سرگذشت فدک پس از پیامبر(ص)
پس از پیامبر اسلام، حضرت فاطمه(س) از فدک محروم گردید و کارگرانش را از فدک بیرون کردند. آن حضرت براى پس گرفتن فدک بسیار کوشید؛ ولى دستگاه خلافت از این کار سرباز زد. ممنوعیت حضرت فاطمه(س) از فدک در زمان خلافت ابوبکر بن ابى قحافه پى ریزى شد. پس از آنکه معاویه به قدرت رسید، فدک را میان مروان، عمروبن عثمان و پسرش یزید تقسیم کرد. در دوران خلافت مروان، همه فدک در اختیار وى قرار گرفت و او آن را به پسرش عبدالعزیز داد. عبدالعزیز نیز فدک را به پسرش عمر داد. عمربن عبدالعزیز فدک را به فرزندان حضرت فاطمه(س) برگردانید. پس از درگذشت عمربن عبدالعزیز، فدک در اختیار خلفاى بعدى قرار گرفت وتا روزى که حکومت امویان ادامه داشت، در اختیار آنان ماند. وقتى حکومت به بنى عباس رسید، سفّاح آن را به عبدالله بن حسن برگرداند. پس از سفاح، منصور دوانقى فدک را از فرزندان زهرا(س) گرفت. فرزند منصور (مهدى) فدک را به فرزندان زهرا(س) بازگردانید. پس از مهدى، موسى و هارون دوباره فدک را از فرزندان حضرت فاطمه(س) پس گرفتند. وقتى خلافت به مأمون عباسى رسید، به طور رسمى فدک را به فرزندان حضرت زهرا(س) بازگردانید. پس از مأمون نیز وضعیت فدک چنین بود، گاه بر مى گرداندند و گاه پس مى گرفتند. در عصر آنها، فدک مسأله اى سیاسى به شمار مى آمد نه انتفاعى و اقتصادى. خلفاى عباسى و اموى به درآمد فدک نیاز نداشتند. براى همین وقتى عمربن عبدالعزیز فدک را به فرزندان فاطمه(س) باز گرداند، بنى امیه او را سرزنش کردند و گفتند: تو بااین کار ابوبکر و عمربن خطاب را تخطئه کردى. سبحانى، جعفر، فروغ ابدیت، ج 2، ص 669.
مسلم بن حجّاج نیشابورى، در کتاب معروفش «صحیح مسلم»، داستان مطالبه فدک از سوى حضرت فاطمه(س) را به طور مشروح آورده و از عایشه چنان نقل کرده است که، حضرت فاطمه(س) پس از امتناع خلیفه از بازگرداندن فدک، با او قهر کرد و تا هنگام وفاتش حتى یک کلمه با ابوبکر سخن نگفت. صحیح مسلم، ج 3، ص 1380. در نهج البلاغه درباره فدک چنین آمده است: «از میان آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدک در دست ما بود که گروهى بر آن بخل ورزیدند و گروهى هم از آن چشم پوشیدند؛ و خداوند بهترین داور است.» نهج البلاغه (فیض الاسلام)، نامه 45.
سرانجام در دوران متوکل عباسى فدک از فاطمیان پس گرفته شد؛ درختانش به دستور شخصى به نام «عبدالله بن عمر بازیار» قطع گردید و روسیاهى آن براى بدخواهان باقى ماند. ناگفته نماند قطع درختان در حالى انجام گرفت که یازده درخت خرمایى که به دست مبارک پیامبر(ص) در آن کاشته شده بود، هنوز باقى بود. شخصى که آن درختان را قطع کرد، «بشران بن ابى امیة ثقفى» نام داشت که پس از بازگشت به بصره – آن گونه که در تاریخ آمده است – فلج شد. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 217. براى آگاهى بیش تر ر.ک:
الف. امینى، الغدیر، ج 7، ص 194؛
ب. صدر، محمدباقر، فدک در تاریخ؛
پ. مدینه شناسى، ج 2، ص 492؛
ت. دشتى، فرهنگ سخنان فاطمه(س)؛
ث. معجم البلدان، ج 4، حرف «ف»؛
ج. سیره حلبیه، ج 3، ص 362؛
ح. کلینى، اصول کافى، ج 1، ص 492. (بحث خمس)؛
خ. احمدى میانجى، مکاتیب الرسول.