سير نگارشهاى اهل سنّت در حوزه مصطلح الحديث (1)
با گذشت زمان و با پديد آمدن اكاذيب و افزونى افتراها عدهاى تصميم گرفتند كه از ميان گزارشهاى بازمانده، صحيحترينها را برگزينند و براى اين منظور اصول و
سير نگارشهاى اهل سنّت در حوزه مصطلح الحديث (1)
اشاره :
پس از رحلت پيامبر، جمعى از پيروان ايشان، كتابت حديث را – كه از زمان حيات پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آغاز شده بود – پى گرفتند و گروهى ديگر از كتابت و نشر احاديث ممانعت به عمل آوردند. برخى نيز سعى بر واژگونه نماياندن سخنان پيامبر كردند و يا به دروغ، مطالبى را به آن حضرت نسبت دادند.
با گذشت زمان و با پديد آمدن اكاذيب و افزونى افتراها عدهاى تصميم گرفتند كه از ميان گزارشهاى بازمانده، صحيحترينها را برگزينند و براى اين منظور اصول و قواعدى ساختند. برخى بر اين قواعد و اصول، نامهايى نهادند و اينچنين شد كه هر يك از احاديث به اعتبارهاى گوناگون و با نگرشهاى مختلف، مورد بررسى و كنگاش قرار گرفت و به هر اعتبار، نامى يافت و بدين ترتيب، علمى پديد آمد كه مصطلح الحديث ناميدهشد. اين اصول و قواعد در كتب خاصّى گرد آمده، تأليفاتى در اين زمينه به وجود آمد.
مصطلح الحديث را علمى دانستهاند كه از سند حديث و متن آن و چگونگى فراگرفتن و آداب نقل حديث گفتگو مىكند(1) و گاهى از آن به دراية الحديث نيز تعبير مىشود(2) كه خود از شاخههاى علم الحديث است.
محمّد بن ادريس شافعى (150 – 240ق) اولين كسى است كه در ميان اهل سنّت به مصطلح الحديث پرداخته است او در الرساله خود، بحثهاى پراكندهاى در باب شروط صحت حديث، شروط حفظ راوى، نقل به معنا و قبول روايت مدلّس مطرح كرده است. همچنين وى در كتاب الأم در مورد حديث حسن، مرسل و بعضى از علوم حديث مطالبى عنوان كرده است.(3)
در قرن سوم، علماى ديگر به بحث و بررسى متون و اسانيد پرداختند و اصطلاحاتى براى هر يك از انواع حديث جعل نمودند. از آن زمان، كتابى كه متضمن اين علم و اصطلاحات آن بهطور مستقل باشد يا ضوابط اين اصطلاحات را تذكر دهد وجود ندارد. تنها كتاب العلل الصغير ابو عيسى محمّد بن عسيى ترمذى (م 279 ق) از اين دوره در دست است كه مؤلف، اين كتاب را خاتمه كتاب جامع خود قرار داده است و در آن، مطالبى در زمينه جرح و تعديل، مراتب روات، آداب تحمل و اداى حديث، نقل به معنا، حديث مرسل، تعريف حديث حسن و غريب و شرح اين تعاريف آورده است.
پس از وى، در نيمه دوم قرن سوم، رامهرمزى (260 – 310 ق) اولين كتاب مستقل درباره مصطلح الحديث را نوشت. او نام كتاب خود را المحدث الفاصل بين الراوى و الواعى نهاد. كتاب وى بيشتر در حوزه فنون روايت و آداب آن است و در زمينه اقسام حديث و شرح مصطلاحات، مطلبى ندارد.
در نيمه دوم قرن چهارم و پس از رامهرمزى، حاكم نيشابورى (م 405 ق) كتاب معرفة علوم الحديث را نگاشت. وى كتاب خود را در 52 نوع طبقه بندى كرد و مصطلحات حديثى را نيز در آن آورد. پس از وى، در قرن پنجم، خطيب بغدادى (م 462 ق) كتابهاى مستقلى درباره هر يك از ابواب مختلف مصطلح الحديث به نگارش در آورد. بعد از او، قاضى عياض يحصبى (م 544 ق) كتاب الإلماع را نوشت كه تنها شامل طرق تحمل حديث و الفاظ اداست و نشانى از مصطلحات اقسام حديث در كتاب وى نيست.
در قرن ششم كتاب إيضاح مالايسع المحدث جهله از ابوحفص ميانجى (م 580 ق) قابل توجه است كه هم شامل طرق تحمل و الفاظ اداست و هم تقسيمات مختلف حديثى را دربر دارد.
در قرن هفتم، ابن صلاح (م 643 ق) كتاب مقدمه را مىنگارد كه شامل 65 نوع از انواع علوم حديث است. وى متذكر مىشود كه اقسام ديگرى نيز مىتوان بر اين انواع افزود. پس از وى، كتابهايى كه در زمينه اين علم نوشته شده، عموماً حالت اختصار اين كتاب يا سرودن الفيهها و يا كشف مشكلات، شبهات و مبهمات موجود در اين كتاب را به خود گرفته است، تا اينكه در قرن هشتم بلقينى (م 805 ق) كتاب محاسن الاصطلاح را مىنگارد و 65 نوعِ ابن صلاح را به 70 نوع افزايش مىدهد.
در همين قرن، ابن حجر عسقلانى (م 852 ق) با نگاشتن كتاب نخبة الفكر و نزهة النظر – كه شرح همان كتاب است -، در تأليف كتاب مصطلح الحديث ابتكار به خرج مىدهد و آغازگر روش جديدى در طرح مباحث مصطلح الحديث مىشود، به طورى كه كتاب وى مورد استقبال بىسابقه دانشمندان قرار مىگيرد و كتابهاى پس از وى، با محوريت كتاب وى تأليف مىشود. پس از وى، شاگردش، سيوطى (م 911 ق) با نگاشتن كتاب تدريب الراوى دايره تنويع علوم حديث را تا 93 نوع توسعه مىدهد.
طى قرنهاى يازدهم تا سيزدهم كار درخشانى در حوزه حديث بويژه مصطلح الحديث صورت نمىگيرد، اما در قرن چهاردهم دوباره، رويكرد علما به تأليف كتب علوم الحديث خصوصاً مصطلح الحديث بيشتر مىشود؛ اما انواع حديث در همان 93 نوع سيوطى باقى مىماند و تنها شيوه نگارش فرق مىكند كه گاه به شكل پرسش و پاسخ و مطالب گاه به ترتيب حروف الفبا و يا به شيوه كلاسيك به رشته تحرير در مىآيد. در همين عصر، كتابهاى مستقلى در زمينه مصطلح الحديث تأليف مىشود.
در اين نوشتار برآنيم كه به سير نگارشهاى اين علم در ميان اهل سنّت از آغاز تا كنون نظرى گذار بيفكنيم.(4)
دانش مصطلح الحديث در طول تاريخ و به تدريج، شكل گرفته است. اگر بخواهيم ادوار مختلف اين علم را دستهبندى كنيم، مىتوان گفت كه اين علم، هفت دوره را تاكنون پشت سر گذاشته است.(5)
دوره نخست. دوره شكلگيرى و پيدايش مصطلح الحديث
اين دوره از عصر صحابه آغاز شده و تا پايان قرن اول هجرى ادامه مىيابد. در اين دوره، صحابه به حفظ احاديث پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) اهتمام داشتند. از قوانين اين دوره مىتوان درنگ و تأمل در احاديث و نيز نقد روايات را ذكر كرد، آنها روايات را بر آيات قرآن عرضه مىكردند و يا با قواعد و احكام اسلام تطبيق مىدادند و در صورتى كه با آيات قرآن و احكام اسلام مخالفت داشت، آن را رها كرده و در غير اين صورت، آن را پذيرفته و بدان عمل مىكردند.
در همين دوره، جعل و وضع حديث به وجود آمد در پى آن بحث و فحص در سند حديث و احوال راويان و تلاشهايى در طلب حديث و شناخت حديث موضوع و ضعيف از طريق عرضه آن به روايات كسانى كه اهل حفظ و اتقان بودند، صورت گرفت.
دوره دوم. دوره تكامل حديث
اين دوره از ابتداى قرن دوم تا انتهاى آن ادامه مىيابد. علاوه بر تدوين رسمى حديث ، مىتوان امور زير را از اختصاصات و ويژگىهاى اين دوره بر شمرد :
1. توسعه و گسترش جرح و تعديل و نقد رجال از سوى علما به دليل شيوع ضعف و كثرت بدعتها و فرق مختلف.
2. امتناع از قبول و پذيرش روايات مجاهيل يا صالحان نااهل براى روايت.
3. تلاش براى كشف مشكلات موجود در احاديث و ايجاد قاعدهاى براى شناخت احاديث مختلف و روشن ساختن حكم هر يك.
در همين رابطه ، براى شناخت حديث صحيح و اخذ آن از كسى كه آنها را مستقيماً از پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شنيده است، تلاشهايى صورت گرفت. قواعدى كه براى شناخت حديث صحيح در اين دوره ايجاد شد، در كتاب خاصى گردآورى نشده است؛ ولى شافعى بحثهاى پراكندهاى در اين زمينه دارد. وى در كتاب الرسالة، درباره حديثى كه حجّت است، شروط صحت حديث ، شروط حفظ راوى، نقل به معنا و روايت مدلّس و قبول روايت وى مطالبى را ذكر كرده است. اين دانشمند در كتاب الأم نيز در مورد حديث حسن و حديث مرسل بحث كرده است، لذا عدهاى كتاب شافعى را اولين كتابى مىدانند كه در زمينه علوم حديث به دست ما رسيده است.
دوره سوم. دوره تدوين مصطلح الحديث به شكل پراكنده
اين دوره از ابتداى قرن سوم تا نيمه اول قرن چهارم ادامه دارد و در آن دوره -كه به دليل نگارش صحاح سته، به قرن طلايى تدوين حديث اهل سنت مشهور است – علما به بحث و بررسى متون و اسانيد پرداختند و اصطلاحات حديثى براى هر يك از انواع حديث ابداع نمودند. در اين عهد، كتابى كه به طور مفصل متضمن قواعد اين علم باشد و يا ضوابط آن اصطلاحات را تذكر دهد وجود ندارد. تنها كتاب العلل الصغير ابو عيسى محمّد بن عيسى بن سَوْره ترمذى (م 279 ق) از اين دوره در دست است كه مؤلف، اين كتاب را خاتمه كتاب جامع خود قرار داده است.
مباحث العلل الصغير ترمذى را مىتوان اينگونه دسته بندى كرد :
1. ذكر طرق روايى ترمذى، 2. شرايط ضعف يا قوت روايت از جهت وثاقت يا ضبط روات، 3. نقل به معنا در حديث و نقل به الفاظ، 4. تقطيع يا تنقيص در حديث، 5. ارزش مرسلات بعضى صحابه.
دوره چهارم. دوره نگارشهاى جامع در زمينه مصطلح الحديث
اين دوره، نيمه دوم قرن چهارم تا اوايل قرن هفتم را دربر مىگيرد. در فاصله قرن سوم و چهارم مىتوان كتاب زير را نام برد:
1. المحدث الفاصل بين الراوى و الواعى، القاضى ابو محمّد الحسن بن عبدالرحمن بن خلاد الرامهرمزى (260 – 310 ق)، تحقيق و تعليق : دكتر محمّد عجاج خطيب، بيروت: دار الفكر، چاپ اول، 1391ق / 1971 م.
اين كتاب را اولين و بزرگترين كتاب در زمينه مصطلح الحديث دانستهاند. يكى از علل اين امر، آن است كه از قبل از رامهرمزى كتابى به جامعيت و تفصيل كتاب ماندگار وى سراغ نداريم.
هر چند مطالب متفرقى در ذيل رساله شافعى يا در العلل ترمذى باقى مانده باشد، ولى اين كتاب جامعتر و داراى تدوين و طبقه بندى بهتر است. علت ديگر، سخنى از ابنحجر عسقلانى در كتاب نزهة النظر فى شرح نخبة الفكر است كه در باره اين كتاب نوشته است :
…و هو (المحدث الفاصل بين الراوى و الواعى) أوّل كتاب صنّفت فى علوم الحديث فى غالب الظنّ و إن كان يوجد قبله مصنفات مفردة فى أشياء من فنونه ، لكن هذا أجمع ما جمع فى ذلك فى زمانه.
هر چند عدهاى در اين سخن ابن حجر تشكيك كردهاند. نور الدين عتر در ص 50 مقدمه شرح العلل ترمذى مىگويد :
كلام ابن حجر «أوّل من صنّف فى ذلك» نيست ، بلكه «فمِن أوّل من صنّف» است كه ناقلان كلمه «فمن» را از قلم انداختهاند.
در هر حال، كتاب رامهرمزى در رد كسانى نوشته شده است كه در صدد تضعيف شأن اهل حديث بودهاند. وى با نوشتن اين كتاب در صدد بود تا براى طلاب حديث، ارزش و فضايل ناقلان حديث را بازگو كند و آنان را به مزين شدن به اين فضايل تشويق نمايد.
كتاب المحدث الفاصل … شامل مطالب زير است:
فضل الناقل لسنة رسول اللّه، فضل الطالب و الراغب فيها و المستن بها، النية فى طلب الحديث، اوصاف الطالب و آدابه، التعالى و التنزل فى طلب الحديث، الراحلون فى طلب الحديث، معرفة اصحاب النبى (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، المحدث و الحدّ الذى إذا بلغه، الكتابة و القراءة على المحدث، الإجازة و المناولة، سماع و وجادة.
مطالب كتاب در قالب روايات بيان شده و روايات به اساتيد و شيوخ فن متصل است. مثلاً در فضل الناقل لسنة رسول اللّه (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، احاديثى ذكر شده، از جمله اين سخن رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) :
«اللهم ارحم خلفائى». قيل : و من خلفاءك؟ قال: «الذين يروون أحاديثى و سنتى و يعلمونها الناس».
2. معرفة علوم الحديث، ابو عبد اللّه محمّد بن عبد اللّه بن محمّد بن حمدويه بن نعيم الضبى الطهمانى النيسابورى، معروف به ابن البيع و حاكم نيشابورى (321 – 405 ق)، تصحيح: س. م.حسين، دار الكتب المصرية، 1365ق / 1937 م.
وى كتاب خود را در 52 نوع طبقه بندى كرده است برخى از انواع آن عبارتاند از :
معرفة عالى الاسناد، العلم بالنازل ، صدق المحدث، مسانيد، موقوفات، صحابه، مرسل، منقطع، معنعن، معضل، مدرج، الصحيح و السقيم، افراد، قبائل الرّواة، مشهور، اسامى المحدثين، اعمار المحدثين، مسلسل، جرح و تعديل، ناسخ و منسوخ ، غريب، مدلّسين، علل الحديث، شاذ، مذاكرة الحديث، تصحيف، الكنى للصحابة و التابعين، بلدان رواة الحديث، رواية الاقران، عرض و اجازه و….
روش حاكم نيشابورى در اين كتاب، نقل روايات متعدد است كه سند آن نهايتاً به صحابه، تابعان و بزرگان مىرسد و با عبارت «قال ابو عبد اللّه» نظر خود را نيز بيان مىكند.
وى قواعد مصطلح الحديث را در قالب روايات آورده است كه خواننده بايد خودش قاعده را درك كند. مثلاً درباره عالى و نازل چنين مىنويسد :
و لعّل قائلاً يقول: النزول ضد العلو، فقد عرف ضدّه و ليس كذلك. فإنّ للنزول مراتب لايعرفها إلاّ أهل الصنعة، فمنها ماتؤدى الضرورة إلى سماعها نازلة و منها ما يحتاج طالب العلم إلى معرفة و تبحّر فيه، فلايكتب النازل و هو موجود بإسناد أعلى منه.
آنگاه، اقسام نازل را شرح مىدهد. وى ابتدا مثالهايى ذكر مىكند و سپس به شرح و تحليل آنها مىپردازد.
در قرن پنجم، كتابهاى زير در موضوع مصطلح الحديث تأليف شد.
3. تقييد العلم، ابوبكر احمد بن على بن ثابت، الخطيب البغدادى (392 – 463 ق)، تحقيق و تعليق : يوسف العش، دار احياء السنة النبوية، چاپ دوم، 1974م.
موضوع كتاب، رواية الحديث و فنون كتابت و روايت حديث است و ذكر روايات و قراين مربوط به كتابت حديث در دوران صحابه، تابعان و مكتوبات به جاى مانده و منقول از آنان، نهى و اذن رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مورد كتابت حديث.
بخشهاى مختلف كتاب به قرار زير است :
القسم الأول. الآثار و الأخبار الواردة عن كراهة كتابة العلم،
القسم الثانى. باب وصف العلة فى كراهة كتابة الحديت،
القسم الثالث. الآثار و الأخبار الواردة عن إباحة كتاب العلم،
القسم الرابع. فضل الكتب و ما قيل فيها.
4. الكفاية فى علم الرواية، خطيب بغدادى، تحقيق و تعليق : دكتر احمد عمر هاشم، بيروت: دارالكتب العربى، چاپ دوم، 1406ق / 1968 م.
محتواى كتاب، به شيوه متقدمان، نقل روايات مسند در حوزه مصطلح الحديث، رواية الحديث و جرح و تعديل روات است – كه به پيشوايان معصوم و غير معصوم فن مىرسد و بيشتر، متأثر از مباحث اصول فقه است تا مصطلح الحديث به معناى پس از قرن ششم.
تقسيم خبر به واحد و متواتر، انواع خبر واحد، جرح و تعديل، صحابى و خبر وى، عدالت و سبب آن، صفات محدث، ادا و شرايط آن، نقل به معنا، طرق تحمل حديث، تدليس و احكام آن، مرسل و حكم احتجاج به آن و تعارض اخبار، موضوعاتى كه در اين كتاب آمده است.
5. شرف اصحاب الحديث، خطيب بغدادى، تحقيق : دكتر محمّد سعيد خطيب اوغلى، تركيه : دار إحياء السنة النبوية، نشريات كلية الإلهيات جامعة آنكارا، چاپ دوم، 1974 م.
محتوا و موضوع كتاب، همانند كتاب المحدث الفاصل است و حاوى رواياتى از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اقوالى از بزرگان علم حديث. خطيب بغدادى در همه كتابهايش، منقولات را شكل روايات مسند آورده است.
اين كتاب در 3 جزء و 58 باب نگاشته شده است :
الجزء الأول. باب ما روى عن رسول اللّه (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فى الحثّ على التبليغ و الحفظ منه، بيان فضل الاسناد و أنه مما خص اللّه به هذه الأمة، بيان أن الأسانيد هى الطريق إلى معرفة أحكام الشريعة، الجزء الثانى. من قال : «إن الحق مع أصحاب الحديث»، فضيلة الرحالين فى طلب الحديث، وصف الراغب فى الحديث و الزاهد فيه، ما روى فيه حفظ الحديث و أدائه من الثواب، الجزء الثالث. ذكر أخبار ما اشكلت على سامعيها و بيان الإشكال الواقع فى وجوهها و معانيها.
6. مختصر نصيحة اهل الحديث، خطيب بغدادى، تحقيق: يوسف محمّد صديق، خرطوم: دار الأصالة للصحافة و النشر، 1408 م.
مطالب كتاب شامل : القاب محدثان، مزيت درايت بر روايت، اجتناب از مكثر الرواية شدن و اخذ علم از اكابر است.
7. الرحلة فى طلب الحديث، خطيب بغدادى، تحقيق و تعليق : نورالدين عتر، بيروت: دارالكتب العلمية، چاپ اول، 1395 م.
موضوع كتاب، بيان تلاشهاى صحابه، تابعان و بزرگان دينى در طلب حديث است.
8. الفصل للوصل المُدْرَج فى النقل، خطيب بغدادى، تحقيق : عبدالسميع محمّد الانيس، جده: دار ابن الجوزى، 1418 م.
موضوع كتاب درباره حديث مدرج و معالجه 113 روايت مدرج، با تكيه بر روايات ديگر مصون از ادراج است. كتاب در دو جلد تنظيم شده و مقدمهاى در 146 صفحه درباره زندگى خطيب بغدادى و آثار علمى او بر آن افزوده شده كه رساله دكترى محقق از دانشكده علوم اسلامى دانشگاه بغداد است.
9. الجامع لاخلاق الرواى و آداب السامع، خطيب بغدادى، الف. تحقيق: دكتر محمود الطحان، رياض: مكتبة المعارف، 1983 م.
ب. تحقيق: دكتر محمّد عجاج خطيب، بيروت: مؤسسة الرسالة، 1416ه / 1996 م.
ادامه دارد….
پی نوشت ها :
1. دراية الحديث ، كاظم مدير شانه چى ، ص 5.
2. همان ، ص 3.
3. منهج النقد فى علوم الحديث ، ص 60.
4. جا دارد كه در اينجا از راهنمايىها و همكارىهاى بىشائبه آقاى دكتر معارف در نگارش اين مقاله تشكر و سپاسگزارى نمايم.
5. منهج النقد فى علوم الحديث ، ص 36.
منبع: www.hadith.net
/خ