روايات حضرت عبدالعظيم (ع) (4)
جامعترين حديث اخلاقى كه آن حضرت نقل كرده، از امام ابوالحسن الرضا (علیه السلام)(123) است آن حضرت پيامى اخلاقى براى شيعيان توسط حضرت عبدالعظيم ابلاغ فرمودند كه در آن
روايات حضرت عبدالعظيم (ع) (4)
هفتم. اخلاق
از جمله موضوعاتى كه در مجموعه روايات حضرت عبدالعظيم جايگاه مهمى را به خود اختصاص داده ، احاديث اخلاقى و اجتماعى آن حضرت است.
جامعترين حديث اخلاقى كه آن حضرت نقل كرده، از امام ابوالحسن الرضا (علیه السلام)(123) است آن حضرت پيامى اخلاقى براى شيعيان توسط حضرت عبدالعظيم ابلاغ فرمودند كه در آن پس از ابلاغ سلام، شيعيان را به نفى سلطه شيطان بر خودشان، امر به صداقت و اداى امانت و ترك مجادله و اختلاف، و زيارت يكديگر و حفظ آبروى يكديگر توصيه كردهاند و از شرك و اذيت و آزار اولياى خدا به سختى بر حذر داشتهاند.(124)
فرازهاى بلندى از اين پيام اخلاقى – اجتماعى در روايت ديگرى از امام جواد(علیه السلام) به درخواست حضرت عبدالعظيم (علیه السلام) به نقل از اميرالمؤمنين آمده است. در آن حديث شريف، پانزده كلام حكمتآموز -كه همگى در حوزه اخلاقى اجتماعى است، از آن حضرت نقل شده و هر يك از اين حكمتها پس از تكرار درخواست حضرت عبدالعظيم ذكر شده است.(125)
گذشته از اين دو روايت جامع، روايتهايى نيز در يكايك موضوعات فرعى آنها از حضرت عبدالعظيم نقل شده كه گزارش آنها به شرح زير است:
1. مسئوليت در همنشينى با اشخاص در گفتنها و شنيدنها.(126)
2. منشأشناسى معصيتها(127) و لزوم دورى از آنها و اهل معصيت.(128)
3. ترك دنيا و مالپرستى(129) در موعظهاى طولانى به نقل از اميرالمؤمنين(علیه السلام).
4. مدارا، ملاقات برادران ايمانى و شكرگزارى از بندگان خدا.(130)
5. ثواب بر اعمال نيك و اخلاق نيك فردى(131)
6. نصايح و مواعظ حكمتآموز در موقعيتهاى مناسب.(132)
بديهى است كه با توجه به گستردگى و اهميتى كه اين موضوع در تعاليم دينى و در حوزه روايات اهلبيت دارد، شرح و بسط آن و دقت در مضامين روايات بسيار بجا و مناسب است و اين نوشتار مجال آن را ندارد.
هشتم. زنان
در روايات حضرت عبدالعظيم، گذشته از رواياتى كه درباره احكام زنان بود، رواياتى نيز در شأن و جايگاه زن و اشاراتى به راه سعادت و شقاوت زنان ديده مىشود.
در روايتى در شأن سيده زنان عالم ،حضرت فاطمه زهرا(س)، نام فاطمه تفسير شده، كه او را به جهت بريده شدن از هر گونه شرى چنين نام دادهاند.(133)
و درباره زنان حامله دلسوز و مهربان فرمودهاند:
اگر مرتكب گناه نشوند، نمازگزارانشان داخل بهشت مىشوند.(134)
از مهمترين روايات درباره زنان، روايتى طولانى است كه حضرت عبدالعظيم به نقل از امام جواد(علیه السلام) و ايشان با ذكر سند از پدران و اجدادشان از اميرالمؤمنين(علیه السلام) نقل كردهاند كه من و فاطمه بر پيامبر وارد شديم و ايشان مىگريستند، وقتى سبب را پرسيدم، آن حضرت نقل كرد كه در معراج، زنانى از امتم را ديدم كه عذاب مىشدند و به تفصيل، عذابهاى مختلف هر دسته از زنان را شرح كردند.
پس حضرت فاطمه پرسيدند، چه اعمالى موجب اين عذابها بودند؟ و آن حضرت يكايك گناهانى راكه موجب عذابآن زنانبود برشمردكه عبارت بودند از:
عدم حجاب در مقابل نامحرم، اذيت شوهر، عدم تمكين از شوهر، خروج از منزل بدون اجازه شوهر، زينت براى مردم، عدم نظافت و عدم غسل و كوچك شمردن نماز، حامله از زنا، زناكار، واسطه زنا، سخنچينى و دروغگويى، نوحهگرى و حسادت.
و در نهايت، آن حضرت فرمودند: واى بر زنى كه شوهرش را ناراحت كند و خوشا به حال زنى كه شوهرش از او راضى باشد.(135)
اين حديث ِجامع، گوياى مهمترين موانع سعادت زنان است كه دورى از آنها موجب سعادت زن خواهد شد. حضرت رسول(صلی الله علیه واله) در پايان كلامشان مهمترين رهنمود به زنان را در سعادت اخروى، رضايت شوهران و در شقاوت اخروى نارضايتى ايشان برشمردهاند.
گفتار دوم. انواع احاديث حضرت عبدالعظيم (علیه السلام)
روايات آن حضرت مىتوان را براساس انواع تحمل حديث ايشان به چند نوع تقسيم كرد.
روايات ايشان نيز مثل بسيارى از روايات شيعى، در موارد نقل از واسطهها و راويان از لفظ «عن» -كه ظهور در نقل سماعى از مروى عنه دارد استفاده كرده است.
اما در مواردى كه از معصوم نقل حديث كردهاند، با لفظ «قال» و «سمعت» نوع تحمل حديث را مشخص نمودهاند. از جمله موارد زير در روايات حضرت عبدالعظيم به عنوان انواع احاديث ايشان قابل ذكر است.
1. مكاتبه
چنان كه در زندگى حضرت عبدالعظيم هم نقل شده، ايشان به جهت ظلم متوكل عباسى مجبور به فرار شدند و از امام دور شدند. لذا ايشان مجبور به نقل احاديث به صورت نامهنگارى با امام شدند. اين نامهها به امام جواد نوشته شدهاند. احتمالاً اين نامهنگاريها قبل از استقرار ايشان در رى بوده است و پس از آن دوره، به خدمت امام هادى(علیه السلام) هم رسيدهاند.
اين نوع احاديث كه به مكاتبه شهرت دارند، در دو موضوع نبوت و رسالت ذىالكفل(136) و علت تعفن غايط(137) نقل شدهاند.
2. مسائل
رواياتى كه مضمون آنها در جواب سؤال راوى از سوى امام بيان شده، به مسائل شهرت يافتهاند. غالباً اين مسائل با اضافه به سؤالكنندگان شناخته مىشوند. كه گاه اين مسائل به صورت كتاب مستقل تدوين مىشود كه به همين گونه شناخته مىشوند.
در مواردى نيز حضرت عبدالعظيم از امام جواد(علیه السلام) سؤالاتى را مطرح كرده است كه غالباً تفصيلى هستند. سؤال از احكام گوشت حيوانات و استناد امام به آيات در جواب(138) و سؤال از معنى آيه شريفه «اولى لك فأولى»(139)، از مصاديق اين مسائل است.
در احاديث ديگرى از ايشان جريان گفتوگو با امام جواد(علیه السلام) نقل شده، از جمله آنكه حضرت عبدالعظيم درباره قائم آل محمد با آن امام گفتوگوهايى دارد.(140)
و درگفتوگوىديگرى آنحضرت ازامامجواد(علیه السلام) حديثهايىبهنقلازاجدادشان طلب كردند كه همه احاديث – كه با اصرار حضرت عبدالعظيم نقل شده – در موضوع اخلاق اجتماعىاست.(141) وگفتوگوىديگر بهافضليتزيارتامامرضا(علیه السلام) از زيارتامام حسين(علیه السلام) در آن عصر اختصاص دارد كه حضرت عبدالعظيم براى تصميم خودش سؤال كرد.(142)
نكته قابل توجه در روايات حضرت عبدالعظيم، آنكه در بسيارى از احاديث در نقل از امامهمنسبامامرا بهصورتكاملبيانكردهو هم درنقلاحاديث بهواسطهائمهازاجدادشان نقلحديث كردهاست واينامر نيازبه تحقيق وتحليل دارد كه در اين نوشتار مجال آن نيست.
فصل چهارم. مسانيد حضرت عبدالعظيم
يكى از اصيلترين و علمىترين شيوههاى تأليف در كتابهاى احاديث، تأليف مسندهاست.
اصطلاحاً مسند حديثى است كه به سند متصل به پيامبر(صلی الله علیه واله) برسد و شيعيان اتصال سند به معصوم را كافى مىدانند. مجموعه روايات اصحاب پيامبر يا اصحاب هر يك از ائمه به عنوان مسند هر يك از ايشان شناخته مىشود.(143)
تأليف احاديث براساس شيوه مسندنگارى و جمعآورى روايات متصل هر راوى، فوايدى را در بردارد كه مهمترين آنها عبارتاند از:
1. شناخت موقعيت علمى راوى نزد ائمه و مشايخ حديث؛ چه آنكه خود ائمه فرمودهاند: «اعرفوا منازل الناس بقدر روايتهم عنّا»(144) يا «اعرفوا منازل الرجال منّا على قدر روايتهم عنّا».(145) همچنين كسانى كه در حوزه علمى شيعه مورد توجه مشايخ حديث قرار گرفتهاند، به صورت طبيعى جايگاهى رفيع در بين محدثان خواهند يافت.
2. شناخت فضاى علمى و ذهنى راوى. بديهى است كه سؤالات و مباحثات و نقليات راوى تا حدود زيادى تابعى از ضروريات و نيازهاى فكرى عصر وى است. مجموعه احاديث هر راوى مىتواند دغدغههاى فكرى عصر وى و شخص وى را تا حدودى معين نمايد.
3. نگاه مجموعى و كلى به روايات هر راوى مىتواند امكان شناخت دقيقتر انديشههاى راوى را فراهم سازد.
بر اين اساس، از همان ديرزمان، عدهاى به تأليف مسندهايى از روايات حضرت عبدالعظيم حسنى اقدام كردهاند. كه تاكنون چهار عنوان كتاب از اين نوع شناخته شده است. در ذيل به شرح و معرفى هر يك خواهيم پرداخت.
اول . جامع كتاب اخبار عبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى
تأليف محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى، ابوجعفر، مشهور به شيخ صدوق (م 381ق) نجاشى در كتاب رجالش از اين كتاب در ضمن تأليفات شيخ صدوق نام برده و سند خودش را نيز به تمامى كتابهاى وى از طريق پدرش نقل كرده است.(146) با توجه به وثاقت پدر صدوق -كه تنها واسطه بين وى و شيخ صدوق و شاگرد مستقيم صدوق است انتساب كتاب به صدوق قطعى خواهد بود؛ اگرچه اين كتاب به دست ما نرسيده است.
البته لازم به ذكر است كه برخى روايات، احياناً ديده مىشود كه از روايات حضرت عبدالعظيم است و از طريق شيخ صدوق نقل شده و لكن در كتب موجود وى اين روايت وجود ندارد و احتمالاً اين احاديث از كتاب فوق گرفته شده باشد. شايد بتوان روايت ايمان ابوطالب را كه در كتاب الحجة على الذاهب إلى تكفير أبيطالب نقل شده، از اين نوع روايات برشمرد.
دوم . عبدالعظيم الحسنى حياته و مسنده يا زندگانى حضرت عبدالعظيم(علیه السلام)
تأليف شيخ عزيزاللّه عطاردى قوچانى.
اين كتاب در پنج مطلب تنظيم شده كه به شرح زير است:
مطلب اول. شرح زندگانى حضرت عبدالعظيم ،
مطلب دوم. آبا و اجداد حضرت عبدالعظيم ،
مطلب سوم. اخبار و روايات حضرت عبدالعظيم ،
مطلب چهارم. مشايخ و اساتيد حضرت عبدالعظيم،
مطلب پنجم. راويان و تلاميذ حضرت عبدالعظيم
مجموع رواياتى كه در اين كتاب از حضرت عبدالعظيم گرد آمده، بالغ بر 79 حديث بوده، كه همه آنها به فارسى ترجمه شده است.
شيوه تنظيم روايات در اين كتاب، براساس مصادر و منابع حديثى است. بدين ترتيب كه ابتدا روايات كافى و سپس محاسن برقى و كامل الزيارات و كتب شيخ صدوق و سپس كتب ديگر آمده است. روايات اين كتاب با توجه به مصدر روايات به قرار زير است:
1. كتاب الكافى، محمد بن يعقوب كلينى، هفده حديث،
2. المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقى، دو حديث،
3. كامل الزيارات، جعفر بن محمد بن قولويه، چهار حديث،
4. كتاب من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، سه حديث،
5. كتب صدوق (التوحيد، عيون الأخبار، معانى الأخبار)، پنج حديث،
6. الاختصاص، منسوب به شيخ مفيد، دو حديث،
7. علل الشرائع، شيخ صدوق، سيزده حديث ،
8. عيون الاخبار، شيخ صدوق، دوازده حديث،
9. الامالى، شيخ طوسى، شش حديث،
10. الامالى، شيخ صدوق، پنج حديث،
11. كمال الدين، شيخ صدوق، پنج حديث،
12. كتاب الغيبة، شيخ نعمانى، يك حديث،
13. بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، يك حديث،
14. مستدرك الوسائل، محدّث نورى، يك حديث،
15. دعوات، سيد بن طاووس، يك حديث،
16. مصباح المتهجد، شيخ طوسى، يك حديث.
مؤلف در دو مطلب پايانى، براساس روايات گرد آمده، به شرح حال اساتيد و مشايخ روايى و نيز شاگردان روايى حضرت عبدالعظيم(علیه السلام) پرداخته است. در مجموع 25 نفر از مشايخ و پانزده نفر از شاگردان حضرت عبدالعظيم ترجمهشان ذكر شده است.
چاپ اول اين كتاب در سال 1342 با مقدمه و تقريظ آيةاللّه سيد شهابالدين مرعشى نجفى و آيةاللّه ميرزا ابوالحسن شعرانى با فهرستهاى مختلف و عكس در 320 صفحه منتشر شده است.
سوم. الشريف المعتمد شاه عبدالعظيم الحسنى حياته و مسنده
تأليف عبدالزهراء عثمان محمد.
اين كتاب داراى يك بخش مقدماتى به عنوان «مدخل» است كه اطلاعات زندگى حضرت عبدالعظيم حسنى را از مصادر رجالى و روايى و تاريخى نقل كرده است. بخش اصلى كتاب شامل 179 حديث است. مؤلف، احاديث را در ده موضوع كلى سامان داده است. مجموع عناوين موضوعات روايات عبارتاند از:
1. توحيد، 2. نبوت، 3. امامت، 4. قائم آل محمد، 5. فرايض اسلام، 6.احكام، 7. اخلا،ق 8. وصاياى ائمه، 9. تفسير قرآن، 10. حكمتها .
اما اين تنظيم در تمامى روايات كتاب رعايت نشده است. براى نمونه، پس از دو روايت در صفات خداوند، احاديث احكام نقل شده، در حالى كه در ترتيب فوق، اين نوع احاديث، ششمين عنوان را به خود اختصاص داده است. مؤلف، غالب روايات را از بحارالانوار گرفته و مصدر اصلى حديث را به عنوان مصدر دوم در نشانى حديث ذكر كرده است.
در اين كتاب، تكرار احاديث به جهت اختلاف مصادر و نيز به جهت تناسب موضوعى بسيار چشمگير است. چاپ اول اين كتاب در سال 1422ق . در بيروت، از سوى دارالهادى در 155 صفحه منتشر شده است.
چهارم. مسند حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام)
تأليف عزيزاللّه عطاردى – عليرضا هزار
اين كتاب در دو بخش «درآمد» در 121 صفحه و مسند عبدالعظيم حسنى در 132 صفحه، سامان يافته است. نويسندگان در ابتدا بحثهاى مقدماتى، معناى مسند، تاريخچه مسندنويسى، تاريخ زندگى حضرت عبدالعظيم، معرفى چهل نفر از مشايخ و راويان حضرت عبدالعظيم را ذكر كردهاند.
و در بخش مسند، روايات منقول از حضرت عبدالعظيم(علیه السلام)، بدون هيچ نظم خاصى ذكر شدهاند. در مجموع 118 حديث همراه با ترجمه فارسى آنها در اين كتاب گرد آمدهاند.
مؤلفان كوشيدهاند حتى الامكان روايات را از مصادر اصلى حديث نقل كنند و كمتر از بحارالانوار يا ساير جوامع روايى نقل حديث كردهاند.
در احاديث اين كتاب نيز تكرارهايى به چشم مىخورد كه غالباً ناشى از ذكر تقطيعات حديث است؛ براى نمونه، حديث 39 مسند، گفتوگوى حضرت موسى بن عمران با خداوند را به تفصيل نقل مىكند و احاديث 40 تا 46 هم فقراتى از همان گفتوگو را نقل مىكند.
براى تسهيل استفاده از مطالب كتاب، فهرست آيات، روايات، اعلام، مصادر، موضوعات كلى احاديث نيز براى كتاب فراهم آمده است.
اين كتاب در سال 1382 از سوى كنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظيم(علیه السلام) در 312 صفحه ضمن منشورات كنگره منتشر مىشود.
پی نوشت :
123. تعيين مراد از امام در اين روايت، در فصل دوم اين مقاله گذشت. قوت احتمال اشتباه ناسخان و كاتبان حديث، گواه بر نقل حديث از ابوالحسن على بن محمد هادى(علیه السلام) شمرده شد.
124. الاختصاص، ص 247؛ مسند عبدالعظيم حسنى، ص 182 و 184، ح 50.
125. الأمالى، صدوق، ص53؛عيون اخبارالرضا(علیه السلام)، ج، ص58؛مسند عبدالعظيمحسنى، ص202-208،ح69.
126. مسايل على بن جعفر، ص 343؛ علل الشرايع، ج 2، ص 605؛ مسند عبدالعظيم حسنى، ص 126، ح 3.
127. التوحيد، ص 96؛ عيون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج 1، ص 37؛ تحف العقول، ص 411؛ بحارالانوار، ج 5، ص 4؛ مسند عبدالعظيم حسنى، ص 134، ح 13.
128. علل الشرايع، ج 2، ص 599؛ مسند عبدالعظيم حسنى، ص 192، ح 60؛ بحارالانوار، ج 68، ح 282؛ مسند عبدالعظيم حسنى، ص 256، ح 111.
129. الأمالى، طوسى، ص 652؛ مسند عبدالعظيم حسنى، ص 152 – 156، ح 28.
130. مسند عبدالعظيم حسنى، ص 168، ح 36 و ص 210، ح 71 و ص 182، ح 49.
131. همان، ص 172 – 180، ح 39 – 46.
132. همان، ص 184 و 186، ح 54 و ص 214، ح 80 و ص 238 و 240، ح 94 و ص 258، ح 112.
133. علل الشرايع، ج 1، ص 178؛ الامالى، صدوق، ص 688؛ مسند عبدالعظيم حسنى، ص 218، ح 82.
134. الامالى، صدوق، ص 85؛ مسند عبدالعظيم حسنى، ص 184 و 186، ح 54.
135. عيون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج 1، ص 13؛ بحارالانوار، ج 8، ص 309؛ مسند عبدالعظيم حسنى، ص 196 – 200، ح 66.
136. مسند عبدالعظيم حسنى، ح 34 و 110.
137. همان، ح 52.
138. همان، ح 1.
139. سوره قيامت، آيه 34؛ مسند عبدالعظيم حسنى، ح 15.
140. مسند عبدالعظيم حسنى، ح 27 و 93.
141. همان، ح 69.
142. همان، ح 87.
143. در بين محدثان اهل سنت در نامگذارى مسند اختلافى وجود دارد؛ چه آنكه برخى از ايشان اتصال سند را شرط در مصداق اين اصطلاح دانستهاند و برخى حديث منقطع را نيز در صورتى كه از پيامبر نقل كند در شمار احاديث مسند آوردهاند. بديهى است كه الحاق اينگونه احاديث – بنا بر مبناى مشهور محدثان – به حديث مسند با نوعى تسامح همراه است.
144. الكافى، ج 1، ص 50، ح 13.
145. اختيار معرفة الرجال، ج 1، ص 5، ح 1.
146. رجال النجاشى، ص 392، رقم 1049.
منبع:www.hadith.net
/ن