خانه » همه » مذهبی » رجعت حضرت زهرا

رجعت حضرت زهرا

ابتدا باید بدانیم که رجعت برخی افراد ، نافی رجعت دیگران نیست و اسم بردن از عده ای – که دلایل و اسرار مختلفی دارد- به منزله محصور و محدود کردن آنان نیست. بر اساس روایات و اصول رجعت، زنان و مردان مومن و مخلص در هر عصر و امتی که باشند، به دنیا بر می‌گردند و به این ترتیب، آن‌چه که به ذهن تبادر می‌شود این است که از میان زنان، حضرت زهرا(س)، حضرت خدیجه(س)، حضرت مریم(س)، آسیه(س) و حضرت زینب(س) این پنج زن آسمانی و بهشتی، می‌بایست سرآمد و در رأس زنانی که رجعت می‌کنند باشند؛ در حالی که در روایات معصومین تنها به دو نفر از اینان یعنی حضرت زهرا و حضرت خدیجه(س) اشاره شده است و نسبت به رجعت سه نفر دیگر روایتی در دست نیست؛ البته عموم ادله رجعت، آنان را نیز در بر می‌گیرد و به اذن الهی، شاید آنان نیز در میان رجعت کنندگان باشند.
از طرفی ما از کیفیت رجعت و فلسفه دقیق و کامل آن خبر نداریم که بدانیم چرا برخی رجعت می کنند و عده ای رجعت نمی کنند. با این حال از جمله اموری که از ضروریات مذهب شیعه و مختصات آن است، اعتقاد به رجعت می باشد و آن برگشتن جمعی از نیکان محض و بدان محض است به دنیا پیش از قیامت کبری است و اکثر علمای امامیه مانند شیخ صدوق و شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طبرسی و سید بن طاووس و علامه مجلسی (عج) و غیر ایشان از بزرگان اکابر آنها بر حق بودن رجعت دعوی اجماع نموده و بسیاری از محدثین شیعه در این باره کتاب های جداگانه ای نوشته اند. از فضائل ممتاز حضرت زهرا (س) یکی رجعت است. ایشان به همراه ائمه اطهار (ع) بار دیگر برمی گردد و از ظلم هایی که در حق او همسرش شده و غصب فدک ، ملک خود توسط آنها، و رفتن به میان مهاجرین و انصار و ایراد خطبه اش در خصوص غصب فدک، شکایت می کند. سپس نقل می کند که چگونه جمعى امیر المؤمنین (ع) را از خانه خود براى بیعت گرفتن در سقیفه بنى ساعده بردند، … چنانچه در خبر مفصل از مفضل بن عمر از حضرت صادق (ع) روایت شده است. ( بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 53، ص: 17)

بر این اساس حدیثی در منابع روایی وجود دارد که حکایت از رجعت حضرت زهرا (س) بعد از ظهور امام زمان (عج) دارد. داستان رجعت آن حضرت در ضمن روایتی طولانی که در پرسش مفضل از امام صادق (ع) مطرح شده، آمده است: مفضل می گوید از امام صادق (ع) پرسیدم: آقا، آیا پیامبر (ص) و على (ع) با قائم (عج) خواهند بود؟ فرمود: آرى، و الله پیامبر و على (ع) ناگزیر می باید قدم روى زمین بگذارند…. اى مفضل! گویا مى بینم که ما ائمه آن موقع جلوی پیامبر جمع شده و به آن حضرت شکایت مى کنیم که امت بعد از وى چه به روز ما آوردند، و مى گوییم امت، ما را تکذیب کردند؛ بى اعتنایى، نفرین، لعنت و تهدید به قتل نمودند، حاکمان ستمگر آنها ما را از وطن بیرون آورده به پایتخت خود بردند و جمعى از ما را با سم و حبس کشتند. در این وقت پیغمبر سخت گریه می کند و می فرماید اى فرزندان من! هر چه به شما رسید بیشتر به جد شما رسید.
آن گاه فاطمۀ زهرا (س) مى آید و از ظلم هایی که در حق او همسرش شده و غصب فدک ، ملک خود توسط آنها، و رفتن به میان مهاجرین و انصار و ایراد خطبه اش در خصوص غصب فدک، شکایت می کند. سپس نقل می کند که چگونه جمعى امیر المؤمنین (ع) را از خانه خود براى بیعت گرفتن در سقیفه بنى ساعده بردند،… (مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 17، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1409ق؛ دوانى، على، مهدى موعود، (ترجمه ج 51، بحار الأنوار)، ص 1166- 1167، اسلامیه، تهران، چاپ بیست و هشتم، 1378ش، «قَالَ الْمُفَضَّلُ یَا سَیِّدِی …ثُمَّ تَبْتَدِئُ فَاطِمَة(ع) وَ تَشْکُو مَا نَالَهَا مِنْ أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ أَخْذِ فَدَکَ مِنْهَا وَ مَشْیِهَا إِلَیْهِ فِی مَجْمَعٍ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ خِطَابِهَا لَهُ فِی أَمْرِ فَدَکَ وَ مَا رَدَّ عَلَیْهَا مِنْ قَوْلِهِ إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ لَا تُورَثُ وَ احْتِجَاجِهَا بِقَوْلِ زَکَرِیَّا وَ یَحْیَى ع وَ قِصَّةِ دَاوُدَ وَ سُلَیْمَانَ ع وَ قَوْلِ عُمَرَ هَاتِی صَحِیفَتَکِ الَّتِی ذَکَرْتِ أَنَّ أَبَاکِ کَتَبَهَا لَکِ وَ إِخْرَاجِهَا الصَّحِیفَةَ وَ أَخْذِهِ إِیَّاهَا مِنْهَا وَ نَشْرِهِ لَهَا عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ سَائِرِ الْعَرَبِ وَ تَفْلِهِ فِیهَا وَ تَمْزِیقِهِ إِیَّاهَا وَ بُکَائِهَا وَ رُجُوعِهَا إِلَى قَبْرِ أَبِیهَا رَسُولِ اللَّهِ ص بَاکِیَةً حَزِینَةً تَمْشِی عَلَى الرَّمْضَاءِ قَدْ أَقْلَقَتْهَا وَ اسْتِغَاثَتِهَا بِاللَّهِ وَ بِأَبِیهَا رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ تَمَثُّلِهَا بِقَوْلِ رُقَیْقَةَ بِنْتِ صَیْفِی …».
بنابر این، طبق این روایت که مفضل از امام صادق (ع) نقل می کند، حضرت فاطمه (س) نیز جزو رجعت کنندگان خواهند بود.در روایت دیگری نیز به طور خاص از رجعت حضرت خدیجه و فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین(ع ) نام می‌برد، چنان‌که مفضل بن عمر از امام صادق(ع ) نقل می‌کند که فرمودند: «… سپس امام حسین(ع ) در حالی که به خونش رنگین است همراه سایر شهیدان کربلا ظاهر می‌شوند، هنگامی که رسول خدا(ص) او را با آن وضع می‌نگرد گریه می‌کند، اهل آسمان‌ها و زمین از گریه‌ی او می‌گریند… در جانب راست امام حسین(ع) حضرت حمزه، و در طرف چپ او حضرت جعفر طیار حرکت می‌کنند، در این هنگام خدیجه (س) می‌آید در حالی که محسن(فرزند شهید فاطمه) را در آغوش گرفته، همراه فاطمه بنت اسد و بلند بلند گریه می‌کنند، حضرت زهرا(س) مادر محسن(ع ) پشت سر آن‌ها می‌آید و فریاد می‌زند: «هذا یومکم الذی کنتم توعدون[انبیا/103] این همان روزی است که به شما وعده داده شد» آن‌گاه امام صادق(ع ) گریه کرد، به طوری که محاسنش از اشک چشمش خیس شد.»( بحار الانوار ، ج ۵۳، ص 23)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد