شاخص هاي دينداري در روايات (3)
شاخص هاي دينداري در روايات (3)
تحليل و استنتاج
اکنون در صدد تحليل و استنتاج مفاهيم به دست آمده از مباحث قبل هستيم که بر اساس روايات استخراج شده از کتب شيعه و اهل سنت صورت مي گيرد. لذا ممکن است موارد ديگري نيز يافت شود. بنا بر اين، ابتدا جدول هايي را ـ که ما حصل روايات چهار واژه (اسلام، ايمان، دين، شيعه) است ـ مي آوريم و تحليلي از داده ها بر پايه و تکرار مؤلفه ها به دست مي دهيم؛ با توجه به اين نکته که بعضي از امور به مذهب اختصاص دارد و ضرورت دين نيست.
براي پي بردن به مهمترين شاخصه هاي دينداري، بر اساس جدول هاي مذکور ـ که ما حصل روايات استخراج شده است ـ آنها را بر اساس تکرار در سلب و ايجاب رده بندي کرديم، بدين گونه که مؤلفه اي که در روايات، چهار واژه اصل دينداري (اسلام، ايمان، دين، شيعه) تکرار شده باشد، نسبت به بقيه عناويني که در سه يا دو يا يک مورد تکرار شده اند، رتبه اول، و مؤلفه اي که در سه مورد تکرار شده باشد، رتبه دوم و مفاهيمي که در دو مورد تکرار شده است، رتبه سوم و در نهايت، مؤلفه اي که در يک مورد تکرار شده است، رتبه چهارم را به خود اختصاص داده است.
گفتني است اين رتبه بندي، چنان که در مورد مؤلفه هاي اثباتي صدق مي کند، در مورد مؤلفه هاي سلبي نيز صادق است؛ يعني مؤلفه اي که هم در سلب و نيز در ايجاب رتبه اول را دارا باشد، از اهميت مضاعفي برخوردار مي گردند؛ از جمله صدق و راستگويي ـ که نقطه مقابل آن دروغگويي است ـ و يا امانتداري ـ که نقطه مقابل آن، خيانت در امانت است ـ .
شايان ذکر است که از ميان 63 شاخصه 37 مورد مربوط به حوزه زندگي فردي و 26 شاخصه مربوط به زندگي اجتماعي است ولي نکته قابل توجه اين است که مهمترين يافته ها بر اساس تکرار در سلب و ايجاب به شاخصه هاي حوزه زندگي اجتماعي اختصاص دارد؛ به طوري که از بين شانزده مورد که رتبه اول داراست، نه مورد آن مربوط به مفاهيم اجتماعي است که جدول ذيل گويايي آن است:
مهم ترين يافته ها براساس تكرار در سلب و ايجاب به شاخصه هاي حوزه زندگي اجتماعي اختصاص دارد؛ به طوري که از بين شانزده مورد که رتبه اول داراست، نه مورد آن مربوط به مفاهيم اجتماعي است که جدول ذيل گوياي آن است:
نتيجه
در نگاه عاميانه معمولاً دين داري را در ظاهر افراد و انجام دادن کار هايي فقط عبادي از قبيل نماز خواندن و روزه گرفتن و ذکر و تسبيح گفتن و سفر هاي زيارتي رفتن… مي دانند و اگر کسي به اين امور پايبند بود و يا در عزاداري اهل بيت: (عليهم السلام) شرکت کرد، او را ديندار مي نامند و به تبع آن، جامعه اي را در آن مجالس برگزاري دعا و شعائر و جشن ها و اعياد ديني و عزاداري رونق داشته باشد و يا ظواهر ديني به خوبي رعايت شود، آنها را دليل بر دينداري جامعه مي دانند. در مقابل، گروه ديگر، فقط انجام کار هاي فوق را علامت دينداري نمي دانند و معتقدند که در کنار آنها حتي مهمتر از آن علامت هاي دينداري، شاخص هاي چون، صدق و راستگويي و امانتداري، حسن همجواري، عدالت و احترام به حقوق ديگران، و عدم تجسس و دخالت در زندگي ديگران… به دور از ريا و تظاهر است.
با توجه به اين دو ديدگاه رساله حاضر در تاثير ديدگاه دوم شواهدي بيان مي دارد.
1. با توجه به جدول رتبه بندي بر اساس تکرار در سلب و ايجاب شاخصه هاي حوزه زندگي اجتماعي از جمله صدق و راستگويي، عدالت، امانتداري و غيره بالاترين رتبه را نسبت به شاخصه هاي حوزه زندگي فردي به خود اختصاص داده اند.
2. تمام علائمي را که گروه اول با تکيه بر ظاهر افراد براي فرد ديندار بيان مي کنند، بر خلاف معيار هاي گروه دوم، مي تواند بر دلايل مختلفي از جمله ريا و شهرت طلبي و يا از روي عادت صورت بگيرد؛ همچنان که از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است:
لا تغتروا بکثره ي صلاتهم و لا بصيامهم، فأن الرجل ربما لهج بالصلاه ي و الصوم حتي لو ترکه استوحش، و لکن اختبروا عنده صدق الحديث و أداء الأمانه ي؛ (1)
به نماز خواندن و روزه گرفتن آنها فريب نخوريد، زيرا بسا که مرد اُنس گيرد به نماز و روزه تا آنجا که اثر آن را وانهد به هراس افتد، ولي آنها را بيازماييد به راستگويي و امانت داري.
و در جاي ديگر مي فرمايد:
لا تنظروا الي طول رکوع الرجل و سجوده فأنه شيء اعتاده، فلو ترکه استوحش و لکن انظروا إلي صدق الحديث و أداء الأمانه؛ (2)
به طول رکوع و سجود مرد، نگاه نکنيد، زيرا بدان عادت کرده و اگر آن را وانهد، بهراسد؛ ولي نگاه کنيد به راستگويي و امانت داري او.
بنابراين، شاخص دينداري و متدين بودن به صدق حديث و راستگويي و شاخصه هايي از اين گونه است. لذا اگر فردي آش نذري بدهد يا براي اهل بيت (عليهم السلام) عزاداري و گريه کند و يا مردم اطعام دهد و از طرف ديگر دروغ بگويد و يا دزدي بکند يا حيله و نيرنگ به کار ببرد و حقوق ديگران را رعايت نکند، اينها علامت دينداري فرد و به تبع آن دينداري جامعه نيست و اگر فردي نماز بخواند و از سوي ديگر، فحشا و منکرات را مرتکب شود آن فرد ديندار نيست؛ چرا که خداوند متعال و قرآن کريم مي فرمايد: إِنَ الصَلَوه يَ تَنهَى عَنِ الفَحشَاءِ وَالمُنكَرِ. بنابراين، بازدارندگي از فحشا و منکرات شاخص دينداري است.
پس دينداري و دين دار شدن، داراي علايم و نشانه هايي ديگري نيز هست. بنابراين، اگر ما کاري بکنيم که آن حالت ظاهري انجام شود، ولي آن علامت اصل پديد نيايد در امر تحقق دينداري موفق نبوده ايد.
از همين روي، امام صادق (عليه السلام) ميفرمايند:
إن الله عز وجل لم يبعث نبياً إلا بصدق الحديث و أداء الأمانه ي إلي البرِ والفاجرِ؛
خداوند پيامبر را مبعوث نکرد. مگر اين که دعوت به راستگويي و اداي امانت به افراد خوب و بد کرده است.
در جاي ديگر از جمله علتها مقام و منزلت والاي علي (عليه السلام) نزد پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله ) را امانتدار و راستگويي آن امام همام بيان نموده اند:
انظر ما بلغ به علي (عليه السلام) عند رسول الله صلي الله عليه و آله فألزمه، فاًن علياً اًنما بلغ به عند رسول الله بصدق الحديث و أداء الأمانه ي؛ (3)
بنگريد بر آنچه به واسطه آن، علي (عليه السلام) نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) تقرب يافت و بدان بچسب؛ زيرا علي (عليه السلام) همانا به مقامي که نزد رسول خدا رسيده است؛ به واسطه راستگويي و امانتداري است.
كتابنامه :
– الاتقان في علوم القرآن، جلال الدين عبدالرحمان سيوطي، چاپ سوم، تهران: اميركبير، 1376.
– الاحتجاج، ابو منصور احمد بن علي طبري، مشهد مقدس: نشر مرتضي، 1403 ق.
– ارشاد القلوب، حسن بن أبي الحسن ديلمي، انتشارات شريف رضي، 1412 ق.
– اصول الفقه، محمد رضا مظفر، تحقيق: رحمه الله رحمتي اراكي، چاپ دوم، قم: مؤسسه نشر اسلامي، 1423 ق.
– الامالي، شيخ صدوق، محمد بن علي بن حسين بن بابويه قمي، انتشارات كتابخانه اسلاميهف بي جا، 1362 ش.
– اماليف محمد بن محمد بن نعمان مفيد، قم: چاپخانه خيام، 1413.
– بحار الأنوار، محمد باقر مجلسي، بيروت: مؤسسه الوفا، 1404 ق.
– بشاره المصطفي، عمادالدين طبرسي، كتابخانه حيدري، نجف: 1383 ق.
– بصائر الدرجات، محمد بن حسن، فروخ صفار، قم: كتابخانه آيت الله مرعشي، 1404 ق.
– تحف العقول، حسن بن شعبه حراني، قم: انتشارات جامعه المدرسين، 1404 ق.
– تفسير نور الثقلين، عبد بن علي بن جمعه حويزي، چاپ دومف قم: مطبعه العلمي، بي تا.
– تهذيب الاحكام، ابو جعفر محمد بن حسن طوسي، چاپ چهارم، تهران: دارالكتب الإسلاميه، 1365 ش.
– جامع الأخبار، تاج الدين شعيري: قم، انتشارات رضي، 1363 ش.
– الخصال، شيخ صدوق، محمد بن علي بن حسين بن بابويه قمي، قم: انتشارات جامعه المدرسين، 1403 ق.
– روضه الواعظين، فتال نيشابوري، قم: انتشارات رضي، بي تا.
– ره توشه، پندهاي پيامبراكرم(ص) به ابوذر، محمد تقي مصباح يزدي، تحقيق و نگارش: كريم سبحانيف چاپ چهارم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).
– شرح نهج البلاغه، عبدالحميد ابن ابي الحديد معتزلي، قم: كتابخانه آيت الله مرعشي، 1404 ق.
– صفات الشيعه، صدوق، محمد بن علي بن حسين بن بابويه قمي، تهران: انتشارات اعلمي، بي تا.
– الطرائف، ابن طاووس، حسيني حلي، قم: چاپخانه خيام، 1400 ق.
– عدّه الداعي، ابن فهد حلي، دار الكتاب الإسلامي، بي جا، بي تا.
– غرر الحكم و درر الكلم، عبدالواحد تميمي آمدي، قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1366 ش.
– غيبه النعمانيف محمد بن ابراهيم نعمانيف تهران: مكتبه الصدوق، 1397 ق.
– قاموس قرآني، علي اكبر قرشي، چاپ دهم، تهران: دار الكتب الإسلاميه، 1384 ش.
– قرب الاسناد، عبدالله بن جعفر حميري قمي، تهران: انتشارات كتابخانه نينوي، بي ت.
– الكافي، محمد بن يعقوب كليني، تهران: دارالكتب الإسلامي، 1365 ش.
– كفايه الأصول، آخوند محمد كاظم خراسانيف تحقيق: شيخ سامي الخفاجي، چاپ اول، قم: دار الحكمه، 1413 ق.
– كنتز العمّال في سنن الأقوال و الأفعال، متقي هنديف بي چاپ، بيروت: مؤسسه الرساله، 1409 ق/ 1989 م.
– مباني نظري مقياس هاي دينيف مسعود آذربايجاني و همكاران، چاپ اول، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1384 ش.
– مجموعه ورّام، ورام ابن فراس، قم: انتشارات مكتبه الفقيه، بي تا.
– المحكم الأعظم في اللغه، علي بن اسماعيل بن سيده، بي جا، 1380 ش.
– مستدرك الوسائل، محدّث نوري، قم: مؤسسه آل البيت، 1408 ق.
– مشكاه الأنوار، ابوالفضل طبرسي، نجف: كتابخانه حيدري، 1385 ق.
– معجم الوسيط، ابراهيم مصطفي و ديگران، بي چا، استانبول: المكتبه الإسلامي، بي تا.
– مفردات الفاظ القرآن الكريم، ابوالقاسم حسن بن محمد راغب اصفهاني، چاپ سوم،قم: انتشارت ذوقي القربي، 1424 ق.
– المقنعه، محمد بن محمد بن نعمان، مفيد، چاپ اول، قم: كنگره شيخ مفيد، 1413 ق.
– وسائل الشيعه، حر عاملي، قم: مؤسسه آل البيت، 1409 ق.
پي نوشت ها :
*عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي- واحد سلماس
**استاديار دانشگاه آزاد اسلامي- واحد علوم و تحقيقات
1) وسائل الشيعه، ج19، ص67، ح24167 .
2) الكافي، ج2، ص105، ح12؛ وسائل الشيعه، ج19، ص68، ح24168 .
3) الكافي، ج2، ص104، ح5 .
منبع: نشريه علوم حديث شماره 57