خانه » همه » مذهبی » رمضان نسیم رحمت (2)

رمضان نسیم رحمت (2)

رمضان نسیم رحمت (2)

در طب امروز و همچنين در طب قديم اثر معجزه آساي «امساك» يعني خودداري از غذا در درمان بيماريها به هيچ‌وجه قابل انكار نيست وكمتر طبيبي است كه به چنين موضوعي اشاره نكرده باشد زيرا همانطوريكه مي‌دانيم بسياري از بيماريها زياده روي و پرخوري و استفاده از غذاهاي مختلف در طول يازده‌ماه چون مواد اضافي غذا جذب بدن نشده و به صورت چربيها

dd2e1a8e c834 451d 96b4 ea514d5828b7 - رمضان نسیم رحمت (2)

0012183 - رمضان نسیم رحمت (2)
رمضان نسیم رحمت (2)

 

نویسنده : علیرضا تاکی
منبع: اختصاصی راسخون

 

اثر بهداشتي روزه

در طب امروز و همچنين در طب قديم اثر معجزه آساي «امساك» يعني خودداري از غذا در درمان بيماريها به هيچ‌وجه قابل انكار نيست وكمتر طبيبي است كه به چنين موضوعي اشاره نكرده باشد زيرا همانطوريكه مي‌دانيم بسياري از بيماريها زياده روي و پرخوري و استفاده از غذاهاي مختلف در طول يازده‌ماه چون مواد اضافي غذا جذب بدن نشده و به صورت چربيها اضافي در لابه لاي عضلات بدن جمع شده و جايگاه متعفن براي پرورش انواع ميكروبهاي عفوني مي‌گردد و بهترين روش جهت ذوب نمودن اين چربيها روزه داري مي باشد زيرا روزه زباله جذب نشده از مواد اضافي را در بدن از بين مي‌برد و در واقع يك خانه تكاني مي‌كند.(41)

دستورالعملهاي بهداشتي در اسلام
 

و همچنين در رديف مكروهات ومستحبات آداب غذا خوردن در اسلام دستوراتي كه از لحاظ مبارزه با چاقي و بيماريهاي وابسته به آن حائز اهميت بوده و كاملا منطبق است بر اصول علمي و موازين فطرت و طبيعت كه يكي از آن موارد اينكه مستحب است تا انسان گرسنه نشده است غذا نخورد يا اينكه مستحب است قبل از اينكه بصورت كامل سير شود از غذا خوردن دست بكشد.اين تعاليم به تنهائي نه اينكه مشكلات بسياري را از لحاظ موضوع مورد بحث حل مي‌كند بدين معني كه هيچكس حتي پس از علم و اطلاع بر ساختمان شيميائي مواد غذايي نيز قادر نيست كه كميّت و كيفيت غذاي روزانه را درست مطابق احتياج بدن و متناسب با وضع فعاليت جسمي وروحي انتخاب كرده و غذاي روزانه را از روي وزن تعيين و به كاربرد تا هيچگونه اشتباه و اختلالي در رژيم غذائي بدن پيش نيايد و اگر چنين عملي هم ممكن باشد اصولا ميل و هوس بيش از عقل و منطق در تغذبه اعمال نفوذ مي‌كنند لذا روي سيري مجددا غذا مي‌خورد و اين در اسلام مكروه است و بايد اجتناب نمود ديگر اينكه روش مبارزه اسلام با چاقي يك مبارزه سالانه‌اي است تحت عنوان برنامه «روزه داري ساليانه» كه اين مورد به همانند موارد مذكور فوق اختياري نبوده بلكه از واجبات ديني است تا اگر در طول سال به علت طمع و يا غفلت يا بهر علتي از شكم پرستي، و پرخوري خودداري ننمايند، و ذخائر بدني خود را افزايش دهند فرصت آن را دارند كه ساليانه يك بار چربيهاي ذخيره را در طول مدت يكماه روزه داري تدريجا بدون كمترين عوارض و عواقب وخيمي هضم كرده و بار بدن را سبكتر كنند.(42)
لذا در اين راستا امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد:
قال الصادق (عليه السلام) « لَوْ اَنَّ الناس تسحروا ثُمَّ لم يفطروا الاعلي الماء لَقَدَرَوا عل اَنْ تصوموا الدهر
اگر همانا مردم فقط سحري بخورند و افطار چيزي جزء آبي نياشامند هر آينه قادر بر امساك و روزه دهر خواهند بود.همچنين روزه يك نوع استراحت قابل ملاحظه اي براي دستگاه گوارش و سرويس دهي آنها مي باشد چون دستگاه گوارشي يكي از اجزاء فعال در بدن است كه در تمام وقت مشغول فعاليت مي‌باشد.و روزه مي‌تواند يك استراحت قابل ملاحظه اي براي اين دستگاه باشد تا او را به صحت و سلامت برساند البته ناگفته نماند كه شخص روزه دار نبايد در هنگام افطار و سحور افراط در خوردن و آشاميدن نمايد تا روزه اثر بهداشتي را بر بدن باقي بگذارد و الا در غير اينصورت نتيجه مطلوب نخواهد بود.

معده جايگاه همه‌ي بيماريها
 

قال رسول صلي الله عليه و اله و سلم المعده بيت كل داء و الحميه راس كل داء
معده خانه تمام بيماريهاست و امساك بالاترين داروها

نظريه دكتر كارل دربارة روزه
 

دكتر كارل مي‌گويد: لزوم روزه داري در تمام اديان تاكيده شده است در روزه ابتدا گرسنگي و گاهي نوعي تحريك عصبي و بعد ضعفي احساس مي‌شود ولي در عين حال كيفيات پوشيده‌اي كه اهميت زيادي دارند به فعاليت مي‌افتند و بالاخره تمام اعضاء مواد خاص خود را براي نگهداري و تعادل محيط داخلي و قلب قرباني مي‌كند بالاخره روزه مي‌تواند تمام بافتهاي بدني را شستشو دهد و آنها را تازه كند.دكتر گوئل فرانسوي مي‌گويد دو پنجم بيماريها از تخمين غذا در روزهاست كه همه با روزه اصلاح مي‌گردد

نظريه دكتر ژان فروموزان
 

روش معالجه با روزه را شستشوي اعضاء و احشاء تعبير مي‌كنند كه در آغاز عرق بدن زياد مي‌شود دهان بو مي‌گيرد گاه آب از بيني راه مي‌افتد و همه علامت شستشوي كامل بدن است پس از سه چهار روز بو برطرف مي‌شود اسيداوريك كاسته مي‌گردد وشخص احساس سبكي و خوشي و راحتي فوق العاده مي‌كند كه در اين حال اعضاء هم استراحتي مي‌كند(43)
محمد خليلي در تاب « القرآن و الطِبُ الحديث» مي نويسد طبيب و دانشمند بزرگ يونان فيثاغورث هنگام مرگ شاگردان خود را به روزه توصيه مي‌نمود(44)
وقتي انسان آن دستور العملهاي پيشرفته اسلام را مورد مطالعه قرار مي‌دهد ناخواسته در پيشگاه تعليمات عالي اسلام آن سر تعظيم فرود مي آورد و احساس ايماني تازه در خود مي‌كند كه با جملات كوتاهي «صوموا تصحوا» علت همه‌ي دردها را بيان مي‌كند و تنها داروي آن را روزه بازگو مي‌كند يا در حديثي كه از يكي از ائمه معصومين مي‌خوانيم كه « ليس من دواء الا وَ بهيج داء و ليس شيئٌ في البدن انفع مِنْ امساك البدن مِمّا يحتاج اليه»(45)هيچ داروئي نيست مگر كه ايجاد بيماري ديگر مي‌نمايد و هيچ چيزي در بدن مفيدتر از امساك و پرهيز بدن از نيازمنديهايش نيست
زكات بدن روزه است
قال امير المومنين عليه السلام لكل شيئ زكاه وزكاه البدن الصيام(46)
براي هر چيزي زكاتي است و زكات بدن انسان روزه است

دستگاه اعصاب بوسيله روزه بهبود پيدا مي‌كند.

و از چيزهائي كه توجه به آن لازم و بايد متذكر شد اين است كه دست و مغر من«اعصاب عميق مركزي» ميل فراوان به نوشتن با حروف كوچك و بسيار ريز دارند با اينكه قبل از امساك حتي زمان جواني جز با حروف بزرگ قدرت نوشتن نداشتم
همه‌ي متخصصين بيماري اعصاب گواهي مي‌دهند كه آنچه الان پس از امساكها براي من پيش آمده دليل قاطعي است كه دستگاه اعصاب من بهبودي عميق و اساسي پيدا كره است آنگاه دكتر الكسي مي‌گويد: ده روز ابتداي روزه و امساك دوران تطهبر و پاكيزگي دستگاه اعصاب است(47)
طريقه علاج چاقي با روزه
پرفسور « استانلي» در كتاب خود « اصول ونكات عملي طب داخلي» تصريح مي‌نمايد كه «متفقاً معتقدند كم خوري تنها راه علاج با چاقي است و ايشان مي‌گويد كه فراموش نكنيم كه پيشگيري بهتر از درمان است» در حقيقت باكمال جرات مي‌توان گفت كه ندانسته همين يك دستور ظاهرا كوچك و فراموش شده‌ي اسلام را تشريح و تصديق و تاكيد نموده است و دستور ديگر اسلام از نظر پيشگيري منع افراط در هر چيزي اعم از خواب و خوراك و غيره است.
دفع بيماريها به وسيله‌ي روزه
«سُقْمِ وَ سَقَمْ» در لغت به معناي مرضي است كه به بدن عارض شده و ليكن مرض گاهي در بدن تصور مي‌شود و زماني در نفس و لذا در قرآن مي‌فرمايد « اني سقيم» يعني در بدن » و في قلوبهم مرض فزادهم ا… مرضا» يعني در نفس لذا در دعاها به اين مطلب اشاره نموده است « واغفر لي الذنوب التي تورث السقم اللهم اغفرلي الذونوب التي»
راغب اصفهاني اينگونه مرضها را در مفردات بيان مي‌كند. السَّقَمُ و السُّقْمُ المرض المختص بالبدن المرض قد يكون في البدن و في النفس نحو في قلوبهم مرض» و قوله تعالي « اني سقيم» مفردات «ماده سقم» و علي ايُّ حالٍ بيماري و مرض از چيزهائي است كه وجود آن باعث ناراحتي شده و بشر از آن عاجز است و چون معمولا پيدايش آن بر اثر گناهان است چنان كه در دعاهاي مختلف وارد شده است و بندگان خدا در مقابل آن صبر و بردباري نداشته و اكثراً تسليم مقدرات نمي‌باشند لذا اينگونه دعاها وارد شده است البته شكي نيست در اينكه تندرستي خود از نعمتهاي بسيار بزرگ الهي و والاترين عطيه خداوند تبارك و تعالي است كه امكان دارد مقصود مرضهايي باشد كه از ناحيه خود به انسان برسد.

اثر تربيتي روزه
 

يكي از فوائد بزرگ روزه تربيت روح و تقويت اراده تعديل غرائز است روزه دار در حال روزه باوجود گرسنگي و تشنگي و خودداري از غرائز ولذائذي كه بايد از آن چشم بپوشد روح و اراده خويشتن را تقويت مي‌كند اينكه مقصود از روزه بدست گرفتن زمام نفس سركش وتسلط بر شهوات و هوسهاست در حقيقت مهمترين اثر اخلاقي روزه همين مسئله مي‌باشد انساني كه هر لحظه تشنه وگرسنه شد آب و غذا در اختيار اوست همانند درختاني است كه در پناه ديوارهاي باغ بر لب نهرها مي‌رويند كه اگر يك روز قطع آب شود ممكن است باعث پژمردگي يا خشكيدن آنها گردد. اين درختان نازپرورده كم مقاومت، كم دوام، بسيار ناپايدارند.اما درختاني كه از لابلاي سخره‌هاي سخت مي رويند و نوازشگر شاخهاي آنها از طفوليت طوفانهاي سخت كوهستان ومحروميتها گوناگون است كه چنين درختان با دوام و پر مقاومت و سخت كوش مي‌شوند. روزه نيز با محدوديتها و محروميتها خود به خود به روح و جسم انسان توان و قدرت و مقاومت و بدنبال آن نور وصفا مي بخشد كه مويد اين موضوع جمله « لعلكم تتقون» مي‌باشد كه اگر روزه با همه‌ي اجزاء عملي شود انسان روزه دار جزء پرهيزكاران و متقين خواهد شد. روزه درخت رحمت الهي است كه ريشه در اراده‌ي حق و شاخ و برگ آن در دنيا و ريشه آن در آخرت است و روزه اي مي‌تواند انسان را به كمال و انسانيت و تقوا نائل گرداند كه به قول فرمايش حضرت صادق عليه السلام روزه فقط خودداري از خوردن و آشاميدن نيست بلكه خداوند روزه را حجاب بين عبد و تمام گناهان قرار داد آنكس كه اين شرائط را عمل كند. روزه را افطار كرده كه روزه داران چقدر اندك وگرسنگان چه زيادند.اگر روزه داري روزه را با تمام اعمال وارده انجام دهد روزة او مي‌تواند اثر معنوي و تربيتي خود را بر شخص صائم بگذارد كه از روزه تنها گرسنگي و تشنگي عائد آن نشود بلكه روزه داري باشد كه روزة او مَرْضي حضرت حق گردد.همانطوريكه بيان شد كه روزه اگر با همه شرائط محقق شودمي‌تواند در وجود انسان تقوي حاصل كند لذا نياز است كه در ابتدا مختصري از تقوا صحبت نموده تا بيشتر از تقوا بهرمند شويم. تقوا يك حالت مخصوصي است كه در ضمير و وجدان انساني پديد مي‌آيد و در اعمال انسان اثر مي‌گذارد و يك هماهنگي خاصي بين نيروهاي درون و برون انسان ايجاد مي‌كند در اينحال انسان را با خدا ارتباط ميدهد و ديوار بين عالم حس و معنا و بين ماده و ما وراء محسوب را از بين مي برد كه ثمره از بين رفتن اين ديوار ايمان به خدا و تقوا مي‌باشد كه اگر انسان به اين مرحله رسيد جزء متقين مي باشد و كسي كه جزء متقين گرديد جزء اهل يقين مي‌باشد وكسي كه اهل يقين شد به مقام عليين رسيده آنجا كه آرزوي مقصود عارفان و عابدان مي‌باشد پس چه مقام بزرگي پس با تقوا و روزه داريست كه ارتباط بين خدا و بندگان حاصل مي شود بوسيله تقواست كه همه گشايشها حاصل مي‌شود و بين عبد و مولاء اتصال برقرار مي‌شود و طبق فرمايش قرآن مجيد سخترين معضلات زندگي به راحتي تبديل مي شود و انسان مي‌تواند راههاي غلط را از راههاي صحيح تشخيص دهد. كه خدا در اينجا به فرياد انسان با تقوا رسيده و دست او را مي‌گيرد و از آن پيچ و خمهاي زندگي خارج مي‌كند. لذا بخاطر همين منظور كه خداوند مي‌فرمايد « من يتق ا… يجعل لكم مخرجا و يرزقه من حيث لايحسب»(48) يعني اگر پرهيز كار باشيد خداوند همه‌ي درها را بر شما مي گشايد و در زندگي شما راهي جهت برطرف نمودن همة هم و غمها حاصل مي شود كه اصلاً در ذهنتان خطور نمي‌كرد پس برادرم بيائيم با انجام اين عمل خود را در زمره متقين قرار دهيم و جزء برترين انسانها در روي زمين قرار گيريم و جزء انسانهائي بگرديم كه خليفه حضرت حق شده‌اند « تقوا جامع همه خيرات» امير المؤمنين عليه السلام فرمود:«عليكم بتقوي ا… فانها تجمع الخير و لا خير غيرُها و يُدرك بها من الخير ما لا يُدْرك تصبر ما من خير الدنيا و الاخره»(49) تقواي را از دست ندهيد چون همه ي خيرات و خوبي ها است خيري جز تقوي وجود ندارد وخيراتيكه به واسطه‌ي تقوا حاصل مي‌شود در غير آن يافت نمي‌شود چه خير دنيا و چه خير آخرت»حضرت سجاد عليه السلام فرمود: « شرف كل عمل بالتقوي و فاز مَنْ فازَ المُتقين قال الله تبارك و تعالي اني للمتقينَ مفازاً» شرافت و ارزش هر عملي بواسطه‌ي تقوا است فقط متقين به سعادت و رستگاري نائل مي‌گردند خداي متعال مي فرمايد: به درستي كه سعادت و رستگاري از آن متقين است حضرت علي عليه السلام فرمود: اي بندگان خدا آگاه باشيد كه متقين از نعمتهاي دنيا و اخرت برخوردار خواهند شد در بهره‌گيري از نعمتهاي دنيا با اهل دنيا مشاركت دارند ليكن اهل دنيا در آخرت با اينان شريك نيستند با بهترين وجه در دنيا از همان نعمتهايي كه مترقين و مستكبرين استفاده مي‌كنند استفاده مي‌نمايند با زاد توشه و سود فراوان از اين جهان به سراي آخرت انتقال خواهند يافت از لذت زهد در دنيا برخوردار مي‌شوند و مي‌دانند كه فرداي قيامت نيز در جوار رحمت خدا زندگي خواهند كرد و هر چه را كه از خدا بخواهند به اجابت مي‌رسد و بهره آنان از لذت‌ها ناقص نخواهد بود.

تقوا هدف روزه داري
 

تقوا در اسلام به عنوان يك ارزش اصيل اخلاقي و هدف عبادت معرفي شده است از باب نمونه خداوند تبارك و تعالي خطاب به همه انسانها مي‌كند كه «يا ايها الناس اعبدوا ربكم الَّذي خلقكم و الَّذين من قبلكم لَعَلَّكُمْ تتقون(50)
اي مردم پرودرگار خود را پرستش كنيد آن پروردگاري كه شما و كساني را كه پيش از شما بوده‌اند آفريد اميد است پرهيزكار شويد.

ماه رمضان ماه استغفار و دعا
 

از وظائف روزه داران در اين ماه دعا و درخواست حوائج از حضرت قاضي الحاجات است و او دوست مي دارد بنده احساس نياز به پيشگاه بي نياز او نموده و دستهاي احتياج خويش را به درگاه او دراز كند و با دلي پاك استغاثه نمايد
«فاليك يا ربِّ نصبت وجهي، و اليك يا رب مددت يدي فبعزتك استجب لي دعائي و بَلِّغني مناي و لا تقطع من فضلك رجائي (1) به سوي تو اي پروردگارم روي آوردم و به درگاهت اي پروردگارم من سخت حاجت برآوردم پس به عزتت دعايم را مستجاب كن و به آرزوي خويش موفقم گردان و اميدم را از فضلت قطع منما كه دعا عامل رشد و تكامل است نه عامل ركود و تخديرانسان متمكن در حال تمكن نيازمند شديد به حضرت حق است.انسان هر چه متمكن باشد نيازش به پروردگار بيشتر خواهد شد قرآن مجيد اين موضوع را به همه انسانها خطاب مي‌كد كه « يا ايها الناس انتم الفقرا الي ا… و الله هو الغني الحميد»يعني اي انسانها شما فكر نكنيد كه اگر به امكانات مادي دست يافتي و صاحب قدرت و مال شدي ديگر نيازمند نيستيد شما هر چه از جهت امكانات مادي در رفاه باشيد نيازمندي شديدي به حضرت حق داريد چون شما فقير هستيد اگر پول حسابي داريد در اين حال باز نيازمند به من هستي و اگر احساس بي نيازي از پروردگار بنمايد سخت در اشتباه هستيد قرآن كريم مي فرمايد « و قال ربكم ادعوني استجب لكم ان الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين»(51)وگفت پرودرگار شما مرا بخوانيد مي پذيرم همانا آناني كه سرپيچي كنند از عبادتم زود باشد كه در آيند به جهنم سرافكندگان

« دعا لازمة زندگي انسانها»
 

در دنياي امروز مكتبهائي وجود دارد كه براي زندگي انساني هدفي را قائل نيستند و زندگي انساني را آميخته با دلهره و اضطراب مي‌شناسند غافل از اينكه دلهره و اضطراب ناشي از عدم شناخت خداست اما ما مي‌بينيم كساني كه خدا را شناختند و با او ارتباط دارند و اضطرابي ندارند بخصوص اگر بدانند خداوند خير آنها را مي‌خواهد و خداوند بالاتر از آن است كه بخواهد به كسي بدي برسد بديهي است هر چه شناخت خدا بيشتر باشد دلهره ونگراني كمتر است پس زماني زندگي انسان گوارا خواهد شد كه دلهره و اضطراب در آن نباشد اين واقعيتي است انكار ناپذير چنانچه در قرآن كريم مي‌خوانيم « الا بذكرالله تطمئن القلوب» آگاه باشيد كه تنها با يا خدا دلها آرام مي‌گيرد پس بايد اين مطلب را درك كنيم كه دلهره اضطراب فقدان آرامش و آسايش به اين دليل است كه ارتباطمان با منبع هستي ضعيف گرديده است البته اين يك اشتباه فاحشي است كه انسان انتظار داشته باشد با گفتن چند لفظي مانند لا اله الا الله روانش آرام گيرد و قلبش مطمئن و آرام گيرد و وقتي چنين الفاظي مي‌تواند درون انساني را آرامش دهد كه با دقت كامل ما را به حضرت احديت متوجه سازد اگر ياد خدا قوي باشد و دل واقعاً به خدا توجه پيدا كند اضطرابي پيدانخواهد شد.حضرت امام خميني رضوان ا… تعالي عليه اينگونه فرمودند كه « به خدا قسم در عمرم از احدي نترسيدم» البته اين يك سخن بزرگي است هر كس جرات چنين سخني را ندارد ما مي‌دانيم كه امام اهل گزافه گويي و خودستائي نبوده است بلكه اينحكايت از عوج معنوي او با خداوند تبارك و تعالي است اگر انسان خدائي شد ديگر دلهره و اضطراب براي او معني ندارد اينها از براي ماست متاسفانه ما در روز چندين بار براي يك موضوع وجودمان را متزلزل مي‌شود كه اينها همه دليل بر ضعف ارتباط با حضرت باري تعالي مي‌باشد.

ايمان و عبادت دواي درد بشر
 

ايمان و عبادت يعني خدا آگاهي مقرون به گرايش و تسليم در پيشگاه حق دواي درد بشر است بلكه داروي درد بشر تنها و بس يعني خدا آگاهي مقرون به گرايش و تسليم و خضوع و عبادت در برابر حق قرآن هميشه علم و ايمان را در كنار هم ذكر مي‌فرمايد بشر امروز علم را دارد و تنها دواي اوايمان است از آكاهي روشنفكرانه و غير روشنفكرانه كاري ساخته نيست
اساس عرفان خدا آگاهي و تسليم در برابر خداوند است عجيب اين است كه مي‌خواهند عرفان را از خدا جدا كنند و عرفان هم بشود منهاي خداوند اين امكان ندارد امام باقر عليه السلام فرمودند (52)« اگر به غرب عالم و به شرق عالم برويد آخر بايستي بيايند اينجا زانو بزنند تا حقيقت را بفهميد بهمين دليل آينده بشريت چاره‌اي‌ندارد جز آنكه در برابر خدا به وسيله عبادت تسليم باشد در گذشته بسياري از بحران هاي بشر از جهل و ناداني نشأت و سر چشمه مي گرفت لكن امروز بحمدالله اين بال رشد كرده است اما بال ديگرش كه بال ايمان و عبادت و بندگي همينطور مانده است بشر بدون تكامل معنوي با يك بال قادر به حركت نسبت و تكيه قرآن مجيد بر هر دو بال است زيرا با اين دو بال است كه مشكلات بشر به طور كامل حل مي‌شود.(53)

عبادت نياز روح بشر
 

يكي از خُلقهاي ثابت همگاني تغيير ناپذير ونسخ ناپذير كه زمان هيچ وقت نمي‌تواند در آن تاثير داشته باشد عبادت و پرستش است يكي از حاجتهاي بشر پرستش است پرستش يعني چه، پرستش آنحالتي را مي‌گويند كه در آن انسان يك توجهي مي‌كتد از ناحيه باطني خودش به آن حقيقتي كه او را آفريده است و خودش را در قبضة قدرت او مي‌بيند خودش را به او نيازمند ومحتاج مي‌بيند در واقع سيري است كه انسان از خلق به سوي خالق مي‌كند اين امر اساسا قطع نظر از هر فائده و اثري كه داشته باشد خودش يكي از نيازهاي روحي بشر است انجام ندادن آن در روح بشر ايجاد عدم تعادل مي‌كند مثال ساده‌اي عرض مي‌كنم اگر ما كجاوه‌اي داشته باشيم و حيوانهايي، خورچينهائي كه روي اين حيوانها مي‌گذارند بايد تعادلشان برقرار باشد نمي شود يك طرف پر باشد و طرف ديگر خالي انسان در وجودش خانه خالي زياد دارد در دل انسان جاي خيلي از چيزها هست هر احتياجي كه برآورده نشود روح انسان را مضطرب و نامتعادل مي‌كند اگر انسان بخواهد در تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجتهاي ديگر خود را بر نياورد همان حاجتها او را ناراحت مي‌كند عكس مطلب هم همين است گه اگر انسان هميشه دنبال ماديات برود و وقتي براي معنويات نگذارد باز هميشه روح و روان او ناراحت است «نهرو» مردي است كه از سنين جواني لامذهب شده است در اواخر عمر يك تغيير حالي در او پيدا شده بود خودش مي‌گويد من هم در روح خودم و هم در جهان يك خلائي را يك جاي خالي را احساس مي كنم كه هيچ چيز نمي‌تواند آنرا پر كند مگر يك معنويتي و اين اضطرابي كه امروز در جهان پيدا شده است علتش اينست كه نيروهاي معنوي جهان تضعيف شده است اين بي تعادلي در جهان از همين است مي‌گويد الان در كشور شوروي اين ناراحتي به سختي وجود دارد تا وقتي كه اين مردم گرسنه بودند وگرسنگي به ايشان اجازه نمي داد كه درباره چيز ديگري فكر كنند و يكسره در فكر تحصيل معاش و در فكر مبارزه بودند بعد كه يك زندگي عادي پيدا كردند يك ناراحتي پيدا كردند يك ناراحتي روحي در آن پديد آمده است بطوريكه هنگامي كه از كار فراغ شده و بيكار مي‌شوند تازه اول مصيبت آنهاست كه اين ساعت فراغت و بيكاري را به چه چيز پر كند بعد مي‌گويد من گمان نمي‌كنم اينها بتواند آن ساعت را جز با يك امور معنوي با چيز ديگر پر بكنند و اين همان خلائي است كه من دارم
پس معلوم مي‌شود كه واقعاً انسان يك احتياجي به عبادت و پرستش دارد امروز اگر در دنيا بيمارهاي رواني روز به روز زياد مي‌شود بخاطر اين است كه مردم همه وقت خود را صرف امور دنيائي و از معنويت بي بهره‌اند اما ما اينها را حساب نكرديم ولي بدانيم كه هست(54)
دعا حقيقتي كه در تمام موجودات عالم سريان دارد
دعا حقيقتي كه در تمام عالم، اعم از غيبي و شهودي سريان ذاتي دارد و اگر اين حقيقت همراه موجودات آفرينش نبود از عنايات و رحمت حضرت حق بي‌بهره بودند.دقت در وضع موجودات و به خصوص بافت ذاتي و معنوي آنان ما را به اين نكته واقف مي‌كند كه حقيقت موجودات و اصل و ريشه آنان دعا است « يسبح لله ما في السموات و الارض» اگر دعا حقيقت ذات آنان را تشكيل نمي‌داد اينهه فيض الهي را چگونه و از چه راهي دريافت مي‌كردند دهان ذات موجودات جهت درخواست نيازهايشان از مصدر بي نياز باز است و كليه مهمانان خلقت بطور دائم از جناب او با زبان حال در حال در خواست و طلب گدائي و مسكنت هستند و اين حيثيت در موجودات عالم عبارت از دعا است
ذات ما انسانها و بناي وجود ما جهت تامين تمام نيازمنديهايش عين ذات و طلب و درخواست و گدائي است در خواست و گدائي از حضرت حق جهت پر كردن كمبودها، مقتضاي دروني و بروني موجودات و در حقيقت عين دعا و اصل دعا و ريشة دعا و ذات دعا است و اين مسئله براي احدي قابل انكار نيست و نمي‌تواند باشد.اگر دعا نبود و اگر طلب و درخواست نبود ادامه حيات براي موجودي امكان پذير نبود دعاي تكويني و تشريعي وجود تمام موجودات در ظاهر و باطن خود عين خواستن و طلب هستند و طبيعت خلقت هيچ موجودي از اين حقيقت جدا نيست.هيچ موجودي ذاتاً و طبعاً استعداد و لياقت و قدرت كوس استقلال زدن ندارد و نمي‌تواند داشته باشد
ذات موجودات و طبع خلقت آنان و سازمان هستي و شئونشان در برابر بي نياز عين نياز و در برابر غني مطلق فقر مطلق است.
«يا ايها الناس انتم الفقراء الي ا… و الله هو الغني الحميد» وقتي ثابت باشد موجودات بدون استثناء عين ربط و تعلق و عين تجلي و محض امكان فقرند و يك جزء غير قابل ديدن و جزء ديدني هيچ موجودي در هيچ نشاني مستقل و بي نياز نيست چه راهي براي ادعاي استقلال و عدم نيازمندي براي موجودات است.در ادعاي بي نيازي و استقلال به روي بزرگ ترين موجود معنوي عالم و شاخص ترين عنصر خلقت و زيباترين چهره هستي و دارنده مقام جمع الجمعي حضرت رسول ا… صلي ا… عليه و آله بسته است چه رسد به موجودات ديگر كه طفيل هستي او و سايه مصداق اويند.

عصر صنعت عصر پريشانيها
 

امروزه عصر پريشانيهاست عصريستكه دلها پريشان دلبرهاي دنيايي دلبري زن دلبري فرزند دلبري خانه دلبري اتومبيل و دلبري پست و مقام و جايگاه و در يك كلام دلبري خوديت واي بر اين دلبرها كه به انسانها چه مي‌كند همگي مي‌خواهند دل انسانها را ببرند بيچاره دلي كه هر لحظه غارتگري در غارت است اين چه دلبري است كه اگر در 24 ساعت هفده دقيقه انسان با او بسر برد دلبران ديگر نگذارند تا تو با اين دلبر ازلي بخوائي داشته باشي اگر انسان بخواهد جائي براي اين دلبر واقعي پيدا كند بايد از قلبش دلبران ديگران را خارج كند و دلي كه در آن دلبر خانه و اتومبيل و جمال و جنس مخالف باشد نمي‌تواند در آن دلبر واقعي قرار گيرد قرآن مجيد مي فرمايد «ماجعل الله الرجل من قلبين في جوفه(55)يعني خداوند براي مردي دو دل در درونش قرار ندادهيعني در وجود شما يك دل است يك خانه است و در اين خانه بايد يك محبوب باشد بايد يك معشوق باشد دلي كه در آن حب مال و زن زيبا خانه و ماشين زيبا باشد ديگر حب خدا نيست تضاد دو معشوق ممنوع
مولانا داستان جالبي را در اين باره به تصوير مي كشداومي‌گويد مجنون شتر تازه زائيده‌اي را سوار شد و مي‌خواست به خانه معشوق به خود (ليلي) حركت كند مجنون سوار بر شتر مقداري از مسير را طي نكرده كه رفت در خيال محبوب و معشوق خودش و غافل از حيوان كم كم دست مجنون شل شد و مهار شتر رها شد و تقريباً مجنون مثل يك بار شد روي حيوان حيوان كم كم احساس كرد كسي كاري به كارش ندارد و از طرفي بچه‌اش در خانه بود سرش را برگرداند به طرف خانه آمد و آمد مجنون يك دفعه چشم باز كرد ديد كه شتر به جاي رسيدن به خانة ليلي به طويله رسيده است دوباره حيوان را بطرف خانه معشوق باز گرداند باز مقداري كه رفت دوباره مجنون ميلش به ليلي كشيد و حيوان رها شد و حيوان هم به فكر معشوق و محبوب خودش به طويله بازگشت اينجا مجنون چنين گفت كه دلي كه در آن فكر دو معشوق باشد نشايد

همچو مجنون با تنازع با شتر
 

گه شتر چربيد وگه مجنون حُر
يكدم ار مجنون ز خود غافل شدي
ناقه گرديدي و او پس آمدي
مي‌گويند بالاخره مجنون خودش را پرتاب كرد از روي شتر پائين و گفت
اي ناقه چون هر دو عاشقيم
ما دو چندين همراه نالايقيم
عشق مولاكي كم از ليلاستي
بنده بودن بهر او والاستي
عبادت و نيايش وسيله ارتباط
از آنجا كه يكي از وسائل ارتباط با خدا مسئله دعا و نيايش و اين برنامه عمومي براي همه انسانها جهت ارتباط با خدا در آيات و روايات به آن اشاره شده است در اين آيه روي سخن را به پيامبر كرده مي‌گويد «هنگامي كه بندگانم از تو درباره من سئوال كنند بگو من نزديكم «و اذا سالك عبادي عني فاني قريب»نزديكتر از آنچه شما تصور مي‌كنيد نزديكتر از شما به خودتان من هستم سپس اضافه مي‌كند « من دعاي دعا كننده را به هنگامي كه مرا مي‌خواند اجابت مي‌كنم»« اجيب دعوه الداع اذا دعان»بنابراين بايد بندگان من دعوت مرا بپذيرند « فليستجيبوا لي» و به من ايمان آوردند «وليومنوا بي» باشد كه راه حق و حقيقت را پيدا كند و به مقصد برسند « لعلهم يرشدون» يك نكته مهمي كه در اين آيه شريفه به آن اشاره كرده است اينكه هفت مرتبه به ذات پاك خود اشاره كرده و هفت بار به بندگان و اين خود نهايت پيوستگي و قرب و ارتباط ومحبت خود را نسبت به آن مجسم ساخته است(56)

خلقت انسان بر مبناي بندگي و عبادت است
 

قرآن مجيد مي فرمايد « الم تروا ان الله سخر لكم ما في السماوات و ما في الارض(57)
آيا نمي‌بينيد خداوند هر چه را كه در آسمانها و زمين است در تسخير شما قرار داده است خلقت همه‌ي حقايق هستي اعم از آسمانها و زمين فقط منحصر انسان مي‌باشد آيا رسيدن به اين حقايق بدون بندگي امكان پذير است البته خير چنين چيزي نيست.ما بخوبي مي‌دانيم كه زندگي بدون عبادت و دانش حركت كوركورانه است كه انسان به اين سوء و آن سوء مي‌غلطد و پايان كارش جز نابودي چيزي نمي‌باشد بارها خداوند تبارك و تعالي تاكيد كرده است كه اگر مي‌خواهي خليفه من در روي زمين باشي بايد بندگي مرا بكنيد، تا تو را به عنوان جانشيني بپذيرم
آيا پاسخ خداوند به فرشتگان را بياد نداريم آن وقتي كه فرشتگان اعتراض به خداوند نمودند كه خدايا تو موجودي را مي‌آفريني كه در روي زمين فساد و خونريزي براه خواهد انداخت آنگاه حضرت حق اينگونه به آنها جواب داد كه من ميدانم آنچه را كه شما نمي‌دانيد پس بيائيم حال كه در اين مقام و جايگاه هستيم فقط وجود حق را پرستش كنيم و غير او را پرستش نكنيم

اهميت دعا
 

اهميت و ارزش دعا و آثار آن به قدري روشن و آشكار است كه حتي دانشمندان بيگانه از اسلام هم بر اساس هدايت فطري به اين مساله اشاره كرده و دعا را عامل حركت و از ضروري ترين نيازهاي بشر دانسته و آن را داروي درمان حتي براي دردهاي جسمي شمرده‌اند و در زمان ما در حال پايه گذاي مطب هايي هستند كه طبيبان تربيت شده در اين فن حتي سخت ترين بيماري‌هاي جسمي را از اين طريق معالجه كنند در هر صورت دعا امري است ضروري و فطري و مسأله ايست كه خداوند به آن دستور داده و از اخلاق انبياي بزرگ الهي قلمداد شده و انسان با دعا، شايستگي گرفتن عطاي حق را پيدا مي‌كند دعا خواستن است و خواستن اگر حقيقت داشته باشد انسان با كمال شوق دنبال تحقق آن حركت مي‌كند.

گشايش كارها در پرتو دعا
 

دعا را علت گشايش كارها و نجات از هر غم و رنجي مي‌داند و در ضمن اين مسأله از بعضي از دعا كنندگان گلايه كرده مي فرمايد به وقت گرفتاري با كمال زاري دعا مي‌كنيد و استجابت آن را به سختي از خداي مي‌طلبيد و با پروردگار عهد و پيمان مي بنديد كه در صورت نجات شكرگزار حق شويد، ولي پس از نجات از گرفتاري به شرك كه ظلم بزرگي است باز مي‌گرديد.
«قُلْ مَنْ يُنَّجيكُمْ من ظلماتِ البَّرِ وَ الْبَحرِ تَدْعُوْنَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَهً لَئِنْ اَنْجا مِنْ هذِهِ لَنَكونَنَّ من الشاكرين قُلْ اَللهُ يُنَجيْكُمْ منها و مِنْ كلِّ كَرْبٍ ثُمَّ اَنْتُمْ تُشْرِكون(58)بگو چه كسي شما را از تاريكي‌هاي خشكي و دريا رهايي مي‌بخشد؟ در حالي كه او را با حالت تضرع و آشكارا و در پنهاني مي‌خوانيد و مي‌گويند اگر از اين خطرات و ظلمت ما را رهايي بخشد از شكرگزاران خواهيم بود. خداوند شما را از اينها و از هر مشكل و ناراحتي نجات مي‌دهد، ولي باز هم شما براي او شريك قرار مي‌دهيد

دعا ويژگي صالحان
 

دعا از كارهاي پسنديده و علامت بندگان صالح مي‌داند و آنان را در همه‌ي شئون حيات با اين واقعيت عالي همراه و هماهنگ معرفي مي‌كند.
«اِنَّهم كانوا يسارعون في الخيرات و يدعوننا رَغَباً و رهبا و كانوا لنا خاشعين» چرا كه آنان خانداني بودند كه همواره در كارهاي خير به سرعت اقدام مي‌كردند و در حال بيم و اميد ما را مي‌خواند و پيوسته براي ما خاضع و خاشع بودند

مفهوم واقعي دعا
 

چون ما به اين موضوع واقف هستيم كه دعا در مورد نارسائيهاي قدرت ما است نه در مورد توانائي و قدرت و به عبارت ديگر دعاي مستجاب دعائي است كه به مضمون «امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء(59)را ازاعماق وجود سرازير شود
به هنگام اضطرار و عقيم ماندن تمام تلاشها و كوششها انجام گيرد، روشن مي‌شود كه مفهوم دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملي است كه از دائره قدرت بيرون باشد آن هم از كسي كه قدرتش بي پايان و هر امري براي او آسان است.
ولي اين درخواست نبايد تنها از زبان انسان صادر شود بلكه از تمام وجود او برخيزد و زبان در اين قسمت نماينده و ترجمان تمام ذرات وجود انسان و اعضاء وجوارح او باشد.
قلب و روح از طريق دعا پيوند نزديك با خدا پيدا مي‌كند و همانند قطره‌اي كه به اقيانوس بي‌پايان به پيوند و اتصال با آن مبدء بزرگ قدرت مي‌يابد. البته بايد توجه داشت كه يك نوع ديگر دعا داريم كه حتي در موارد قدرت و توانائي نيز انجام مي‌گيرد و آن دعائي است كه نشان دهنده عدم استقلال قدرتهاي ما در برابر قدرت پروردگار است و به عبارت ديگر مفهوم آن توجه به اين حقيقت است كه اسباب و عوامل طبيعي هر چه دارند از ناحيه او دارند و به فرمان او هستند اگر به دنبال دارو مي رويم و شفا از آن مي‌طلبيم به خاطر آن است كه او آن اثر رابه دارو بخشيده كوتاه سخن اينكه دعا يكنوع خود آگاهي و بيداري دل و انديشه و پيوند باطني با مبدء همه نيكيها و خوبيها است لذا در سخنان حضرت علي عليه السلام مي‌خوانيم «لايقبل الله عزوجل دعا قلب لاه»(60)خداوند دعاي غافل دلال را مستجاب نمي‌كند
و در حديث ديگر از امام صادق عليه السلام به همين مضمون مي خوانيم «ان الله عزوجَلَّ لا يستجيب دعا بظهر قلب ساه»(61)
خداوند دعاي قلب واژگون و غافل را به اجابت نمي‌رساند.

حكمت عبادت در انسان
 

همانطوريكه بيان شده عالم دنيا نموداري از عالم ملكوت است البته با اين فرق كه عالم دنيا در واقع تنزل يافته عالم بالاست هر چه در عالم دنياست نموه اي است از آنچه در عالم معناست احكام و قوانين دنيايي نموداري از احكام و قوانين بالاست پس چون اين دستورات از عالَم بالا تنزل پيدا نموده تا انسان در پرتو آن بتواند يك زندگي واقعي و انساني داشته باشد تا سرانجام عالم دنيا و آخرت را داشته باشد و اين دستورات عبادي و معنوي ظهور كرده تا انسانها بتوانند انسانهاي واقعي گردند.
عبادت كه به عنوان آفرينش انسان تعيين شده است «ما خلقت الاجن و الانس الا ليعبدون»
ما انسان و جن را خلق نگرديم الا براي عبادت بخاطر اينستكه اين اصل مهم جزء اساس خلقت انساني است، انسان بعضا اينگونه با خود فكر مي‌كنند كه اگر خلقت شده بخاطر اينست كه چند روزي در دنيا يك زندگي داشته باشد و يك مقدار دنيا را بسازد و بعد از آن ديگران بيايند آنها را دوباره بعد از كهنه شدن دوباره خراب كند و دوباره باز سازي نمايند يا بخاطر اين خلق شده كه يك نان و آبي به دست آورد و بخورد و بعد از چند سالي از دنيا برود و نابود شود قرآن مجيد چنين افكار غلط را باطل مي‌پندارد وجواب قاطع مي‌دهد كه خلقت شما بر مبناي بندگي و عبادت و ستايش من بود. وهدفي غير از عبادت و بندگي در كار نبود كه شما فكرش را مي‌كنيد شما در عالم كاري انجام مي‌دهيد كسب و كاري مي‌كنيد كشاورزي يا تجارت مي‌كنيد تحصيل علم مي‌كنيد همه و همه مقدمه‌اي براي بندگي و عبادت من است اگر افرادي زندگي را تنها همين خوردن و آشاميدن و شهوتراني مي‌دانند چون موضوع و هدف خلقت انساني را نفهميده‌اند و به تعبير مرحوم علامه طباطبائي رحمه ا… عليه گاه شخصي در طول عمر در تحت ولايت شيطان است لذا لازم است در فكر فرو رود تا به اين حقيقت نائل و آگاه آيد.

اثر ياد خدا در دل
 

ذكر و ياد خدا تا در وجود انسان ملكه نشود انسان آرامش پيدا نمي‌كند زيرا نام خدا بر لب همانند آبياري شاخه درخت است كه جز گردگيري از درخت اثري ندارد ولي وقتي ياد خدا در دل ريشه پيدا كرد مانند اين است كه ريشه درخت آبياري مي‌شود كه در اين صورت مايه بالندگي و ثمر بخشي آن خواهد بود بنابراين خداوند سبحان چنين فرمود: «واذكر ربك في نفسك و خفيهً و دون الجهر مِنَ القول بالغدو الاصال و لا تكن من الغافلين» آنچه در غفلت زدائي موثر است ياد خدا در دل است كه با ناله همراه باشد.چنين مردان الهي با رسوخ ياد خدا در دل آنها ديگر از عبادتهاي مختلف اعم از عبادتهاي مادي و معنوي هيچ خستگي در وجودش احساس نمي‌كند و زكات و خمس واجب را مي‌پردازند كساني كه فقط تنها عبادات معنوي براي آنها معنويت شمرده‌ شده است و عبادات ديگر مالي كه جزء لاينفك عبادات اسلامي است غافل هستند مي پندارند عبادت تنها نماز و روزه است كه جزء ضروريات مكتب اسلام است و عبادات مالي جزء مفاهيم الهي نيست

خطر فراموشي خدا
 

خطر نيسيان خدا و سهو از ياد او شكست درون و برون است قرآن مجيد به اين نكته اشاره مي‌كند
«من اعرض عن ذكري فان له معيشه ضنكا و نحشره يوم القيانه اعمي»(62)
«فاعرض عن مَنْ تولي عن ذكر ناولم يَرِدْ الا الحياه الدنيا»(63)
تحيل عقلي آثار منفي نسيان خدا و فراموشي نام و ياد او اين است كه خداي سبحان نه تنها خالق و فاعل انسان است بلكه مقوم هويت و شخصيت اوست به طوري كه شناخت او بدون معرفت قيم وي يعني خداوند ممكن نيست زيرا شناخت معناي ربطي و حرفي بدون معرفت معناي مفسي ومستقل كه همان خداوند است ميسر نخواهد بود و با نسيان آن مقوم و فراموشي آن قيم هويت خود انسان نيز فراموش مي شود و با فراموشي هويت خويش هيچگونه احساسي از تطاول غارتگران هويت وجود نخواهد داشت و با عدم احساس خطر هيچ گونه قيام واحدي عليه دشمن مهاجم صورت نمي پذيرد در نتيجه تمام شئون ادراكي و تحريكي انسان به اسارات اهريمن درآمده و برابر خواسته‌هاي برخاسته از خوي خون آشام آن امير شرور و فرمانرواي خود كام اشياء را مي فهمد و به آن عمل مي‌كند و هرگونه معروفي نزد او منكر تلقي مي‌شود و هرگونه منكري نزد او معروف به حساب مي‌آيد قرآن مجيد مي‌فرمايد «و لا تكونوا كالذين نسوالله فانساهم اولئك انفسهم هم الفاسقون»(64)قرآن مجيد موضوع فراموشي مردم را از خودش را به همه‌ي انسانها گوشزد مي‌كند كه شما اگر بخاطر كثرت گناهان خود به خود از من دور شدي و فاصله با من گرفتيد من هم متقابلا شما را فراموش و در نتيجه به گروه فاسقان خواهيد گرويد پس فراموشي از ياد خدا اولين خطر آن فراموشي از حضرت حق از انساني است كه در نتيجه اين فراموشي افتادن در انحراف و بدبختي مي‌باشد.(65)

دعا درمان هر دردي
 

«عَن علاءِ بنِ كاملٍ قال: «قال لي ابو عبدالله عليه السلام «عليك بالدُّعا فانَّه شفاءٌ من كل داء»
علابن كامل مي‌گويد: حضرت صادق عليه السلام» به من فرمود: بر تو باد به دعا كه درمان هر دردي است آري دعا درمان هر دردي است وقتي دل به حضرت محبوب بسته شود وجان آئينه‌ي اوصاف معشوق گردد و آدمي در رحمت را از هر سو به سوي خود باز ببيند و قلب بر اثر اتصال مالامال از اميد گردد، روح داراي قدرت و تسلط و مالكيت شود و به هنگام هجوم دردها علي الخصوص درهاي معنوي از محبوبش به وسيله‌ي دعا درخواست رد بلا و شفاي مرض كند و محبوب هم بيماري او هر چه باشد شفا خواهد داد

جوان از پيامبر درخواست دعا مي‌كند
 

در كافي آمده است كه: رسول خدا صلي ا… عليه و آله روزي پس از اداء نماز صبح چشمش افتاد به جواني رنگ پريده كه چشمانش در كاسه سرش فرورفته و تنش نحيف شده بود در حاليكه از خود بيخود بود و تعادل خود را نمي‌توانست حفظ كند پرسيد حالت چگونه است؟ جواب داد «اصبحتُ موقنا» در حال يقين بسر مي‌برم حضرت فرمود: علامت يقينت چيست؟ عرض كرد: اين يقين من است كه مرا در اندوه فرو برده شبها مرا بيدار و روزها مرا تشنه قرار داده است از دنيا و مافيها جدا شده‌ام تا آنجا كه كوئي عرش پروردگار را مي بينم كه براي رسيدن به حساب مردم نصب شده و مردم همه محشور شده‌اند و من در ميان آنها هستم. گوئي هم اكنون اهل بهشت را در بهشت متنعم و اهل دوزخ را در دوزخ معذب مي بينم گويي هم اكنون با اين گوشها آواز حركت آتش جهنم را مي‌شنوم رسول اكرم صلي ا… عليه و آله رو به اصحاب خود فرمود وگفت اين شخص بنده‌اي است كه خداوند قلب او را به نور ايمان منور كرده آنگاه به جوان فرمود حالت خود را حفظ كن كه از تو سلب نشود جوان عرض كرد: دعا كنيد كه خداوند شهادت روزي‌ام فرمايد. طولي نكشيد كه غزوه اي پيش آمد و جوان شركت كرد و شهيد شد.

ياد خداوند مايه صفا و جلاي دلها
 

در خطبه 220 نهج البلاغه آمده كه: همانا خداوند متعال ياد خود را مايه صفا و جلاي دلها قرار داده بدينوسيله پس از سنگيني شنوا و پس از شبكوري بينا و پس از سركشي مطيع مي‌گردند و درباره اهل ا… در خطبه 218 چنين آمده: خرد خويش را زنده ساخته و نفس خويش را ميرانده است تا در وجودش درشت‌ها نازك و غليظها لطيف گشته، نوري درخشان در قلبش مانند برق جهيدن گرفته و آن نور راهش را آشكار و هم او را سالك راه ساخته درها يكي پس از ديگري او را به پيش رانده و تا آخرين دركه منزل سلامت و بار انداز اقامت و قرار گاه امن و راحت است جاي گرفته پاهايش با آرامش و بدنش استوار و همه‌ي اينها به موجب اين است كه قلب خود را به كار گرفته و پروردگار خويش را راضي ساخته است(66)
پاك كن دو چشم را از موي عيب
تا ببيني باغ و سروستان غيب
دفع كن از مغز و از بيني زكام
تا كه ريح الله آيد در مشام
چشم دل از موي علت پاك آر
وآنگهان ديدار قصرش چشمدار
گوش جان و چشم جان جز اين حس است
گوش عقل‌وگوش حسن زان مفلس است (مولوي)

كلام حضرت حق در شب معراج با محبوب خود
 

اي احمد آيا مي‌داني كدام عيش گوارتر و كلام زندگي ماندگارتر است عرض كرد پروردگارا نه فرمود: عيش گوارا عيشي است كه صاحبش از ياد من سست نمي‌شود نعمت مرا فراموش نمي‌كند حق مرا جاهل نمي شود و رضا و خشنودي مرا پيوسته شب و روز جستجو مي‌كند و اما زندگي جاويد آن زندگاني است كه صاحبش براي خودش كاركند تا دنيا نزدش خوار شده و در چشمانش كوچك نمايد و آخرت پيش او بزرگ جلوه نمايد خواسته مرا برخواسته خودش مقدم دارد خشنودي مرا بجويد و حق مرا بزرگ شمارد و آنچه من با او مي‌كنم ياد كند پس مهمترين عيش براي عاشقان عبادت و بندگي با حضرت حق بطوريكه زمزمه خالق هستي بر زبانش در همه جا جاري باشد كه چنينند عابدان و عاشقان.

شيدايي ياد حق زمزمه عارفان
 

در فرازي از اين دعا مي‌خوانيم «الهي و الهمني و لها بذكرك الي ذكرك» شيدايي و حيراني در ياد خدا چيست؟ البته اين نكته ناگفته نماند كه قبل از اينكه ما ياد حق كنيم خداوند ياد ما مي‌كند «اُذكروني اذكركم» البته وقتي انسان ياد حق و عبادت حق مي‌كند در واقع حضرت حق ابتدا ياد او كرده است
در مناجات الذاكرين چنين مي‌خوانيم «پروردگارم اگر امر تو بر من واجب نبود كه فرمودي يادت كنم من تو را منزه تر از آن مي‌دانم كه يادت نمايم اي پروردگار ياد خود را در تنهايي و اجتماع در شبانگاه و روزگاه در آشكار و پنهان در خوشي و ناخوشي بر من الهام فرما و مرا با ذكر خفي خود مانوس گردان.

فقدان نيايش باعث سقوط انسان
 

به تعبير يكي از روانشناسان معروف فقدان نيايش در ميان ملتي برابر با سقوط آن ملت است اجتماعي كه احتياج به نيايش را در خود كشته است معمولا از فساد و زوال مصون نخواهد بود البته اين نكته فراموش نشود كه صبح نيايش كردن و بقيه روز همچون يك گاو وحشي به سر برون بيهوده است بايد نيايش را پيوسته انجام داد و در همه حال با توحه بود تا اثر عميق خود را در انسان از دست ندهد(67)

نيايش باعث انبساط باطني
 

نيايش در همين حال كه آرامش را پديد آورده است در فعاليتهاي مغزي انسان يكنوع شكفتگي و انبساط باطني و گاهي روح قهرماني به فرد نشان مي‌دهد صفاي نگاه متانت رفتار انبساط و شادي دروني چهره‌ي پر از يقين استعداد و هدايت و نيز استقبال از حوادث اينها است كه از وجود يك گنجيه‌ي پنهان در عمق روح ما حكايت مي‌كند و تحت اين قدرت حتي مردم عقب ماندهي و كم استعداد نيز مي‌توانند نيروي عقلي و اخلاقي خويش را بهتر بكار ببندند و از آن بيشتر بهره گيرند اما متاسفانه در دنياي ما كساني كه نيايش را در چهره حقيقيش بشناسند بسيار كمند(68)

پرستش يك ميل در درون انسان
 

انسان در حال پرستش مي‌خواهد از وجود محدود خود پرواز كند و به حقيقت بپيوندد تاديگر در وجود او كاستي و محدوديت وجود نداشته باشد.اقبال لاهوري مي‌گويد:نيايش عمل حياتي و متعارفي است كه بوسيله‌ي آن جزيره كوچك شخصيت ما وضع خود را در كل بزرگتري از حيات اكتشاف مي‌كند.

پرستش از ديدگاه شهيد مطهري
 

عبادت و پرستش نشان دهنده يك «امكان» و يك «ميل» در انسان است و آن بيرون رفتن از مرز امور مادي و ميل پيوستن به افق بالاتر و وسيع‌تر كه چنين ميلي و عشقي از مختصات انسان است(69)
خداوند در عالم «الست» از انسان پيمان بندگي گرفت
در سورة مباركه ينس مي‌فرمايد «الم اعهد اليكم يا بني ادم ان لا تعبدوا الشيطان انه لكم عدو مبين و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم»(70)
در اينجا سخن از عهد و پيمان و عبادت حضرت حق است كه اي بني آدم، اي فرزندان آدم (صحبت يك نفر دو نفر و يك امت و دو امت نيست) آيا من با شما پيمان نبستم مي‌گويد من و شما قبلاً با يكديگر قرارداد و پيمان بستيم كه شيطان را پرستش نكنيد اينجا شيطان پرستي شيطان، شيطان پرستي به آن معنا نيست كه برويم در يك محراب مجسمه‌ي شيطان را بسازيم بلكه همان تبعيت از شيطان است «و اناعبدوني» ما با همديگر پيمان بستيم كه شيطان را پرستش نكنيد من را پرستش كنيد «هذا صراطٌ مستقيم» چون پرستش من در واقع راه راست ومستقيم است كه مي‌تواند انساني را به كمال و سعادت برساند»(71)

عبادت به چه معنايي است
 

عبد به كسي گفته مي‌شود كه مملوك ديگري باشد و در واقع حقيقت عبادت اينستكه بنده خود را در مقام پروردگار خويش درآورد لذا روح عبادت با تكبُّر و خود فروشي سازش ندارد چرا كه كسي كه متكبر مي باشد حاضر اطاعت از مولاء نيست «اِنَّ الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخُلُوْن جهنم داخرين» انساني كه خدا را عبادت مي‌كند بايد خدا را در حال عبادت حاضر بداند و عبادتش عبادت بنده حاضر و متوجه باشد نه اينكه در حال عبادت غافل باشد كه در اينصورت عبادت او صوري مي‌باشد بنابراين حقيقت عبادت آن است كه با كمال خلوص متوجه حضرت حق باشد و هدفي غير خدا مثلاً اشتياق به بهشت و فرار از آتش در عملش وجود نداشته باشد و مشغول به خود نگردد

ابعاد عبادت
 

در فرهنگ اسلام عبادت فراتر از نمونه‌هايي چون نماز و روزه است همه‌ي كارهاي شايسته‌اي كه به نفع مردم نيز باشد نيز عبادت است به برخي از كارها كه در اسلام عبادت به حساب آمده اشاره مي‌كنيم
1-تفكر در كار خدا
2-امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
«ليست العبادهُ كثره الصلوهِ و الصوم، اما العباده، التفكر في امر الله(72)
عبادت زياد نماز خواندن و روزه گرفتن نيست همانا عبادت انديشيدن در امر خداوند است تفكري كه انسان را به خدا نزديك و آشنا سازد عبادت به حساب آمده است.
3-آموختن دانش
پيامبر اسلام صلي ا… عليه و آله فرمود:
«من خرج يطلب باباً من العلم يَتَرَّد به باطلاً الي الحق و ضلالاً الي الهُدي كان عَمَلُهُ كَعِبادَهِ اربعين عاماً»(73)
4-انتظار حكومت عدل جهاني يك عبادت بزرگ
پيامبر اكرم صلي ا… عليه و آله فرمود:
«افضل العبادَهِ انتظار الفرج»(74)
انتظار فرج وگشايش «با آمدن امام زمان» برترين عبادت است.روشن است كه انتظار مثبت وسازنده كه زمينه سازي و تلاش براي دولت عدل مهدي عليه السلام را نيز به همراه داشته باشد عبادت محسوب مي‌شود پس رنگ و صبغة الهي دادن به كارها بر ارزش آنها مي‌افزايد و آنها را عبادت وگاهي برتر از عبادت مي‌سازد نيت صحيح اكسيري است كه هر فلزي را طلا مي سازد و كارهايي كه با تقرب به خدا انجام گيرد عبادت مي‌شود با اين حساب مي‌توان گفت ابعاد و نمونه هاي عبادت قابل شمارش نيست و حتي نگاه پر مهر به پدر و مادر، نگاه به چهره علماي صالح و خالص عبادت نگاه به قرآن و كعبه و رهبر عادل يا برادر ديني هم عبادت است(75)
در ماه رمضان هنگام اوقات نماز دست به دعا برداريم
در ماه رمضان هنگام اوقات نماز دستها را به طرف حضرت حق بالا ببريد پيامبر عظيم الشان اسلام در خطبه شعبانيه مي‌فرمايد در اين ماه عزيز يعني ماه رمضان هنگام نماز دستها را به دعا بالا بريد تا دعاهايتان مستجاب شود و بهترين حال هم حالت نماز است مخصوصاً دعاي بعد از نماز مورد سفارش قرار گرفته است انسان هر چه دعا را آهسته تر بخواند ادب دعا را بهتر رعايت كرده است سعي كنيد تنها براي خود دعا نكنيد و پيشنهاد ندهيد كه خدايا به من اين يا آن را بده بلكه براي همه طلب خير و عافيت نمائيد چنانكه قرآن ادب دعا كردن و نوع آن را اينچنين بيان مي‌كند «ربنا اتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه»(76)پروردگارا در دنيا به ما نيكي و در آخرت نيكي عطا كن.

فراخواني در دعا
 

حكيم متألّه «ابن سينا» در بياني لطيف مي‌گويد «اِستَوْسِعْ رحمه الله» مرحوم خواجه نصير الدين طوسي، در مقدمه منطق شرح اشارات مي‌گويد: اين عبارات به روايت شبيه‌تر است تا عبارات يك كتاب عادي ابن سينا مي‌گويد: وسيع كن رحمت خدا رابگذار ديگران زير پوشش اين رحمت واسعه قرار گيرند جايي كه دعا مستجاب است دعاها را بلند ادا كنيم و همه را زير پوشش دعاي خود قرار دهيم مردي عصر روز عرفه در سرزمين عرفات از دامنه هاي كوه پايين آمد در حالي كه يك چشم او آسيب ديده و چشم ديگرش سالم بود مثل شبكه وكاسه‌اي از خون بود، بعضي از دوستانش به او گفتند چرا اين همه رنج و اشك و ناله؟
گفت: در تمام اين ناله‌ها چيزي براي خود نخواستم همه‌ي اين دعاها و ناله‌ها براي مومنان و دو ستانم بود ائمه «عليهم السلام» اصحابي را كه داراي چنين روحيه‌ي بلندي هستند تربيت كرده‌اند آن ديني كه مي‌گويد: هنگام سحر در نماز شب عده‌ي زيادي را دعا كن «حداقل چهل نفر يا بيشتر»همان دين مي‌گويد: روز به فكر حل كار چهل مومن باشد براي اينكه وقتي مي‌گويد: شب برخيز و ديگران را هم دعا كن يعني روز هم مواظب كارشان باشد اين دستور درس كرم به انسان مي آموزد كه ديگران مهمان سفره‌ي انسان باشند.امام سجاد (سلام الله عليه) در دعاي معروف به ابوحمزه ثمالي عرض مي‌كند: خدايا بزرگ و كوچك ما، زن و مرد و بچه، روستايي و شهري، دور و نزديك همه و همه را بيامرز گاهي تك تك، اين عناوين و اصناف را نام مي‌برد مبادا آنكه انسان در دعا فقط به فكر خود و بستگان نزديكش باشد از اين رو بايد دعا در سطح بلند و براي همه باشد.مردي در حضور رسول خدا صلي ا… عليه و آله در مقام دعا عرض كرد: خدايا پيامبر را بيامرز، مرا بيامرز در واقع لسان دعاي او حصر بود.حضرت فرمودند: چرا دور رحمت خدا را سنگ چين كردي؟ چرا فقط من و تو همه‌ي مومنان را دعا كن «اذا دعا احدكم فليعّم فانه اوجب للدُّعاء»(77)هرگاه دعا مي‌كنيد به دعاي خود عموميت دهيد كه اجابت را حتمي مي‌كند.اين دعاي امام رضا عليه السلام چقدر كريمانه است «واغفر لمن في مشارق الارض و مغاربها من المومنين و المومنات»(78)خدايا در مشرق و مغرب عالم هر كس كه اهل ايمان است او را بيامرز معناي لطيف سخن حكيم متألّه ابن سينا كه مي‌فرمايد «استوسع رحمه الله» مضمون همين روايات است(79)دردعا ديگران را بر خويش مقدم بيندازيم
«عن ابي عبد الله عليه السلام قال: من قدَّمَ في دعائه اربعين من المومنين ثُمَّ دعا لنفسه اُسْتُجِبَ له(80)
امام صادق مي فرمايد: هر كس در دعاي خود چهل مومن را مقدم دارد و اول براي ايشان دعا كند و سپس براي خود، دعايش مستجاب مي شود.عن الصادق عليه السلام قال : من دعا لاخيه بظهر الغيب و كَلَّ الله عزوجل به ملكاً يقول: و لك مثلاه امام صادق عليه السلام فرمود: كسي كه براي برادر مومن خود در غياب او دعا كند پس خداوند فرشته اي را براي او مي‌گمارد كه به او مي‌گويد براي تو دو برابر است

عاشق ترين مردم عابدترين مردم است
 

«افضل الناس من عشق العباده فعانقها و احبها بقبله و باشرها بجسده و تفرغ لها فهو لايبالي علي ما اصبح من الدنيا علي عسِرِ ام علي يسر»(81)
رسول خدا فرمودند برترين مردم آن كسي است كه عاشق عبادت باشد با قبلش آن را دوست بدارد و هماغوشي كند و با بدنش بدان درآميزد خويشتن را به خاطر آن فارغ سازد و او را باكي نباشد كه دنيايش به آساني يا سختي گذردعبادت وسيله وصول به حضرت حق است آنكه عاشق وسيله باشد عشقش به هدف يعني وصول به حضرت هزار برابر است آنكه مدرسه را دوست دارد حتما عاشق علم است اگر از ما بپرسند بهترين مردم چه كسي است ما در جواب او چه مي‌گوئيم مثلا مي‌گوئيم آنكه بيشتر پول دارد آنكه بيشتر از امكانات مادي مي‌تواند استفاده كند اما پيامبر اكرم آن عبد صالح آنكسي كه اشرف مخلوقات است بهترين انسانها را كسي مي‌داند كه عاشق عبادت باشد و عبادت را دوست داشته باشد و عبادت را معشوق خود بداند و با عبادت معانقه كند و آن را با تمام وجود لمس نمايد و خود را براي آن فارغ سازد يعني آنقدر با عبادت انس گرفته كه اگر لحظه‌اي عبادت نباشد گويا چيزي را كم كرده است و زندگي دنياي براي او سخت مي شود اصلاً نگراني در خود راه نمي دهد و نه اينكه نگراني در زندگي اونمي آيد بلكه سختيهاي زندگي او به آساني مي‌گرايد پس برترين مردم از ديدگاه رسول خدا كسي است كه به عبادت عشق بورزد اين سخن به ما مي‌آموزد كه بايد عاشق عبادت باشيم چه خوب است در اين جا واژه عشق را توضيح دهيم تا سخن رسول خدا بيشتر براي ما جا بيافتد گفته‌اند «عشق» كه واژه اي عربي است از گياه خاصي كه در «عَشِقَه» نام دارد مشتق شده در فارسي به اين گياه «پيچك» مي گوئيم اين گياه وقتي به بدنه درخت چسبيده ديگر آن را رها نمي كند راه تنفس درخت را مي بندد تا كم كم آن درخت زرد مي‌شود آنگاه برگهايش مي‌ريزد و سرانجام خشك مي‌گردد در اين هنگام مي‌گويند اين درخت را «عشقه» گرفت عاشق به چنين انساني مي‌گويند عبادت كردن مهم نيست عاشق عبادت بودن نماز و باطن آن را دوست داشتن مهم است(82)

آداب دعا
 

1-لزوم حضور قلب در دعا
«سليمان بن عمر قال: سمعت اباعبدالله عليه السلام يقول: ان الله عزوجلَّ لا يستجيب دعاءً بظهرٍ قلبٍ ساهٍ فاِذا دعوتَ فاقبِل بقلبكَ ثُمَّ استيقِنْ بالاجابهِ»(83)سليمان بن عمر مي‌گويد، شنيدم حضرت صادق عليه السلام فرمود خداوند دعايي كه از دل غافل باشد مستجاب نمي‌كند پس هرگاه براي دعا به پيشگاه مقدس او روي آوردي با دل توجه كن و يقين داشته باش كه قلبي كه در دعا مشغول مولاست دعايش مستجاب مي شود و نيز دعا كننده لازم است داراي رقت قلب باشد ودعاي كسي كه قلب با قساوت دارد مستجاب نيستعن ابي عبدالله عليه السلام قال «ان الله عزوجلَّ لا يستجيبُ دعاءً بظهر قلب قاسٍ(84) امام صادق عليه السلام فرمود خداوند دعائي كه از روي دل سخت و با قساوت باشد مستجاب نمي‌كند.
2-بيان حاجات در دعا وجود مقدس حضرت حق به تمام غيب و شهود و آنچه گذشته و آنچه هست و آنچه خواهد به تمام جهات آگاه و عالم است وحاجات مشروعه و آنچه را عبد مي‌خواهد براي حضرت او آشكار است ولي خداوند علاقه‌دارد كه عبد به وقت دعا حاجاتش را به زبان بياورد عن ابي عبد الله عليه السلام «ان الله تبارك و تعالي يعلم ما يزيد العبدُ اذا دعاه ولكنهُ يُحِبُّ ان تَبُثَّ اليه الحوائج فاذا دعوت قَسَّمَ حاجَتَكَ و في حديثٍ آخَرَ قال: ان الله عزوجلَّ يعلمُ حاجتَكَ و ماتريد و لكن يُحِبُّ ان تَبُثَّ اليه الحوائج(85) امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند تبارك و تعالي مي‌داند كه بنده‌اش بوقت دعا چه مي‌خواهد ولي دوست دارد كه حاجت ما به درگاهش گفته شود پس هرگاه به دعا برخاستي حاجتت را بگو
3-امر به معروف و نهي از منكر كردن
يكي ديگر از شرايط اجابت دعا مبارزه با فساد و دعوت به سوي حق است زيرا آنها كه امر به معروف و نهي از منكر را ترك مي‌كنند دعاي شان مستجاب نمي‌شود.«عن النبي صلي ا… عليه و آله انه قال: لتامرون بالمعروف و لتنهي عن المنكر او ليسلطنَّ الله شراركم علي خياركم و يدوعوا خياركم فلا يستجاب لهم(86)رسول خدا مي فرمايد: بايد امر به معروف و نهي از منكر كنيد و الا خداوند بدان و اشرار را بر نيكان شما مسلط مي‌كند و هر چه دعا كنيد مستجاب نخواهد شد.
4-دعا پنهاني
خوب است كه انسان با خداي خد خلوت كند و در پنهان خدايش را بخواند «عَنِ الرضا عليه السلام قال: دَعْوَهُ العبدِ سِرّاً دعوهً واحدهً تعدِل سبعين دعوهً علانيه(87)اما رضا عليه السلام مي فرمايد يك دعا در خفا و پنهان از هفتاد دعاي آشكار بهتر و مفيدتر است
5-اقرار به گناه و استغفار
عن الصادق عليه السلام قال: اِنَّما المِدْحَهُ ثُمَّ الثناء ثم اقرار بالذَّنب ثُمَّ المسئله انه و الله ما خرج عبدٌ من الذنب الا بالاقرار(88)
امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد: به هنگام دعا نخست خدا را به صفات كمال مدح كن سپس او را در مقابل نعمت هايش ستايش كن بعد از آن اقرار به گناه كن و پس از آن خواسته ات را بگو قسم به خداوند كه هيچ بنده‌اي از گناه بيرون نمي‌آيد مگر با اقرار به گناهان
6- وساطت معصومين عليهم السلام
شفاعت پيامبران عليهم السلام و امامان عليهم السلام باعث تقرب به پروردگار و در مفهوم وسيع توسل داخل است: پيروي از پيامبر صلي ا… عليه و آله و امام عليه السلام و گام نهادن در جاي گام آنان موجب نزديكي به خداوند است. منظور اين نيست چيزي از شخص پيامبر صلي ا… عليه و آله يا امام عليه السلام مستقلا تقاضا شود بلكه منظور اين است با اعمال صالح و پيروي از پيامبر صلي ا… عليه و آله و امام عليه السلام و يا سوگند دادن خداوند به مقام آنان از خداوند چيزي را بخواهند علي عليه السلام در نهج‌البلاغه مي‌فرمايد:
«اِنَّ افضل ما تَوَسَّلَ به المُتَوسِّلون الي الله سبحانه تعالي الايمان به و برسوله»(89)
بهترين چيزي كه به وسيله آن مي‌توان به خدا نزديك شد ايمان به خدا و پيامبر عليه السلام است خداوند هم در قرآن براي تقرب به خود به انسانها دستور مي‌دهد از وسيله استفاده كنيد
«يا ايها الذين امنوا اتَّقوا اللهَ و اتبعو اليه الوسيلهَ»(90)
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد پرهيزگاري پيشه كنيد و وسيله‌اي براي تقرب به خدا انتخاب نمائيد.
وسيله هر كاري و ياهر چيزي را كه باعث نزديك شدن انسان به خداوند مي‌شود شامل مي شود و مهمترين آنها ايمان به خدا و پيامبر اكرم صلي ا… عليه و آله استدر روايات آمده است كه حضرت آدم عليه السلام باآگاهي از آفرينش پيامبر اسلام صلي ا… عليه و آله در آينده به درگاه خداوند چنين عرض كرد.« يا رب اسئلك بحق محمد بما غَفَرْتَ لي»(91)
خداوند به حق محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) از تو مي‌خواهم مرا ببخشي و يا حضرت يونس (عليه السلام) هنگام وقوع در ظلمات براي رهايي از آن متوسل به پيامبر و آل عليه السلام شد.
7- هنگام قرائت قرآن
عن علي عليه السلام قال: اِغتنموا الدُّعاءَ عندَ خمسه مواطن: عند قراءه القرآن و عند الاذان و عند نزول البعث و عند التقاء الصفين للشهاده و عند دعوه المظلوم فانها ليس لها حجاب دون العرش(92)
علي عليه السلام مي فرمايد: دعا را در پنج جا عنيمت شماريد: هنگام قرائت قرآن هنگام اذن هنگام آمدن باران هنگام رويارويي دو صف از مومنين و كفار براي قتال و موقع كمك خواستن مظلوم چرا كه در اين موقع حجابي غير از عرش نيست.
8- هنگام سحر تا طلوع خورشيد
عن ابي جعفر عليه السلام قال: ان الله عزوجل يحب من عباده المومنين كل دعاءٍ فعليكم بالدعا في السَّحر الي طلوع الشمس فانها ساعه تفتح فيها ابواب السماء و تَقَسَّمَ فيها الارزاق و تقضي فيها الحوائج العظام(93)
امام باقر فرمودند: خداي عزوجل از ميان بندگان مومنش آن بنده‌اي را دوست دارد كه بسيار دعا كند پس بر شما باد به دعا كردن هنگام سحر تا طلوع خورشيد، زيرا آن هنگامي است كه درهاي آسمان باز مي‌گردد و روزيها در آن تقسيم مي شود وحاجت‌هاي بزرگ برآورده مي‌گردد.
9- در عرفات
مكاني است كه انسان در آنجا معرفت و شناخت پيدا مي‌كند.
خداوند در آن مكان انسانها را به مهماني دعوت كرده است دعاي امام حسين عليه السلام در روز عرفه در اين مكان بوده است در روايت وارد شده است هر كس گناه ب‌كند هر چقدر عظيم باشد بايد منتظر روز عرفه در عرفات باشد چرا كه گنهكاران در آنجا بخشيده مي‌شوند
10- دعاي روزه دار مريض مستجاب است
«حالات الداعي فدعاء الصائم مستجاب لا يردُّ وكذا المريض و الغازي و الحاجُّ و المتعمر و من صلي صلاه لا يخطر علي قلبه فيها شي من امور الدنيا و من اقشعر جلده و دمعت عيناه و من تطّهر و جلس ينتظر الصلاه و من بيده خاتم قيروزج او عتيق(94)

«دعاي چهار گروه مستجاب است»
 

قال رسول الله صلي ا… عليه و آله اربعه لا ترد لهم دعوه و تفتح لها ابواب السماء و عقير الي العرش دعاء الوالد لولده و المظلوم علي من ظلمه و المعتمر حتي يرجع و الصائم حتي يفطر(95)
پيامبر صلي ا… عليه و آله فرمود: چهار گروه هستند كه دعايشان رد نمي شود ودرهاي رحمت به سوي آنها باز است
1-دعاي پدر براي فرزندش
2-دعاي مظلوم بر كسي كه به او ظلم كرده است
3- دعاي حاجي كه در مكه است تا زمان بازگشت
4-دعاي روزه دار هنگام افطار مستجاب است
قال ابوالحسن عليه السلام: دعوه الصائم يستجاب عند افطار و قال: اِنَّ لكل صائم دعوه و قال: نوم الصائم عباده و صمته تسبيح و دعاؤُه مستجاب و عمله مضاعف و قال ان للصائم عند افطار دعوه لاتردُّ(96)امام معصوم عليه السلام فرمود: دعاي روزه دار موقع افطار مستجاب مي شود و فرمود: براي هر روزه داري دعوتي و دعايي است و فرمود: خواب روزه دار عبادت است و سكوتش تسبيح و دعايش مستجاب و عملش دو برابر مي‌شود و فرمود: براي هر روزه دار موقع افطار دعايي است كه هرگز رد نمي‌شود.

موانع اجابت دعا
 

گفته شد كه زياد دعا كنيد زيرا دعا كليد بخشش خداوند است و وسيله رسيدن به هر حاجت است. نعمت‌ها و رحمت هايي نزد پروردگار است كه جز با دعا نمي توان به آن رسيد و هر دري كه دعا بكوبي، عاقبت با زخواهد شود اما چرا در بعضي موارد دعا مستجاب نمي‌شود با اين كه خداوند فرموده دعا كنيد من اجابت مي‌كنم بنابراين موانعي وجود دارد كه باعث مي‌شود دعا اجابت نشود و ما برخي از آن موانع را از لسان روايات ذكر مي‌كنيم «جاء رجل الي اميرالمومنين عليه السلام و قال نسالك عن قوله الله سبحانه اُدْعُوْني استجب لكم فما لنا ندعوا فلا تجاب قال عليه السلام : ان قلوبكم خانت بثمان خصال اولها انكم عرفتم الله فلم تودّ كما اوجب عليكم فما اعتت عنكم و معرفتكم شيئاً
و الثانيه: انكم آمنتم برسوله ثم خالفتم سنته و آمنتم شريعته فاين ثمره ايمانكم
و الثالثه انكم قراتُمْ كتابه المنزل عليكم فلم تعملوا به و قلتم سمعنا و اطعنا ثم خالفتم
و الرابعه: انكم تخافون من النار و انتم في كل وقت تقدمون اليها بمعاصيكم فاين خوفكم؟
و الخامسه: انكم قلتم توغبونَ في الجنهِ و انتم في كل وقت تفعلون ما يباعدكم منها فاين رغبتكم فيها
و السادسه: انكم اكلتم نعمه المولي فلم تشكروا عليها
و السابعه: ان الله امركم بعد اوهِ الشيطان و قال ان الشيطان لكم عدو فاتخذوه عدواً فعاديتموه بلا قولٍ و التيموه بلا مخالفه
و الثامنه: انكم جعلتُمْ عيوبَ النّاس نَصْبَ اعينكم و عيوبِكُمْ وراءَ ظهوركُم تلومون من انتم احق باللوم منه فاي دعاء يستجاب لكم مع هذا و قد سددتم ابوابه و طرقه قاتقوالله و اصلحوا اعمالكم و اخلصوا سرائركم و امروا بالمعروف و انهوا عن المنكر فيستجيب لكم دعائكم(97)
مردي خدمت امير المومنين علي عليه السلام آمد و از عدم استجابت دعايش شكايت كرد وگفت با اين كه خداوند فرموده است دعا كنيد من اجابت مي‌كنم چرا ما دعا مي‌كنيم به اجابت نمي‌رسد.امام عليه السلام در پاسخ فرمود: قلب وفكر شما در هشت چيز خيانت كرده است لذا دعاهايتان مستجاب نمي‌شود
اول: خدا را شناخته ايد اما حق او را ادا نكرده‌ايد لذا شناخت شما سودي به حالتان ندارد.
دوم: شما به فرستاده او ايمان آورده ايد سپس باشريعت و سنتش به مخالفت برخاسته‌ايد پس ثمره ايمان شما چه بود؟
سوم: كتاب او را خوانده‌ايد ولي به آن عمل نكرده‌ايد و گفتيد شنيديم و اطاعت كرديم سپس به مخالفت برخاستيد
چهارم: شما گفتيد از عذاب خدا مي‌ترسيد اما همواره گناهاني مي‌كنيد كه شما را به عذاب نزديك مي‌سازد پس خوف و ترستان كجا رفت
پنجم: مي‌گوئيد به بهشت و پاداش الهي علاقه داريد اما همواره كاري انجام مي دهيد كه شما را از آن دور مي سازد پس شوق‌تان به بهشت كجا رفت
ششم: نعمت خدا را مي‌خوريد ولي بر آن شكر نمي كنيد.
هفتم: خداوند به شما دستور داده به دشمني با شيطان برخيزيد و فرموده كه شيطان دشمن شماست پس او را دشمن بدانيد وشما با او مخالفت نمي‌كنيد
هشتم: شما عيوب مردم را نصب العين خود ساخته و عيوب خود را پشت سرافكنده‌ايد وكساني را سرزنش مي‌كنيد كه شما به سرزنش سزاوارتر هستيد از او با اين حال چگونه انتظار داريد دعايتان به اجابت برسد در حالي كه خودتان درهاي آن را بسته‌ايد تقوا پيشه كنيد اعمال خويش را اصلاح نماييد درون خود را پاك كنيد امر به معروف و نهي از منكر كنيد تا دعاي شما مستجاب شود.گاهي گناهي كه از انسان سر مي زند باعث سياهي دل و قساوت قلب مي‌گردد ومانع اجابت دعا مي‌شود.
قال علي بن الحسين عليه السلام و «الذنوب التي تردّ الدعا»(98)امام سجاد مي‌فرمايد: يكي از چيزهايي كه باعث رد دعا مي‌شود گناه است(99)پس گناه اثرعجيبي در به اجابت نرسيدن دعا دارد اگر ما دعائي مي‌خوانيم كه حتي در حال اسرار هم به اجابت نمي‌رسد فقط و فقط به خاطر گناهان است كه انجام داده‌ايم

راه رسيدن به مقام شهود فقط به وسيله عبادت است
 

از آثار اسلامي و معارف الهي بخصوص آيات قرآن مجيد استفاده مي‌شود كه انسان بالقوه از بسياري از موجودات غيبي و شهودي برتر و بالاتر و راه به فعليت در آوردن اين برتري تا سر حد برتر شدن از موجودات لاهوتي و ناسوتي فقط و فقط عبادت و بندگي حق بر اساس آيات قرآن و قواعد انبياء و ائمه با رعايت خلوص است لذا عظمت و استعداد و قدرت فكري و روحي ومعنوي انسان از طريق آثار اسلامي و عرفاني و فلسفي كه همه و همه به صورت قوه در انسان به وديعت نهاده شده و با بندگي و عبادت بفعليت مي رسد

جايگاه عظيم انسان در كرسي آفرينش
 

اگر به انسان از ديدگاه حضرت حق بنگريد بجاي ديدن يك نطفه و سير تكاملي ظاهر آن كه عبارت است از طفل و جوان و پيري كه براي بدست آوردن چند لقمه نام و مقداري پوشاك و طول و عرضي براي مسكن و به چنگ آوردن اندكي مال و منال و مقام و جاه و عنوان و شهرت در حركت است و پس از مدتي به خانه‌ي گور مي رود.از او اسم و رسمي باقي نمي‌ماند موجودي مي‌بيند كه بالقوه، خليفه الله، عين الله، يد الله، اذن الله، لايق كرامت، ظرف هدايت جايگاه علوم مادي و معنوي، منبع الهام، عرصه گاه اخلاق الهي، مرغ باغ ملكوت، رحيم، صبور، شكور، وقور، محسن، مستقيم، مومن، حكيم استخداوند مهربان كه به او اراده و مشيت و لطفش اين همه واقعيّات را به صورت قوه و استعداد در ذات و باطن انسان قرار داده، راهي تحت عنوان راه عبوديت و به تعبير ديگر صراط مستقيم در برابر اين مخلوق عزيز و محبوبش قرار داده تا با طي اين مسير همه‌ي آن استعدادها را به فعليت و به ظهور برساند و با بدست آوردن اين مقامات به فيض مقام الهي و قرار گرفتن در «مَقْعَدِ صدقٍ عندَ مليكٍ مُقْتَدِرْ و رضوانٌ من الله اكبر برسد و دنيا و آخرتش را گلستان كرده و به كسب سعادت دارين نائل گردد.
بيائيم در ماه رمضان از ظاهر نگري دست برداشته و به باطن خود بپردازيم
بيائيم به نحو حقيقت دست از ظاهر نگري برداريم و از اينكه در زندان تن و توابع آن اندكي خوراك و پوشاك ومسكن است خود را نجات داده و حق نگر شويم تا با حق نگري حقيقت خود را كه بافته شده از آن همه واقعيات است بيابيم و برابر با هدايت رب العزه در وادي عبادت وارد شده و آن واقعيات را كه در سرزمين وجود ما بصورت دانه سر سبز است با هواي خوش بندگي و نسيم عبادت و خورشيد توحيد و نبوت و امامت تبديل به شجره طيبه كنيم آن شجره‌اي كه قرآن مجيد در سوره مباركه ابراهيم بدين صورت از آن ياد مي‌كند.
«الم تر كيف ضرب اللهُ مثلاً كلمهً طيبهً كشجرهٍ طيبهٍ اصلُها ثابت و فرعُها في السماء توتي اُكُلَها كلَّ حينٍ باذن ربِّها و يضرِبُ الله الاَمْثالَ للناسِ لعلهم يتذكرون»(100)آيا نديدي خداوند چگونه كلمه پاكيزه را «انساني كه در معرفت و عمل به كمال مطلوب رسيده به درخت زيبائي مثل زده كه ريشه آن برقرار و شاخه‌اش به آسمان است و آن درخت به اذن خدا در همه‌ي وقت ميوه‌هاي خوش دهد «جان پاك، قلب سليم، افكار عالي، كردار نيكو منفعت دائم براي خود و ديگران بدان درخت پاك است» خداوند اينگونه مثل‌هاي واضح را براي يادآوري مردم نسبت به حقايق مي‌آورد.

پي نوشت ها :
 

41.از تفسير نمونه جلد 1
42. كتاب روزه درمان بيماريهاي روح و جسم ص 146
43.اولين دانشگاه و آخرين پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ) ص 98
44.روزه درمان بيماريهاي روح و جسم نوشته سيد حسين موسوي راد لاهيجي
45.سفنه البحار ماده طب
46. بحار الانوار ج 96 ص 255 يا وافي ج 11 ص 24
47.روزه روش نوين براي درمان بيماريهاي ص 62
48.از سوره طلاق آيه 3
49.ج بحارالانوار70 285
50.سوره بقره آيه ي 21
51.سوره غافر آيه 60
52.اصول كافي ج 1 ص 399 حديث 3
53.فلسفه اخلاق استاد شهيد مطهري ص 139
54.كتاب اسلام و مقتضيات زمان استاد شهيد مطهري ص 292
55.سوره احزاب آيه 4
56.سوره بقره آيه 186
57.سوره لقمان آيه 20
58.سوره انعام آيه‌ي 63-64
59.سوره نمل آيه 62
60.اصول كافي ج 2 ص 342
61.اصول كافي ج 2 ص 342
62.سوره طه آيه 124
63.سوره نجم آيه 29
64.سوره حشر آيه 19
65.كتاب حكمت عبادات ص 296
66.نهج البلاغه خطبه 218
67.نيايش نوشته طبيب و روانشناس مشهور « الكسين كارل گرفته شده از تفسير نمونه ج 1 ص 640
68.آدرس قبل
69..مجموعه آثار ج 2 انسان در قرآن ص 277
70.سوره يس آيه 60-62
71.كتاب فطرت استاد شهيد مطهري ص 245
72.ميزان الحكمه ج 7 ص 542
73.محجه البيضاء ج 1 ص 19
74.محجه البيضاء ج 1 ص 19
75.سفينه البحار حكمه انتظار
76. سوره بقره آيه 201
77.بحار ج 93 ص 313
78.بحار ج 49 ص 117
79.حكمت عبادات علامه جوادي آملي ص 228 و 229
80.بحار جلد 90 ص 317
81.كافي ج 3
82. عبادات و حكمت آن نوشته علامه حسن حسن زاده عاملي
83.كليني ج 2 ص 473
84.كليني ج2 ص 474
85.كليني ج 2 ص 476
86.سفينه البحار 1 ص 448
87.بحار ج 9 ص 323
88.بحار ج 9 ص 318
89.نهج اليلاغه خطبه 110
90.مائده آيه 35
91.وفاء الوفاء ج ص 215
92.بجار ج 90 ص 343 باب اوقات و حالات دعا
93.بحار ج 90 ص 345
94.بحار ج 90 ص 535
95.بحار ج 90 ص 354
96.بحار ج 90 ص 360
97.سفينه البحار ج 1 ص 449
98.ميزان الحكمه باب الدعاء
99.برگرفته شده از كتاب رمضان ماه خدا ص 192
100.سوره ابراهيم آيه 24

ادامه دارد …

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد