سيرى در زيارت ناحيه مقدسه
سيرى در زيارت ناحيه مقدسه
زيارت «ناحيه مقدسه» سوگنامه تأثرانگيز و مرثيه سوزناك امام مهدى(عج) براى جد بزرگوارش حضرت سيدالشهدا(ع) در روز عاشوراست كه عاشقان و شيفتگان اهل بيت در روز عاشورا و غير آن زمزمهاش مىكنند. امام زمان(عج)، كسى كه زمان در اختيار او و تمام صحنهها و لحظههاي هر روز در مقابل نگاه اوست. با چشمي نافذ جاى جاى دشت بلا و لحظه به لحظه حماسه عاشورا را مشاهده و سوز عطش و سوزش سيلى و تازيانه را بر پيكر عاشورائيان لمس مىكند.
هيچ زيارتى همانند اين زيارت، عمق فاجعه كربلا را بيان نكرده است. در حقيقت اين زيارت آموزههايى از عشق، معرفت، عرفان، سوز، حماسه و توسل است. در عين حال كه مرثيه است، مسؤوليت آفرين و حركتساز هم هست. اين زيارت شامل ده بخش كلى است:
1. سلام
اين نام الهى و زمزمه بهشتيان، رمز گشايش و سلامت است. سلام درنورديدن فاصلهها و نشانه نبودن فاصله است. راستى در طليعه كدام زيارت «سلام» نيست؟ اما اين زيارت از اكثر قريب به اتفاق آنها بيشتر سلام دارد كه مجموع آنها در چهار محور بيان شده است:
1ـ1. سلام بر انبيا: در ابتداى اين زيارت نام 23 تن از انبياى الهى عليهمالسلام ذكر شده است كه سلام بر آنها و اعتراف به مقامات و فضايل آنان، زائر را به جايگاه توحيد و نبوت رهنمون ميسازد. در اينجا دقت به دو نكته بسيار ضرورى است:يك) معدن تمام اين حسنها و جلالتها، ذات اقدس الهى است و «نبوت» رشته پيوند خلق و خالق است و استحكام آن به امر «ولايت» ميباشد كه در دنبال به آن اشاره شده است. دو)اغلب صفات ذكر شده انبيا يادآور رنج و محنتهاست؛ مانند صبر ايوب و زكريا، شهادت يحيى عليهمالسلام و… كه قابل مقايسه با مصائب كربلا نيست.
2ـ1. سلام بر اولياى دين: امام زمان(عج) در سه جاى اين زيارت براى زائر درس و پيام امام شناسى دارد:
يكم. در اوايل زيارت بعد از سلام بر پيامبران، نام چهار تن از اصحاب كسا(عليهمالسلام) با ذكر برخى از خصوصياتشان بيان شده است:
ـ سلام بر امير مؤمنان كه تنها او شايستگى و افتخار برادرى با رسول خدا صلىالله عليه وآله را داشت.
ـ سلام بر فاطمه كه دختر و پاره تن رسول خداست.
ـ سلام بر امام حسن مجتبى كه جانشين پدر بزرگوار خود بود.
ـ سلام بر حسين كه خونش را به اسلام هديه كرد.
دوم. در قسمت دعا و درخواست امام زمان(عج)مىآموزاند كه امامشناسى به هنگام توسل، تنها راه است؛ لذا زائر، خداوند متعال را به انوار طيبه معصومين قسم ميدهد و نام ائمه هدي را ـ يك به يك ـ ذكر كرده، سپس درخواستش را عرضه مىدارد.
سوم. در دعاى قنوت دوباره ياد ائمه شكوفا ميشود و ويژگيهاى پنج تن آل عبا در اين قسمت بسيار حائز اهميت ميباشد.
3ـ1. سلام بر روح زيارت: سلام بر سالار شهيدان در زيارتهاى ديگر يك جا و به صورت كلى آمده است؛ ولى در اين زيارت سلام، گاهى با ذكر نام و فضايل و عملكرد ايشان و گاهى بر اعضا و جوارح بيان شده است.
ـ سلام بر اعضا و مصيبت جانسوز آنها: «السلام على الشيب الخضيب: سلام بر محاسن به خون خضاب شده».
ـ «السلام على الخدّ التريب: سلام بر گونة خاكآلود».
ـ «السلام على الثغر المقروع بالقضيب: سلام بر لبى كه با نى زده شد».
ـ «السلام على الرأس المرفوع: سلام بر سرى كه بالاى نيزه شد».
ـ «السلام على الاجساد العاريه فى الفلوات: سلام بر اجسادى كه برهنه در بيابان رها شد».
نكته قابل دقت در اين بخشها، اشاره به نوع مصيبتهاست كه عمق فاجعه يزيديان و مظلوميت اهل بيت را روشن ميسازد.
ذكر فضايل و مناقب سيدالشهدا(ع)
در بخشى از سلامها به نمونهاى از فضايل و كرامات امام حسين عليهالسلام اشاره شده است؛ مانند: «السلام على ابن خاتم الانبياء: سلام بر فرزند خاتم پيامبران»، «السلام على من بكته ملائكه السماء: سلام بر كسى كه فرشتگان آسمان بر او گريستند»، «السلام على من اطاع الله فى سره و علانيته: سلام بر كسى كه در آشكار و نهان اطاعت خدا كرد»، «السلام على من جعل الله الشفاء فى تربته: سلام بر كسى كه خداوند شفا را در تربت او قرار داده است»، «السلام على من الاجابه تحت قُبـته: سلام بر كسى كه دعا زير گنبدش اجابت ميشود»، «السلام على مَنِ الائمه من ذريته: سلام بر كسى كه امامان از فرزندان او هستند».
در روايتى نيز آمده است: «انه سبحانه، عوض شهادَته بثلاث خصال جعل الشفاء فى تربته و اجابه الدعاءِ تحت قبته والائمه من ذريته:خداوند سبحان در ازاي شهادت امام حسين، سه موهبت به او عنايت كرد: شفا در تربتش، اجابت دعا در زير گنبدش و ائمه را از ذريهاش قرار داد»؛ لذا امام صادق عليه السلام به هنگام بيماري، دستور دادند شخصى به كربلا برود و برايشان دعا كند.
4ـ1. سلام بر حسينيان
ياران امام حسين عليه السلام اصحاب فداكارى بودند كه در رأس اصحاب و ياران تمام انبيا و اوليا بوده و هستند؛ همان طورى كه امام خود فرمود: «انى لا اعلم اوفى و لا خيراً من اصحابى: من يارانى باوفاتر و بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم.» امامزمان(عج) بر ياران پاكباز و سربازان مخلص، سلامهايى ميكند كه مانند سلام بر مولايشان است، تا زائران بياموزند براى ياورى ولى زمان چگونه بايد بود:
ـ «السلام على النفوس المصطلمات: سلام بر بدنهاى به زنجير كشيده شده».
ـ «السلام على الارواح المختلسات: سلام بر روحهاى به پنهانى برده شده».
ـ «السلام على الاجساد العاريات: سلام بر پيكرهاى عريان».
ـ «السلام على الجسوم الشاحبات: سلام بر جسمهاى نحيف و رنگ باخته».
ـ «السلام على الابدان السليبه: سلام بر بدنهاى جامه ربوده».
ـ «السلام على المجدلين فى الفلوات: سلام بر جنگاوران بيابان».
ـ «السلام على النازحين عن الاوطان: سلام بر دورافتادگان از وطن».
2. دلدادگى به امام حسين(ع)
خدمت در محضر سالار شهيدان و توفيق يارى حضرت و شمشير زدن در ركاب او، از بزرگترين توفيقات الهى بود كه نصيب برخى از خواص آن عصر شد. امام زمان(عج) نيز عاشق جد بزرگوار خود و مشتاق خدمت به اوست و به ما نيز ميآموزاند كه بايد اين چنين بود كه ميفرمايد: «اگر روزگار مرا به تأخير انداخت و مقدرات از يارى و نصرت تو در روز عاشورا بازداشت، صبح و شام بر تو ندبه ميكنم و به جاى قطرات اشك برتو خون ميگريم».
3. اوصاف، ويژگيها و سيرت حسيني
امام زمان(عج) در اين باره ميفرمايد: امام حسين(ع) داراى حسب و نسب شريف و ارزشمند و منقبتهاى فراوان و سوابق درخشان و متخلق به اخلاق نيكو است. به نمونههايى از اين فضايل در چهار بخش اشاره مىشود:
1ـ3. فعاليتهاى اجتماعى: حضرت در اين خصوص خطاب به جد بزرگوارشان مىگويد: «اشهد انك قد اقمت الصلاه و آتيتالزكاه و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر و العدوان: گواهى ميدهم كه تو نماز را بر پا داشتي و زكات پرداختي…»، «و سننتَ السنن واطفأت الفتن و دعوتَ الى الرشاد و اوضحْتَ سبل السداد: سنتها را انجام دادي و آشوبها را فرو نشاندى، به پاكى و راستى خواندي و راههاى صلاح را روشن و مبين ساختى»، «و لعماد الدين رافعا و للطغيان قامعا و للطغاه مقارعا و للامه ناصحا: بر پا دارندة پايه و اساس دين، و درهم كوبنده طغيان و سركشى، سختگير و كوبنده بر آشوبگران و طغيانگران و نصيحتگر امت بودى».
«تَحوط الهُدى و تنصره و تبسط العدل و تنشره و تنصرالدين و تظهره، و تَكف العابِثَ و تَزجره و تأخذ للدنى من الشريف، و تساوى فى الحكم بين القوى والضعيف: نگاهبان هدايت و ياور دين، گستراننده عدالت و ياريگر و نمايانگر دين بودى. بازيچه دين را از كارش باز داشتي و او را منع نمودى. حق زيردستان را از مواليشان گرفتي و بين قوى و ضعيف در قضاوت به مساوات رفتار كردى».
2ـ3. مطيع بودن: اين قسمت جلوهاى خاص دارد و به زائر ميآموزاند: بايد مطيع مولاى زمان بود: «و كنتَ لله طائعاً و لجدك محمد صلى الله عليه وآله تابعاً و لقول ابيك سامعا و الى وصيه اخيك مسارعا: همواره نسبت به خدا فرمانبردار و نسبت به جدت، پيرو و نسبت به فرموده پدرت، مطيع و شنوا بودى و وصيت و سفارش برادرت را به انجام رساندى».
3ـ3. مردم و اسلام: در اين قسمت، امام حسين عليهالسلام چنين توصيف شده است: «كنتَ ربيع الايتام و عصمه الانام و عز الاسلام و معدن الاحكام و حليف الانعام سالكاً طرائق جدك و ابيك: تو بهار يتيمان و ملجأ و پناهگاه مردم و عزت اسلام و كانون احكام و هم پيمان بخششها و نيكو كارى، رهرو راه جدت و پدرت بودى»؛ «و للاسلام و المسلمين راحما و للحق ناصرا و عند البلاء صابرا و للدين كالئاً و عن حوزته مراميا: براى اسلام و مسلمين مهربان و ياور حق و صبور و بردبار در هنگام بلا و محافظ دين و نگهبان آن بودى».
4ـ3. عبوديت: سالار شهيدان كه به بيان امام زمان شب زندهدار (متهجداً فى الظلم) و عابد و زاهد روزگار خويش بود، به ما درس چگونه زيستن را مىآموزد. اين مبحث نقطه مهمى در اين زيارت و داراى معانى بلندى است: «كنت للرسول صلى الله عليه وآله، ولداً و للقرآن سنداً و للامه عضدا…: تو براى پيامبر، فرزند و براى قرآن، سند و براى امت، بازويى بودى. در طاعت خدا تلاشگر و نسبت به عهد و پيمان، حافظ و مراقب بودى. از راه فاسقان سر برمىتافتى و هر چه توان داشتى، در راه احياى احكام خدا بذل نمودى. ركوع و سجود طولانى داشتى و نسبت به دنيا زاهد و پارسا بودى و با ديده وحشتزده بدان نگاه ميكردى». امام زمان(عج) در اين عبارتِ بسيار جالب و جامع، جد بزرگوار خود را با ده عنوان وصف كرده است كه به نحو مستقيم يا غيرمستقيم، عبوديت حضرتش را بازگو ميكند:
ـ امام حسين فرزند رسول خداست.
ـ او سند و پشتوانه قرآن (روح قرآن) است.
ـ توان اسلام، امامت است و امام حسين عليهالسلام بازوى پرتوان امت و دين اسلام در همه اعصار است.
ـ در راه اطاعت پروردگار سختكوش و تلاشگر بود.
ـ آن بزرگوار نگهدار عهد و ميثاق است و با خدا و خلق او در عهد و پيمان، استوار و با وفاست.
ـ آن حضرت از راه و روش فاسقان رويگردان بود و از راه مسامحه و مداهنه وارد نمىشد.
ـ سوز حضرت دردمندانه بود؛ مانند كسى كه بار سنگينى از غصه در دل دارد و درد سينهاش جراحتى التيامناپذير است.
ـ آن حضرت ركوع و سجدههاى طولانى داشت.
ـ نسبت به دنيا زاهد و بى علاقه بود.
ـ نظر او به دنيا، نظر وحشتزدگان بود و آنجايى كه نظر ديگران به دنيا عاشقانه و دل پسندانه بود، نظر حضرت، مانند انسان هراسان بود.
4. طرح نهضت و زمينههاى قيام
هر واقعه و انقلابى كه در جهان به وقوع ميپيوندد، نتيجه علل و عواملى است كه در به وجود آمدن آن، نقش بهسزايى دارد. پيدايش پديده عاشورا نيز مرهون علل و عواملى است كه رهبر اين قيام، آنها را بازگو فرموده است. علتهايى مانند: فساد دستگاه خلافت و رهبرى، ظهور بدعتها، انحطاط اخلاقى و خطر بازگشت به جاهليت، بى عدالتى و گسترش ظلم و منكرات و… از جمله عوامل قيام سالار شهيدان است. امام زمان(عج) در اين خصوص خطاب به جد بزرگوارش ميگويند: «حتى اذا الجور مَد باعَهُ، واسفر الظلمُ قِناعه و دَعَا الغى اَتباعه، و انت فى حرم جدك قاطن و للظالمين مباين…: تا آنگاه كه ظلم و بيداد دست از آستين بيرون آورد و با سلاح به ميدان آمد و گمراهان در ضلالت خود غرق شدند؛ در حالى كه تو در حرم جدت ساكن، و از ستمگران دورى گزيده بودى، در خانه و محراب به سر برده، از اميال و شهوات بر كنار و با قلب و زبان به مقدار توان زشتى را زشت ميشمردى».
«ثم اقتضاكَ العِلْم للانكار، و لِزَمكَ ان تجاهد الفجار، فَسِرْتَ فى اولادك و اهاليكَ و شيعتك و مواليك…: آنگاه كه موقعيت مقتضى گرديد، پرچم مخالفت برداشتي و با مخالفان كارزار كردى، با فرزندان و خاندان و پيروان و دوستان به راه افتادي و با حكمت و پند و اندرزهاى نيكو به سوى خداوند خواندي، و به بر پا داشتن حدود و فرمانبرى از معبود امر نمودى و از پليدى و سركشى بازداشتي و با ظلم و ستم مقابله كردى».
5. توصيف صحنه كربلا
اين بخش نقطه اوج اين مرثيه جانسوز است و هر انسانى كه توصيف اين صحنهها را ميشنود، آبشار اشك و طوفان غم و اندوه، امانش را مىبُرد. امام زمان عليهالسلام در اين قسمت ميفرمايد: «پس از آنكه آنان را از كار خود بازداشتي و حجت و دليل را برايشان تأكيد نمودى؛ بيعتت را شكستند و بر پروردگار و جدت خشم گرفتندو با تو جنگيدند. و آن شخص ملعون به لشكريانش دستور حمله داد، تو را از آب و وارد شدن به آن بازدارند… تيرها و سنگها را به طرف تو پرتاب كردند و دستهاى جنايتكارشان را براى نابوديات گشودند… پس از هر سو تو را محاصره كردند و زخمهاى عميق بر تو وارد ساختند… تا اينكه تو را از اسبت انداختند و مجروح بر زمين افتادى، اسبها با سمهايشان بر تو تازيدند و ستمگران شمشيرهاى برانشان را بر تو فرود آوردند…و الشمر جالس على صدرك، و مولغٌ سيفه على نحرك، قابض على شيبك بيده، ذابح لكِ بمُهَندِهِ: در حالى كه شمر بر روى سينهات نشسته و شمشيرش را بر گودى زير گلوى تو فرو برده و محاسنت را با دستش گرفته بود، سرت را با شمشير خود بريد!»
6. مرثيه و مصيبت بعد از عاشورا
ظلم و ستم يزيديان با كشتن فرزند پيامبر خدا صلى الله عليه وآله پايان نپذيرفت و كينههاى خود را ادامه دادند. امام(عج) در اين مورد مىفرمايد: «و رُفع على القناه رأسُكَ و سُبى اهلُكَ كالعبيد، وصُفدوا فى الحديد، فوق اَقتابِ المطياتِ، تلفحُ وجوهُهُم حر الهاجرات، يُساقون فى البراري والفلوات، ايديهم مغلوله الى الاعناقِ، يُطافُ بهم فى الاسواق: سرت بر فراز نيزه قرار داشت و خانوادهات همچون بندگان اسير و در غل و زنجير قرار گرفتند. چهره شان از گرما مىسوخت و در بيابانها و دشتهاى پهناور پيش برده ميشدند، دستهايشان به گردن آويخته و در بازارها آنان را ميگرداندند».
7. بازتاب اين جنايات
در جايى كه: «اذا مات العالم ثلم فى الاسلام ثلمه لا يسدها شىء» است، با شهادت امام حسين عليهالسلام عالم چطور خواهد بود؟ امام زمان(عج) اين ضايعه عظمى را مساوى با كشتن اسلام و… بيان مىفرمايد: «واى بر سركشان گنهكار! به كشتنت اسلام را كشتند و نماز و روزه را بيهوده و مهمل گذاشتند. سنتها و احكام را شكستند و پايههاى ايمان را نابود كردند. آيات قرآن را تحريف و در فساد و دشمنى سخت تلاش نمودند… كتاب خدا رها شد و به حق خيانت گرديد».
«وفقد بفقدك التكبير والتهليلُ والتحريم والتحليلُ والتنزيل والتأويلُ وظهر بعدك التغيير والتبديلُ والالحاد والتعطيلُ والاهواء والاضاليلُ والفتن والاباطيل: با رفتن تو، الله اكبر، لااله الاالله، حرام و حلال، تنزيل و تأويل از ميان رفت. پس از تو تغيير، تبديل، بى دينى، كفر، خواهشهاى نفسانى، گمراهىها، آشوبها، بيهودگىها و باطلها آشكار شد».
8. بازتاب اين مصيبت در هستي
عظمت اين مصيبت به نحوى است كه سرتاسر هستى، عزادار و به ماتم و سوز و ندبه نشستند: «پيامبر آشفتهخاطر شد و دلش گريست و به خاطر تو فرشتگان و پيامبران به او تسليت گفتند و به خاطر تو مادرت زهرا سوگوار و مصيبتزده شد. فرشتگان مقرب براى سوگوارى و تسليت گفتن به پدرت امير مؤمنان نزد او ميرفتند و برايت در اعلى عليين مجلس عزا و ماتم بر پا شد… آسمان و ساكنانش، بهشت و خزانهدارانش، و كوههاى گسترده بر روى زمين و كرانههايش، و درياها و ماهيانش، و جنيان و فرزندانشان و خانه خدا و مقام ابراهيم و مشعرالحرام و حل و احرام براى تو گريستند».
9. نيايش و دعا
چه زيبا و پر بهاست كه عرض ارادت به ساحت مقدس سالار شهيدان را وسيلهاى براى ارتباط و انس با خداوند متعال قرار داد. «دعا» سبب بينش و معرفت عميق، موجب آرامش و سكون نفس و تشخيص رذايل از فضايل، محرك به سوى خوبيها، بازدارنده از كژيها، سازنده روح و روان و ايجادكننده روح تعهدات اجتماعى است. انگارههاى ياد شده در اين بخش از اين زيارت مقدس، موج مىزند. علاوه بر آنكه امام زمان(عج) ضمن دعاها به ما ميآموزد كه در اين هنگام، توسل به ائمه اطهار تنها راه است و با سير در اين دعا مىآموزيم كه محور دعاها چه باشد و چگونه دعا كنيم.
10. نماز زيارت:
شايان توجه است كه مكمل اين زيارت ـ خصوصاً قسمت اخير آن ـ نماز خاص زيارت است كه با سورههاى انبيا و حشر خوانده مىشود و داراى يك دعاى بسيار عالى در قنوت است.
دو پرسش و پاسخ:
1. چرا زيارت ناحيه در مفاتيح نيامده است؟
هر مؤلفى با ديد خاصى به تدوين كتاب ميپردازد؛ مثلا سيد رضى ـ كه سخنان حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام را جمعآورى نموده، توجهش بيشتر به فصاحت و بلاغت بود؛ لذا برخى از سخنان حضرت را نياورد. حتى مفاتيح الجنان از 54 دعاى صحيفه سجاديه، فقط دعاى «مكارم الاخلاق» را ذكر نموده است. البته محدث عالى مقام شيخ عباس قمى(ره) در كتاب نفسالمهموم به بخشى از اين زيارت استناد و اشاره كرده است.6 بنابراين شايد به خاطر طولانى بودن اين زيارت و ذكر كردن «زيارت عاشورا» در مفاتيحالجنان، ايشان ذكر آن را لازم ندانسته است.
2. آيا زيارت ناحيه مستند است؟
اين زيارت از طريق يكى از نايبان خاص امام زمان(عج) به دست برخى از اساتيد شيخ مفيد و سپس به شيخ مفيد و سيد مرتضى و ابن مشهدى رسيده است. «زيارت ناحيه» داراى سندهاى مختلف و معتبر بوده، در كتابهاى اين سه بزرگوار ثبت و ضبط گرديده است. متأخرين از سيد بن طاووس تا زمان حال نيز آن را نقل و صريحاً تأييد كردهاند. ضمن آنكه مضامين اين زيارت همسو با روايات و ساير زيارتهاست و عبارات گويا و معانى عميق و دقيقش، شاهد صدقى است كه اين زيارت از ناحيه معصوم صادر شده است. ابن مشهدى در كتاب «المزار الكبير» اين زيارت را نقل نموده و در مقدمه كتابش نيز فرموده است: «فقط احاديث مستند و صحيح را در اين كتاب مىآورم.»
در ميان زيارتهاى سالار شهيدان، دو زيارت از ناحيه مقدسه رسيده است: الف) زيارتى توسط شيخ محمد بن غالب اصفهانى در سال 252ق براى ابومنصور بن عبدالمنعم بن نعمان بغدادى صادر شده كه در آن اسامى هشتاد نفر از اصحاب امام حسين(ع) آمده است. اين زيارتنامه با توجه به تاريخ صدورش مربوط به امامهادىعليهالسلام است و متن آن در كتابهاى زير آمده است: اقبال، بحارالانوار، عوالم، ناسخالتواريخ، كتاب الدعا والزياره، رمز المصيبه، انصارالحسين. ب) زيارتى از ناحيه مقدسه توسط يكى از نواب آن حضرت رسيده كه در منابع زير آمده است: شيخ مفيد (مزار، مخطوط)، المزار الكبير، بحارالانوار، كتاب الدعا والزياره، رمز المصيبه، الصحيفه الهاديه، الصحيفه المهدويه، كلمه الامام المهدى عليهالسلام. براى زيارتنامه شروحى نوشته شده كه از آن جمله است:
1ـ الذخيرهالباقيه، محمدجعفر شاملى شيرازى، (فارسى).
2ـ الشمس الضاحيه، جمعى از علما، (فارسى).
3ـ تحفه قائميه، حاج شيخ محمدباقر فقيه ايمانى (فارسى).
4ـ كشف داحيه، برخى از علماي هند، (اردو).
5ـ همره نور، شرح زيارت ناحيه مقدسه، سيد هدايتالله طالقانى.
6ـ سلام موعود، (بيان تحليلى و توصيفى زيارت ناحيه مقدسه)، دكتر محمد رضا سنگرى
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج