رویکرد جامع گرایانه به معانی سورههای قرآن کریم (قسمت دوم)
«دکتر عبدالله محمودشحاته» که کتاب اهداف و مقاصد سورههای قرآن کریم را در راستای تبیین هدف هر سوره تألیف کرده است ضمن پافشاری بر اهمیت این روش در تفسیر قرآن درباره ضرورت و ارزش آن خاطرهای از استاد خود – دکتر محمدعبدالله دراز – نقل میکند و میگوید:
آنگاه که استاد در دانشگاه، درس تفسیر را ایراد میکرد قبل از آغاز به تفسیر، چشم بصیرت و دیدگان اندیشه ما را فراسوی موضوع و پیام کلی سورهها میگشود و معتقد بود: علاوه بر شماری از دانشمندان اسلامی، همه خاورشناسان در بی خبری و ناآگاهی از این نکته اساسی به سر برده و میبرند و چون با دیدی سطحی چنان پنداشتند که تجانس و سنخیت و پیوند و ارتباط طبیعی و متداول میان موادی که در سورههای قرآن کریم راه یافته است وجود ندارد بر آن شدند که بگویند: قرآن کریم جز پیامها و نظریات پراکنده و پریشان چیز دیگر نیست و محتوای قرآن عبارت از مطالبی است که با سبکی پریشان و گسیخته و بیگانه از یکدیگر فراهم آمده است. سپس استاد دراز این سخن را به شدت رد مینمود و میگفت با دقتی که دانشمندان اسلامی امروزه انجام دادهاند به خوبی روشن گردیده که هر سوره دارای تنظیم خاص بوده و از نظم و ترتیب ویژهای برخوردار است. و یک طرح و نقشه پردازی واقعی و تعیین کننده حدود و مرزها برای هر سوره وجود دارد. به گونهای که هر سوره از قرآن کریم متشکل از دیباچه و موضوع و خاتمه میباشد.
سپس میافزاید که: از آنجا که سورههای قرآنی از نتایج و مسببات اوضاع و شرایط نزول و انگیزههای ویژه با انگیزههای کلی نزول آن میباشد باید وحدت و یکپارچگی منطقی و ادبی سورههای قرآن کریم را معجزه همه معجزههای دیگر برشمرد. استاد «محمد محمد مدنی»، ریاست دانشکده الهیات الازهر نیز بر این مسئله تأکید دارد و دقت در فهم مقاصد هر سوره را بهترین راه برای فهم معانی آیات دانسته است.
[جان و روح سورهای قرآن]
هر سورهای از سور قرآن کریم دارای جان و روحی است که در کالبد آیات آن سوره جریان دارد و این روح بر مبانی، و احکام و اسلوب آن سوره دارای سلطه و إشراف است. معانی و مفاهیم قرآن کریم باید از این منظر و روش نگریسته شود. این روش برای مطالعه و بررسی قرآن کریم سودمندتر از آن است که آیات آن یکی پس از دیگری مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. اگر کسی جملهها و آیه و یا کلمات و یا احیانا حروف آنها را نیز مورد مطالعه و بررسی قرار دهد تا از رهگذر چنین مطالعهای سراسر آن را اجمالا و یا تفصیلا بررسی کند، چنین مطالعهای پریشان و از هم گسیخته نمیتواند به او در جهت بازیافتن شکوه و عظمت و زیبایی چهره و سیمای سوره مدد رساند. در انتها استاد محمد مدنی کسی را که بر اساس ساختار سوره به بررسی آیات آن نمیپردازد همانند کسی میداند که کاخ زیبا و شکوهمندی را از راه مطالعه سنگها و خشتها و چوبها و آهنها و دستگیرههای آن بشناسد و بشناساند؛ آیا چنین کسی را میتوان با آن کسی که به مجموع این کاخ به عنوان یک خانه کامل و بنایی منسجم مینگرد یکی دانست.
بی شک تفاوت بسیاری در بین آنها وجود دارد. سپس نتیجه میگیرد که: این دید وسیع و فراگیر که سراپای سیما و چهره سورههای قرآن کریم را به رؤیت میکشد میتواند شخصیت هر سورهای را نمودار سازد، و تلاوت کننده آن را در موقعیتی قرار دهد که پیام کلی سوره را بازیافته و موضوعات و مسائل آن را در محدوده جامع آن دقیقا بررسی کند. محدودهای که میتواند آن سوره را از دگر سورهها ممتاز سازد.
از میان علمای معاصر شیعه، آیت الله العظمی خوئی(رحمة الله علیه) ارتباط آیات را مورد تأکید فراوان قرار دادهاند و آنها را به مرواریدهایی که با رشتهای به یکدیگر پیوند یافتهاند، تشبیه نموده و میگوید: مسلما این نوع ترکیب یکی از جهات بسیار نیکو برای روش قرآن است که به وسیله آن قرآن حائز جمال و بها گشته است زیرا که در عن انتقالش از موضوعی به موضوع دیگر حافظ ارتباط میان آن دو به طور کامل است، گویی هر جمله ای در آن مرواریدی است که به رشته نظم در آمده است.
از نظر امام خمینی (رحمة الله علیه) «بسم الله الرحمن الرحیم» در هر سوره با مطالب آن سوره تناسب دارد و به همین دلیل در هر سوره معنای خاص آن سوره را داشته و تکراری نیست. این سخن حکیمانه امام نشانگر آن است که ایشان به حاکمیت یک روح کلی بر هر سوره اذعان داشته و به گونهای بر آن مهر تأیید زده است. همان طور که «برهان الدین ابن عمر البقاعی» نیز وجود هدف کلی در هر سوره را پذیرفته بود. در تفسیر نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور سعی میکرد در ابتدای هر سوره معنای جدیدی برای «بسم الله» بیان کند تا با هدف سوره هماهنگ گردد.
آری، بی توجهی به ترکیب و همبستگی آیات، قرآن را از اعجاز در بیان خالی میسازد و آن را به صورت کلمات قصاری که پر از ابهام و تکرار است در میآورد. همان طور که «پروفسور عرفان شهید» میگوید: توجه به همبستگی آیات سوره در تفسیر قرآن بسیار حائز اهمیت است، چه تجزیه آیات قرآن و تفسیر هریک جدای از تمام سوره بیش از هر چیزی برای قرآن زیان آور است.
خلاصه آنکه گرچه قدما به اهمیت و ارزش تناسب و ارتباط آیات پی برده بودند، اما قرآن پژوهان متأخر ضمن تأکید بر روابط آیات، آن را از منظر جدیدی نگریسته و اعلام نمودند که هر سوره دارای محور و غرض واحدی است که در انجام و به هم پیوستگی آیات نقش بسزایی دارد و اولین وظیفه هر مفسر پیش از ورود به تفسیر آیات به دست آوردن و کشف روح حاکم بر سورههاست تا در پرتو قرآن بتواند به مقاصد و جزئیات سوره دست یابد.
آنچه تاکنون از قدما و متأخرین نقل شد به خوبی اهمیت و جایگاه نگرش «جامع گرایانه» را در فهم مقاصد و پیامهای قرآن آشکار میسازد، اما باید بر این مجموعه، فوائد، کاربردها و نتایج علمی و عملی بررسی موضوعی سوره را نیز بیفزاییم تا اهمیت دوچندان این روش در عصر کنونی آشکار گردد و زمینه استقبال عمومی از این سبک جدید تفسیری فراهم آید. اما قبل از هر چیز ابتدا باید به دقت منظور خود را از ساختار هندسی سورهها مشخص نماییم تا تکیه گاه محکمی برای مباحث آتی فراهم آید.
منبع: ساختار هندسی سورههای قرآن، محمد خامهگر، صص 22-18، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵