خانه » همه » مذهبی » روایتی وجود دارد که زنازادگان را مصداق آیه 179 سوره اعراف دانسته که اعلام می‌دارد که افرادی از انسانها برای جهنم آفریده شده اند، آیا این روایت معتبر و توجیه‌پذیر است؟

روایتی وجود دارد که زنازادگان را مصداق آیه 179 سوره اعراف دانسته که اعلام می‌دارد که افرادی از انسانها برای جهنم آفریده شده اند، آیا این روایت معتبر و توجیه‌پذیر است؟

درباره زنازادگان احادیث گوناگونی در کتاب‌های فرقه‌های مختلف اسلامی وجود دارد که برخی از آنها قابل استناد بوده و برخی از این قابلیت برخوردار نیستند.
درباره ضعف یا معتبر بودن روایاتی که در پرسش به نقل از منابع اهل سنت آمده، نظرات مؤلفان و پژوهشگران همان کتاب‌های منبع، بیان می‌شود:
روایت اول:[1] به جهت مجهول بودن و اختلاف نظر درباره برخی از راویان، ضعیف است.[2]
روایت دوم:[3] سند آن حَسَن است.[4]
روایت سوم:[5] حاکم نیشابوری در «مستدرک» این روایت را صحیح می‌داند.[6] اما محققان «مسند احمد» در پاورقی، سند آن‌را به جهت افرادی ضعیف می‌دانند.[7]
روایت چهارم:[8] سند آن ضعیف است.[9]
روایت پنجم:[10] سند این روایت به جهت مجهول بودن برخی از راویان آن ضعیف دانسته شده است.[11]
روایت ششم:[12] صاحب وفیات الاعیان سندی برای این روایت ذکر نمی‌کند.
علاوه بر روایات فوق، روایاتی در منابع شیعی نیز در این زمینه ملاحظه می‌شود.[13]
به هر حال؛ با فرض پذیرش این روایات، باید گفت: هیچ‌یک از اینها به عنوان علت تامه نیستند؛ یعنی این‌گونه نیست که راه بسته باشد و اصلاً برای زنازادگان امکان رستگاری وجود نداشته باشد که اگر این بود، تکلیف به او معنا نداشت، در حالی‌که زنازاده نیز مانند دیگران مکلف به اصول و فروع دین می‌باشد. البته عوامل محیطی و ارثی و دیگر عوامل می‌توانند تأثیر زیادی در انتخاب رفتار خاصی داشته باشند، اما در عین حال انسان را مجبور به ارتکاب یک عمل خاصی نمی‌کنند و انسان در تمام مراحل حیات خود، می‌تواند بر عوامل ارثی و محیطی فائق آید و در مسیر صحیح قرار گیرد؛ لذا به طاعات او ثواب داده می‌شود و به معصیتش عقاب.[14] چنانچه در روایتی از پیامبر خدا(ص) چنین نقل شده است که؛ «ولدالزنا(زنازاده)، اگر زنا کند از پدر و مادر خویش بدتر است».[15]
 
[1]. ابن نصر کسی(کشّی)، عبد الحمید بن حمید، المنتخب من مسند عبد بن حمید، تحقیق، عدوی، شیخ مصطفى، ج 2، ص 355، دار بلنسیة للنشر والتوزیع، چاپ دوم، 1423ق؛ أبو القاسم طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الاوسط، ج 1، ص 262 – 263، قاهره، دار الحرمین، بی‌تا.
[2]. ر.ک: المنتخب من مسند عبد بن حمید، ج 2، ص 355، پاورقی از: شیخ مصطفی عدوی.   
[3]. بیهقی، احمد بن حسین، شعب الإیمان، ج 9، ص 53، ریاض، مکتبة الرشد للنشر والتوزیع، چاپ اول، 1423ق.
[4]. حدادی، زین الدین محمد المدعو بعبد الرؤوف، التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج 2، ص 503، ریاض،  مکتبة الإمام الشافعی، چاپ سوم، 1408ق.
[5].  شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، محقق، شعیب أرنؤوط و دیگران، ج 41، ص 297، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق؛ ازدی سجستانی،  أبو داود سلیمان بن أشعث، سنن ابی داود، محقق، عبد الحمید، محمد محیی الدین، ج 4، ص 29، بیروت، المکتبة العصریة، صیدا، بی‌تا.
[6]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک على الصحیحین، تحقیق، عطا، مصطفى عبد القادر، ج 2، ص 233، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق.
[7]. مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 41، ص 297، پاورقی.
[8]. شیبانی، أبو بکر بن أبی عاصم، کتاب السنة، ج 1، ص 182، بیروت، المکتب الإسلامی، چاپ اول، 1400ق؛ خطابی، أبو سلیمان حمد بن محمد، معالم السنن(شرح سنن أبی داود)، ج 4، ص 80، حلب، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1351ق.
[9]. کتاب السنة، ج 1، ص 182.
[10]. مسند الإمام أحمد بن حنبل،  ج 45، ص 596؛ طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، محقق، سلفی، حمدی بن عبد المجید، ج 25، ص 34، قاهره، مکتبة ابن تیمیة، چاپ دوم، 1415ق.   
[11].  مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 45، ص 596، پاورقی.
[12]. وفیات الاعیان، ج 2، ص 12.  
[13]. ر.ک: برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق و مصحح: محدث، جلال الدین،‏ ج ‏1، ص 108، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ‏2، ص 564، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش؛ ابن بابویه، علی بن حسین، الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص 35، قم، مدرسة الإمام المهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ اول، 1404ق؛ ابن طاووس، علی بن موسی، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن المعروف بالملاحم و الفتن، ص 360، قم، مؤسسة صاحب الأمر(عج)، چاپ اول، 1416ق.
[15]. «وَلَدُ الزِّنَا شَرُّ الثَّلَاثَةِ إِذَا عَمِلَ بِعَمَلِ أَبِیهِ»؛ ابن اعرابی، ابوسعید احمد بن محمد، المعجم، ج 1، ص 60، ریاض، دار ابن الجوزی، 1418ق.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد