خانه » همه » مذهبی » روزشمار جریان بابیت و بهائیت

روزشمار جریان بابیت و بهائیت

روزشمار جریان بابیت و بهائیت

در مجموعه مقالاتی که پیرامون بابیت و بهائیت تألیف می شوند، به تناسب مباحث گوناگون، فراوان به حوادث و رویدادهایی از تاریخ بابیت و بهائیت اشاره و استناد می شود که درک آن اشارات و مستندات، در گروه آشنایی خوانندگان

00336241 - روزشمار جریان بابیت و بهائیت
0033624 - روزشمار جریان بابیت و بهائیت

 

 


اشاره
در مجموعه مقالاتی که پیرامون بابیت و بهائیت تألیف می شوند، به تناسب مباحث گوناگون، فراوان به حوادث و رویدادهایی از تاریخ بابیت و بهائیت اشاره و استناد می شود که درک آن اشارات و مستندات، در گروه آشنایی خوانندگان عزیز با جایگاه و جغرافیای تاریخی حوادث یاد شده است. لذا ضروری دیده شده که برای آشنایی « اجمالی اما جامعِ » خوانندگان با این پیشینه، و در نتیجه درک اشارات و مستندات فوق الذکر، روز شماری کلی از حوادث مهم جریان مزبور، از بدو پیدایش تاکنون، ارائه گردد.
ضمناً از آنجا که تفصیل وقایع به طور مستند، و متکی به مآخذ پرشمار و معتبر، در مقالات گوناگون سایت آمده است، لذا از ذکر مآخذ و منابع تاریخی حوادث مطرح شده در این روزشمار خودداری شد.
> 2 محرم 1233قمری (و به قولی: ذی حجه ی 1232 (1)): تولد میرزا حسینعلی بهاء (بنیادگذار آیین «بهائیت») در تهران. (2)
> شب اول محرم 1235قمری: تولد میرزا علی محمد شیرازی مشهور به باب (بنیادگذار آیین « بابیت») فرزند میرزا رضا بزاز و فاطمه بیگم در منزل دایی بزرگ خویش در شیراز.
> حدود 1246قمری: تولد میرزا یحیی صبح ازل (برادر کوچک حسینعلی بهاء، وصی منصوب باب و بنیادگذار «ازَلَیّت»). (3)
> 1259قمری: مرگ سید کاظم رشتی (رهبر شیخیه و استاد میرزا علی محمد باب).
> جمادی الاول 1260 قمری: ادعای بابیت توسط علی محمد شیرازی « باب در شیراز برای نخستین بار نزد ملاحسین بشرویه ای (از ارکان بابیه).
> 1261قمری: اقدام ملا صادق خراسانی (از اتباع باب) به دستور باب مبنی بر ذکر عبارت « اشهد ان علیاً قبل نبیل باب بقیه الله» (4) در اذان نماز جمعه در شیراز، و واکنش تند مردم نسبت به این امر، و اقدام حاکم فارس (حسین خان نظام الدوله) به احضار و توقیف و تنبیه باب، و نهایتاً تکذیب باب ادعایش را در 10ربیع الاول 1261قمری بر سر منبر مسجد وکیل شیراز نزد علما و مردم، و حصر شدید وی در منزل.
> 1262قمری: فرار باب به سوی اصفهان و پذیرایی گرم حاکم گرجی نژاد و ارمنی مذهب شهر (منوچهرخان معتمدالدوله) از او، و عجز باب از پاسخ گویی به سؤالات علمی علمای اصفهان (میرزا حسین نوری حکیم و محمد مهدی کلباسی….)، و ادامه ی پذیرایی حاکم از او به طور مخفیانه و برخلاف دستور دولت مرکزی ایران (به ریاست حاجی میرزا آقاسی).
> 1263قمری: حبس باب به دستور محمد شاه قاجار و صدراعظم وی (حاج میرزا آقاسی) به مدت 9روز در زندان ماکو، و آغاز نگارش بیان (کتاب مقدس بابیان) توسط باب در آنجا.
> 15ذیقعده ی 1263قمری: ترور فجیع آیت الله حاج ملا محمد تقی برغانی قزوینی مشهور به « شهید ثالث » به دستور قرة العین و توسط مریدان بابی او، و حبس و دستگیری آنان، و اقدام حسینعلی بهاء به گریزاندن قره العین از زندان و گسیل داشتن وی به سمت خراسان، و اعدام بابیهای دخیل در قتل شهید ثالث.
> جمادی الاول 1264قمری: انتقال باب به قلعه ی چهریق (در حوالی ارومیه) و حبس وی به مدت 27ماه تا شعبان 1266 در آنجا، و ادعای قائمیت او در اوایل این دوران (در حدود صفر1264قمری).
> 1264 قمری: تجمع بابیان به رهبری محمد علی قدوس و زرین تاج قزوینی (قره العین) و حسینعلی بهاء در دشت بدشت (واقع در حوالی شاهرود) و ظاهر شدن قره العین به نحو غیر منتظره و شگفت انگیز به صورت بی حجاب و کاملاً بزک کرده در جمع بابیان، و اعلام نسخ دیانت اسلام و لغو حاکم آن (با پشتیبانی حسینعلی بهاء)، و ایجاد بحث و جنجال در بین حضار و خروج جمع قابل توجهی از آن ها از مسلک بابیت، و حمله ی مردم مسلمان منطقه به بابیان در اثر پخش خبر روابط نامشروع قره العین با سران بابیه،
> اواخر شعبان1264قمری: انتقال باب از زندان چهریق به تبریز جهت محاکمه ی او توسط جمعی از علمای بزرگ آن شهر در حضور ولیعهد (ناصرالدین میرزا) و عجز آشکار باب از پاسخ گویی به علما، و چوبکاری او توسط میرزا علی اصغر شیخ الاسلام و نهایتاً اقدام باب به نگارش توبه نامه و تکذیب جمیع ادعاهای خویش، و باز گردانده شدن وی به حبس چهریق.
> 1265ق: تعیین میرزا یحیی صبح ازل (برادر بهاء) در سن 19 سالگی از سوی باب به عنوان وصی و جانشین وی، و قبول این امر توسط بابیان و از جمله: بردار بزرگ ترش: حسینعلی بهاء
> 1265-1266قمری: آشوب های خونین بابیان به طور پیاپی در نقاط مختلف ایران (مازندران به رهبری ملا حسین بشرویه ای و محمد علی « قدوس »، نیریز به رهبری سید یحیی دارابی کشفی، و زنجان به رهبری محمد علی « حجت ») و سرکوبی قاطع همه ی آن ها از جنگهای بسیار و صرف هزینه ی هنگفت (5 کرور تومان) توسط مرحوم امیرکبیر.
> 27 شعبان 1266قمری: اعدام باب در تبریز به حکم مراجع دینی بزرگ شهر و فرمان قاطع امیر، و به مباشرت برادرش (وزیر نظام).
> شعبان 1267قمری: کشف توطئه ی بابیان برای قتل امیر، و تبعید حسینعلی بهاء از سوی امیر به عراق.
> 25 محرم 1268قمری: عزل میرزا تقی خان امیرکبیر و انتقال مسند صدارت ایران به رقیب و عامل عزل و قتل وی: میرزا آقاخان نوری، « تحت الحمایه ی انگلیس » و دوست دیرین بهاء.
> ربیع الاول 1268قمری: قتل امیر در حمام فین کاشان (با توطئه ی مشترک عمال استبداد و استعمار) و باز شدن فضا به مدت 7سال برای جولان میرزاآقاخان نوری در کشور.
> رجب 1268قمری: بازگشت بهاء از عراق به دعوت میرزا آقاخان نوری، و پذیرایی از وی توسط برادر میرزا آقاخان.
> 28شوال 1268قمری: اقدام نافرجام تروریست های بابی به ترور ناصرالدین شاه، و تعقیب و دستگیری وسیع سران بابیه به اتهام هم دستی با توطئه ی قتل شاه، و پناهندگی سریع حسینعلی بهاء (یکی از متهمان ردیف اول پرونده) به خانه ی منشی سفیر روس در زرگنده (منطقه ی ییلاقی سفارت روسیه) و نهایتاً دستگیری و حبس حسینعلی بهاء (در کنار دیگر سران و فعالان بابیه)، و قتل سران بابیه و آزادی بهاء از زندان و اعدام پس از 4ماه (با فشار شدید سفیر روسیه در ایران: پرنس دالگوروکی) و تبعیدی وی در ربیع الاول 1269قمری – تحت الحفظ مأمور سفارت روس – به عراق.
> 1 ذی قعده ی 1268قمری: قتل قره العین در تهران توسط داماد وی (عزیزخان سردار مُکری).
> 1270قمری (1854میلادی): ورود مانکجی هاتریا (زردشتی هندی تبار، تبعه ی دولت هند بریتانیا، و عضو برجسته ی سرویس اطلاعاتی انگلستان) به ایران، همراه چندین سفارش نامه از دولت انگلیسی هند خطاب به مقامات و سفرای انگلیسی در بغداد، اسلامبول و بوشهر و تهران، با مأموریت پیشبرد اهداف سیاسی و اطلاعاتی استعمار بریتانیا در منطقه ی نظیر تقویت شبکه های ماسونی، دامن زدن به تقابل میان ایران و اسلام، تقویت اقلیت های رسمی و غیر رسمی این کشور من جمله: زردشتیان، صوفیه، و بهائیان، و بهره گیری از آن ها در جهت ستیز با فرهنگ ملی – دینی این کشور و احکام و مقررات اسلامی (با کمک سفارت انگلیس در تهران و ماسونهای ایرانی و غیر ایرانی نظیر جلال الدین میرزا قاجار نایب فراموشخانه ی فراماسونری میرزا ملکم خان و فتحعلی آخوندوف سرهنگ ضد اسلام در دستگاه نایب السطنه ی روسیه در قفقاز اشغالی)، و این همه تحت پوشش فعالیت فرهنگی و اجتماعی به نفع زردشتیان ایران و…
مانکجی همچنین در بغداد با رهبر بهائیان، حسینعلی بهاء دیدار و پیوند دوستی بر قرار کرد که تا پایان عمر به وسیله ی نامه نگاری و… ادامه داشت. هم چنین میرزا ابوالفضل گلپایگانی (مبلغ مشهور بهائی) را منشی مخصوص تجارت خانه ی خویش ساخت و در مدرسه ای که بنیاد نهاده بود به معلمی برگماشت و علاوه بر این، میرزا حسین همدانی بهائی را به تصحیح و بازنویسی کتاب میرزا جانی کاشانی بابی در مورد تاریخ بابیه، وا داشت. چنان که همو میرزا عبدالرحیم ضرّابی، بابی کاشانی، را به نوشتن تاریخ کاشان تشویق نمود.
> رجب 1270قمری: عزیمت بهاء از بغداد به سلیمانیه ی عراق (در اثر مخالفت جمعی از بابیان، و نیز سرسنگینی برادرش صبح ازل با وی به علت شیوع برخی شایعات مبنی بر ادعای رهبری بابیان از سوی بهاء و تلاش وی برای قبضه کردن ریاست بر آن گروه) و اقامت دو ساله اش در آن جا به عنوان درویش محمد.
> رجب 1272قمری: برگشت بهاء به بغداد (با کسب اجازه از برادرش صبح ازل).
> 1278قمری: نگارش کتاب ایقان توسط بهاء (در اثبات دعاوی باب و اظهار انقیاد خود نسبت به رهبری صبح ازل).
> ذی قعده ی 1279قمری: تبعید بهاء از بغداد به اسلامبول (توسط دولت عثمانی و با فشار دولت ایران و علمای عراق). (5)
> ذی قعده ی 1279قمری: ادعای من یُظهِرُهُ اللهی توسط حسینعلی بهاء، در مرحله ی اول و به طور خصوصی در باغ رضوان بغداد (در آستانه ی حرکت به اسلامبول).
> رجب 1280قمری: تبعید بهاء و برادرش صبح ازل از اسلامبول به شهر ادرنه (آدریانوپل).
> 1283قمری: ادعای من یُظهِرُهُ اللهی برای بار دوم و به طور رسمی توسط حسینعلی بهاء در ادرنه. ادعای مزبور مبنی بر اینکه او همان موعود باب در بیان (من یظهره الله) است، به منزله ی دکان سازی در برابر صبح ازل بود، لذا نزاع و کشمکش بین بهاء و برادرش صبح ازل بر سر ریاست بابیان را که از مدتها پیش آغاز شده و با عقب نشینی بهاء موقتاً التیام یافته بود، به اوج خود رسانده و به راهی بی بازگشت افکند و جماعت بابیان را به دو فرقه ی معارض « ازلی» و « بهائی» تقسیم کرد، و در پی این حادثه ی دو طرف نسبت به یکدیگر از هیچ گونه فحاشی و توهین و ترور خودداری نکردند و حتی به دربار عثمانی بر ضد هم نامه نوشته به افشای اسرار یکدیگر نزد دولتمردان عثمانی پرداختند، به گونه ای حکومت عثمانی نهایتاً ناگزیر به جداسازی آن ها از یکدیگر و تبعید هر گروه به نقطه ای خاص و دور از دیگری شد.
> ربیع الثانی 1285قمری: تبعید بهاء و صبح ازل به ترتیب: از ادرنه به عکا، فلسطین و قبرس.
> 12 جمادی الاول 1285قمری: ورود بهاء به عکا، و نگارش « لوح سلطان » خطاب به ناصرالدین شاه در اوایل ورود به آن شهر، و اظهار اطاعت و عبودیت نسبت به شاه برای به دست آوردن دل او – تلاشی که البته، ناکام ماند.
> 1286قمری: نگارش اقدس (کتاب مقدس بهائیان) توسط بهاء در زندان عکا.
> 1298قمری: آغاز تجمع بهائیان به اشاره ی حسینعلی نوری و تأیید و حمایت روس تزاری در عشق آباد روسیه.
> محرم 1307قمری: قتل محمدرضا اصفهانی (یکی از بهائیان ایرانی مقیم عشق آباد به مقدسات مسلمانان توهین می کرد)، و اقدام دولت تزاری به دستگیری، محاکمه و مجازات سنگین جمعی از مسلمانان منطقه به اتهام شرکت در قتل مزبور) در حمایت از بهائیان، و صدور لوحی از بهاء در تأیید و تمجید از تزار روسیه و سفارش اکید به بهائیان مبنی بر تشکر از حکومت روسیه.
> اواخر 1307قمری: اعتراض شدید ناصرالدین شاه و حکومت ایران به دولت تزاری بابت تجمع و فعالیت بهائیان (تحت حمایت دولت روسیه) در عشق آباد.
> 2 ذی قعده ی 1309قمری: مرگ بهاء به مرض وبا در عکاء و آغاز درگیری و نزاع شدید بین دو پسر بزرگ بهاء (محمد علی و عباس افندی) بر سر ریاست بهائیان و اخذ میراث بهاء، و ایجاد دسته بندی و کشمکش شدید و دیرپای زبانی و قلمی و یدی میان آن دو و پیروانشان با عناوینی چون « ناقضین » و «مشرکین»…، و نهایتاً غلبه ی عباس افندی بر رقیب.
> ذی قعده ی 1313قمری: تشکیل اولین محفل بهائیان تهران.
> 27 رمضان 1314قمری: تولد شوقی افندی نوه ی دختری عباس افندی، و رهبر بهائیان پس از وی.
> ذی حجه ی 1317قمری: تشکیل اولین محفل بهائیان در امریکا به نام محفل شور.
> 5جمادی الاول 1319قمری: صدور فرمان محکم عبدالحمید ثانی دائر بر تجید حبس عباس افندی و احضار و بازجویی مکرر عباس افندی توسط حکومت و قضات عکا.
> رمضان 1320قمری: نصب سنگ بنای اولین معبد رسمی بهائیان (با عنوان مشرق الاذکار) در عشق آباد (قلمرو وقت روسیه ی تزاری) توسط محمد تقی افنان (پسردایی باب، نماینده ی عباس افندی، و وکیل الدوله ی روسیه) با حضور و حمایت ژنرال سوبرتیچ (حاکم عشق آباد از سوی دولت تزاری)، و ثنا و دعای بهائیان حاضر در مراسم به دولت روسیه.
> 1318قمری: دیدار و گفت و گوی دوستانه ی سِر رونالد استورز (انگلیسی صهیونیست مشهور) با عباس افندی در عکاء و معرفی وی به لرد کیچنر در مصر. استورز در دوران جنگ جهانی اول یکی از ارکان سیاست استعماری بریتانیا و عضو فعال سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی بریتانیا در خاور عربی بود و پس از سیطره و قیمومت تحمیلی انگلیس بر فلسطین نیز به حکومت حیفا (مقر عباس افندی) منصوب شد. کلنل لورنس مشهور، تحت فرمان او کار می کرد. وی زمان حکومت بر حیفا کراراً با عباس افندی دیدار داشت و در تشییع جنازه ی وی نیز شرکت کرد.
> 11جمادی الاول 1325قمری: نامه ی عباس افندی به میرزا علی اکبر ایادی در تهران مبنی بر نوید استحکام سلطنت محمد علی شاه به رغم فعالیت مشروطه خواهان و توصیه ی « جمیع » بهائیان به « اطاعت و انقیاد » کامل از محمد علی شاه و عدم حمایت از مشروطه.
> حدود محرم 1325/فوریه ی 1907: انتقال عباس افندی از عکا به حیفا (هر دو در فلسطین).
> ربیع الاول 1327قمری: تشکیل اولین کانونشن ملی بهائیان امریکا (انجمن شور روحانی).
> ربیع الاول 1327قمری (آوریل 1909): سرنگونی عبدالحمید ثانی (سلطان ضدّ صهیونیست عثمانی به دست ژون ترکها) و آزادی فعالیت عباس افندی.
> 1328قمری (1910م): اقدام ادوارد براون، نویسنده و سیاستمدار مشهور انگلیسی، به چاپ و انتشار کتاب موسوم به نقطه ی الکاف (از تواریخ کهن بابیه، و حاوی مندرجاتی بر ضد مصالح بهائیان و به سود ازلیان) در مطبعه ی لیدن هلند؛ و خشم شدید سران بهائیت از این امر.
> 1329-1332قمری (1911-1913)میلادی: سفر عباس افندی به اروپا و آمریکا، و نشان دادن چراغ سبز به سرمایه داری غرب، و دیدار و گفت و گوی دوستانه در نیویورک با تئودور روزولت (رئیس جمهور امریکا) و وزیر دارایی آن کشور (مستر لی مک کلانگ).
> 1330قمری: مرگ یحیی صبح ازل (برادر بهاء و پیشوایی ازلیان) به سن 82 سالگی در ماغوسای قبرس، و توصیه ی جانشین رسمی وی (میرزا یحیی دولت آبادی) به ازلیان مبنی بر تبعیت از مذهب تشیع، و آغاز افول فرقه ی ازلیّت.
> محرم 1332قمری: مراجعت عباس افندی از غرب به فلسطین، و ایجاد تضییق از سوی دولت عثمانی برای وی و خانواده اش به علت روابطی که (در جریان سفر به غرب) با عوامل نظام سلطه ی جهانی به هم زده بود.
> 1332-1336قمری (1914-1918)میلادی: وقوع جنگ جهانی اول بین متفقین (روس، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و نهایتاً امریکا) و متحدین (آلمان، عثمانی و اتریش) در اروپا و آسیا، و کمک عباس افندی و منسوبان نزدیک وی – در طول جنگ مزبور – به ارتش بریتانیا در جنگ با عثمانی در عراق و شامات و فلسطین، و تشدید فزاینده ی حساسیت دولت عثمانی نسبت به وی.
> 1330-1334قمری: تألیف کتاب کشف العظاء عن حیل الاعداء به دستور اکید عباس افندی و توسط میرزا ابوالفضل گلپایگانی و چند تن دیگر از مبلغان مشهور بهائی نظیر سید مهدی گلپایگانی و محمد علی قائنی و میرزا محمد نعیم و کاظم سمندر قزوینی و ابن اصدق و ابن ابهر و میرزا حسن ادیب طالقانی، و درج توبه نامه ی باب در آن به لج ازلیها (به انگیزه ی تنقیض باب و اثبات به اصطلاح برتری بهاء بر وی)، و چاپ آن در تاشکند روسیه. (6) این کتاب در مخالفت با اقدام ادوارد براون مبنی بر چاپ نقطه ی الکاف، نگارش و طبع یافته و حاوی تعریض به انگلیسیها بود، به زودی (به علت تغییر سیاست خارجی بهائیان از وابستگی به روس تزاری به پیوند با لندن) به دستور عباس افندی، نسخه های آن جمع آوری و (جز اندکی) نابود گردید.
> 1335قمری: تأسیس و انتشار مجله ی بهائی و فارسی زبان خورشید خاور به مدیریت سید مهدی گلپایگانی (مبلغ مشهور فرقه) در عشق آباد روسیه. این مجله، ضمن تبلیغ مسلک بهائیت، به مقالات ضد بهائی مشهد پاسخ می داد و این امر سبب شد که ورود آن به خراسان از سوی متدینین ممنوع گردد. لذا ورود و پخش آن در ایران، از طریق گیلان انجام می گرفت. پس از انقلاب اکتبر چند بار مجله تعطیل شد ولی با دوندگی بهائیان مجدداً جواز نشر یافت. ضمناً به نوشته ی فضل الله صبحی) منشی و کاتب عباس افندی که بعدها از مسلک بهائیت به اسلام بازگشت): مردی روسی نیز به نام کنستنتین میخائیلویچ فیدروف، سالی ده هزار منات از دربار تزار می گرفت و روزنامه ای به اسم مجموعه ی ماوراء بحر خزر به زبان پارسی چاپ و پخش کرده و به ایران می فرستاد و سید مهدی گلپایگانی، مبلغ مشهور بهائی، در آن روزنامه کار می کرد و ماهیانه می گرفت و به سود آنان و زبان ایران سخنهایی می نوشت و ترجمانها می کرد.
> محرم 1336قمری (اکتبر 1917میلادی): پیروزی انقلاب کمونیستی در روسیه و انقراض حکومت سلسله ی رومانوف (پشتیبان اصلی بهائیت از آغاز پیدایش این فرقه تا آن روز).
> 1336قمری: تهدید شدید جمال پاشا (فرمانده ارتش عثمانی در جنگ با انگلیس) به اعدام عباس افندی و تخریب مقایر پیشوایان بهائیت در فلسطین پس از پیروزی بر ارتش بریتانیا، و متقابلاً اقدام فوری و جدی دولت انگلیس (پس از اطلاع از تهدید مزبور) به حفاظت از جان عباس افندی و منسوبان وی در حیفا.
> ذی قعده ی 1336قمری: فتح حیفا توسط قشون انگلیس به فرماندهی ژنرال آللنبی، و کمک لژیون یهود، و رفتن آللنبی (طبق فرمان مخصوص امپراتور انگلیس) به دیدار عباس افندی و اعطای نشانی از عضویت امپراتوری برای وی، و سفارش همو به امرای لشکر بریتانیا مبنی بر حفاظت از اماکن مقدس بهائی، و نهایتاً آزادی فعالیت بهائیان پس از 65سال حصر و محدودیت توسط عثمانیها.
> محرم 1337قمری (16اکتبر 1918میلادی): نامه ی عباس افندی به نصرالله باقروف (سرمایه دار مشهور بهائی) در تهران: اظهار خوشحالی از تصرف فلسطین توسط ارتش برتیانیا، و ستایش از « عدالت و سیاست » دولت انگلیس. عباس افندی، هم چنین، در همان ایام، طی لوحی، سلطه ی غاصبانه ی انگلیس بر قبله اول مسلمین را « برپا شدن خیمه های عدالت » شمرده، خداوند را بر این نعمت بزرگ! سپاس گفت و تأییدات جرج پنجم، پادشاه انگلیس، را مسئلت کرده و خواستار جاودانگی سایه ی گسترده ی این امپراتور دادگستر! بر آن سرزمین گردید.
> شوال 1337قمری: درخواست مقامات دولتی انگلیس در فلسطین از حکومت لندن مبنی بر اعطای نشان و لقب امپراتوری بریتانیا به عباس افندی به پاس « خدمات مستمر و صادقانه ی وی به آرمان بریتانیا » پس از اشغال فلسطین توسط قشون انگلیس.
> شعبان 1338قمری: اعطاء لقب اشرافی «سِر» (Sir) و نشان « شوالیه گری» (Knight hood)طیّ مراسمی در حیفا توسط ژنرال آللنبی (حاکم نظامی حیفا و فرمانده ی کل قوای بریتانیا) به عباس افندی به پاس خدمت به امپراتوری انگلیس.
> شوال 1338قمری: نصب سِر هربرت ساموئل (انگلیسی صهیونیست مشهور) به عنوان نخستین کمیسر عالی انگلیس در فلسطین، و ایجاد روابط صمیمانه میان او و عباس افندی.
> اسفند 1299شمسی (جمادی الثانی1339میلادی): وقوع کودتای انگلیسی 1299 به رهبری (سیاسی) سید ضیاء الدین طباطبایی و رهبری (نظامی) رضاخان در ایران (با حمایت وزارت جنگ و وزارت مستعمرات انگلستان)، و تشکیل دولت 90 روزه ی سید ضیاء با عضویت میرزا علی محمد خان موقرالدوله، بهائی سرشناس (وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت در کابینه).
> فروردین1300شمسی (رجب 1339قمری): مصاحبه ی حبیب الله خان عین الملک (کاتب و منشی عباس افندی در جوانی، ژنرال کنسول وقت ایران در شامات، و پدر عباس هویدا نخست وزیر مشهور عصر پهلوی) با روزنامه ی لسان العرب (شامات)، دائر بر ستایش از کودتای سوم اسفند، و تعریف از سید ضیاء به عنوان یکی از « رجال بزرگ و کاری » ایران که « برای احیای روح تاریخی ایران و ترقی دادن ایرانیان… نهایت کفایت را دارا می باشد »، و تأکید بر سابقه ی رفاقت 12 ساله ی خویش با وی. گفتنی است که: عین الملک چندی قبل از کودتای 1299 نیز، به دستور محفل بهائیت ایران، رضاخان را برای انجام کودتا به سر اردشیر ریپورتر (سر جاسوس انگلیس در ایران) معرفی کرده و او نیز رضاخان را تحویل انگلیسیها داده بود.
> آذر1300شمسی (ربیع الاول1340قمری): مرگ عباس افندی در حیفا و تسلیت دولت بریتانیا و وزیر مستعمرات آن کشور (وینستون چرچیل) به بازماندگان وی و جامعه ی بهائیت، و شرکت مقامات عالی حکومت انگلیس در فلسطین (نظیر سر هربرت ساموئل و ژنرال استورز) در تشیع جنازه ی او.
> آبان 1302شمسی (ربیع الاول1342قمری): آمدن شوقی افندی از اروپا به عنوان « ولی امر » بهائیان به فلسطین.
> بهمن 1300شمسی (ژانویه ی 1922): تعریف و تمجید مجله ی جمعیت آسیایی پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند از عباس افندی به عنوان « برازنده ترین» فرد ایرانی و شخصیت ممتاز و فوق العاده ی شرق. (انجمن مزبور، لژی ماسونی است که تحت ریاست پادشاه انگلیس قرار دارد).
> آذر 1301شمسی: آمدن شوقی از اروپا به فلسطین برای پیشوایی بهائیان، و ایجاد نزاع شدید بین او و رقبا و مخالفانش به رهبری کسانی چون میرزا محمد علی (برادر و رقیب سرسخت عباس افندی) و میرزا احمد سهراب » در بهائیت) بر سر ریاست بر فرقه و تصرف اماکن و مراقد آن در فلسطین، و نهایتاً غلبه ی نهایی و کامل شوقی (به مدد هربرت ساموئل و دیگر دولتمردان انگلو – صهیون در فلسطین) بر رقبای خود و قطع ید و اخراج آن ها از اماکن یادشده.
> اردیبهشت 1304شمسی (16شوال 1343قمری): صدور حکم محکمه ی شرعیه ی مصر دائر بر جدایی مسلک بهائیت از دیانت اسلام.
> اردیبهشت 1304شمسی: تشکیل اولین محفل ملی بهائیان امریکا و نیز محفل ملی بهائیان مصر و سودان.
> اردیبهشت 1306شمسی: تشکیل اولین انجمن شور روحانی مرکزی بهائیان ایران.
> 1307شمسی/1928میلادی: شروع ایجاد تصبیقات از سوی اتحاد جماهیر شوروی برای بهائیان مقیم روسیه (به اتهام داشتن روابط با انگلیس و جاسوس برای آن).
> 24اردیبهشت 1310شمسی: نصب اولین سنگ بنای حظیره ی القدس ملی بهائیان ایران در تهران به دست حاج غلامرضا امین امین و ولی الله ورقا.
> اردیبهشت 1313شمسی: تشکیل اولین محفل ملی بهائیان ایران در تهران.
> 1314و 1317شمسی (1935و1938): تشدید اقدامات دولت شوروی بر ضد فرقه ی بهائیت در آن کشور، شامل تصرف مشرق الاذکار بهائیان در عشق آباد و تبدیل آن به موزه؛ و نیز دستگیری و تبعید بهائیان (در سطحی وسیع) به نقاط مختلف روسیه (نظیر سیبری) و بعضاً ایران، و مصادره ی اموال و کتب آن ها و تعطیل محافل و مدارسشان و ممنوع ساختن فعالیت های اجتماعی و تبلیغاتی آن ها در عشق آباد و دیگر نقاط روسیه (از ترکستان تا قفقاز) به جرم ارتباط عناصر فعال بهائی با انگلیسیها و جاسوسی برای آن ها بر ضد دولت شوروی.
> فروردین 1313شمسی (مارس 1937): ازدواج شوقی با ماکسول در حیفا.
> اردیبهشت 1316شمسی: انتخاب و تشکیل اولین محفل ملی بهائیان تونس. (7)
> خرداد 1323: انعقاد جشنهای سراسری از سوی بهائیان جهان به مناسبت یکصدمین سال ادعای باب.
> 1324: تأسیس مجله ی آهنگ بدیع، ارگان رسمی جوانان بهائی ایران.
> اردیبهشت 1327شمسی (14می 1948): پایان دوران قیمومت انگلستان بر فلسطین و اعلام تأسیس دولت اسرائیل از سوی شورای ملی یهود در تل آویو، و آغاز حمایت مستمر شوقی افندی از آن رژیم.
> مرداد 1329شمسی: رایزنی محفل بهائیان انگلیس با مراکزی چون انجمن پادشاهی آفریقایی (انگلیس)، مدرسه ی السنه ی شرقی لندن و شعبه ای از دانشگاه آکسفورد و دو اثر دیگر در اداره ی آفریقای شرقی آن کشور و مددگیری فکری و اطلاعاتی از آن ها در امر پیشبرد تبلیغات بهائیت.
> 19 دی 1329شمسی (9ژانویه ی 1951): اعلان تأسیس اولین شورای بین المللی بهائی (جنین بیت العدل) در فلسطین اشغالی به ریاست چارلز میسون ریمی، از سوی شوقی افندی.
> نوروز 1330شمسی: پیام شوقی افندی مبنی بر اظهار خوشوقتی از استقرار دولت اسرائیل به عنوان « مصداق وعده ی الهی به » فرزندان حضرت ابراهیم و وارثان حضرت موسی (ع) یعنی صهیونیستها! و اعلام اقرار دولت اسرائیل « به استقلال و اصالت آیین » بهائی و « ثبت عقدنامه ی » بهائیان و « معافیت کافه ی موقوفات » بهائی و نیز لوازم ضروریه ی بنای مرقد باب در فلسطین اشغالی از عوارض و مالیتهای دولتی و اقرار آن دولت « به رسمیت ایام » تعطیلی بهائیان.
> خرداد 1331شمسی: ورود اولین خانواده ی بهائی به الجزایر.
> 1332شمسی: شروع اولین برنامه ی بلند مدت و ده ساله ی بهائیان در ایران، به دستور شوقی افندی، با هدف ازدیاد وابستگان به فرقه ی بهائی و حداکثر امکان نفوذ در تمام قسمت ها و نقاط کشور به خصوص در بین مردم دهات و ایلات و عشایر، به وسیله ی راه اندازی محافل بهائی در نواحی فاقد محفل، دایر کردن کلاس های رفع اشکال، و نیزک گردآوری « هر گونه کتب خطی یا مطبوع که دارای مطالبی درباره ی افکار و عقاید، روحیات و خصوصیات مرسوم و عادات یا هر نوع اطلاعات دیگری راجع به عشایر و ایلات می باشد » و ارسال آن به مرکز.
> اردیبهشت 1333شمسی: جشن افتتاح مشرق الاذکار امریکا (ام المعابد فرقه در غرب) در شیکاگو با شرکت روحیه ماکسول.
> اردیبهشت 1334شمسی (مقارن با ماه رمضان): سخنرانی های روشنگر و پرشور واعظ شهیر، مرحوم حجت الاسلام فلسفی، در تهران به اشاره و دستور آیت الله العظمی بروجردی علیه بهائیت، و پخش آن از رادیو (به رغم مخالفت شدید برخی از مسئولان عالی رتبه رژیم اسدالله اعلم).
> آبان 1336شمسی: مرگ و دفن شوقی در لندن، و آغاز دسته بندی های جدید و شدید در بین بهائیان، و تقسیم آن ها به دو جناح روحیه ماکسول (بیوه ی کانادایی شوقی) و میسن ریمی آمریکایی (رهبر بهائیان ارتدوکس).
24دی 1339شمسی: افتتاح ام المعابد (مشرق الاذکار مرکزی) بهائیان در کامپالا (پایتخت اوگاندا) توسط روحیه ماکسول، بیوه ی شوقی، با حضور نماینده ی حکومت انگلستان و برادر پادشاه اوگاندا و جمعی از مأموران عالی رتبه ی کشوری و لشکری دولت دیکتاتوری اوگاندا.
1341شمسی: اوج گیری نهضت اسلامی ملت ایران به رهبری معظم تقلید و در رأس آن ها حضرت امام خمینی بر ضد استبداد و استعمار، و همزمان با پایان یافتن برنامه ی ده ساله ی اول بهائیان در این کشور.
1342شمسی: تشکیل اولین بیت العدل اعظم بهائیت در فلسطین اشغالی.
اردیبهشت1342شمسی/آوریل 1963م: تشکیل اولین جلسه ی کنگره ی جهانی بهائی در لندن (سالن آلبرت هال) با سخنرانی روحیه ماکسول (از اسرائیل) و علی اکبر فروتن (از ایران) و…. و تبلیغات گسترده ی رسانه های امپریالیست خبری در غرب (نظیر دیلی تلگراف، ایونینگ نیوز، آبزرور) راجع به بهائیت و کنگره ی مزبور.
> اردیبهشت 1342: سفر دو هزار نفر زن و مرد بهائی با تسهیلات مالی و دولت ایران (کابینه ی اسدالله علم، سرکوبگری قیام خونین 15خرداد به دستور شاه و آمریکا) از طریق فرودگاه مهرآباد به انگلیس جهت شرکت در اجتماع 15 هزار نفره ی بهائیان در روز هشتم اردیبهشت در لندن برای معارفه ی گروه 9نفری بیت العدل اعظم بهائیت؛ اقدامی که خروش اعتراض امام خمینی را برآورد و فرمود: « از چیزهایی که سوء نیت دولت حاضر را اثبات می کند، تسهیلاتی است که برای مسافرت 2000 نفر یا بیشتر از فرق ضاله قائل شده است و به هر یک 500 دلار ارز داده اند و قریب 1200 تومان تخفیف در بلیط هواپیما داده اند، به مقصد آن که این عده در محفلی که در لندن از آن ها تشکیل می شود و صد در صد ضدّ اسلامی است شرکت کنند. در مقابل برای زیارت حجاج بیت الله الحرام چه مشکلات که ایجاد نمی کنند و چه اجحافات و خرج تراشیها که نمی شود».
> بهار 1342شمسی: اقدام بنگاه سخن پراکنی بی.بی.سی به تهیه و پخش یک سلسله مصاحبه ی رادیو تلویزیونی تحت عنوان”دیانت امروزی شما” با چند تن از بهائیان (خانم مهرانگیز منصف و آقای تدکار دل) در تبلیغ بهائیت.
15 خرداد 1342شمسی: سرکوب خونین قیام ملت مسلمان ایران در حمایت از رهبر تبعیدی خویش (امام خمینی) توسط دولت اسدالله علم به دستور شاه و امریکا.
20خرداد 1342شمسی: نامه ی تقدیرآمیز محفل ملی بهائیان به تیمسار سرتیپ پرویز خسروانی (فرمانده ی ژاندرمری ناحیه ی مرکز در جریان کشتار 15خرداد، و بعدها آجودان فرح، معاون نخست وزیر و رئیس سازمان تربیت بدنی، و نیز مدیر عامل باشگاه تاج بعد از بازنشستگی) مبنی بر اطلاق « تجاوز اراذل و اوباش و رجاله » و « سوء عمل جهلای معروف به علم»! بر قیام حق طلبانه ملت مسلمان به رهبری مراجع معظم تقلید و در رأس آنان حضرت امام خمینی، و « تقدیر » از « زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار » و این که: « تاریخ امر بهائی آن جناب را در ردیف همان چهره های درخشان و نگهبان مدنیت عالم انسانی ثبت و ضبط خواهد نمود»!
> 13 آبان 1343شمسی: دستگیری و تبعید امام خمینی به ترکیه توسط رژیم پهلوی، به دستور امریکا و به جرم! مخالفت با لایحه ی کاپیتولاسیون (مصونیت قضایی مستشاران امریکا در ایران) مصوَّب مجلسین فرمایشی شورا و سنا.
> اواخر 1343شمسی: شروع اجرای دومین برنامه ی بلند مدت و 9 ساله ی بهائیت در ایران (در پی تبعید امام به خارج از کشور، و همزمان با شروع دوران نخست وزیری هویدا).
> اردیبهشت 1346شمسی (آوریل1967): تبریک « صادقانه و مسرت آمیز » محفل ملی بهائیان انگلیس به ملکه ی بریتانیا به مناسبت روز تولد وی، و پاسخ گرم منشی مخصوص ملکه به آن ها.
> مهر 1346شمسی (16اکتبر 1967): برگزاری جشن یکصدمین سالگرد تأسیس بهائیت توسط محفل بهائیان امریکا در آن کشور، و ارسال پیام تبریک صمیمانه به اعضای محفل بهائیت از سوی لیندن جانسون (رئیس جمهور صهیونیست امریکا) و اظهار این مطلب خطاب به محفل مزبور که: « هدف شما با هدف امریکا یکی است».
> > فروردین 1350 (مارس1971): سفر روحیه ماکسول (بیوه ی شوقی افندی، و از رهبران بهائیت پس از او) در مارس 1971به منطقه ی لیبریای آفریقا، و حضور خانم ماکسول همراه سفیر امریکا در برنامه ی مصاحبه ی تلویزیونی.
> خرداد 1350شمسی (21می 1971): افتتاح کنفرانس جهانی بهائیان در بزرگ ترین هتل جزیره ی جامانیکا در اقیانوس اطلس، با حضور جمعی از سران بهائیت و قرائت پیام بیت العدل، و حضور حاکم کل جزیره ی مزبور و نماینده ی رسمی ملکه ی انگلیس در نخستین لحظات تشکیل کنفرانس و ایراد نطق نیم ساعته در آنجا در تأیید بهائیت.
> 1351شمسی: انتشار کتابی درباره ی بهائیت از سوی ارتش امریکا.
> مهر 1351 (اکتبر 1972): برگزاری فستیوال ملی در سی شیلز، و حضور شاهزاده مارگرت و لرد استودن به عنوان نمایندگان خاندان سلطنتی انگلیس در آن و دیدارشان از غرفه ی آثار و کتب بهائیان در آن جا.
> 22 اردیبهشت 1352شمسی: دستور پرویز ثابتی (مقام امنیتی مشهور و بهائی ساواک شاه) به جلوگیری از انتشار فتوای آیت الله شریعتمداری مبنی بر تحریم خرید و فروش نوشابه های شرکت بهائی زمزم در بین مردم، و دستگیری و تعقیب پخش کنندگان این فتوا.
> مرداد 1353 (اوت 1974): برگزاری جلسه ی جوانان بهائی امریکا همزمان با برگزاری کنفرانس جهانی بهائیان در امریکا در سنت لوئیز – میسوری، و تلگراف تبریک فرماندار ایالت (کانزاس) به آن و اظهار امیدواری وی مبنی بر تشکیل کنفرانس آینده ی بهائیان امریکا در آن ایالت (کانزاس).
> بهمن 1357شمسی: پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و روبه رو شدن بهائیت با « بدترین بحران » در طول تاریخ خویش، و نگرانی شدید سران بهائیت از وضعیت پیش آمده برای فرقه و آینده ی تاریک آن در ایران، و دیدار مستمر « قدیمی » (نماینده ی محفل بهائیان ایران) با نماینده ی شورای جهانی کلیساها (کشیش رابرت پرایور) و مسئولان سفارت امریکا در تهران، و چاره اندیشی آن ها مبنی بر لزوم پرهیز مطبوعات امریکا (نظیر نیوزویک و تایمز) از حمایت رسمی از بهائیان، و اعتراض به نظام جمهوری اسلامی ایران (به منظور جلوگیری از تحریک بیشتر احساسات ایران انقلابی بر ضد امریکا)، و واگذاری پیگیری این امر به یک کشور ظاهراً «بی طرف»، و نیز مراکزی نظیر شورای جهانی مسیحیت و کمیته ی حقوق بشر سازمان ملل. این سیاست، البته، در اثر افزایش تنشهای سیاسی میان ایران و امپریالیسم امریکا، به زودی تغییر کرد و جای خود را به جانبداری رسمی کاخ سفید از تشکیلات بهائیت داد.
> 1362: صدور اعلامیه از سوی دادستان کل انقلاب اسلامی ایران (و نیز مصاحبه ی وی با مطبوعات) مبنی بر اعلام خبر بازداشت چند تن از بهائیان به اتهام جاسوسی برای بیگانگان، و ممنوع شدن هر نوع فعالیت تشکیلاتی فرقه ی ضاله در کشور و جرم بودن عضویت افراد در آن تشکیلات، و واکنش فوری محفل بهائیان ایران نسبت به اعلامیه ی دادستانی و اقدام به انتشار اعلامیه در سطحی وسیع در انتقاد از اظهارات دادستان و دفاع از متهمان بهائی همراه با اعلام تعطیل تشکیلات بهائیت در ایران.
> 1362شمسی: حمایت صریح رونالد ریگان (رئیس جمهور امریکا) از بهائیان دستگیر شده توسط نظام جمهوری اسلامی و محکوم شمردن دادگاه های انقلاب اسلامی به علت صدور حکم مبنی بر حبس و اعدام جمعی از سران فرقه ی ضاله به جرم جاسوسی، و متقابلاً واکنش فوری امام خمینی و ایراد نطقی کوبنده بر ضد اقدام ریگان، و یاد کردن از این اقدام به مثابه ی دلیلی آشکار بر وابستگی سیاسی بهائیان به امپریالیسم امریکا، و شبیه دانستن آن به حمایت سوسیال امپریالیسم روسیه ی شوروی از سران بازداشت شده ی حزب توده که در واقع، جنبه ی حمایت ارباب از خادمان خود را دارد: « اگر دلیل ما نداشتیم به این که[این ها] جاسوس امریکا هستند جز طرفداری شوروی از آنها، [برای اثبات مدعای ما] کافی بود… بهائی ها، یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزبی که در سابق، انگلستان پشتیبانی آن ها را می کرد و حالا هم امریکا دارد پشتیبانی می کند. این ها هم جاسوسند مثل آن ها… ».
> بهار 1385: اقدام دو تن از نمایندگان کنگره ی امریکا مبنی بر تهیه و تحویل طرح پیش نویس قطعنامه ای در محکوم کردن نظام اسلامی ایران بابت به اصطلاح « سرکوب بهائیان در ایران » به کمیته ی روابط بین المللی مجلس جهت صدور قطعنامه بر ضد ایران و به حمایت از بهائیان.
> 17 دی 1385شمسی: اظهارات اولمرت – نخست وزیر رژیم اشغالگر فلسطین، و فاتح! جنگ با حزب الله لبنان – در حضور جمعی از عناصر سرشناس بهائی و یک ایرانی بهائی، که به دعوت وزارت خارجه ی اسرائیل در مجلس حاضر شده بودند، مبنی بر این که دولت اسرائیل به احترام مقدسات بهائیان در ایران، به این کشور حمله نمی کند! (8)
> و این رشته ادامه دارد…

پی‌نوشت‌ها:

1. عبدالحسین آیتی (مبلغ پیشین بهائی) معتقد است که حسینعلی بهاء در ماه ذی الحجه به دنیا آمده و لذا به وی حاجی گفته می شده است، اما بعداً برای جفت و جور کردن تاریخ تولد وی با تولد باب (که در 1محرم رخ داده)، روز تولد بهاء را تا دوم محرم عقب کشیده اند! ر.ک: کشف الحیل، آیتی، 84/2.
2. وی در هنگام ظهور ادعای علی محمد باب، حدوداً 27سال داشت.
3. وی در هنگام ظهور علی محمد باب، حدوداً 14 سال داشت.
4. واژه ی « نبیل » به حساب حروف ابجد، برابر لفظ « محمد » است و بنابراین « علی قبل نبیل » به معنای « علی محمد » است که نام خود باب باشد.
5. بهاء ابتدا به باغ نجیبیه متعلق به نجیب پاشا قتل عام کننده ی کربلا (باغ رضوان) رفت و سپس از آن جا در روز 14 ذی قعده ی 1279قمری (ابتدای مه 1863میلادی) به سمت اسلامبول حرکت کرد و در ربیع الاول 1280قمری وارد اسلامبول شد.
6. تا صفحه ی 132 این کتاب، مستقیماً به قلم ابوالفضل گلپایگانی نوشته شده و نگارش بقیه ی کتاب نیز، که توسط سیدمهدی گلپایگانی صورت گرفته، از یادداشت های به جا مانده از ابوالفضل، استفاده ی شایان به عمل آمده است. سید مهدی در پاورقی صفحات362و 369و 384و 402 به چند مورد از اتخاذ مطالب از موارد نبوده و فی المثل مطالبی نیز که در صفحات 229 و 243و 363 مبنی بر استماع مطلب از حاج سید جواد کربلایی و نیز خاطرات اقامت در مدرسه ی حکیم هاشم و مجله ی پامنار تهران آمده، مربوط به شخص ابوالفضل است نه کس دیگر با ملاحظه ی این امر، هیچ بعدی ندارد که متن مطالب مربوط به محاکمه و توبه ی باب در تبریز نیز (که در صص 201-205کشف الغطاء آمده) مأخوذ از یادداشت های میرزا ابوالفضل باشد…
7. تاریخ معاصر ایران: دولت استعماری فرانسه در دهه ی 1320ق از عباس افندی خواسته بود که به مستعمرات آن کشور (الجزایر، تونس، مراکشو…) مبلغ بهائی بفرستد، عباس افندی نیز پذیرفته بود. برای شرح ماجرا، ر.ک: بخش مربوط به پیوند بهائیت و استعمار فرانسه در مجموعه ی حاضر.
8. سخن اولمرت، با توجه به موفقیت شگرف! نظامی وی در جنوب لبنان، توسط صاحب نظران رشته ی تاریخ و سیاست، با ضرب المثل مشهور ایرانی: « لوطی نباخته! » تطبیق شد و بیش از یک شوخی بی مزه قلمداد نگردید! ر.ک: نشریه ی ایام 29، ویژه ی بهائیت، ضمیمه روزنامه ی جام جم، 6 شهریور 1386، مصاحبه با دکتر ولایتی.

منبع مقاله: فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دوازدهم، شماره چهل و هفت و چهل و هشت، پاییز و زمستان 1387

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد