راجع به سؤال شما درباره گناه حضرت داوود نکاتی رااشاره می کنیم :نکته اول : راجع به داستان داوود در منابع اسلامی اینطور آمده است : در کتاب عیون الاخبار الرضا آمده است که – درباب مجلس رضا(علیه السلام ) نزد مأمون و مباحثه اش با ارباب ملل و مقالات – امام رضا (علیه السلام ) به ابن جهم فرمود: بگو ببینم پدران شما درباره داوود چه گفته اند ؟ ابن جهم عرضه داشت: می گویند او در محرابش مشغول نماز بود که ابلیس به صورت مرغی در برابرش ممثل شد ، مرغی که زیباتر از آن تصور نداشت .
پس داوود نماز خود را شکست و برخاست تا آن مرغ را بگیرد .
مرغ پرید و داوود آن را دنبال کرد ، مرغ بالای بام رفت ، داوود هم به دنبالش به بام رفت، مرغ به داخل خانه اوریا شد، داوود به دنبالش رفت و ناگهان زنی زیبا دید که مشغول آب تنی است.
داوود عاشق زن شد و اتفاقاً همسر او یعنی اوریا را قبلاً به مأموریت جنگ روانه کرده بود ، پس به امیر لشکر خود نوشت که اوریا را پیشاپیش تابوت قرار بده واو هم چنین کرد ، اما به جای اینکه کشته شود ، بر مشرکین غلبه کرد .
داوود از شنیدن قصه ناراحت شد ، دوباره به امیر لشکرش نامه نوشت او را همچنان جلو تابوت قرار بده ! امیر چنان کرد و اوریا کشته شد ، و داوود با همسر وی ازدواج کرد .
راوی می گوید : حضرت رضا (علیه السلام ) دست به پیشانی خود زد و فرمود انا لله و انا الیه راجعون آیا به یکی از انبیاء خدا نسبت می دهید که نماز را سبک شمرده و آن را شکست ، و به دنبال مرغ به خانه مردم در آمده ، به زن مردم نگاه کرده و عاشق شده و شوهر او را متعمدا کشته است ؟ ابن جهم پرسید : یابن رسول الله پس گناه داوود در داستان دو متخاصم چه بود ؟ فرمود وای برتو خطای داوود از این قرار بود که او در دل خود گمان کرد که خدا هیچ خلقتی داناتر از او نیافریده ، خدای تعالی (برای تربیت او ، و دور نگه داشتن او از عجب ) دو فرشته نزد وی فرستاد تا از دیوار محرابش بالا روند ، یکی گفت ما دو خصم هستیم که یکی به دیگری ستم کرده ، تو بین ما به حق داوری کن و از راه حق منحرف مشو ، و ما را به راه عدل رهنمون کن .
این آقا برادر من نودو نه میش دارد و من یک میش دارم ، به من می گوید این یک میش خودت را در اختیار من بگذار و این سخن را طوری می گوید که مرا زبون می کند ، داوود بدون اینکه از طرف مقابل بپرسد : تو چه می گویی ؟ و یا از مدعی مطالبه شاهد کند در قضاوت عجله کرد وعلیه آن طرف و به نفع صاحب یک میش حکم کرد ، و گفت : او که از تو می خواهد یک میشت را هم در اختیارش بگذاری به تو ظلم کرده .
خطای داوود در همین بوده که از رسم داوری تجاوز کرده ، نه آنکه شما می گویید ، مگر نشنیده ای که خدای عزوجل می فرماید: یا داوود انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق … .
ابن جهم عرضه داشت : یابن رسول الله پس داستان داوود با اوریا چه بوده؟ حضرت رضا (علیه السلام ) فرمود : درعصر داوود حکم چنین بود که اگر زنی شوهرش می مرد و یا کشته می شد ، دیگر حق نداشت شوهری دیگر اختیار کند ، و اولین کسی که خدا این حکم را برایش برداشت و به او اجازه داد تا با زن و شوهر مرده ازدواج کند ، داوود (علیه السلام ) بود که با همسر اوریا بعد از کشته شدن او و گذشتن عده ازدواج کرد ، و این بر مردم آن روز گران آمد .
و در امالی صدوق به سند خود از امام صادق (علیه السلام )روایت کرده که به علقمه فرمود : انسان نمی تواند رضایت همه مردم را به دست آورد و نیز نمی تواند زبان آنان را کنترل کند همین مردم بودند که به داوود (علیه السلام ) نسبت دادند که : مرغی را دنبال کرد تا جایی که نگاهش به همسر اوریا افتاد و عاشق او شد و برای رسیدن به آن زن ، اوریا را به جنگ فرستاد ، آن هم در پیشاپیش تابوت قرارش داد تا کشته شود ، و او بتواند با همسری ازدواج کند … .
نکته دوم : درباره قضاوت حضرت داوود (علیه السلام ) و اثبات عصمت ایشان چند نکته را می توان مطرح کرد : 1- از خصوصیات این داستان چنین برمی آید که واقعه فوق یک امر عادی نبوده است به جهت این که اولاً: دو نفراز راه طبیعی بر داوود وارد نشده بودند و ثانیاً : از طرفی داوود فوراً بعد از قضاوت به امتحانی بودن حادثه پی برد ودر حکم خود تجدید نظر کرده و توبه نمود و ثالثاً : به تعبیر علامه طباطبایی از جمله فاحکم بین الناس بالحق و لاتتبع الهوی بر می آید که خدای تعالی با آزمون او از این راه می خواسته آداب داوری را به وی بیاموزد (1) بنابراین باید گفت واقعه جز امتحان حضرت داوود چیز دیگری نبود .
2- این که چگونه داوود جانب مدعی را گرفت بدون این که از او بینه بخواهد یا به حرف طرف مقابل گوش فرا بدهد با اینکه ایشان از خطا معصوم بوده است ، میان مفسران جوابهای ذیل را می توان دریافت : الف – فهم و درک علامه طباطبایی از خصوصیات وقوع حادثه ، که بیانش گذشت چنین است که : پدیده فوق برای داوود در عالم تمثل بوده است . یعنی مانند حالت خواب ، افرادی را این چنین دیده و بینشان قضاوت فرموده است . روشن است که عالم تمثل بوده است . یعنی مانند حالت خواب افرادی را این چنین دیده و بینشان قضاوت فرموده است . روشن است که عالم تمثل مانند خواب محل تکلیف نیست . ظرف تکلیف تنها در عالم بیداری و عالم ماده ی است و در چنین عالمی هم حادثه فوق اتفاق نیافتاده است. پس خطای او خطای در عالم تمثل بوده که گفتیم در آنجا تکلیف نیست . آنگاه علامه اضافه می نمایند که استغفار و توبه آن عالم هم مانند خطای در آن و در خور آن است یعنی هم چنانکه مثلاً وقوع توبه از جانب آدم (علیه السلام ) در زمانی صورت گرفت که هنوز وی در عالم بهشت بود گر چه دیگر آن موقعیت را نداشت، داوود هم در همان عالم تمثل توبه و استغفار نمود و هر دو عالم جای تکلیف نمی باشد. بنابراین خطای در تکلیف اساساً صورت نگرفته است (2)
ب- برخی نیز گفته اند : نادیده گرفتن پاسخ طرف دیگر گناهی نبود که با عصمت انبیاء مخالفت داشته باشد ، بلکه رای داوود نوعی قضیه شرطیه و بر فرض صحت سخن شاکی بود و هر پرسشی را که فردی طرح کند می توان به صورت قضیه مشروط به آن پاسخ داد یعنی گفته شود « اگر آنچه می گویید درست باشد ، پاسخ آن چنین است شبیه این مسأله را در پاسخ به استفتائات مردم از سوی مراجع عظام تقلید به وفور می توان یافت . گواه بر اینکه داوود در این جاگناهی سر نزده ، این است که قرآن او را پس از چنین داوری به داشتن مقام والا و سرانجام نیکو یاد کرده ، و سپس فرمان می دهد میان مردم به عنوان خلیفه خدا داوری کند (3)
ج – بعضی دیگر گفته اند : اساساً معنای عصمت این نیست که شخص معصوم ورای طبیعتی ویژه باشد غیر از آن طبیعتی که در همه مردم است . بلکه معنای آن این است که خداوند معصوم را مورد لطف قرار داده واو را به حال خود رها نمی کند . از این رو هنگامی که انسانی با حسن ظاهر بخواهد او را خدعه کند خداوند او را حقیقت قضیه راهنمایی می کند پیش از آنکه در دام خدعه وارد گردد . داستان داوود هم اینگونه بوده است چرا که دارنده یک گوسفند خواست با اسلوب خاصی شفقت و رحمت داوود را برای خود جلب بکند اما خداوند قبل از تنفیذ حکم حقیقت واقعه را برای وی الهام نمود و داوود در حکم خود استغفار کرد. استغفاری که به نوعی عبادت و نشانه تواضع در پیشگاه خداوند محسوب می شود (4)
د- برخی نیز گفته اند : تنها کاری که از حضرت داوود سر زد یک ترک اولی بود و آن عجله در قضاوت بود ، ولی نه عجله ای که بر خلاف واجبات موازین قضا باشد . زیرا برای قاضی مستحب است حداکثر دقت را به خرج دهد اگر حداکثر را رها کند و به حد متوسط و حداقل لازم قناعت کند ترک اولی کرده است بنابراین حادثه فوق را می توان بر ترک افضل واولی حمل کرد .چنین چیزی با عصمت تنافی ندارد، از همین رو با مقاماتی که عصمت لازمه آن است نیز مانند امامت و نبوت منافاتی ندارد ، هر چند اجتناب ترک اولی مرتبه بالاتری از عصمت است که شرط لازم نبوت و امامت نیست . افزون بر آن ، بهترین دلیل برای اینکه از داوود در اینجا گناهی سر نزده جمله ای است که درذیل همین آیات آمده که ترجمه آن این است : او نزد ما تقدم و منزلت والایی دارد و آینده ای نیک (5)
3- پاسخ بخش دوم هم این است که اساساً وقتی ثابت شد که عمل انجام شده از طرف داوود گناه و خطایی نبوده است و مقام و موقعیتی که قبلاً داشته باز همچنان نزد خداوند تعالی محفوظ است ، معلوم می شود که علاوه برمقام نبوت حتی می تواند با درجه ای که پیش خداوند دارد مقام امامت هم دارا باشد. به جهت اینکه اولاً براساس گفته علامه طباطبایی آن واقعه جنبه امتحانی در عالم داوود از مرحله آزمون با پیروزی و موفقیت بیرون آمد و شایستگی خود را برای حکومت و حتی داوری نشان داد .
نتیجه اینکه در واقع از داوود امر قبیحی سر نزده تا بحث بکنیم از اینکه آیا آن به مقام نبوت و امامت ضرری می رساند یا نه ؟
منابع:
1- ترجمه تفسیرالمیزان ، علامه طباطبایی ، ج 17، ص 205.
2- همان ، ج 1، ص 178 و ج 17، ص 306.
3- منشور جاوید ، سبحانی ،جعفر ، ج 12،ص 257.
4- الکاشف ، محمد جواد مغینه ، ج 6، ص 374.
5- مفاتیح الغیب ، فخر رازی ، ج 26، ص 194 و پیام قرآن ، مکارم شیرازی ،ج 7، ص 132.
معرفی کتاب جهت مطالعه:
1- ترجمه تفسیر المیزان، ج 7، ص 300 به بعد.
2- داستانهایی از قرآن و انبیاء در المیزان ، حسین فعال عراقی – نشر سبحان .
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی
پس داوود نماز خود را شکست و برخاست تا آن مرغ را بگیرد .
مرغ پرید و داوود آن را دنبال کرد ، مرغ بالای بام رفت ، داوود هم به دنبالش به بام رفت، مرغ به داخل خانه اوریا شد، داوود به دنبالش رفت و ناگهان زنی زیبا دید که مشغول آب تنی است.
داوود عاشق زن شد و اتفاقاً همسر او یعنی اوریا را قبلاً به مأموریت جنگ روانه کرده بود ، پس به امیر لشکر خود نوشت که اوریا را پیشاپیش تابوت قرار بده واو هم چنین کرد ، اما به جای اینکه کشته شود ، بر مشرکین غلبه کرد .
داوود از شنیدن قصه ناراحت شد ، دوباره به امیر لشکرش نامه نوشت او را همچنان جلو تابوت قرار بده ! امیر چنان کرد و اوریا کشته شد ، و داوود با همسر وی ازدواج کرد .
راوی می گوید : حضرت رضا (علیه السلام ) دست به پیشانی خود زد و فرمود انا لله و انا الیه راجعون آیا به یکی از انبیاء خدا نسبت می دهید که نماز را سبک شمرده و آن را شکست ، و به دنبال مرغ به خانه مردم در آمده ، به زن مردم نگاه کرده و عاشق شده و شوهر او را متعمدا کشته است ؟ ابن جهم پرسید : یابن رسول الله پس گناه داوود در داستان دو متخاصم چه بود ؟ فرمود وای برتو خطای داوود از این قرار بود که او در دل خود گمان کرد که خدا هیچ خلقتی داناتر از او نیافریده ، خدای تعالی (برای تربیت او ، و دور نگه داشتن او از عجب ) دو فرشته نزد وی فرستاد تا از دیوار محرابش بالا روند ، یکی گفت ما دو خصم هستیم که یکی به دیگری ستم کرده ، تو بین ما به حق داوری کن و از راه حق منحرف مشو ، و ما را به راه عدل رهنمون کن .
این آقا برادر من نودو نه میش دارد و من یک میش دارم ، به من می گوید این یک میش خودت را در اختیار من بگذار و این سخن را طوری می گوید که مرا زبون می کند ، داوود بدون اینکه از طرف مقابل بپرسد : تو چه می گویی ؟ و یا از مدعی مطالبه شاهد کند در قضاوت عجله کرد وعلیه آن طرف و به نفع صاحب یک میش حکم کرد ، و گفت : او که از تو می خواهد یک میشت را هم در اختیارش بگذاری به تو ظلم کرده .
خطای داوود در همین بوده که از رسم داوری تجاوز کرده ، نه آنکه شما می گویید ، مگر نشنیده ای که خدای عزوجل می فرماید: یا داوود انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق … .
ابن جهم عرضه داشت : یابن رسول الله پس داستان داوود با اوریا چه بوده؟ حضرت رضا (علیه السلام ) فرمود : درعصر داوود حکم چنین بود که اگر زنی شوهرش می مرد و یا کشته می شد ، دیگر حق نداشت شوهری دیگر اختیار کند ، و اولین کسی که خدا این حکم را برایش برداشت و به او اجازه داد تا با زن و شوهر مرده ازدواج کند ، داوود (علیه السلام ) بود که با همسر اوریا بعد از کشته شدن او و گذشتن عده ازدواج کرد ، و این بر مردم آن روز گران آمد .
و در امالی صدوق به سند خود از امام صادق (علیه السلام )روایت کرده که به علقمه فرمود : انسان نمی تواند رضایت همه مردم را به دست آورد و نیز نمی تواند زبان آنان را کنترل کند همین مردم بودند که به داوود (علیه السلام ) نسبت دادند که : مرغی را دنبال کرد تا جایی که نگاهش به همسر اوریا افتاد و عاشق او شد و برای رسیدن به آن زن ، اوریا را به جنگ فرستاد ، آن هم در پیشاپیش تابوت قرارش داد تا کشته شود ، و او بتواند با همسری ازدواج کند … .
نکته دوم : درباره قضاوت حضرت داوود (علیه السلام ) و اثبات عصمت ایشان چند نکته را می توان مطرح کرد : 1- از خصوصیات این داستان چنین برمی آید که واقعه فوق یک امر عادی نبوده است به جهت این که اولاً: دو نفراز راه طبیعی بر داوود وارد نشده بودند و ثانیاً : از طرفی داوود فوراً بعد از قضاوت به امتحانی بودن حادثه پی برد ودر حکم خود تجدید نظر کرده و توبه نمود و ثالثاً : به تعبیر علامه طباطبایی از جمله فاحکم بین الناس بالحق و لاتتبع الهوی بر می آید که خدای تعالی با آزمون او از این راه می خواسته آداب داوری را به وی بیاموزد (1) بنابراین باید گفت واقعه جز امتحان حضرت داوود چیز دیگری نبود .
2- این که چگونه داوود جانب مدعی را گرفت بدون این که از او بینه بخواهد یا به حرف طرف مقابل گوش فرا بدهد با اینکه ایشان از خطا معصوم بوده است ، میان مفسران جوابهای ذیل را می توان دریافت : الف – فهم و درک علامه طباطبایی از خصوصیات وقوع حادثه ، که بیانش گذشت چنین است که : پدیده فوق برای داوود در عالم تمثل بوده است . یعنی مانند حالت خواب ، افرادی را این چنین دیده و بینشان قضاوت فرموده است . روشن است که عالم تمثل بوده است . یعنی مانند حالت خواب افرادی را این چنین دیده و بینشان قضاوت فرموده است . روشن است که عالم تمثل مانند خواب محل تکلیف نیست . ظرف تکلیف تنها در عالم بیداری و عالم ماده ی است و در چنین عالمی هم حادثه فوق اتفاق نیافتاده است. پس خطای او خطای در عالم تمثل بوده که گفتیم در آنجا تکلیف نیست . آنگاه علامه اضافه می نمایند که استغفار و توبه آن عالم هم مانند خطای در آن و در خور آن است یعنی هم چنانکه مثلاً وقوع توبه از جانب آدم (علیه السلام ) در زمانی صورت گرفت که هنوز وی در عالم بهشت بود گر چه دیگر آن موقعیت را نداشت، داوود هم در همان عالم تمثل توبه و استغفار نمود و هر دو عالم جای تکلیف نمی باشد. بنابراین خطای در تکلیف اساساً صورت نگرفته است (2)
ب- برخی نیز گفته اند : نادیده گرفتن پاسخ طرف دیگر گناهی نبود که با عصمت انبیاء مخالفت داشته باشد ، بلکه رای داوود نوعی قضیه شرطیه و بر فرض صحت سخن شاکی بود و هر پرسشی را که فردی طرح کند می توان به صورت قضیه مشروط به آن پاسخ داد یعنی گفته شود « اگر آنچه می گویید درست باشد ، پاسخ آن چنین است شبیه این مسأله را در پاسخ به استفتائات مردم از سوی مراجع عظام تقلید به وفور می توان یافت . گواه بر اینکه داوود در این جاگناهی سر نزده ، این است که قرآن او را پس از چنین داوری به داشتن مقام والا و سرانجام نیکو یاد کرده ، و سپس فرمان می دهد میان مردم به عنوان خلیفه خدا داوری کند (3)
ج – بعضی دیگر گفته اند : اساساً معنای عصمت این نیست که شخص معصوم ورای طبیعتی ویژه باشد غیر از آن طبیعتی که در همه مردم است . بلکه معنای آن این است که خداوند معصوم را مورد لطف قرار داده واو را به حال خود رها نمی کند . از این رو هنگامی که انسانی با حسن ظاهر بخواهد او را خدعه کند خداوند او را حقیقت قضیه راهنمایی می کند پیش از آنکه در دام خدعه وارد گردد . داستان داوود هم اینگونه بوده است چرا که دارنده یک گوسفند خواست با اسلوب خاصی شفقت و رحمت داوود را برای خود جلب بکند اما خداوند قبل از تنفیذ حکم حقیقت واقعه را برای وی الهام نمود و داوود در حکم خود استغفار کرد. استغفاری که به نوعی عبادت و نشانه تواضع در پیشگاه خداوند محسوب می شود (4)
د- برخی نیز گفته اند : تنها کاری که از حضرت داوود سر زد یک ترک اولی بود و آن عجله در قضاوت بود ، ولی نه عجله ای که بر خلاف واجبات موازین قضا باشد . زیرا برای قاضی مستحب است حداکثر دقت را به خرج دهد اگر حداکثر را رها کند و به حد متوسط و حداقل لازم قناعت کند ترک اولی کرده است بنابراین حادثه فوق را می توان بر ترک افضل واولی حمل کرد .چنین چیزی با عصمت تنافی ندارد، از همین رو با مقاماتی که عصمت لازمه آن است نیز مانند امامت و نبوت منافاتی ندارد ، هر چند اجتناب ترک اولی مرتبه بالاتری از عصمت است که شرط لازم نبوت و امامت نیست . افزون بر آن ، بهترین دلیل برای اینکه از داوود در اینجا گناهی سر نزده جمله ای است که درذیل همین آیات آمده که ترجمه آن این است : او نزد ما تقدم و منزلت والایی دارد و آینده ای نیک (5)
3- پاسخ بخش دوم هم این است که اساساً وقتی ثابت شد که عمل انجام شده از طرف داوود گناه و خطایی نبوده است و مقام و موقعیتی که قبلاً داشته باز همچنان نزد خداوند تعالی محفوظ است ، معلوم می شود که علاوه برمقام نبوت حتی می تواند با درجه ای که پیش خداوند دارد مقام امامت هم دارا باشد. به جهت اینکه اولاً براساس گفته علامه طباطبایی آن واقعه جنبه امتحانی در عالم داوود از مرحله آزمون با پیروزی و موفقیت بیرون آمد و شایستگی خود را برای حکومت و حتی داوری نشان داد .
نتیجه اینکه در واقع از داوود امر قبیحی سر نزده تا بحث بکنیم از اینکه آیا آن به مقام نبوت و امامت ضرری می رساند یا نه ؟
منابع:
1- ترجمه تفسیرالمیزان ، علامه طباطبایی ، ج 17، ص 205.
2- همان ، ج 1، ص 178 و ج 17، ص 306.
3- منشور جاوید ، سبحانی ،جعفر ، ج 12،ص 257.
4- الکاشف ، محمد جواد مغینه ، ج 6، ص 374.
5- مفاتیح الغیب ، فخر رازی ، ج 26، ص 194 و پیام قرآن ، مکارم شیرازی ،ج 7، ص 132.
معرفی کتاب جهت مطالعه:
1- ترجمه تفسیر المیزان، ج 7، ص 300 به بعد.
2- داستانهایی از قرآن و انبیاء در المیزان ، حسین فعال عراقی – نشر سبحان .
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی