خانه » همه » مذهبی » زندگی در دار الغرور

زندگی در دار الغرور

زندگی در دار الغرور

آیات متعددی از قرآن کریم، انسان‌ها را از گرفتاری در دام عوامل فریب دهنده بر حذر داشته و فریفتگان و مغروران را مورد نکوهش قرار است.

c0153d8a da8f 4ec6 b5ba 8d39c6182b91 - زندگی در دار الغرور

ماده «غر» به معنای فریب دادن و غرور بمعنای فریب خوردن و فریفته شدن و گول خوردن است و در اصطلاح عبارتست از اعتماد و تکیه کردن نفس به آنچه که مطابق هوی وهوس باشد . ریشه اصلی این واژه به معنی حصول غفلت به سبب تأثیر چیز دیگری در انسان است. طبق تعریف بزرگان علم اخلاق، غرور عبارت است از دلخوش بودن به چیزی که موافق هوای نفس و تمایل طبع انسانی است و ناشی از اشتباه انسان یا فریب شیطان است.
 
آیات متعددی از قرآن کریم، انسان‌ها را از گرفتاری در دام عوامل فریب دهنده بر حذر داشته و فریفتگان و مغروران را مورد نکوهش قرار است. مهمترین نکته تربیتی که از داستان ابلیس و آفرینش آدم که در سوره های مختلف قرآن آمده، استفاده می شود، همان سقوط وحشتناک ابلیس از آن مقام والایی که داشت، به خاطر کبر و غرور است! می دانیم ابلیس از فرشتگان نبود و آن چنان ارتقاء مقام در سایه اطاعت فرمان خدا پیدا کرده بود که در صفوف فرشتگان قرار داشت، حتی بعضی می گویند: معلم فرشتگان بود، و طبق آنچه از «خطبه قاصعه در نهج البلاغه» استفاده می شود، هزاران سال پرستش خدا کرده بود. اما همه این مقامات را به خاطر یک ساعت تکبر و غرور از دست داد و آن چنان گرفتار تعصب و خودپرستی شد که حتی در مقام عذرخواهی و توبه برنیامد بلکه همچنان به کار خود ادامه داد و در جاده لجاجت آن چنان ثابت قدم ماند که تصمیم گرفت مسئولیت شرکت در جرم همه ظالمان و گنهکاران از فرزندان آدم را به عنوان یک وسوسه گر بپذیرد و معادل کیفر و عذاب همه آنها را یک جا تحمل کند! این نتیجه خودخواهی و غرور و تعصب و خودپسندی و استکبار است. نه تنها ابلیس که با چشم خودمدیران شیطان صفتی را دیده ایم یا شرح حال آنها را در صفحات سیاه تاریخ مطالعه کرده ایم که هنگامی که بر مرکب غرور و تکبر و خودخواهی سوار شدند، دنیایی را به خاک و خون کشیدند، گویی پرده ای از خون و جهل، چشمان ظاهر و باطن آنها را از کار انداخته و هیچ حقیقتی را مشاهده نمی کنند، دیوانه وار در راه ظلم و بیدادگری گام بر می دارند و سرانجام خود را در بدترین پرتگاهها ساقط می کنند.

این استکبار و غرور، آتش سوزان و وحشتناکی است، همان گونه که انسان ممکن است سالیان دراز زحمت بکشد و خانه، وسائل و سرمایه ای برای زندگی فراهم سازد، ولی محصول آن را تنها با یک شعله آتش در چند لحظه تبدیل به خاکستر کند، همچنین کاملا امکان پذیر است که محصول اطاعت هزاران سال را با ساعتی استکبار و غرور در برابر خدا از دست دهد، چه درسی از این گویا و تکان دهنده تر؟!. عجب این که ابلیس حتی به این نکته روشن نیز توجه نداشت که آتش بر خاک برتری ندارد چرا که منبع همه برکات گیاهان، حیوانات، معادن، محل ذخیره آبها خلاصه سرچشمه پیدایش هر موجود زنده ای خاک است ولی کار آتش سوزندگی و در بسیاری از مواقع ویرانگری است.
 
على علیه السلام در «خطبه قاصعه» از ابلیس به عنوان عدو الله (دشمن خدا) و امام المتعصبین و لف المشتکبرین پیشوای متعصبان لجوج و سر سلسله مستکبران نام برده، می گوید: به همین جهت خداوند لباس عزت را از اندام او بیرون کرد و چادر مذلت بر سر او افکند. سپس اضافه می کند: آیا نمی بینید چگونه خداوند او را به خاطر تکبرش کوچک کرد؟ و به خاطر برتری جوئیش پست ساخت؟ در دنیا رانده شد و عذاب دردناک در سرای دیگر برای او فراهم ساخت. «أ لاترون کیف صعره الله بتکبره و وضعه بترعه فجعله فی الدنیا مدحورا و أعد له فی الآخرة سعیرا » غرور احساس بزرگی است که با آنچه که با هوای نفس موافق بوده هماهنگ است. برخی از دلایل و منشأ کبر و غرور مدیران عبارتست از:
 
 1- وسوسه های شیطانی، پیروی از هوای نفس و شهوات. ۲- فریفته قدرت خود بودن. 3- فقر فرهنگی و عدم استقلال فکری. 4- فریفته فراوانی مال و ثروت خود بودن دوستی دنیا و دنیاطلبی. 5- فریفته مقام و موقعیت سیاسی و اجتماعی خود بودن. 6- جهالت یعنی، اعتقاد قلبی شخص به این که عمل او خیر و صلاح است، در حالی که در واقع چنین نیست. ۷- پیروی از غضب و انتقام جویی.
 
برخی از آثار کبر و غرور مدیران عبارتست از : 1-خواری و ذلت مستکبر در چشم دیگران. ۲-مستکبر با کبر خود راههای مغفرت را به روی خود می بندد. ۳-محروم ماندن از هدایت الهی.
 
اولین گروهی که به آنان بشارت عذاب داده شده مستکبران هستند و استکبار و رویگردانی از آیات قرآن، عامل بشارت عذابی دردناک توصیف شده است. تکبر انسان به این دلیل است که خود را بزرگ شمرده و در موضعی قرار میدهد که لایق آن نیست. امام صادق علیه السلام می فرمایند: اولین کسی که استکبار کرد ابلیس بود و استکبار اولین معصیتی است که با آن از اوامر خداوند سرپیچی شد.
 
استکبار انسان نسبت به مخلوقات دیگر اینکه انسان خود را برتر از برخی مخلوقات یا همه آنها بداند، این بسیار امر ناپسندی است زیرا مستکبر و آن کسی که وی بر او استکبار می کند هر دو در فقر و احتیاج نسبت به خداوند مساویند. استکبار انسان نسبت به پروردگار خود: استکبار بر خداوند متعال بسیار امر مذمومی است زیرا نسبت بین عبد و پروردگارش نسبت ذلیل به عزیز و نسبت فقیر به غنی است وقتی عبد بر مولای خود استکبار کند از این نسبت غافل شده و خود را غنی و مستقل از پروردگارش فرض کرده است. یکی از نتایج آن استکبار در عمل است که انسان، اوامر خدا را اطاعت نکرده و از اموری که خداوند متعال نهی فرموده اجتناب نکند.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد