خانه » همه » مذهبی » سنت مشیخه نویسی

سنت مشیخه نویسی

سنت مشیخه نویسی

مشیخه نویسی در میان محدثان امری بوده است رایج، با این وصف عموما معمول چنین بوده است که محدثان در کتابهای مستقلی نام مشایخی را که از محضر آنان حدیثی شنیده بودند و یا کتابهایی را پیش آنان فرا گرفته بودند، به ترتیب نام

13611 - سنت مشیخه نویسی
13611 - سنت مشیخه نویسی

 

نویسنده: حسن انصاری

 

۱- یک نمونه از مشیخه نویسی در میان زیدیان

مشیخه نویسی در میان محدثان امری بوده است رایج، با این وصف عموما معمول چنین بوده است که محدثان در کتابهای مستقلی نام مشایخی را که از محضر آنان حدیثی شنیده بودند و یا کتابهایی را پیش آنان فرا گرفته بودند، به ترتیب نام مشایخ خود و یا به ترتیب شهرهایی که در آنجاها استماع حدیث کرده بودند، گرد می آوردند.حال اگر این ترتیب بر اساس نام کتابها بود، در آن صورت به کتاب گردآمده، الفهرست یا ثبت و یا مانند آن اطلاق می کردند. صدها کتاب در فرهنگ اسلامی در همین نوع ادبی فراهم آمده است، کتابهایی مانند معجم مشایخ و مشیخة و ثبت و برنامج و غیره. البته در میان محدثان امامی، کما اینکه می دانیم نوعی مشیخه نویسی معمول بوده است که در آن محدثان اِسناد خود را به راویانی بیان می کردند که از آنها در کتابهای حدیثی خود نقل حدیث می کردند و برای عدم تکرار هرباره اسناد، در مشیخه هایی که برای همین متون تنظیم می کردند، برای یک بار اِسناد خود را به آن راویان وصاحبان اصول و مصنفات بیان می کردند. شیخ صدوق برای کتاب فقیه و نیز شیخ طوسی برای تهذیبین چنین کرده اند و البته این کار در میان امامیه سابقه داشته است، کما اینکه این مطلب را در یک رساله دانشگاهی به اندازه کافی توضیخ داده ام. اما این شیوه در میان محدثان سنی کهن بسیار نادر بوده و نمونه های کمی از این مشیخه نویسی را در میان آنان می شناسیم. البته این مسئله در مورد محدثان کهن است، در حالی که در مورد متون بعد، این شیوه در میان محدثان شیعی و سنی به وفور دیده می شود.
در اینجا نمونه ای از مشیخه نویسی از نوعی شبیه شیخ صدوق و شیخ طوسی را در میان زیدیان عراق در سده پنجم و معاصر با شیخ طوسی نشان می دهم که از لحاظ شباهت روش در تدوین کتابهای حدیثی جالب توجه است. این نمونه مربوط است به کتاب فقهی/حدیثی الجامع الکافی ابو عبدالله العلوی از محدثان شاخه کوفی زیدیه که در این کتاب بسیار مهم مجموعه روایات فقیهان زیدی کوفی را که در سده ۵ ق مورد توجه زیدیان عراق بوده اند، گردآورده است. این کتاب برای چندین قرن در عراق و یمن منبع فقهی بسیار مهمی قلمداد می شده است. داستان این کتاب را در جای دیگری نوشته ام که انشاء الله منتشر خواهد شد. در مقاله احمد بن عیسی بن زید در دائرة المعارف بزرگ اسلامی نیز به این شخصیت مهم در فقه کوفه و شاگردش محمد بن منصور المرادی، که هر دو از مهمترین منابع الجامع الکافی هستند، پرداخته ام که می توان بدانجا مراجعه کرد.
در اینجا ما مقدمه این متن را که مشتمل بر بخش مشیخه نیز هست، نقل می کنیم:
الحمد لله رب العالمین الرحمن الرحیم مالك یوم الدین إیاك نعبد وإیاك نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالین. وصلى الله على محمد خاتم النبیین وآله الطاهرین.
أما بعد. فإنك ذكرتَ لی أنك رأیت الزیدیة قبلنا بالكوفة یُعَوِّلون فی مسائل الخلاف على مذهب أحمد بن عیسى بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب، والقاسم بن إبراهیم بن إسماعیل بن إبراهیم بن الحسن بن الحسن بن علی بن أبی طالب، والحسن بن یحیى بن الحسین بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب علیهم السلام، ومحمد بن منصور بن یزید المرادی المقرئ رحمه الله تعالى.
وذكرتَ أن أقوالهم متفرقة، لیس یحویها كتاب فیُقْصَدُ، وحاجة أصحابنا الزیدیة إلى كتاب یجمع أقاویلهم.
وذكرت أن أكثر ما تعتمد علیه الزیدیة من الكتب مصنفات محمد بن منصور، وما روى فیها عن آل محمد علیهم السلام، وأن مصنفاته مبسوطة لا یكاد أحد یصل إلى غرضه منها إلا بعد قراءة ما لا یحتاج إلیه.
وسألتَ أن أختصر لك منها كتاباً أجمع فیه بین قول أحمد، والقاسم، ومحمد، وَعُمَداً مما رواه من الأخبار عن النبی، وعن آله علیهم السلام، وَطُرَفاً من قول الصحابة والعلماء، فیما وافق أو خالف لیعرف، مطَّرِحاً للأسانید، وأن أضیف إلى ذلك ما انتهى إلیَّ من قول الحسن بن یحیى، ومن قول أحمد، والقاسم، ومحمد، مما لم یُسَطِّره محمد فی مصنفاته المشهورة، لیكون هذا الكتاب كافیاً، جامعاً لأصول الزیدیة.
فأجبتك إلى ذلك، محتسباً فی ذلك الثواب من الله سبحانه.
واعتمدت فیما ذكرتُ من أقاویلهم على حكایة ألفاظهم فی أكثر المسائل، وربما قدمت فی بعضها وأخرت، وربما زدت اللفظة التی توضح المعنى وتكشفه ولا تغیره، وربما نقصت من ألفاظهم ما یستغنى عن ذكره، وربما روى محمد خبراً عن بعض العلماء، ثم قال فی عقبه: وبهذا نأخذ، وهذا قولی. فابتدأت المسألة على أنها قوله، وربما سئل فقیل له: أیجوز كذا؟ فقال: نعم، أو: لا. فحكیت أن ذلك القول قوله، وقلت، قال: یجوز كذا، أو لا یجوز كذا، وربما كرر المسألة فی مواضع عدة، وفی كل موضع زیادة لفظ أو معنى لیس فی الموضع الآخر، فاختصرت من ذلك مسألة واحدة تجمع تلك المعانی كلها، وتحریت فی ذلك كله جُهدی، وأتیت بالمعنى وبالله التوفیق.
فما كان من أقوال أحمد، والقاسم، ومحمد مطلقاً – لم أذكر راویه – فهو مما ذكره محمد فی مصنفاته، وما كان من سواها فقد ذكرت فی المسألة من رواه.
وما كان من قول القاسم من روایة داوود عنه فحدثنا به: حسن بن حبیش، وحسین بن القطان، عن الحسن بن زید الجعفری، عن أبیه، عن داود بن القاسم، عن أبیه القاسم بن إبراهیم.
وما كان من قول الحسن بن یحیى مطلقاً، فهو من المسائل المشهورة عنه، التی أخبرنا بها: أحمد بن علی العطار، عن علی بن أحمد بن عمرو عنه.
وما كان من روایة ابن صباح عنه، فحدثنا به: حسن بن حبیش، عن محمد بن أحمد بن مزرفن، عن عبدالله بن صباح البزار عنه.
وما كان من قول الحسن من غیر هاتین الجهتین فقد ذكرت فی المسألة من حدثنا به عنه.
ومصنفات محمد التی اختصرت منها هذا الكتاب ثلاثون مصنفاً وهی:
۱. (( كتاب أحمد بن عیسى بالزیادات )) حدثنا به: أحمد بن علی العطار، ومحمد بن الحسین بن الغزال، عن علی بن أحمد بن عمرو الجنبی عنه.
۲. (( كتاب المجموع )) أخبرنا به: الحسین بن محمد البجلی، عن الحسن بن محمد الرفا، عن عبدالله بن عبد الجبار عنه.
۳. (( كتاب المسائل )) حدثنا به: محمد بن غزال، عن علی بن عمرو عنه.
۴. (( كتاب الطهارة )) حدثنا به: زید بن حاجب، عن علی بن عمرو عنه. وحدثنا به أیضاً: حسن بن حبیش، وحسین بن أحمد القطان، عن أبی المثنى محمد بن أحمد بن موسى عنه.
۵. (( كتاب النهی عن المسح على الخفین )) حدثنا به: محمد بن منذر، عن عبد الواحد بن الأدلای، عن أحمد بن عمرویه عنه.
۶. (( كتاب الصلاة )) حدثنا به: حسن بن حبیش، عن أبی المثنى عنه.
۷. (( كتاب الجنائز )) حدثنا به: حسن بن حبیش، عن أبی المثنى عنه.
۸. (( كتاب الزكاة )) حدثنا بأكثره: محمد بن غزال، عن علی بن عمرو عنه.
۹. (( كتاب الخمس )) حدثنا به: محمد بن علی بن خشیش، عن أبی ذر أحمد بن محمد البقار، عن علی بن أحمد بن عمرو عنه.
۱۰. (( كتاب الصوم )) حدثنا به: ابن غزال، عن ابن عمرو عنه.
۱۱. (( كتاب الحج )) حدثنا به: أحمد بن علی العطار، ومحمد بن غزال، عن ابن عمرو عنه.
۱۲. ((كتاب منسك الحج )) حدثنا به: حسین بن القطان، عن أبی المثنى عنه.
۱۳. (( كتاب النكاح )) حدثنا به: ابن حبیش، عن أبی المثنى عنه.
۱۴. (( كتاب إبطال المتعة )) وجدته بخط جدی لأمی محمد بن الحسن بن حسین بن عیسى العلوی.
۱۵. (( كتاب الطلاق )) حدثنا به: ابن حبیش، عن أبی المثنى عنه.
۱۶. (( كتاب إیقاع الطلاق ثلاثاً فی كلمة، وإیقاع الطلاق فی المحیض )) إجازة لی من جعفر بن حاجب، عن إسماعیل بن أحمد الأكفانی، عن محمد بن زكریا الفرضی عنه.
۱۷. (( كتاب الرضاع )) أخبرنا به: أحمد بن العطار، عن ابن عمرو عنه.
۱۸. (( كتاب البیوع )) حدثنا به: ابن حبیش، عن أبی المثنى عنه.
۱۹. (( كتاب الأیمان والكفارات )) حدثنا به: محمد بن جعفر النجار، عن محمد بن علی بن عامر، عنه إلا أوراقاً من آخره فاته سماعها. أخبرنا بها: أبی، عن الحسن بن محمد الرفا، عن ابن عبد الجبار عنه.
۲۰. (( كتاب الحدود )) حدثنا به: أبی، عن أحمد بن أبی رؤبة، عن ابن عمرو عنه.
۲۱. (( كتاب الدیات )) مما أجازه لی جعفر بن حاجب، عن ابن عمرو عنه.
۲۲. (( كتاب الفرائض )) حدثنا به: القاضی محمد بن عبدالله الجعفی، عن علی بن عمرو عنه.
۲۳. (( كتاب القضاء )) حدثنا به: محمد بن خشیش، عن أحمد بن محمد البقار، عن علی بن عمرو عنه. وهو إجازة لی من محمد بن زید بن مروان، عن علی بن عمرو عنه.
۲۴. (( كتاب السیرة )) أخبرنا به: جعفر بن حاجب إجازة، عن ابن عمرو عنه.
۲۵. (( كتاب مختصر السیرة )) قرأته بخط جد جدی لأبی الحسین بن عیسى بن یحیى بن الحسین بن زید، وذكر فی الكتاب بخطه أنه سمعه من محمد بن منصور سنة اثنتین وخمسین ومائتین.
۲۶. (( كتاب الصید والذبائح )) من روایة سعدان عنه.
۲۷. (( كتاب صفة العصیر والطلاء ومعرفة الأوزان )) حدثنا به: محمد بن علی بن الحكم ، عن علی بن عمرو عنه.
۲۸. (( كتاب تحریم الأشربة والملاهی )) حدثنی به: أبی، عن جعفر بن حاجب، عن ابن عمرو عنه. وهو إجازة لی من ابن حاجب.
۲۹. (( كتاب الإلفة والجملة )) حدثنی به: أبی، عن محمد بن زید بن مروان، عن ابن عمرو عنه. وهو إجازة لی عن ابن مروان.
۳۰. (( كتاب مسائل أحمد بن عیسى، والقاسم بن إبراهیم علیهما السلام )) حدثنی به: علی بن محمد الشیبانی، عن محمد بن محمد بن هارون، عن سعدان عنه.

۲- نمونه ای کهن از مشیخه نویسی سنی

در یادداشت سابق، این نکته را مورد توجه قرار دادم که نمونه دو مشیخه شیخ صدوق و شیخ طوسی برای کتابهای حدیثی و فقهی در سنت اسلامی از نوع نادر است و معمولا محدثان در کتابهای حدیثی خود اسناد احادیث را تک به تک در آغاز هر حدیث می نوشته اند. شیخ صدوق و شیخ طوسی در کتابهای فقیه و تهذیبین، با استفاده از شیوه مشیخه نویسی برای کتابهای خود، منابع حدیثی خود را در فصلی جداگانه معرفی کرده اند و نشان داده اند که فی المثل اسناد آنان در روایت کتاب الکافی چگونه است تا هر بار ناچار از تکرار اِسناد خود به متون مکتوب گذشته که منابع آنان بوده اند، نباشند. در میان سنیان این شیوه که نزد شیخ صدوق و شیخ طوسی به عنوان مشیخه های این دو تن برای سه کتاب یاد شده معروف شده است، بسیار نادر است. البته در مورد منابع کهن؛ والا در دوره های بعدی این شیوه عموما در میان شیعه و سنی رواج یافته است؛ مانند مورد ابن بطریق و یا ابن شهر آشوب و امثال آن دو.
در اینجا موردی را معرفی می کنم که مربوط است به کتابی فقهی از فقیهی مالکی از شمال آفریقا و از مهمترین نمایندگان فقه مالکی که تاکنون بیشتر آثار ارزشمند او به چاپ رسیده است. ابن ابی زید القیروانی (۳۱۰-۳۸۶ق)، فقیهی است که تاکنون از آثار او الرسالة و کتاب بزرگ ومهم النوادر والزیادات و الجامع و برخی چیزهای دیگر به چاپ رسیده است (عموما از سوی دار الغرب الاسلامی). وی کتابی نیز به نام مختصر المدونة دارد. می دانیم که المدونة از مهمترین منابع فقه مالک بن انس و فقیهان صدر اول مالکی است و از مهمترین مراجع فقهی مالکیان تاکنون به شمار می رود و برای آرای مالک و سحنون و دیگران به آن مراجعه می کنند. کتاب مختصر المدونة ابن ابی زید که شامل روایات فقیهان صدر اول مالکی و به ویژه روایات مختلف در سنتهای گوناگون روایی مالک بن انس است، تاکنون به چاپ نرسیده، اما مؤلف بابی جداگانه برای آن تنظیم کرده بوده به نام الجامع (فی السنن والآداب والحکم والمغازی والتاریخ و غیر ذلک)که مجموعه ای از روایات مالک بن انس در موضوعات تاریخی و اموری از این دست است و آن را به پایان مختصر افزوده است. استاد دانشمند دکتر عبدالمجید الترکی، محقق واستاد دانشگاه سوربن و محقق در زمینه موطأ مالک و روایات گوناگون آن و نیز محقق در متون مالکی و شافعی، سالها پیش متن کتاب الجامع را منتشر کرد که بارها نیز تجدید چاپ شده است. وی سالهاست به روایات مختلفی که از الموطأ مالک در اختیار است، غیر از روایت معمول یحیی بن یحیی که چاپ الموطأ معمولا بر اساس آن است و اعتبار آن بیشتر مورد تأیید مالکیان است، می پردازد.
در پایان یکی از نسخه های خطی کتاب الجامع زیاداتی است از ابن ابی زید که مشتمل بر مشیخه مؤلف به متون مالکی و روایات متعدد مالک بن انس و سحنون و ابن القاسم و دیگران است؛ درست به سبک مشیخه های صدوق و طوسی و ابوعبدالله العلوی.در نسخه چاپی (بیروت، دار الغرب، ط۲، ۱۹۹۰م)، این بخش در صفحات ۳۲۲ تا ۳۲۷ قرار گرفته و در حقیقت مشیخه مختصر المدونة ابن ابی زید است که از لحاظ مقایسه با مشیخه های یاد شده می تواند مفید باشد.
منبع مقاله :
http://ansari.kateban.com/

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد