اصلاح به همان نسبت كه حقيقتي است لازم و بايسته، حركتي سرنوشت ساز و حساس نيز به شمار ميآيد. حركتهاي شعار گونه و فارغ از هرگونه محتواي درست و خردمندانه با انگيزههاي ابهامدار و مريض نميتواند حركت اصلاحي به معناي واقعي باشد. حركت اصلاحي مفيد و هدايتگر، حركتي است كه بر مباني صحيح استوار بوده و از روشها و راهكارهاي معقول پيروي كند.
در اجراي انديشه اصلاح در جامعه ديني، اضافه بر شناخت عميق از دستورات اجتماعي دين، آشنايي با گزارههاي اثرگذار در انجام بهينه اصلاح، نقشي فوق العاده دارد. در اين راستا رهيافت اصلاحي امام علي -عليه السلام- از آن لحاظ كه دستاورد يك دوره پنج ساله تجربه حكومتي و مديريتي معصوم است، منعي بسيار مناسب و راهگشا براي استنباط اصول و راهكارهاي اصلاح در جامعه اسلامي مي باشد.
روشها و شيوههاي اصلاحي امام علي -عليه السلام-:
ميدانيم در هر زماني جامعه نياز به سازمان اداري و نهادهاي حكومتي، ويژهاي دارد كه امور مملكت را سامان ميدهند. از اين روي در سيره و روش امام علي-عليه السلام- روي سازمان خاصي تاكيد نشده است بلكه آن حضرت روي اصول و شيوههايي تاكيد دارد كه ميتواند الهام بخش حاكمان در هر زمان باشد.
در سيره و روش امام علي -عليه السلام- دو راه براي اصلاحات پيش بيني و بدان عمل شده است.
1. راه كوتاه مدت: در اين مشي امام -عليه السلام- كارگزاراني را كه داراي سابقه سوء بودند و با اهداف و آرمانهاي والاي حكومت علوي هماهنگي نداشتند از كار بركنار و شايستگان را به كار گرفت. امام با حركت دقيق و حساب شده ملت را از دست كارگزاران اموي رهايي بخشيد.[1] اين اقدام اصلاحي امام -عليه السلام- كاري بود، بسيار دشوار در عين حال لازم چه اين كه بسياري از كارگزاران حكومت سابق نه تنها براساس شايسته سالاري گزينش نشده بودند بلكه چنان در باتلاق فساد فرو افتاده بودند و كارها از طريق اعتدال خارج شده بود كه امام ناگزير از اقدام اصلاح گرايانه فوري بود. مردمي كه برتريهاي ناروا، بذل و بخشش بيحساب و به تاراج رفتن بيت المال و در يك كلام نابساماني هاي عصر تاريك را ديده بودند. اكنون از علي ـ عليه السّلام ـ انتظارهايي داشتند. از اين روي از همان روزهاي آغازين امام علي ـ عليه السّلام ـ تبديل ساختار اداري را در دستور كار قرار داد. چون از منظر امام علي (عليه السلام) اصلاح مردم و اصلاح واليان در كنار هم و همزمان بايد انجام ميگرفت.[2]امام علي -عليه السلام- در اصلاح كوتاه مدت خود روش انقلابي و اصلاحگرايانهاي در پيش گرفت، زيرا وقتي مصالح مردم و حقوق عمومي در ميان باشد، نرمش و حركت تدريجي گام به گام سودي ندارد.[3] شيوه انقلابي آن حضرت در برابر مفسدان سياسي كه منجر به جنگ با ناكثين، قاسطين و مارقين گرديد، از اين زاويه قابل تبيين و بررسي است.
2. راه دراز مدت: بعد از اولين اقدام اصلاح گرايانه (بركناري كارگزاران فاسد) گام بعدي كه عبارت است از اصلاحات دراز مدت انجام مي گرفت، در اين مرحله، ساختار اداري اصطلاح مي كرد، چون فساد اداري و كم كاري همان گونه كه توسط كارگزاران پديد ميآيد، ممكن است برخاسته از سيستم ناكار آمد اداري باشد و امام علي -عليه السلام- با توجه به شرايط و مقتضيات زمان ادارههايي را با برنامهها و وظايف جديد بنيان گذارد كه پيش از عصر ايشان سابقه نداشت. براي دستيابي به طرح نوين اداري امام علي (عليه السلام) دو راه در پيش داريم يكي سخنان آن حضرت، ديگري سيره عملي ايشان.[4]آنچه از فرمان حكومتي امام علي ـ عليه السّلام ـ به مالك اشتر و سيره عملي ايشان استفاده ميشود، حاكي از دانش والا و آينده نگري، آشنايي به رمز و رموز كشور داري و شخصيتي است كه بنيان گذار تمدن نوين در بين مردمي است كه با تمدن ناآشنا و با حكومت مركزي ناسازگار بودند، به گفته «زركلي»: شگفت آور است در اين عهدنامه كه در سال چهارم هجري يا حدود آن نگاشته شده كه عرب هيچ گونه پيوندي با تمدن ديگر نداشته است، چگونه عقل و هوش عربي (علي) توانا بوده كه معاني را با آراستگي و شيوايي بيان كرده و امور حكومتي دولت را به بهترين شيوه در جايگاه مناسب خود قرار داده كه امروز در دفترها و قوانين وجود دارد.[5]امام علي -عليه السلام- در اين عهدنامه، اصولي را در راستاي اصلاحات دراز مدت به كار گرفته است كه در بهينهسازي و ساماندهي حكومت علوي نقش بنيادين داشته است و اگر امروز نيز دقيق مورد استفاده قرار بگيرد، در سالم سازي نظام جامعه كارآيي فوق العاده خواهد داشت، مهمترين اصول به كار گرفته در مشي دراز مدت اصلاحات علوي عبارتند از:
الف) شايسته سالاري: امام علي -عليه السلام- با بيان ويژگي هايي براي زمامداران همانند صداقت، امانت، تعهد، تجربه كاري داشتن، دلسوز مردم بودن، و در عمل نيز كساني را كه داراي اين ويژگيها بودند به كار گمارد، تا زمينه اصلاح نهاد در ادارههاي حكومتي فراهم گردد.[6]ب) تدوين آيين نامه كارگزاران: شايسته گزيني با تمام اهميتي كه دارد به تنهايي كافي نيست؛ يك مقام و مدير در صورتي توفيق خواهد داشت كه چهارچوب روشن و معيارهاي دقيق فراروي خود داشته باشد تا بداند از او چه مي خواهد و بايد چگونه عمل كند، لذا امام علي ـ عليه السّلام ـ پس از رعايت اصل شايسته گزيني براي هر كارگزار با توجه به شرايط زماني و مكاني محل ماموريت بايدها و نبايدهايي را در چارچوب آييننامه اجرايي يادآور ميشد.[7]چون هر انسان شايسته و نيكومنشي ممكن است از راه حق به كژراهي برود. امام علي ـ عليه السّلام ـ براي هميشه شايسته نگهداشتن كارگزارانش و هم براي سالم نگهداشتن جامعه اصل نظارت را به خوبي اعمال ميكرد.[8] اضافه بر اين اصول، تشويق[9] و تنبيه[10] كارگزاران، در شيوة اصلاحات علوي مورد توجّه و اهتمام بوده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. علي اكبر ذاكري، سيماي كارگزاران، علي بن ابيطالب اميرالمؤمنين، (قم، دفتر تبليغات اسلامي 1375)، ج 1، 2.
2. رسول جعفريان، تاريخ و سيره سياسي امير مؤمنان علي بن ابيطالب، قم، ديماه 1380).
3. مجلة حوزه، شمارة 102 ـ 101 (ويژه اصلاحات علوي)، 1379.
4. فصلنامه تخصصي علوم سياسي، شمارة 13، بهار 1380، (سياست در موسوعه امام علي ـ عليه السّلام ـ ).
پي نوشت ها:
[1] . ر. ك. ذاكري، علي اكبر، سيماي كاگزاران علي بن ابيطالب امير المومنين -عليه السلام-، قم، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1375، ص 55 ـ 77.
[2] . نهج البلاغه، خطبة 216، ترجمه محمد دشتي، قم، آل طه، 1379.
[3] . همان، خطبة 15، دربارة بازگذداندن بيت المال از ناروايان بيمعيار.
[4] . مجله حوزه، شمارة 101 ـ 102، بهمن و اسفند 1379، ص 241 ـ 242.
[5] . قاسمي، ظافر، نظام الحكم في الشريعه و التاريخ، بيروت، دار النفاس، چاپ اول، بيتا، ج 2، ص 103.
[6] . البلاغه، پيشين، نامه 53، و ذاكري، علي اكبر، پيشين، ص 81 به بعد.
[7] . نهج البلاغه، همان.
[8] . ر. ك: ذاكري، علي اكبر، سيماي كارگزان علي بن ابيطالب اميرالمؤمنين، چاپ اول، ج 12، ص 131 به بعد،.
[9] . همان، ص 142، نهجالبلاغه، پيشين، نامة 53.
[10] . ذاكري، علي اكبر، پيشين، چاپ اول، ج1، ص 359.