سخني در عظمت و شخصيت فاطمه عليها السلام
سخني در عظمت و شخصيت فاطمه عليها السلام
تسليت جبرئيل به فاطمه زهرا عليها السلام
جبرئيل بر فاطمه زهرا عليها السلام نازل مي شد. خود اين، يک مقوله ي بزرگي است .يک انسان تا آن ظرفيت را پيدا نکند – که فوق آن ، ظرفيتي براي بشر متصوّر نيست – جبرئيل بر او نازل نمي شود. نزول جبرئيل مثل آمدن يک انسان پهلوي يک انسان ديگر نيست؛ نزول جبرئيل يک معناي باطني و سرّي دارد . داخل شدن جبرئيل بر يک انسان و نزول او بر يک انسان، مستلزم اين است که اين انسان در مقامات بسيار بالايي سير و عروج کرده باشد. اين خودش يک مسئله مهمي است؛ لکن من اين را نمي خواهم بگويم . مي خواهيم ببينيم جبرئيل چرا مي آمد و چه کار داشت پيش فاطمه زهرا عليها السلام؟ حديث اين است :«کانَت تَدخُلُ عَلَيها جِبرائِيل عليه السلام »، جبرئيل برآن بزرگوار نازل مي شد. «فيحسن عزائها علي ابيها».
ترجمه ي فارسيش اين است که :« دل آن بزرگوار را تسلّي مي داد در غم از دست دادن پدر. » ببينيد ارزش و عظمت اين انسان را ، که براي تسلّاي او، براي اين که اين انسان رنج زيادي نبرد،خداي متعال جبرئيل را مأمور مي کند؛آن فرشته مقرّب و با عظمت بيايد نزد فاطمه ي زهرا، تا به او تسلّي بدهد. «فيحسن عزائها علي ابيها و يطيب حالها – يا نفسها» دلشاد کند فاطمه ي زهرا را . «و يخبرها عن ابيه و مکانه » به فاطمه ي زهرا خبر بدهد از پيغمبر – که تازه از دنيا رفته است- و جاي و مکان پيغمبر. يعني جبرئيل مي نشست پهلوي فاطمه ي زهرا عليها السلام و شرح مي داد براي دختر پيغمبر،آن مقاماتي را که در عوالم غيبيّه ،پيغمبراکرم در حال عروج است و در حال سير است .شرح مي داد که پيغمبر در کجاست و چگونه است و چه مي کند اين حديث، حديث صحيح السند است.
بنده گاهي مقيّدم اسناد بعضي از احاديثي را که مضامينش از ذهن معمولي بشر فاصله دارد ، ببينم. اگرسند محکمي داشته باشد، آن وقت آن را مطرح بکنم و اين لازم است …
محمّد بن يحيي، عن احمد بن محمّد ، عن الحسن بن محبوب ، عن علي بن الرئاب ، عن ابي عبيدة الخطاء؛ اينها اسنادي هستند که از کليني تا امام صادق ، عن ابي عبدالله عليه السلام، يعني ثقة الاسلام کليني نقل مي کند از محمّد بن يحيي، او از احمد بن محمّد ، او از الحسن بن محبوب ، او از علي بن رئاب، و از ابي عبيدة الحظاء؛ اين 5نفر همه شان جزو کساني هستند که بزرگان اهل فن رجال ما،مثل شيخ و نجاشي و ديگران، مي نويسند که :« اماميٌ ثقةٌ جليلٌ» در سند روايت، بهتر از اين ، ديگر سندي نداريم . در اصطلاح اهل حديث به اين مي گويند سند صحيح .سند صحيح، روايتش، روايت صحيح است . وقتي يک چنين روايتي در فقه باشد، هر فقيهي به آن اعتماد مي کند و بر طبق آن فتوا مي دهد . اين است اين روايت.دريک چنين روايتي،با اين سند محکم،مي رسد به ثقة الاسلام کليني – صاحب کتاب شريف کافي که دست همه است،که کسي سؤال مي کند که مصحف فاطمه چيست؟ حضرت يک تامّلي مي کند و بعد اين جواب را مي دهند- روايت البته فقرات متعددي دارد، من همين قسمش را انتخاب کردم :« و کان يدخل عليها جبرائيل عليه السلام ، فيعزبها عن ابيها – يا لابيها- و يطيب نفسها و يخبرها عن ابيه و مکانه يخبرها عن ولد ». يا شبيه اين تعبير. جبرئيل، از ماجراهاي فرزندان فاطمه ي زهرا عليها السلام خبر مي دهد. يعني همه ماجراهاي امامت، همه قضايايي که در دوران امامت و تا هر وقتي که نسل مطهر زهرا در اين دنيا وجود دارد و درباره فرزندان فاطمه زهرا اتفاق مي افتاده است،همه اينها را جبرئيل براي فاطمه زهرا عليها السلام،يکي يکي مي گفت تا آن بزرگوار را مشغول کند و مصيبت پدرش را تسلّي بدهد.«و کانَ يَکتُبُها عَليٌّ عليه السلام» توي همين روايت است که امير المؤمنين آنچه را که جبرئيل به فاطمه زهرا گفته بود ، مي نوشت . درحديث آمده که امير المؤمنين آنجا مي نشست و مي شنيد صداي جبرئيل را و مي نوشت. يا فاطمه يزهرا عليها السلام بعداً آنچه را که از جبرئيل شنيده بود براي اميرالمؤمنين نقل مي کرد و او مي نوشت .
بعد فرمود :«و هذا مصحف فاطمه»، مصحف فاطمه ي زهرا اين است و او در دست ائمه عليهم السلام است.شايد در اين روايت،يا در روايت ديگر است که فرمود:« و هِوَ عِندَنا »؛آن پيش ماست. اين فاطمه ي زهرا عليها السلام است يعني اوج عظمت يک انسان و يک زن و يک فردي از افراد خاندان پيغمبر تا آنجا مي رسد که براي تسلاي او، براي تعزيت او، براي خشنود کردن و خوشحال کردن او «يطيب نفسها» خداي متعال جبرئيل امين را مأمور مي کند. اين اوج بشر است . اين آن ميدان عظيمي است که يک انساني مي تواند برسد، و فاطمه ي زهرا و هيچ انسان ديگري از اولياء اين ميدان را بدون مجاهدت ممکن نبوده است که طي بکند.
درزيارت فاطمه ي زهرا عليها السلام «امتَحَنَکِ اللهُ قَبلَ اَن يَخلُقُکِ».اينکه خدا امتحان مي کند، يعني چه؟ يعني محنت مي دهد به شما. محنتها ،حادثه ها، ماجراها و وسائل ابتلاء را در مقابل شما قرار مي دهد.يا اين است که شما مي توانيد از اين موانع عبوربکنيد،آن وقت برنده هستيد و از امتحان سربلند بيرون آمده ايد؛يا نمي توانيد و آن وقت مي مانيد. امکان ندارد کسي از اين موانع نگذرد و به آخر ميدان برسد. اين جوري نيست که اگر خداي متعال به اين بزرگواران آن عطاياي معنوي و آن قرّة العين معنوي را داده است، اين همين طور يک بذل و بخشش بيخودي باشد. مگر شوخي است ؟ فاطمه ي زهرا در ظرف عمرکوتاه خود،اين همه محنت کشيد. شما فقط قضاياي بعد از رحلت پيغمبر را ميخوانيد. همه عمر فاطمه ي زهرا عليها السلام ، پر از محنت بود . محنت يعني همان چيزهايي که انسان با او امتحان مي شود. محنت يک زن،محنت يک مسلمان، محنت دختر آن شخصيت، محنت يکي از کساني که بايد اسلام را آنچنان در فطرت عالم، استوار کند که تا ابدالدهر بماند. و ايشان، اينها را تحمل کردند.(1)
پي نوشت ها :
1- ديدار مداحان،1372/9/14.
منبع : شخصيت و سيره ي معصومين(علیهم السلام)در نگاه رهبر انقلاب اسلامي(جلد 2)،( شخصیت و سیره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)) ،ناشر موسسه فرهنگي قدر ولايت – 1383