خانه » همه » مذهبی » سؤالم در مورد شبهه ای است که در مورد از جانب خدا بودن قرآن برایم ایجاد شده! چه فرقی بین این اعجاز و جادو وجود دارد؟ چه تفاوتی بین پیشگویی های آن و مثلا نوسترآداموس یا یک رمال وجود دارد؟ البته دلایل شما در سایت را خوانده ام اما اقناع نشده ام! گفته بودید قرآن تحدی دارد. ممکنست یک ذهن خرده گیر مانند من بگوید شاید به جادوی خود مطمئن بوده و یا آن را به نفر بعدی یاد نداده است؟ شاید به علومی در قرآن اشاره کنید که بعدها کشف شده مثل قانون جاذبه زمین، می توان در جواب باز هم به پیشگوئی اشاره کرد؟

سؤالم در مورد شبهه ای است که در مورد از جانب خدا بودن قرآن برایم ایجاد شده! چه فرقی بین این اعجاز و جادو وجود دارد؟ چه تفاوتی بین پیشگویی های آن و مثلا نوسترآداموس یا یک رمال وجود دارد؟ البته دلایل شما در سایت را خوانده ام اما اقناع نشده ام! گفته بودید قرآن تحدی دارد. ممکنست یک ذهن خرده گیر مانند من بگوید شاید به جادوی خود مطمئن بوده و یا آن را به نفر بعدی یاد نداده است؟ شاید به علومی در قرآن اشاره کنید که بعدها کشف شده مثل قانون جاذبه زمین، می توان در جواب باز هم به پیشگوئی اشاره کرد؟

ممیزات اعجاز و سحر, چه سحر را واقع نما بنگاریم و چه دارای واقعیت، در ظاهر و خیال مشاهده کنندگان امری واقعی است و باید آن را با اتکا به خواص و ممیزات از معجزه تشخیص داد تا موجب التباس آن دو نگردد. با تأمل در حقیقت اعجاز و سحر می توان ممیزات و خوارق ذیل را برای تشخیص آن دو ذکر کرد که عبارتند از: الف) عدم تحدی سحر: معجزه با ادعای نبوت و تحدی است که سحر فاقد آن است. در صورت ادعای نبوت و تحدی ساحر، با اتکا به ممیزات دیگر می توان کذب بود آن را نشان داد. ب) وجود اسباب ناشناخته سحر: عمل سحر با توسل به علل و اسباب طبیعی و نفسانی ناشناخته برای اکثر مردم انجام می گیرد که از راه تعلیم و ممارست می توان آن را بازشناخت. اما بنابه دیدگاه مشهور، معجزه فعلی الهی است که خارق طبیعت است که بازشناخت آن به دلیل فرا طبیعی بودن، در فهم انسانی نمی گنجد. از این رو، ساحران در برابر اعجاز موسی سر تسلیم فرود آوردند، چرا که می دانستند معجزه آن حضرت در چارچوب سحر قرار نمی گیرد. ج) اختصاص سحر به زمان خاص: انجام سحر احتیاج به زمان خاصی دارد و ساحر نمی تواند در همه زمان ها دست به عمل سحر بزند، به گونه ای که در صورت عدم ممارست راهکارها و اسباب آن را تدریجا فراموش کرده و دیگر قادر بر انجام دادن سحر نخواهد بود. د) احیتاج به تعلم و ممارست: خصوصیت بارز سحر کسبی بودن آن است. شخص ساحر باید مدتها وقت خود را صرف یادگیری اسباب و مراحل سحر کند و بعد از ممارست و ریاضت های طولانی است که قادر بر خرق عادت خواهد بود‌ اما صاحب اعجاز بدون مراحل مقدماتی و تنها با قدرت الهی است که دست به اعجاز می زند.
ه) فاعل و غایت سحر غیرالهی: با تأمل در زندگی و خصوصیات اخلاقی و غایت ساحر نیز می توان سحر بودن عمل وی را تشخیص داد، چرا که ساحران نوعا فاقد اخلاق برجسته و کمال هستند، چه بسا بعضی نیز متصف به رذایل اخلاق ناهنجاری باشند و غایاتشان از سحر، اهداف دنیوی و مادی باشد. بر خلاف صاحبان معجزه که تماما انسان های پاک و دارای کمالات اخلاقی در حد عالی هستند و غایتشان از اعجاز، غایات کمالی و معنوی و تبیین دین الهی است.
و) امکان معارضه و مغلوبیت سحر: یکی دیگر از ممیزات واضح سحر و اعجاز امکان مغلوبیت ساحر است، از آن جا که سحر و ساحر متکی به علل و اسباب طبیعی است و این راه همواره برای دیگران نیز باز است، هر لحظه امکان ابطال و مغلوبیت آن می رود و به اصطلاح، دست روی دست وجود دارد. اما معجزه که متکی به علتی فرا طبیعی و لایتناهی است امکان مغلوبیت و معارضه در آن وجود ندارد.(علامه طباطبایی(ره) در این باره می نویسد: « آنچه از خوارق عادت در راه شر واقع هستند، یعنی با مقاصد نفسانی و برای تحصیل آرمانی های سر تا پا بازیچه دنیوی انجام می گیرد، مانند سحر و کهانت و تصرفات عجیبه ارتیاضی، هرگز از جهت قوت به پایه آن چه در راه حق و با اتکا به نیروی بی پایان خدای آفرینش به وجود آمده، مانند معجزه و کرامت و دعای مستجاب نخواهد بود. سحر و کهانت و غیر آنها که چون در جانب شر بوده و ارتباطی به ماده دارند و اسباب مادیه و هر چه قوی تر فرض شوند، قوی تر از آنها نیز الفرض است،‌لذا قابلیت مغلوبیت را دارند.»(اعجاز از نظر عقل و قرآن، ص18)
در پاسخ به این پرسش به چند نکته اشاره می شود:
1. شایسته است که مفهوم و ماهیت اعجاز مورد تحلیل و کاوش قرار بگیرد؛ اعجاز به طور کلی دارای چند ویژگی است:
الف) اعجاز یک فعل عادی نبوده، بلکه امری بر خلاف جریان طبیعی عالم و خارق عادت و خارج از توان متعارف بشر است. این ویژگی فصل ممیز و جداکننده اعجاز پیامبران(ص) به شمار نمی آید، بلکه این مشخصه شامل افعال و علوم غریبه مرتضان، ساحران و کرامت اولیاء و صالحان نیز می گردد.
ب) معجزه، که نشان نبوت محسوب می شود، افزون بر خرق عادت قابل تعلیم و تعلیم نیست و مغلوب عوامل دیگر واقع نمی شود.
ج) اعجاز نبوی همیشه توأم با دعوی نبوت و به منظور اثبات نبوت انجام می گیرد و همراه با تحدی و فراخوانی همگانی به همانند سازی است؛ برخلاف امور خارق العاده دیگر که مقرون با تحدی نیست. درباره تفاوت پیشگویی های قرآن با پیشگویی های برخی از انسان ها چند نکته وجود دارد: 1. پیشگویی هایی که غیر از طریق عادی از ناحیه برخی انسانهای برجسته و نابغه صورت می گیرد، خالی از احتمال خلاف نیست به بیان دیگر چنین افرادی به طور قطع و یقین ادعا نمی کنند که حتما پیشگویی آنها به وقوع خواهد پیوست وهمواره یک درصدی احتمال خلاف آن را می دهند، در حالی که پیشگویی های قرآنی صد در صد صادق است و به وقوع پیوسته است.
2. پیشگویی های بشری به ویژه پیشگویی افرادی چون نوستر آداموس به گونه ای است که همراه با ابهام گویی و کلی گویی است.
3.پیشگوییهای بشری مانند نوستراداموس غالبا مبتنی بر داده های منابع دینی است و چندان مطلب مستقلی ندارد.

سؤالم در مورد شبهه ای است که در مورد از جانب خدا بودن قرآن برایم ایجاد شده! چه فرقی بین این اعجاز و جادو وجود دارد؟ چه تفاوتی بین پیشگویی های آن و مثلا نوسترآداموس یا یک رمال وجود دارد؟ البته دلایل شما در سایت را خوانده ام اما اقناع نشده ام! گفته بودید قرآن تحدی دارد. ممکنست یک ذهن خرده گیر مانند من بگوید شاید به جادوی خود مطمئن بوده و یا آن را به نفر بعدی یاد نداده است؟ شاید به علومی در قرآن اشاره کنید که بعدها کشف شده مثل قانون جاذبه زمین، می توان در جواب باز هم به پیشگوئی اشاره کرد؟

ممیزات اعجاز و سحر, چه سحر را واقع نما بنگاریم و چه دارای واقعیت، در ظاهر و خیال مشاهده کنندگان امری واقعی است و باید آن را با اتکا به خواص و ممیزات از معجزه تشخیص داد تا موجب التباس آن دو نگردد. با تأمل در حقیقت اعجاز و سحر می توان ممیزات و خوارق ذیل را برای تشخیص آن دو ذکر کرد که عبارتند از: الف) عدم تحدی سحر: معجزه با ادعای نبوت و تحدی است که سحر فاقد آن است. در صورت ادعای نبوت و تحدی ساحر، با اتکا به ممیزات دیگر می توان کذب بود آن را نشان داد. ب) وجود اسباب ناشناخته سحر: عمل سحر با توسل به علل و اسباب طبیعی و نفسانی ناشناخته برای اکثر مردم انجام می گیرد که از راه تعلیم و ممارست می توان آن را بازشناخت. اما بنابه دیدگاه مشهور، معجزه فعلی الهی است که خارق طبیعت است که بازشناخت آن به دلیل فرا طبیعی بودن، در فهم انسانی نمی گنجد. از این رو، ساحران در برابر اعجاز موسی سر تسلیم فرود آوردند، چرا که می دانستند معجزه آن حضرت در چارچوب سحر قرار نمی گیرد. ج) اختصاص سحر به زمان خاص: انجام سحر احتیاج به زمان خاصی دارد و ساحر نمی تواند در همه زمان ها دست به عمل سحر بزند، به گونه ای که در صورت عدم ممارست راهکارها و اسباب آن را تدریجا فراموش کرده و دیگر قادر بر انجام دادن سحر نخواهد بود. د) احیتاج به تعلم و ممارست: خصوصیت بارز سحر کسبی بودن آن است. شخص ساحر باید مدتها وقت خود را صرف یادگیری اسباب و مراحل سحر کند و بعد از ممارست و ریاضت های طولانی است که قادر بر خرق عادت خواهد بود‌ اما صاحب اعجاز بدون مراحل مقدماتی و تنها با قدرت الهی است که دست به اعجاز می زند.
ه) فاعل و غایت سحر غیرالهی: با تأمل در زندگی و خصوصیات اخلاقی و غایت ساحر نیز می توان سحر بودن عمل وی را تشخیص داد، چرا که ساحران نوعا فاقد اخلاق برجسته و کمال هستند، چه بسا بعضی نیز متصف به رذایل اخلاق ناهنجاری باشند و غایاتشان از سحر، اهداف دنیوی و مادی باشد. بر خلاف صاحبان معجزه که تماما انسان های پاک و دارای کمالات اخلاقی در حد عالی هستند و غایتشان از اعجاز، غایات کمالی و معنوی و تبیین دین الهی است.
و) امکان معارضه و مغلوبیت سحر: یکی دیگر از ممیزات واضح سحر و اعجاز امکان مغلوبیت ساحر است، از آن جا که سحر و ساحر متکی به علل و اسباب طبیعی است و این راه همواره برای دیگران نیز باز است، هر لحظه امکان ابطال و مغلوبیت آن می رود و به اصطلاح، دست روی دست وجود دارد. اما معجزه که متکی به علتی فرا طبیعی و لایتناهی است امکان مغلوبیت و معارضه در آن وجود ندارد.(علامه طباطبایی(ره) در این باره می نویسد: « آنچه از خوارق عادت در راه شر واقع هستند، یعنی با مقاصد نفسانی و برای تحصیل آرمانی های سر تا پا بازیچه دنیوی انجام می گیرد، مانند سحر و کهانت و تصرفات عجیبه ارتیاضی، هرگز از جهت قوت به پایه آن چه در راه حق و با اتکا به نیروی بی پایان خدای آفرینش به وجود آمده، مانند معجزه و کرامت و دعای مستجاب نخواهد بود. سحر و کهانت و غیر آنها که چون در جانب شر بوده و ارتباطی به ماده دارند و اسباب مادیه و هر چه قوی تر فرض شوند، قوی تر از آنها نیز الفرض است،‌لذا قابلیت مغلوبیت را دارند.»(اعجاز از نظر عقل و قرآن، ص18)
در پاسخ به این پرسش به چند نکته اشاره می شود:
1. شایسته است که مفهوم و ماهیت اعجاز مورد تحلیل و کاوش قرار بگیرد؛ اعجاز به طور کلی دارای چند ویژگی است:
الف) اعجاز یک فعل عادی نبوده، بلکه امری بر خلاف جریان طبیعی عالم و خارق عادت و خارج از توان متعارف بشر است. این ویژگی فصل ممیز و جداکننده اعجاز پیامبران(ص) به شمار نمی آید، بلکه این مشخصه شامل افعال و علوم غریبه مرتضان، ساحران و کرامت اولیاء و صالحان نیز می گردد.
ب) معجزه، که نشان نبوت محسوب می شود، افزون بر خرق عادت قابل تعلیم و تعلیم نیست و مغلوب عوامل دیگر واقع نمی شود.
ج) اعجاز نبوی همیشه توأم با دعوی نبوت و به منظور اثبات نبوت انجام می گیرد و همراه با تحدی و فراخوانی همگانی به همانند سازی است؛ برخلاف امور خارق العاده دیگر که مقرون با تحدی نیست. درباره تفاوت پیشگویی های قرآن با پیشگویی های برخی از انسان ها چند نکته وجود دارد: 1. پیشگویی هایی که غیر از طریق عادی از ناحیه برخی انسانهای برجسته و نابغه صورت می گیرد، خالی از احتمال خلاف نیست به بیان دیگر چنین افرادی به طور قطع و یقین ادعا نمی کنند که حتما پیشگویی آنها به وقوع خواهد پیوست وهمواره یک درصدی احتمال خلاف آن را می دهند، در حالی که پیشگویی های قرآنی صد در صد صادق است و به وقوع پیوسته است.
2. پیشگویی های بشری به ویژه پیشگویی افرادی چون نوستر آداموس به گونه ای است که همراه با ابهام گویی و کلی گویی است.
3.پیشگوییهای بشری مانند نوستراداموس غالبا مبتنی بر داده های منابع دینی است و چندان مطلب مستقلی ندارد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد