خانه » همه » مذهبی » سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (3)

سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (3)

سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (3)

حديث‌شناسان در شرح و توضيح واژه «حفظ» در حديث اربعين، معاني متعددي را برشمرده اند و هر محدثي، در جهت تبيين مراد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله ) از ذكر اين واژه، قولي گفته است و مجموعاً بالغ بر هشت قول مي شود كه در زير بدان‌ها اشاره مي نماييم و در پايان، نظر خويش را ذكر مي كنيم:

8bdcad14 6253 4210 a978 f9ecc88177f1 - سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (3)

sa3843 - سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (3)
سيري در فقه الحديث «حديث اربعين» (3)

 

نويسنده: سيد مصطفي احمدزاده*

 

حال كه از صحت حديث اربعين اطمينان حاصل نموديم، در اين قسمت به شرح و توضيح و فقه الحديث اين حديث مي پردازيم.

فقه الحديث حديث اربعين
 

در اين قسمت به بررسي عبارات حديث مي پردازيم تا گوشه هايي از مفاهيم و معاني بلندمرتبه اين حديث شريف را فراروي علاقه مندان قرار دهيم.

معاني واژه حفظ
 

حديث‌شناسان در شرح و توضيح واژه «حفظ» در حديث اربعين، معاني متعددي را برشمرده اند و هر محدثي، در جهت تبيين مراد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله ) از ذكر اين واژه، قولي گفته است و مجموعاً بالغ بر هشت قول مي شود كه در زير بدان‌ها اشاره مي نماييم و در پايان، نظر خويش را ذكر مي كنيم:

1. به ذهن سپردن
 

بعضي از شارحان گفته اند كه مرادِ از «حفظ» همان حفظِ در ذهن است؛ چرا كه در زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله )، نگارش به شكل محدودي بود و حتي تا اوايل قرن دوم، منع نگارش حديث، ميدان را بر كاتبان حديث تنگ كرده بود؛ به طوري كه تنها روش انتقال احاديث، نقل سينه به سينه بود. از اين رو، محدثان حديثي را سَره مي دانستند كه راوي از حافظه خود نقل كرده باشد و به احاديثي كه از روي نوشته نقل مي شد، با ديدِ احتياط مي نگريستند. (1)

2. پراكندن در ميان مسلمانان
 

«نووي» معتقد است كه مرادِ از حفظ حديث، نقلِ حديث در ميان مسلمانان است؛ هرچند كه راوي آن، حديث را حفظ نباشد و معناي آن را هم نداند. دليل وي نسبت به اين گفتار، اين است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله ) در اين حديث، نتيجه حفظِ چهل حديث را، بهره مندي مسلمين از اين احاديث برشمرده است و خاطرنشان مي سازد كه اگر مرادِ از حفظ، همان به خاطر سپردن و از بَركردن باشد، ديگر اين شرط حاصل نمي گردد و در پرتوِ اين معنا، انتفاع مسلمين كه نتيجه اصلي اين حديث شريف است كم رنگ و حتي بي نتيجه خواهد ماند. (2)
از جمله احاديثي كه گفتار بالا را تأييد و تصديق مي كنند، حديث صحيح و معروفي است كه از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله ) بدين عبارت نقل شده است:
رَحِمَ اللهُ امرءاً سَمِعَ مَقالَتِي فَوَعاهَا فَأداها كَمَا سَمِعَها، فَرُبَ حامِلِ فَقهٍ ليسَ بِفَقيهٍ. و في روايه يٍ: فَرُبَ حامِلِ فقهٍ إلي مَن هُوَ أفقهَ مِنهُ. (3)

3. كتابت و تحرير
 

بعضي را گمان بر اين است كه منظور از «حفظ»، نگارش حديث است. در توضيح ديدگاه خود گفته اند: دامنه حفظِ حديث در سايه نگارش بسي گسترده تر و ماندگارتر از حفظ حديث در پرتو حافظه است؛ زيرا نگارش نه تنها موجب حفظ احاديث مي گردد، بلكه سبب مي شود تا آيندگان را به كار آيد و ايشان را راه نمايد. از طرف ديگر، نگارش حديث زمان و مكان را در مي نَوَردَد و فراتر از حفظِ در ذهن، بهره هاي فراواني را نصيب مسلمانان مي سازد كه از طريق حفظِ در خاطر، ميسور نيست. احاديث متعددي كه در باب توصيه به نگارش احاديث از پيامبر (صلي الله عليه و آله ) نقل شده است، شاهدي بر اين مدعاست. (4)

4. حفاظت از تغيير و تحريف
 

طرفداران اين نظر، به خاطرسپردن و نگارش احاديث را مقدمه اي بيش نمي شمارند، بلكه بر نتيجه آن كه همانا حفظ از تغيير و تحريف است، پاي مي فشارند. بنابراين، مرادِ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله ) را از ذكر واژه «حفظ» به نتيجه آن كه مهم‌تر است برمي گردانند، هرچند كه از مقدمه هم غافل نيستند. (5)

5. تدريس، تصحيح و روايت
 

بديهي است كه تدريس روايات، انتقال احاديث از استادان و مشايخ به شاگردان، بحث‌ هاي حديثي در ميان محدثان، پرداختن به ارزيابي احاديث و بازشناساندن احاديث سره از ناسره طبق قواعد و اصول علم الحديث، همه و همه باعث رواج و توسعه حديث در ميان مسلمانان مي گردد و حفظِ احاديث را درپي دارد. (6)

6. حفظ معاني، تفكر در مفاد حديث، استنباط حِكَم و معارف
 

يكي ديگر از معاني «حفظ»، حفظ بطنِ حديث است. به ديگر سخن، معاني و معارفِ ژرفِ احاديث است كه انسان را به سرمنزل سعادت مي رساند. درك و فهم احاديث است كه بصيرت لازم را به مسلمانان مي دهد تا در پيچ و خم زندگي روزمره، فرامين حياتبخش اسلام را به كار گيرند و در جهت حل مشكلات خود قيام كنند. اينجاست كه اهميت تفكر در احاديث و استنباط احكام و معارف، جايگاه واقعي خود را مي يابد. معتقدان اين ديدگاه، حفظِ معنا را بر حفظِ لفظ ترجيح مي دهند و مرادِ پيامبر را از ذكر واژه «حفظ»، معرفت و شناخت صحيح و عميق احاديث مي دانند و تتمه حديث را بعثه الله فقيها عالماً مستند خود ساخته اند. (7)

7. عمل
 

عده اي برآن‌اند كه حفظ احاديث به هرشكلي، تا زماني كه در عمل پياده نشود، سودي در پي نخواهد داشت. انتقال احاديث از يك نسل به نسل ديگر، جز «عمل»، هدفِ ديگري را به دنبال ندارد. اينان معتقدند كه در سايه عمل به احاديث، مي توان بر مسند فقها و علما و شهدا تكيه زد و مورد شفاعت پيامبر (صلي الله عليه و آله ) قرارگرفت. بنابراين، حفظ را در عمل خلاصه مي كنند. (8)

8. تحمل حديث از يكي از طرقِ هشتگانه
 

دانشمندانِ علم حديث، طُرُق انتقال حديث را از استاد به شاگرد در هشت وجه منحصر نموده اند. هريك از اين روشها، به نحوي در حفظِ احاديث دخالت دارند. اينان معتقدند كه مقصود از «حفظ» در اين حديث شريف، همان طرق هشتگانه است كه ارتباط تامي در حفظ احاديث دارند.
براي مزيد فايده قول استاد جلالي را در باره واژه «حفظ» كه حاوي نكاتِ ظريفي است مي آوريم. ايشان مي فرمايند:
معناي حفظ در اين احاديث، به معني تعقل و تفكر است؛ هرچند در كتب لغت كه معاني مختلف يك لغت را باتوجه به زمان‌ هاي مختلف كه آن لغت، معاني مختلفي را به خود مي گرفته است، ذكر مي كنند، و ليكن در ميان معاني لغتِ «حفظ»، معناي تعقل و‌انديشيدن ذكر نشده است. با وجود اين مسأله، «حفظ» در اين احاديث به معناي «تعقل و‌انديشيدن» است؛ زيرا صرف حفظ احاديث معصومين (عليهم السلام) ما را به سعادت دنيا و آخرت نمي رساند و هر انسان عاقلي تصديق مي كند كه مراد از حفظِ احاديث، حفظِ طوطي وار نيست، بلكه مراد تفكر و ‌انديشيدن در باره معناي و مفهوم آن احاديث و در مرحله بعدي عمل كردن به آن احاديث است كه شرط لازم براي دستيابي به سعادت ابدي است.(9)
اما اين معنا، از دلِ معاني حفظ به دست مي آيد؛ چرا كه يكي از معاني حفظ، دوري از لغزش و انحراف است و محافظه ي يعني مواظبت؛ همان طور كه در قول خداوند است كه: حَافِظوا عَلَي الصَلَواتِ. (10) يعني نماز را بپا داريد و مواظب وقت اقامه آن باشيد. انسان در اثر تفكر و ‌انديشيدن مي تواند راه را از چاه باز شناسد و از لغزش و انحراف دوري كند.
اين گفته ما را اقوال ادبا و علما تصديق مي كند؛ همان گونه كه از ابن دأب نقل شده است. و همين طور سيد علي خان مدني مي فرمايد: گاهي مراد از حفظ، نيروي دروني است كه فهم و ‌انديشه از آن نشأت مي گيرد و گاهي به خودِ اين نيرو، حفظ گفته مي شود و گاهي براي ضبط چيزي در اين نيرو از كلمه حفظ استفاده مي شود. لذا حفظ به معناي تعقل و‌انديشيدن است. از همين مقوله است، قول امام صادق (عليه السلام) كه فرمودند: «اُكتُبوا فَإنَكم لاتَحفَظُونَ حتي تَكتُبُوا» (11) و قال ايضاً: «أما أنكم لَن تَحفَظوا حتي تَكتُبوا».(12) از خلال احاديث أئمه اين نكته آشكار مي گردد كه همان گونه كه شخصيت اين بزرگان ظاهري دارد و باطني، سخنانِ حكيمانه اينان هم ظاهري دارد و باطني. ظاهر را عوام مي فهمند و باطن را اهلش. از امام صادق (عليه السلام) نقل است كه:
إنَ حَدِيثَنا صَعبٌ مَستَصعَبٌ لايَحتَمِلُهُ إلا مَلَكٌ مُقَرَبٌ، أو نَبِي مُرسَلٌ، أو عَبدٌ امتَحَنَ اللهُ قَلبَهُ للإيمانِ، أو مَدينه يٌ حَصينه يٌ القَلبُ المُجتَمَعِ. (13)
همچنين از ايشان نقل است كه فرمود:
إنَ الكَلِمَه يَ مِن كَلامِنا لَتَنصَرِفُ عَلَي سَبعينَ وَجهاً لنا مِن جَميعِهَا المَخرَجُ. (14)
بنابراين احاديث، مي توان گفت كه «حفظ» داراي مراتبي ظاهري و باطني است و مراد پيامبر ازكلمه «حفظ» اراده تمامي معاني ظاهري و باطني بوده است.
حفظ، نگارش، انتقال، كتابت و تحرير، حفاظت از تغيير و تحريف، تدريس و تصحيح و تحمل حديث؛ معاني ظاهري حفظ را شامل مي شوند كه هر يك به نوبه خود دامنه وسيع‌تري را شامل مي شود و معاني تفكر و تعمق در احاديث، استنباط احكام و معارف، عمل به مضامين احاديث از جمله معاني باطني حفظ هستند. لازم به توضيح است كه ارتباط عميقي بين معاني ظاهري و باطني نهفته است كه انصراف از هر يك، انصرافِ ديگري را در پي خواهد داشت و بي توجهي به هر معنايي از معاني بالا، تنگ تر كردن دامنه حفظ است. بنابراين، مراد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله ) از ذكر واژه «حفظ» باتوجه به قسمت‌ هاي مختلف حديث از جمله انتفاع مسلمين، توجه به امور ديني، قرارگرفتن در مقام فقها و علما و شهدا و شفاعت از جانب پيامبر (صلي الله عليه و آله ) اين است كه حفظ در گفتار، رفتار و كردار جاري و ساري است. به ديگر سخن، دايره حفظ آن قدر وسيع است كه حفظ به هر شكلي خواه در غالب گفتار و نوشتار و خواه در مقام عمل و كردار را شامل مي شود و هر مرحله اي نسبت به اهميت آن از جايگاه خاصي برخوردار است. بديهي است كه هيچ گاه گفتار و نوشتار به پايه عمل نمي رسند و تأثير عمل در جامعه بسي فراتر از حدود زبان است.
حفظ حديث تعبيري شامل و فراگير فهم و درك و عمل است و كنايه اي است از لزوم اهتمام جدي و همه جانبه به كلام معصومين (عليهم السلام). حفظ و به خاطرسپردن ظاهر هر حديث، به نوبه خود نيازمند تكرار و ممارست است تا الفاظ و جملات آن به درستي در ذهن و حافظه بماند. همين طور، فهم و درك يك حديث نيز طبعاً محتاج به دقت و كنجكاوي و ممارست كافي است، تا بتوان در سايه دقت و تحقيق به مقاصد كلام معصوم واقف شده و معارف ديني را به درستي درك و آن رادر مرحله عمل به كار بست و نقش هدايت‌گر آن را در ميان هزاران ضلالت و گمراهي، در وجود خود و ميان جامعه خود عينيت بخشيد. (15)

معناي واژه علي اُمتي
 

لفظ «علي» در اين حديث به معناي خود كه «بَر» است، مناسب مقام نيست و ظاهر اين است كه به معناي «لام انتفاع» باشد؛ يعني: «كسي كه از جهت انتفاع امت من چهل حديث حفظ كند». چنان كه در آيه شريفه: وَلِتُكَبِروُا اللهَ علي ماهَديكُم (16) حرف علي به همين معناي آمده است؛ يعني «و لتكبروا الله لما هديكم» كه بنابراين وجه معناي آيه به صورت لاجل هدايته اياكم باز مي گردد؛ يعني: «به بزرگي ياد آوريد حضرت عزت را از جهت هدايتي كه شما را به راه حق كرده است».
قابل توجه است که در بعضي روايات به جاي «علي اُمتي»، «من امتي» نقل شده است. (17)اما بعضي معتقدند كه «علي» در اين حديث به معناي «مِن» است؛ چنان كه در آيه مباركه الَذين اِذا اكتالُوا عَلَي الناسِ يَستَوفُونَ (18)همين احتمال داده شده است كه به معناي «من الناس» است.
(19) شيخ بهايي دو احتمال ديگر را ذكر نموده و گفته است:
«علي» به معناي «مِن ابتدا» باشد؛ يعني: «كسي كه حفظ كند و فراگيرد از امتِ اجابت من، نه از جمعي كه به حِليه اسلام مُحَلَي نباشند»؛ چه ايشان را قابليت آن نيست كه از ايشان اخذ حديث نمايند. اگر گويند: بنابراين لازم مي آيد حديثي كه از پيغمبر (صلي الله عليه و آله ) فراگرفته شده بيرون رود؛ چرا كه بر آن صادق نمي آيد كه از امت فراگرفته شده است. جوابش آن است كه: حكم آن به قياس به طريق أولي معلوم مي شود؛ چه هرگاه حديثي كه از امت فراگرفته شود بر حفظ آن، اين ثواب مترتب باشد بر حفظ حديثي كه از پيغمبر (صلي الله عليه و آله ) شنيده شده باشد، به طريق أولي مترتب خواهد بود. و مي تواند بود كه به معناي «مِنِ تبيين» باشد؛ يعني «كسي كه حفظ كند و از امت اجابت من باشد»، يعني: عروس اعتقاد را به زيور اسلام آراسته باشد. واللَه أعلم. (20)

پي نوشت ها :
 

* استاديار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي
1) بحارالأنوار، ج2، ص156 .
2) الأربعين انوويه، ص13 .
3) بحارالأنوار، ج2، ص161 .
4) بحارالأنوار، ج2، ص156 .
5) ترجمه و شرح اصول كافي، ج1، ص62 .
6) زلال المعين في احاديث الأربعين، ص8 .
7) اربعين حسينيه، ص13 .
8) اربعين حديث، ص16 .
9) شرح الاربعين النبويه، ص477 .
10) سوره بقره، آيه 238 .
11) الكافي، ج1، ص52 .
12) بحارالأنوارف ج2، ص153 .
13) الأمالي (المجالس)، ص4 .
14) معاني الاخبار، ص2 .
15) اربعين حسينيه، ص16 .
16) سوره بقره، آيه185 .
17) الخصال، ج2، ص150 .
18) سوره المطففين، آيه83 .
19) اربعين حسينيه، ص16 .
20) اربعين، ص33 .
 

منبع: نشريه علوم حديث شماره 57

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد