رمضان، روحنوازي بخشنده مهربان
رمضان، روحنوازي بخشنده مهربان
2 – وجه امتياز انسان بر ساير موجودات هستي، در روح او نهفته است؛ از اين رو:
الف – برخي اين رٌوح را با رَوح يكي دانستهاند و رَيح را نسيم آورنده رحمت الهي دانستهاند (1) و آن را نفس راحتي و رحمت و نسيم ناميدهاند.
ب – عرف و عوام، روح را روان وجان مجرد را در برابر جسم ناميدهاند.
ج – در قرآن مجيد اين واژه، در هالهاي از راز و رمز ملكوتي، بيست و يك بار تكرار شده است. در جايي روح، حضرت جبرئيل و به معني سلطان ملائكه و مطاع ديگر فرشتگان است (2) و در جاي ديگري روح به معناي شريعت و دين وفلسفه انزال آن، انذار و هدايت مردم به واسطه نوبت و رسالت آمده است (3) و مراد از نسبت روح به امر حضرت رحمان اشاره به مقام مدبريت حضرتش دارد كه براساس اين حكمت، شريعت، دين و پيامبران را ارسال ميكند. در جايي روح را نور هدايت (4) ذكر كرده است و در جاي ديگر، از روحي در كنار ملائكهالله سخن رفته است كه سبب عروج انسان به سوي خدا و ايستادن و پاسخگويي انسان در برابر حضرت پروردگار در قيامت است. (5)
د – امام صادق (علیه السلام) و برخي اولياي ديگر روح را ملكي بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل و آن را همراه با حضرت رسولالله و امامان، عليهمالسلام، دانستهاند و از اين نگاه، فقدان نام معين براي روح، نشان از عظمت و راز و رمز «امرالله» – روح – دارد. (6)
ه – برخي گفتهاند مراد از روح، عقل كلي مخلوق است كه خداي تعالي به واسطه آن جهان را به كمال ميرساند و در قيام و عبوديت و صعود انسان دخالت تام و تمام دارد. (7)
و – برخي نيز روح را مستقل دانستهاند. (8)
و برخي ديگر…
آنچه از مجموع احتمالات استنباط و استفاده ميشود شرافت، فضيلت و برتري روح، نسبت به همه موجودات زميني و آسماني است كه خداي تعالي آن را از «امر» خود خوانده است. (9) اين موجود كلي آسماني در وقت مشخص هر رمضان همراه با ملائكه الله فرود ميآيد و يادآور مكتب و مذهب و امام سلام (10) بر بندگان شايسته و «عبادالله المخلصين» ميشود.
اين «امر الله» محكم و استوار منشأ شرف و فضل آدمي و محل فرود «قدس الهي» براي نزديكي به انسان است و هيچ مرگي بر روح متصور نيست و در مرگ جسماني انسان، روح به سلامت از بدن خارج ميشود و تا قيامت در عالم برزخ در «عذب» و يا «عذاب» است و «نرم افزار مسئول» و «ناطق نيت و عمل» آدمي در قيامت است. پس رمضان ظرف و وقت نزول ملائكه الله و روح «امرالله» است.
3 – ضيافت يعني ميهماني دادن اختياري و انتخابي.
اگر ميهماني از سوي حضرت ميزبان وقت و برنامه تعيين شده داشته باشد، رعايت حال ميهمان، از سوي ميزبان، امري پسنديده و نيكوست و خلاف رعايت حال،غير حكيمانه و ناصواب است. در ميهماني،هر كس به اندازه وسع و ظرف و سليقه خويش از نعمت ميزبان بهره ميجويد.
انسان براي رفتن به ميهماني، به آمادگي، آراستن و زينت كردن نياز دارد؛ معطر و آراسته شدن به چيزي كه گمان ميرود ميزبان به آن علاقه دارد شرط رفتار نيكو داشتن است. از سويي در چنين ميهمانياي، ميزبان كريم، بخشنده و ثروتمند نيز در پايان هر ميهماني هديهاي را به رسم يادگار و اغلب بر حسب نياز و علاقه ميهمان به او اهدا ميكند.
رمضان ماه دعوت الهي همراه با ميزباني خود حضرت معبود است و ميهمان محبوب اين ضيافت، انسان است. يكي از اصول اين ميهماني «رد و بدل» كردن چيزي بين ميزبان وميهمان است و كميت و كيفيت اين تبادل به ميزان درك، توجه ، محبت و معرفت انسان وابسته است. (11)
4 – رمضان، ماه دعوت عموم مردم از سوي خدايتعالي است. اين «بار عام» هر سال يكبار تدارك ديده ميشود و هر كس با هر وسع و تمكنيو حتي با ضعف و كم مايگي و … ميتواند مدعو عزيز و محترم دعوت اين ميزبان عزيز، باشد. ميزبان وعده كرده است كه هر كس در اين ميهماني هر چه بخواهد خواهد گرفت. اگر هميشه انسان لبيك گوي خداست در اين ماه به واسطه نزول فضل و رحمت و كرامت خداوند، لبيك گوي انسان است. (12)
5 – هنر و هنرمندي با نفوذ كلمه – رمضان – نسبت تام دارد و رمز پيام تاثيرگذار، مانا و حكاك رمضان را بايد در اين نسبت دانست و رمضان فصل مشترك عناصر سهگانه آن يعني ميزبان، ميهمان و روح است و فرآيند آن در پيرايش و آرايش آدمي براي تاثيرپذيري از مكتب سلام (13)، تاثيرگذاري و قدرت نفوذ يافتن او متجلي ميشود و «هنرمند نافذ الكلمه» و حضور يافته در ضيافت الهي، حافظ «روح الله» و آگاه به عظمت رمضان «شهرالله» ميشود. پس هنرمندان نافذ و تاثيرگذار،بيش از ديگران به عظمت رمضان وقوف دارند و بيش از ديگران امكان پالايش روح و روان و اتصال معنوي خواهند داشت.
خدايا توفيق درك رمضان را به همگان عطا و رمضان را بر همه مبارك و ما را مغفور رمضان بفرما.
پى نوشت ها:
1 – و لا تيأسوا من رحمت الله – از رحمت خدا مأيوس نشويد. (سوره يوسف، آيه 87)
2 – فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا (مريم: 17) و قل نزله روح القدس (نحل: 102) … يعني الروح؛ نزل به الروح (شعرا: 193)
3 – و كذالك اوحينا اليك روحا من امرنا ما كنت تدري مالكتاب و… (شورا : 52) ،ينزل الملائكه بالروح من امره علي من يشاء من عبده… (نحل: 2) … لينذر يوم التلاق (زخرف: 52)
4 – اوحينا اليك روحا ولكن جعلناه نورالهدي… (زخرف: 52)
5 – تعرج الملائكه و الروح اليه في يوم… (معارج: 4) تنزل الملائكه و الروح فيها (قدر: 4) يوم يقوم الروح و الملائكه صفا (نباء: 38)
6 – قال رسولالله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : و لقد قرن الله به من لدن كان فطيها اعظم ملك من ملائكه يسلك به طريق المكارم و محاسن الخلاق العالم ليله و نهاره.
7 – اولين روايت كتاب اصول كافي: … چون خدا عقل را آفريد آن را گويا كرد. سپس فرمود: رو كن، رو كرد. فرمود: برگرد،برگشت.
آنگاه فرمود: قسم به عزت و جلال خودم، خلقي كه محبوبتر از تو باشد نيافريدهام و تو را جز در كسي كه دوست ميدارم كامل نكردهام. بدان فقط ترا امر و نهي ميكنم و عذاب و ثواب ميدهم.
8 – ثم سواه و نفخ فيه من روحه…
(سجده: 19) فاذا سويته و نفخت فيه من روحي… (حجر: 29): احضنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا… (تحريم: 12).
9 – يسئلونك علي الروح، قل الروح من امري ربي… (اسراء: 85)
10 – سوره قدر
11 – … دعيتم فيه الي ضيافه الله… (خطبه شعبانيه)
12 – اذا سئلك عبادي عني فاني قريب اجيب دعوه الداعي… (بقره: 186)
13 – سلام هي حتي مطلع الفجر (قدر: 5)
منبع: http://www.bashgah.net
/خ