مقدمه:
«إنَّ السمع و البَصَرَ و الفواد و كل اولئك كان عنه مسؤولاً» (اسراء/36)
به طور كلي گناهان به دو دسته تقسيم مي شوند:
1. گناهان عضوي كه انسان بهوسيله اعضا و جوارح آنها را مرتكب ميشود. مانند: دزدي، غيبت، دروغ و …
2. گناهان قلبي، گناهاني كه در ارتكاب آنها اعضاء و جوارح نقش ندارند؛ بلكه گناهاني هستند كه مربوط به قلب و دل انسان ميشوند. همانطور كه انسان از گناهان عضوي نهيشده است، از گناهان قلبي نيز برحذر شده است. كما اينكه آيه مذكور دلالت بر اين معنا دارد.«همانا گوش، چشم و دل انسان همگي مورد سئوال قرار خواهند گرفت.»
آياتي وجود دارد كه به طور خاص انسان را از گناهان قلبي نهي ميكند مثلاً در آيه شريفه 225 از سورة بقره مي فرمايد:«ولكن يواخذكم بما كسبت قلوبكم» ولكن شما را به آنچه در دل داريد مؤاخذه خواهد كرد.[1]و يا در آيه 284 همان سوره مي فرمايد:«إن تبدوا ما في انفسكم أو تخفوه يحاسبكم به الله» آنچه در دلهايتان هست (از كفر و نفاق …) چه آنها را آشكار سازيد و چه پوشيده داريد خداوند شما را به آنها محاسبه خواهد كرد.[2]
حقيقت ريا
«اگر خواسته دروني كسي اين باشد كه به وسيله انجام دادن عبادتي از واجبات و مستحبات نزد مردم آبرومند شود و اعتبار پيدا كند و مردم او را شخص دينداري بشناسند، اين خواسته و ميل قلبي ريا است.»[3] اصل عبادت را باطل ميكند زيرا كه اعمال به نيات است و قصد ريا كار در عبادت فرمان بردن و امتثال از خداوند نيست بلكه قصد و نيّت او رسيدن به مقاصد دنيوي است.
ريا بر چند قسم ميباشد[4]1. ريا در اصل ايمان: يعني در ظاهر مسلمان؛ ولي در دل مشرك هستند.
2. ريا در عبادات با قبول اصل دين: دين را قبول دارد امّا در انجام عبادات دچار ريا مي گردد.
3. ريا در مستحبات: يعني اعمال مستحبي را به قصد ريا انجام مي دهد
ريا در احاديث برابر با شرك معرفي شده است. در حديثي از امام صادق نقل شده است كه فرمود: «كل رياء شرك أنه مَن عَمِل للناسِ كانَ ثوابُه علي الناسِ و مَن عَمِلَ لله كان ثوابه علي الله»؛ هر ريائي شرك است، جز اين نيست كه هر كه براي مردم كار كند ثوابش به عهده مردم است و هر كه براي خداوند كار كند ثوابش بر خدا.
درجات و مراتب رياء[5]1. به كلي از قصد قربت و ثواب خالي است.
2. قصد قربت لحاظ شده اما به اندازه اي ضعيف است كه اگر قصد ريا نبود شخص، عمل را انجام نمي داد.
3. قصد قربت بر قصد رياء غالب است به طوري كه اگر انگيزه ريايي نباشد شخص عمل را انجام مي دهد.
آيا رياء در همه مراتب و درجات حرام و موجب بطلان عبادت ميگردد؟
ريا به طور مطلق حرام ميباشد. اگر شخص در عبادت واجبي مانند نماز ريا كرده اعاده آن لازم است؛ خواه اين ريا تمام انگيزه فرد باشد؛ مثلاً عمل را از همان اول به قصد ريا و تقرب به مردم انجام دهد؛ و يا اينكه رياء جزء انگيزه باشد يعني هم قصد خداوند كند و هم قصد تقرب به مردم و يا اينكه در اثناي عبادت، شخصي رسيد و عبادت كننده براي نمايش و اظهار تقوي براي آن شخص؛ عمل را به پايان رسانيد. در همه اين حالات ريا موجب بطلان عبادت ميگردد.[6]آيا رياء در اثناي عبادت موجب بطلان عبادت ميشود يا نه؟
عباداتي كه انسان انجام ميدهد بر دو دسته تقسيم ميشود كه حكم ريا در هر كدام متفاوت ميباشد. دستهاي از عبادات وجود دارد كه مركب مي باشند بدين معنا كه داراي اجزاء هستند و صحت يك جزء متوقف بر صحت جزءهاي ديگر ميباشد؛ مثل نماز، حج، … اگر در چنين عملي فرد در اثناي آن دچار رياء گردد مثلاً نماز را با خلوص نيت آغاز كرده ولي در بين نماز عده اي نماز خواندن او را ديدند و براي اين شخص خوشحالي و سرور پيدا شد. حال اگر حضور و اطّلاع اين جمع باعث عمل و مؤثر در آن نباشد يعني شخص نمازگزار به حضور آنها اعتنايي نداشته باشد و نماز خود را همچنان كه شروع كرده بود ادامه دهد نماز او باطل نمي گردد ولي اگر خلاف اين باشد يعني حضور و اطلاع مردم باعث مي شود شخص عمل خود را بهتر از آنچه كه شروع كرده بود ادامه دهد و با حالت تضرّع و خشوع بيشتري نماز بخواند در اين صورت هيچ شكي نيست اين ريا باعث باطل شدن عمل مي گردد و شخص بايد عبادت خود را تكرار كند.
دسته اي ديگر از عبادات وجود دارد كه داراي اجزاء مستقل هستند و صحت بعضي از اجزاء متوقف بر اجزاء ديگر نيست؛ مانند تلاوت قرآن؛ پس ريائي كه در بين چنين عملي پديد آيد، عملي كه بعد از ريا واقع شده باطل مي گردد و سابق بر آن باطل نيست.[7]با بياني كه از رياء و اقسام و مراتب آن گذشت به يك نكته ظريف و مهم مي رسيم و آن اين است كه اگر بروز رياء در بين عبادت با پشيماني و ندامت فرد همراه گردد چه حكمي دارد؟ و به عبارت ديگر اگر رياء با اظهار ندامت و ناراحتي سريع فرد همراه گردد آيا در اين صورت نيز عبادت باطل مي گردد؟
براي پاسخ به اين سؤال مهم بايد توجه داشت كه اگر رياء قبل از عمل داخل گردد، مثل اين كه قبل از آغاز نماز قصد رياء نيز همراه باشد در اين صورت بايد آن عمل را رها كند و از شروع آن با آن قصد خودداري نمايد؛ ولي اگر بعد از قصد عزم، رياء پديد آيد و شخص كسي باشد كه در مقام جهاد با نفس است نبايد عمل را ترك كند؛ زيرا در آغاز انگيزه ديني و الهي داشته، و سعي داردكه بر اين صفت شيطاني غلبه كند پس بايد در دفع ريا و تحصيل اخلاص بكوشد. اين شخص مادامي كه در مقام جهاد با نفس است؛ و به خاطر ميل به رياء خود را سرزنش مي كند و در درون خود از اين تمايل بيزار و متنفر است اميد نجات دربارة وي هست؛ امّا اگر در مقام مجاهده با نفس نيست؛ يعني خود را به سبب اين ميل سرزنش نمي كند؛ بلكه از آن راضي و خشنود است و هيچ سعي و كوششي براي از بين بردن اين رذيله ندارد در باطل بودن اعمال چنين شخصي هيچ شكي نيست.[8]نتيجه
ـ ريا به معناي شريك قرار دادن براي خداوند متعال است و اگر در نيت هر عملي كه براي خدا انجام مي شود و يا وارد شود آن عمل باطل و حرام خواهد شد.
ـ ريا مطلقاً حرام مي باشد چه در عبادات مستحبي و چه در عبادات واجب.
ـ همزماني رياء و ندامت و ناراحت شدن از آن اگر در اثناي عبادت باشد و شخص نيز سعي بر از بين بردن اين رذيله شيطاني داشته باشد بنا به فرمايش مرحوم نراقي ـ رحمة الله عليه ـ موجب بطلان نمي گردد. هر چند كه احتياط آن است در هر ريائي شخص عمل مذكور را اعاده و قضا كند.
راه هاي جلوگيري از ريا
1. تقويت با درهاي ديني و بالا بردن ايمان
تقويت ايمان به بالا بردن طرح شناخت، رعايت تقوي، پاكدلي، عبادت مخلضانه صورت مي پذيرد كه با تقويت سطح ايمان خود همه چيز غير از خدا را كوچك و ذليل مي بينيم كه هيچ وقت به خود اجازه نمي دهيم جلوي شخص ذليل خود را بنمايانيم تا او از ما خوشش آيد و به ما سودي برساند. سود و عزت به دست خداست كه به هر كه بخواهد عطا مي كند. انسان با ايمان به اين سطح از درك مي رسد كه همه موجودات و از جمله انسانها فقير محض اند و غني علي الاطلاق خداوند است و براي كسب و به دست آوردن چيزي سراغ فقيران نمي رود.
2. ريا براي خدا نه براي مردم
كسي كه در عبادت دچار ريا و خود نمايي است يكي از راه هاي كه به كار مي برد اين است كه اين ريا را براي خدا انجام دهد؛ يعني حالت خود نماياندن را در محضر خدا و براي خدا ايجاد كند. مثلا به خدا بگويد بين من دارم عبادت تو را به جا مي آوريم و….
3. عبادت پنهاني
انسان مادامي كه دچار خود نمايي و ريا است سعي كند عبادات خود را دور از چشم ديگران انجام بدهد تا وقتي از صفت ريا پاك شود اين كار را ادامه بدهد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. كتاب چهل حديث امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ ، حديث دوّم.
2. كتاب گناهان كبيره، شهيد دستغيب.
3. كتاب قلب سليم، شهيد دستغيب.
4. كتاب حكمت عبادات، آيت الله جوادي آملي.
5. معراج السعادة، ملا احمد نراقي، قم، هجرت.
پي نوشت ها:
[1] . ترجمه: مهدي الهي قمشه اي.
[2] . ترجمه دستغيب در كتاب قلب سليم.
[3] . دستغيب؛ سيد عبدالحسين، قلب سليم، انتشارات دارالكتب، 1351، ص 363.
[4] . نراقي، مهدي، جامع السعادات، علم اخلاق اسلامي، ترجمه دكتر سيد جلال الدين مجتبوي، انتشارات حكمت، چاپ دوّم، 1366، صص 503 ـ 505.
[5] . همان.
[6] . دستغيب، سيد عبدالحسين، همان، ص 382.
[7] . پيشين، ص 158.
[8] . جواب فوق از كتاب شريف جامع السعادات، ترجمه دكتر سيد جلال الدين مجتبوي نقل شده است، صص 520 ، 521.