفی را بشناسید و سعی کنید آنها را به افکار مثبت تغییر دهید؛ البته فراموش نکنید این کار ابتدا خیلی سخت است و نباید ناامید شوید؛ ولی وقتی راهش را پیدا کنید، براحتی میتوانید این کار را پیش ببرید. پس اگر سالهاست با افکار منفی زندگی کردهاید، انتظار نداشته باشید طی یک شب از شر آنها خلاص شوید، چون این فکرها به دلایل مختلفی ایجاد میشود که باید با شناخت دقیق، با آنها روبهرو شوید؛ مثلا اگر معلم کلاس اول دبستان همیشه شما را دانشآموزی بیاستعداد خطاب کرده باشد، خیلی عجیب نیست اگر هنگام شروع کارهای جدید، دائم به خودتان بگویید «نمیتوانم»، «این کار برای من خیلی سخت است» و… اگر هم دائم این فکرهای منفی در ذهن شما چرخیده باشد، حتما برای انجام کارها، اعتماد به نفس کافی نداشتهاید. پس میبینید چقدر سخت است در این شرایط باور کنید توانایی شما بیشتر از چیزی است که خودتان فکر میکنید؟!
تائیدات مثبت را از یاد نبرید
وقتی به هدف خاصی میرسید، معمولا جملات و عبارات مثبت را از افراد مختلف خواهید شنید؛ این عبارتها معمولاً کوتاه، قابل باور و مشخص است. پس بهتر است این جملات را بارها برای خودتان تکرار کنید تا نوع دیگری از افکار درونی برای شما ایجاد شود. گام بعدی این است که تمام این تائیدات را با صدای بلند و با شور و شوق بگویید؛ حواستان باشد خواندن از روی جملات و کلماتی مثبت بدون هیچ حسی، فایدهای ندارد.
به فکرهای مثبت بال و پر دهید
یکی از ویژگیهای افکار منفی، طولانی بودن و کامل شدن آنهاست؛ فکرهای منفی این قدر در ذهن باقی میماند و دنبال هم میچرخد تا یک ماجرای تلخ و منفی بزرگ در ذهن شکل بگیرد، اما از حالا به بعد، سعی کنید به جای چنین کاری، این تمرین را انجام دهید؛ فکرهای شاد و مثبت را مانند یک فیلم طولانی و نشاط انگیز دنبال کنید. برخی از تجسمها بسیار مفید خواهد بود و باید تا میتوانید داستان را ادامه دهید و بگذارید ساعتها زمان شما را به خودش اختصاص دهد. در ضمن، خیلی بهتر است اگر این داستان را درباره خودتان بسازید و تصور کنید به هدفهایتان رسیدهاید.2
پذیرش این که بیش از حد تفکر می کنید
نخستین گام برای حل مشکل، قبول آن است. اگر احساس می کنید که نمی توانید ذهن خود را نسبت به افکار بیش از اندازه کنترل کنید و این موضوع در کاهش شادی، تصمیم گیری، انجام کارها و یا تشکیل روابط عاطفی شما تاثیر گذار است پس بپذیرید که مشکل دارید. اگر هر زمانی که اتفاق بدی می افتد و خود را در دام افسردگی و منفی گرایی می بینید، شما مشکل دارید. انکار مشکل و سرِ خود را درون برف پنهان کردن منجر به وضعیت بدتر شما خواهد شد. اگر در این مورد شک دارید و مطمئن نیستید، از دوستان وعزیزان خود صادقانه بخواهید که به شما واقعیت را بگویند زیرا آنها گاهی شما را بهتر از خودتان مشاهده می کنند.
خود را ببخشید؛ مغز ما تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد
هنگامی که پذیرفتید بیش از حد فکر می کنید، خود را ببخشید زیرا مغز انسان تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد. خانم دکتر روانشناس «سوزان نولن-هوکسما» کارشناس برجسته در این زمینه، می گوید: “مغز ما برای تفکر بیش از حد برنامه ریزی شده است زیرا افکار و خاطرات ما به طور ذاتی به یکدیگر مرتبط هستند. بنابراین هنگامی که انسان در اثر یک رخداد دچار استرس می شود، سیل افکار منفی که هیچ ربطی به موضوع اصلی ندارد به ذهن او سرازیر می شود. برای نمونه؛ عملکرد ضعیف شغلی شما باعث می شود که به یاد خاله تان که سال گذشته فوت کرده، بیافتید!”
علاوه بر این زمانی که اتفاق بدی برای انسان رخ می دهد یا کسی احساس منفی دارد، به احتمال زیاد به تمام چیز های منفی که زندگی اتفاق افتاده و ربطی به یکدیگر ندارند و شاید حتی وجود نداشته باشند، فکر می کند. هر چه این اتفاق بیشتر رخ دهد، در آینده فرد به تفکرات بیشتر و بیش از حد گرفتار می شود. حال با دانستن این موضوع؛ هنگامی که مغزتان تلاش برای متصل کردن رویدادها را به هم دارد، شما می توانید آگاهانه شروع به حل مشکل خود کنید.
بیشتر تنفس کنید
اگر مغز ما به این اتصال تارعنکبوتی در مورد حوادث بد مشغول شد، امواج افکار منفی شروع به بارش می کنند ولی چگونه می توان این الگو را شکست؟
اولین و ساده ترین کاری که انسان در این مواقع می تواند انجام دهد، کنترل تنفس است. تنفس به شما آرامش می بخشد و شما را به زمان حال و طبیعت پیرامونتان مرتبط می سازد. این موضوع بسیار ساده به نظر می رسد ولی هنگامی که ذهن ما شروع به تفکر منفی می کند، ما به نوعی جنون کشیده می شویم که کنترل آن نیز مشکل است ولی باید بدانیم که در این هنگام ما به آرامش ذهنی و بدنی نیازمندیم.
مشغولیت فیزیکی برای خود ایجاد کنید
شما اکنون می دانید که بدن و ذهن خود را به وسیلۀ کنترل تنفس و کمتر صحبت کردن چگونه آرام نگاه دارید ولی گاهی انرژی درونی بدن شما باید به گونه ای تخلیه شود که در این موارد یک پیاده روی سریع، دوچرخه سواری طولانی و یا سریع، بازی با حیوانات خانگی و کودکان، انجام یوگا، بازی های ورزشی، شنا و یا دویدن می تواند مفید باشد. فعالیت هایی که جاذب هر دو حالات ذهنی و بدنی باشد، بهتر است زیرا شما نیاز به بیرون رفتن از الگوهای وسواسی فکری دارید تا وضعیت حضور در زمان حال در شما به جریان افتد.
علاوه بر فعالیت های فیزیکی، تمریناتی که باعث تحریک مغز شود نیز برای هدایت و تغییر مناسب الگوهای فکری موثر است. بازی های گوناگون فکری، یادگیری زبان یا موسیقی و یا هر گونه هنری که بتواند سرگرم کننده باشد، شما را از تفکرات بیش از حدتان منحرف می سازد.3
درمان افکار نادرست
در علم روانشناسی تلاشهای بسیاری برای بهبود وضع زندگی اشخاص صورت گرفته است. تحقیقات و پژوهشهای صورت گرفته در روانشناسی موجب پدیدآمدن روشهای علمی و اصولی برای درمان مشکلات شده که برای افکار منفی نیز این موضوع صادق است. در بین روشهای متداول برای درمان ریشهای افکار منفی و به تبع آن جایگرینی افکار مثبت، روش توقف فکر (Thought stopping) یکی از بهترین راهکارها برای از بین بردن تفکرات نادرست میباشد.
با مثبت اندیشی افکارخودت را پر کن
افکارتان را با چیزهایی که به شما انرژی و انگیزه میدهند، پرکنید. لیستی از چیزهایی که به شما احساس خوب و مثبت میدهند تهیه کنید. یک موسیقی یا یک فیلم آموزشی از نویسنده یا سخنرانی که به شما انگیزه میدهد. صحبت کردن با یک دوست یا عضو خانواده، کسی که میداند در لحظات حساس و یا اوقات بدچه بگوید. هنگامی که احساس تحقیر میکنید خودتان را بالا بکشید. بدانید که چه چیزی باعث بهبود روحیه و اندیشه شما میشود و از آنها استفاده کنید. افکار شما خارج از کنترل شما نیستند.کافی است وقتی که در خدمت شما نیستند، بدانیدچه کارهایی برای تغییر آنها باید انجام دهید.
از اطرافیانتان کمک بگیرید
گاهی در مواجهه با افراد سمی نیاز به کمک دیگران داریم. برای مقابله با افراد سمی، باید در قالب یک تیم و با کمک دیگران وارد حل مسئله شویم. کمک گرفتن از دیگران برای شناخت رفتارها و واکنشهای ما از طریق یک نفر سوم بسیار نتیجه بخش است. کسی که ما را از بیرون می بیند و می تواند نقطه ضعفهایمان را در برخورد با افراد سمی شناسایی کند.
افراد سمی همه جا در اطراف ما هستند، پس باید روش درستی برای مقابله با آنها داشته باشیم. کنترل استرس و انرژی منفی اولین قدم برای موفقیت در هر کاری است. با آرامش، خونسردی و کنترل استرس می توانیم به شخصیتی تبدیل شویم که در برخورد با مشکلات و آدمهای سمی، واکنش درستی از خود بروز می دهد. باید خودمان را به خوبی بشناسیم و خصوصیات مثبت و منفیمان را به درستی مدیریت کنیم. شاید نیاز باشد خودمان را زیر ذره بین ببریم، شاید ما هم یکی از همین افراد سمی باشیم.
به اندازه بخوابید
خواب کافی سبب افزایش هوش هیجانی و مدیریت احساسات و عواطف می شود. با استراحت کافی استرس را از خود دور می کنید و وقتی بیدار می شوید، شادابتر و هوشیارتر خواهید بود و قدرت خودکنترلی، توجه و حافظهی شما نیز بهبود می یابد. همچنین خواب کافی سبب می شود خلاقتر و مثبتتر بمانید. افراد سمی توجهی به این موارد ندارند و با دیدن چنین ویژگیهایی در شما، ناخودآگاه از اطرافتان پراکنده می شوند.
انتقادپذیر باشید
یاد بگیرید که وقتی متوجه میشوید در حالت بحرانی هستید،خودتان متوقفش کنید. به عنوان مثال: چیزهایی را به خودتان بگویید که به یک دوست خوب یا یک کودک میگویید، تا به او حس خوب بدهید. به یاد داشته باشید که افکار و احساسات همیشه واقعیت نیستند. فکر کردن به چیزهای منفی در مورد خود هم ممکن است مانند مشاهدات، دقیق احساس شود و شما آن را جدی بگیرید و باورتان شود که برای شما مخرب است.4
پی نوشت:
1.www.honarehzendegi.com
2.www.beytoote.com
3.www.ana.press
4.www.zoomlife.ir