شجره علمى خاندان اشعرى قم (1)
اعراب اشعرى ، طايفه اى از قبيله بنى ذخران بن وائل بن جماهر بن اشعر ، از اهل يمن بودند كه عده اى از آنها اسلام آوردند و در مكه به حضرت رسول اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ملحق شدند. اينان در زمان فتح ايران حضور فعالى در سپاه اسلام داشتند2 و بعد از فتوحات، در كوفه مستقر شدند تا زمانى كه احوص و عبدالله ، از
شجره علمى خاندان اشعرى قم (1)
مقدمه
از مهم ترين رويدادهاى تاريخ تشيّع، مهاجرت اعراب اشعرى در سال 82 هـ.ق . از كوفه به قم است.1
اعراب اشعرى ، طايفه اى از قبيله بنى ذخران بن وائل بن جماهر بن اشعر ، از اهل يمن بودند كه عده اى از آنها اسلام آوردند و در مكه به حضرت رسول اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ملحق شدند. اينان در زمان فتح ايران حضور فعالى در سپاه اسلام داشتند2 و بعد از فتوحات، در كوفه مستقر شدند تا زمانى كه احوص و عبدالله ، از بزرگان اشعرى ، از ترس عقوبت حجّاج (به خاطر شركت و هم كارى در قيام عبدالرحمن بن اشعث) به شهر قم مهاجرت كردند.3 اشعرى هاى مهاجر ، از شيعيان امامى بودند و توانستند در مدت كمى موقعيت خود را در قم تثبيت كنند و بر بوميان ، غالب و صاحب مكنت و مال شوند. زاد و ولد بسيار آنان روز به روز شوكت و قدرت آنها را افزايش داد. در « تاريخ قم » آمده است:
«نسل اعراب اشعرى در قم ، زياده بر شش هزار نفر رسيد. عبدالله بن سعد ، 42 فرزند و حمزة بن البيع 42 فرزند و عامر بن عمران، 41 فرزند و از نسل ابوبكر و اليسع و عمران و آدم، اولاد عبدالله بن سعد، 2400 نفر وجود دارند واز فرزندان برادرش احوص، از دو وجود مالك بن احوص و احوص، 1200 شخص پيدا شده اند.»4
اما آنچه اين مقاله درمقام پاسخ گويى به آن است:
الف) احصاى كامل محدّثين خاندان اشعرى در قرون دوم، سوم و چهارم هجرى؛
ب) تبيين روند رشد و گسترش كمى و كيفى اين خاندان و ميزان پراكندگى آنها در قرون دوم، سوم و چهارم هجرى؛
ج) تأثير خاندان اشعرى بر حيات علمى شهر قم در قرون مذكور؛
د) روشن كردن اهميت و اعتبار اشعريان در تكوين فقه و حديث اماميه؛
ه) يافتن شجره نسب هاى اشعريان در حد مقدور.
1ـ آدم بن اسحق بن آدم بن عبدالله بن سعد اشعرى: (ق3) (ثقه) برادرزاده زكريا بن آدم. از اماميه5 كتاب او را احمد بن ابى عبدالله برقى و محمد بن عبد الجبار روايت مى كنند.6
2ـ آدم بن عبدالله بن سعد اشعرى:(ق2) (امج*)7 پدر زكريا بن آدم و از اصحاب امام جعفر صادق(علیه السلام) است.8
3ـ ابراهيم بن محمد اشعرى : (ق2) (ثقه) از اصحاب امام موسى بن جعفر(علیه السلام) و على بن موسى(علیه السلام) است.9 او داراى كتابى است كه بين او و برادرش فصل مشترك است. 10 (راوى اين كتاب حسن بن على بن فضال است11). شيخ طوسى به اشتباه ، او و برادرش را جزء كسانى مى آورد كه از ائمه (علیه السلام) روايت نكرده اند، اما روايات آنها موجود است. البته اين تنها موردى نيست كه شيخ طوسى چنين كارى مى كند، موارد بسيار ديگرى هم وجود دارد.12
4ـ ابراهيم بن مفضل بن قيس بن رمانه اشعرى: (ق2) (امج) 13 از اصحاب امام جعفر صادق(علیه السلام) است.14
5ـ احمد بن ابى زاهر موسى اشعرى: ابو جعفر(ق3) (ثق) 15 وى از بزرگان قم بوده است ولى احاديثى كه از وى روايت شده است (سلسله اسنادش) بى عيب و نقص نيست. از اصحاب خاص وى محمد بن يحيى عطار است.16 وى صاحب كتاب است از آن جمله: البداء، النوادر، صفة الرسل والانبياء والصالحين، الزكاة، احاديث الشمس والقمر، الجمعه والعيدين، الجبر والتفويض.17
6ـ احمد بن ادريس بن احمد اشعرى: ابو على معلم (ق 3و4) (ثقة)، كثير الحديث، فقيه، صحيح الروايه، روايات وى قابل اعتماد است.18 وى از اصحاب امام عسكرى(علیه السلام) است، ولى از ايشان روايت نكرده است.19 تلعكبرى از وى بدون اجازه روايت مى كند.20 كتاب وى النوادر است كه بزرگ و سودمند است. سرانجام در راه مكه در محلى به نام قرعا (در سال 306هـ.ق.) فوت كرد.21
7ـ احمد بن اسحاق بن عبدالله بن سعد بن مالك بن احوص اشعرى: ابو على (ق3) (ثقة) پسر عموى زكريا بن آدم، از وكلا و سفرا و ابواب ائمه (علیهم السلام) ، شيخ و بزرگ قمى ها، كبير القدر. 22 وى از اصحاب ابى جعفر الشافى و ابى الحسن الثالث(علیه السلام) و از خواص اصحاب ابى محمد(علیه السلام) بوده است و از تمامى آنها روايت نقل مى كند و از كسانى است كه امام زمان(علیه السلام) را ديده است. 23 توقيعى از سوى امام زمان(علیه السلام) در توثيق وى صادر شده است.24
روايات چندى در رجال كشّى در علوّ مرتب و نزد ائمه (علیه السلام) وجود دارد از آن جمله: وى قصد حج مى كند و در راه هزار دينار نياز داشته است، امام زمان (علیه السلام) توقيعى صادرمى كند و دستور مى دهند هزار دينار را به وى بدهند و وقتى به شهرش بازگشت باز هم از جانب امام (علیه السلام) به اوپرداخت شود. در همين سفر بود كه وى در حلوان وفات يافت.25 از كتاب هاى بزرگ وى علل الصوم و مسائل الرجال (مسايلى كه از ابى الحسن الثالث ـ ع ـ پرسيده شده است و او آنها را جمع كرده است) است.26
8ـ احمد بن عبدالله بن عيسى بن مصقلة بن سعد اشعرى:(ق3) (ثقه) 27 از اصحاب ابى جعفر الثانى(علیه السلام) و از او داراى نسخه اى است.28
9ـ احمد بن محمد بن عبيد اشعرى: (ق3) (امج) 29 از اصحاب ابى جعفر الثانى(علیه السلام) 30 بوده است. آية الله خوئى احتمال مى دهد وى همان احمد بن محمد بن عبيدالله باشد.31
10ـ احمد بن محمد بن عبيدالله اشعرى: (ق3) (ثقه) از شيوخ و بزرگان اماميه،32 از اصحاب ابى جعفر الثانى 33 و ابى الحسن الثالث (علیه السلام) است. 34 وى صاحب كتاب النوادر است.35
11ـ احمد بن محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك اشعرى: ابا جعفر (ق2و3) (ثقه) شيخ و رئيس و فقيه بدون معارض قمى ها است، 36 از اصحاب امام رضا وامام جواد و امام عسكرى(علیه السلام) 37 بوده است. نفوذ و مقام وى در قم به حدى بوده كه حاكم محلى شهر به ملاقات وى مى آمده است. از جمله كتاب هاى ايشان: التوحيد، فضل النبى (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ، المتعه، النوادر، (اين كتاب باب بندى نشده بود و داود بن كوره آن را باب بندى كرد) الناسخ و المنسوخ 38، الاظلة، المنسوخ، فضائل العرب. ابن نوح گويد نزد الدبيلى، كتابى از او ديدم در حج.39
12ـ ادريس بن عبدالله بن سعد اشعرى: ابو جرير (ق 2) (ثقه)40 از بزرگان اماميه،41 وى از اصحاب امام صادق 42 و امام كاظم43 و امام رضا(علیه السلام) 44 بوده است و داراى كتاب است.45
13ـ ادريس بن عيسى اشعرى: (ق2) (ثقه) از اصحاب ابى الحسن الثانى(علیه السلام) وى بر امام وارد شد و يك حديث از ايشان فراگرفت.46
14ـ اسحاق بن آدم بن عبدالله اشعرى: (ق2) (مجهول)47 از اصحاب ابى الحسن الثانى(علیه السلام) است48 وى صاحب كتاب است.49
15ـ اسحاق بن عبدالله بن سعد بن مالك اشعرى: (ق2) (ثقه) از اصحاب ابى عبدالله و ابى الحسن(علیه السلام) بوده است و پسر او احمد بن اسحاق مشهور است.50
16ـ اسماعيل بن آدم بن عبدالله سعد اشعرى: (ق3) (ثقه) از بزرگان قمى ها و صاحب كتاب است.51
17ـ اسماعيل بن سعد احوص اشعرى: (ق2) (ثقه)52 از اصحاب ابى الحسن الاول53 و ابى الحسن الثانى(علیه السلام) 54 بوده است.
18ـ بائس مولى حمزة بن يسع اشعرى: (ق2) (ثقه)55از اصحاب ابى الحسن الثانى(علیه السلام) 56 بوده است.
19ـ بكر بن محمد اشعرى:(ق2)(مجهول) از اصحاب ابى الحسن الاول(علیه السلام) 57 بوده است.
20ـ جعفر بن محمد بن عبيدالله اشعرى: (ق2) (امم)58 او صاحب كتاب است.59
21ـ حسن بن ابى قتاده على بن عبيد بن حفص بن حميد مولى سائب بن مالك اشعرى: ابا محمد (ق3) (حسن)60 وى مردى شاعر و اديب بوده است. پدرش از اصحاب امام
صادق(علیه السلام) و امام كاظم(علیه السلام) بوده و عده اى از وثاقت پدر حكم بر وثاقت وى كرده اند.61
22ـ حسن بن عبد الصمد بن محمد بن عبيدالله اشعرى: (ق2) (ثقه) شيخ قمى ها، صاحب كتاب النوادر است.62
23ـ حسن بن على زيتونى اشعرى: ابو محمد (ق4) (امم)63. براى اوست كتاب النوادر.64
24ـ حسين بن احمد بن ادريس اشعرى: اباعبدالله (ق4)65 (ثقه)66 از اساتيد صدوق67 و شيخ در موارد زيادى از وى اظهار رضايت مى كند.68 تلعكبرى با اجازه از او روايت مى كند.69
25ـ حسين اشعرى: ابوعبدالله (ق3) (ثقه).70
26ـ حسين بن احمد بن عامر (عمران) اشعرى: ابوعبدالله (ق3) (ثقه)71 از مشايخ كلينى72 است، صاحب كتاب النوادر است.73
27ـ حسين بن محمد بن عامر اشعرى: (ق3) (امج)74 از اصحاب ابى الحسن الثانى، ابى محمد و صاحب الدار(علیه السلام) 75 و از مشايخ كلينى بوده است. كلينى روايات زيادى از وى نقل مى كند.76
28ـ حسين بن محمد بن عمران اشعرى: (ق2) (ثقه)77 از سلسله رواة شيخ طوسى است.78
29ـ حمزة بن يسع اشعرى: (ق2) (حسن)79 از اصحاب امام جعفر صادق80 و امام كاظم(علیه السلام) 81 بوده است.
30ـ حمزة بن يعلى اشعرى: ابو يعلى (ق 2و3) (ثقه) از بزرگان اماميه82 و از اصحاب ابى الحسن الثانى و ابى جعفر الثانى(علیه السلام) مى باشد. او صاحـب كتاب است.83
31ـ داود بن عامر اشعرى: (ق3) (امج)84 از اصحاب ابى محمد(علیه السلام) است.85
32ـ ريان بن صلت اشعرى: قمى خراسانى الاصل بغدادى، ابـو على (ق2و3)86 (ثقه) صـدوق، مقبول الحـديث،87 از اصحاب امام كاظم،88 امام رضا89، امام جواد90 امام هادى91 و امام عسكرى(علیه السلام) 92 بوده است.
وى احاديث بسيار زيادى در موضوعات مختلف از امام رضا(علیه السلام) نقل كرده و صاحب كتابى است كه در آن كلام امام رضا(علیه السلام) را در فرق بين آل و امت جمع كرده است.93در رجال كشّى در وصف وى رواياتى نقل مى كند از آن جمله:
«وى از جانب فضل بن سهل براى مأموريتى به خراسان عازم شد و از معمر بن خلاّ خواست كه امام رضا(علیه السلام) را ببيند و ايشان برايش دعا كند و لباس و درهم خود را به او بدهد. معمر قبل از اين كه زبان باز كند امام خواسته هاى ريان را به زبان آورد و در توصيف وى گفت: به درستى كه شخص مؤمن، توفيق برآورده شدن خواسته هايشان را مى يابد.»
كشّى روايت ديگرى از وى نقل مى كند كه وسعت علم او را نشان مى دهد.94
33ـ زكريا به آدم بن عبدالله بن سعد اشعرى: (ق2و3) (ثقه) جليل، عظيم القدر،95 از اصحاب امام صادق،96 امام كاظم،97 امام رضا،98 امام جواد (علیه السلام) 99 بوده است. وى از خواص و بزرگان امام رضا (علیه السلام) بوده است. سخنان كم نظيرى از امام رضا(علیه السلام) در علوّ منزلت ايشان ايراد شده است. كشّى نقل مى كند كه ايشان به امام رضا (علیه السلام) عرض كرد:
مى خواهم از ميان اهل بيت خود بروم، چرا كه انسان هاى احمق در بين آنها بسيار شده است، امام (علیه السلام) فرمودند: چنين كارى را انجام مده، زيرا كه با وجود تو، از اهل بيتت بلا دفع مى شود. همان طور كه به خاطر امام كاظم (علیه السلام) بلا از اهل بغداد دفع مى شد.100
امام (علیه السلام) در اين روايت شأن زكريا را تا مرز عصمت بالا مى برد.
در روايت ديگر از امام رضا (علیه السلام) خواسته مى شود كه زمانى كه به شما دست رسى نداريم معارف دينمان را از چه كسى فرا بگيريم. امام (علیه السلام) مى فرمايند: «من زكريا بن آدم القمى المأمون على الدين والدنيا؛ از زكريا بن آدم كه امين در دين و دنياى شما است.»101
او در يكى از سفرهاى حج امام رضا (علیه السلام) از مدينه تا مكه هم صحبت ايشان بوده است.102 امام جواد (علیه السلام) در اواخر عمر شريفشان براى زكريا بن آدم دعاى خير كرده است و اظهار كرده است كه ايشان به من وفا كرد.103
روايت ديگرى از امام (علیه السلام) از منزلت و مقام زكريا نزد خود و پدرش صحبت مى كند و او را مى ستايد.104 بعد از وفات ايشان رقعه اى از جانب معصوم (بايستى امام هادى (علیه السلام) باشد) صادر مى شود كه امام (علیه السلام) در آن مى گويد:
«رحمت خداوند بر او باد روزى كه متولد شد و روزى كه مُرد و روزى كه زنده محشور مى شود. به درستى كه عارف و معترف به حق زندگى كرد.» بر آنچه كه خدا و رسولش (صلّی الله علیه و آله و سلّم) واجب كرده بودند،عامل بود، وفات يافت(رحمت الله علیه) در حالى كه نه عهد شكست و نه تغيير يافت، پس خدا جزاء دهد وى را؛ جزاى نيت پاكش را و بهترين آرزوهايش را برآورده سازد.»105
او صاحب كتاب است.106 وفات يافت در شهر قم و در مقبره معروف به شيخان مدفون است.107
34ـ زكريا بن ادريس بن عبدالله بن سعد اشعرى: ابوجرير108 (ق2) (حسن)109 از بزرگان اماميه110 و از اصحاب ابى عبدالله و ابى الحسن الاول و ابى الحسن الثانى(علیه السلام) است.111 زكريا بن آدم نقل مى كند: در زمان حادثه مرگ او، نزد على بن موسى (علیه السلام) بودم، ايشان از زكريا بن ادريس پرسيدند و در لحظه مرگ وى، بر او رحمت فرستادند.112 ا صاحب كتاب است.113
35ـ سعد بن سعد بن احوص بن سعد بن مالك اشعرى: (ق2و3) (ثقه)114 از اصحاب ابى الحسن الاول115 و ابى الحسن الثانى116 و ابى جعفر الثانى117 بوده است.
امام جواد در آخر عمرشان او را چنين دعا كردند: «خداوند سعد بن سعد را از جانب من خير دهد، به درستى كه او به من وفا كرد.»118 او صاحب كتاب است.119
36ـ سعد بن عبدالله بن ابى خلف اشعرى: ابوالقاسم (ق3) (ثقه)120 شيخ و فقيه و مقتداى طايفه اماميه و از اصحاب امام عسكرى (علیه السلام) است.121 ولى عده اى ملاقات ايشان را با امام تضعيف مى كنند.122شيخ طوسى گويد: نمى دانم از امام(علیه السلام) روايت مى كند يا نمى كند.123 ايشان اشتياق بسيارى به جمع آورى احاديث داشته است برخلاف پدرش عبدالله كه كم حديث است. در طلب حديث به سفر پرداخت و احاديث بسيارى از علماى اهل سنت شنيد. و بزرگان اهل تسنن چون حسن بن عرفه محمد بن عبدالملك الدقيقى و اباحاتم رازى و عباس ترقفى را ملاقات كرد.124
سعد كتاب هاى بسيار زيادى را تصنيف كرده است كه از آن جمله است:
الرحمة كه اين كتاب شامل چند كتاب است از جمله آن كتاب ها: الطهارة، الصلاة، الزكاة، الصوم، الحج، جوامع الحج، الضياء فى الامامة، مقالات الامامية، مناقب رواة الحديث، مثالب رواة الحديث، فى فضل قم والكوفة، فى فضل عبدالله و عبدالمطلب و ابى طالب (علیه السلام) ، بصائرالدرجات، المنتخبات (حدود هزار ورق است)، الضياء فى فضل الرد على المحمدية و الجعفرية، فرق الشيعة، الرد على الغلاة، ناسخ القرآن و منسوخه و محكمه و متشابهه، فضل الدعاء و الذكر، المتعة، الرد على بن ابراهيم بن هاشم، فى معنى هشام و يونس، قيام الليل، الرد على المجبرة، فضل العرب، الامامة، فضل النبى (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ، الدعاء، الاستطاعة، الاحتجاج الشيعة على زيد بن ثابت فى الفرائض، النوادر، المزار، مثالب هشام و يونس، مناقب الشيعة. وى صاحب فهرست كتاب هايش و آنچه روايت كرده است، مى باشد.125
از كل كتاب هاى او پنج كتابش، هر آنچه روايت كرده است، مورد توافق شيعه است و آن الوضوء، الصلاة، الزكاة، الصيام والحج است.126
ادامه دارد …
پي نوشت :
1. تاريخ قم، حسن بن محمد قمى، ترجمه حسن بن على قمى، به تصحيح سيد جلال الدين تهرانى(انتشارات توس، 1361ش.) ص 240
2. همان، ص 266 ـ 270
3. همان، ص 245 و 246
4. همان، ص 240 و 241
5. فهرست اسماء مصنفى الشيعة، احمد بن على نجاشى، (قم، انتشارات اسلامى) ص 105؛ الرجال، ابن داود، (انتشارات دانشگاه تهران، 1342ش.) ص 9؛ الرجال، حسن بن يوسف حلى (علامه)، به تصحيح سيد محمد صادق بحرالعلوم (چاپ دوم: نجف، انتشارات حيدريه، 1381هـ./1961م.) ص 13
6. اعيان الشيعة، محسن امين، به تحقيق حسن امين (بيروت، دارالتعارف، 1403هـ.1983/م.).
* امج : امامى مجهول؛ امم : امامى ممدوح.
7. تنقيح المقال فى علم الرجال، مامقانى، (چاپ سنگى، 1349هـ.) ج 1، ص 4
8. الرجال، محمد بن حسن طوسى، (قم، انتشارات رضى، 1380هـ./1961م.) ص 143؛ اعيان الشيعة، ج 2، ص 68
9. رجال النجاشى، ص 24؛ الرجال، ابن داود، ص 17؛ الرجال، علامه، ص 6؛ مسند الامام الكاظم(علیه السلام) ، عزيز الله عطاردى، (چاپ اوّل: كنگره امام رضا ـ ع ـ 1409هـ.) ج3، ص 287
10. الفهرست، طوسى، (قم، انتشارات رضى) ص 8 و 125
11. همان، ص 5؛ الرجال، طوسى، ص 451 و 489؛ اعيان الشيعه، ج2، ص 203
12. مسند الامام الكاظم(علیه السلام) ، ج3، ص 287
13. تنقيح المقال (من نتائج التنقيح)، ج1، ص 7
14. الرجال، طوسى، ص 47؛ معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، ابوالقاسم خويى (چاپ سوم: بيروت، 1403هـ./1983م.) ج1، ص 298
15. تنقيح المقال (من نتائج التنقيح)، ج 1، ص 8
16. الرجال، طوسى، ص 453؛الرجال، ابن داود، ص22، 387، 417؛ الرجال، علامه، ص203
17. الفهرست، طوسى، ص25؛ رجال النجاشى، ص88
18. همان، ص26؛ همان، ص92؛ الرجال، ابن داود، ص23 و 390
19. الرجال، طوسى، ص428؛ كتاب الرجال، احمد بن ابى عبدالله برقى، (انتشارات دانشگاه تهران، 1342هـ.) ص60
20. همان، ص444
21. الفهرست، طوسى، ص26؛ رجال النجاشى، ص92، اعيان الشيعه، ج 2، ص477 و 478
22. همان، ص26؛ همان، ص91؛ همان، ج2، ص478 و 479
23. الرجال، طوسى، ص398 و 427؛ كتاب الرجال، برقى، ص56، 59 و 60؛ الرجال، ابن داود، ص24؛ الرجال، علامه، ص15 و 275
24. اختيار معرفة الرجال (رجال الكشّى)، طوسى، به تصحيح حسن مصطفوى (انتشارات دانشگاه تهران، 1341 هـ.) ص557 و 558
25. همان، ص557؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، محمد باقر مجلسى، (چاپ دوم: بيروت، دار احياء التراث العربى، 1403هـ.) ج 51، ص306
26. الفهرست، طوسى، ص26؛ رجال النجاشى، ص91
27. تنقيح المقال (من نتائج التنقيح)، ج 1، ص9
28. رجال النجاشى، ص101؛ الرجال، ابن داود، ص31؛ الرجال، علامه، ص20
29. تنقيح المقال، ج 1، ص88
30. الرجال، طوسى، ص399
31. معجم رجال الحديث، ج 2، ص287
32. الرجال، ابن داود، ص42
33. الرجال، طوسى، ص397؛ كتاب الرجال، برقى، ص57
34. رجال النجاشى، ص79
35. همان.
36. الفهرست، طوسى، ص25؛ الرجال، علامه، ص13 و14
37. الرجال، طوسى، ص336، 397، 409؛ رجال الكشّى، طوسى، ص512؛ كتاب الرجال، برقى، ص59.
38. الفهرست، طوسى، ص25
39. رجال النجاشى، ص81
40. الرجال، ابن داود، ص49؛ كتاب الرجال، برقى، ص52؛ تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص105 و 106
41. رجال النجاشى، ص104
42. الرجال، طوسى، ص150
43. كتاب الرجال، برقى، ص52
44. رجال النجاشى، ص104؛ الرجال، علامه، ص13؛ الرجال، ابن داود، ص389
45. همان؛ همان.
46. الرجال، طوسى، ص367؛ الرجال، ابن داود، ص49؛ الرجال، علامه، ص12؛ تنقيح المقال، ج 1، ص106
47. الرجال، ابن داود، ص51؛ تنقيح المقال، ج1، ص110
48. رجال النجاشى، ص73
49. الفهرست، طوسى، ص15؛ رجال النجاشى، ص73؛ الرجال، ابن داود، ص51
50. الرجال، طوسى، ص149؛ كتاب الرجال، برقى، ص28؛ ابن داود، ص52؛ رجال النجاشى، ص73؛ الرجال، علامه، ص11؛ تنقيح المقال، ج 1، ص114 و 115
51. الرجال، ابن داود، ص54؛ رجال النجاشى، ص27؛ الرجال، علامه، ص9؛ تنقيح المقال، ج1، ص126
52. الرجال، طوسى، ص367؛الرجال، ابن داود، ص56؛ الرجال، علامه، ص8
53. كتاب الرجال، برقى، ص51
54. الرجال، طوسى، ص367؛ الرجال، علامه، ص8
55. الرجال، ابن داود، ص64
56. الرجال، طوسى، ص370؛ تنقيح المقال، ج1، ص160
57. مسند الامام الكاظم(علیه السلام) ،ج 3، ص337؛ معجم رجال الحديث، ج3، ص351
58. الرجال، ابن داود، ص88؛ تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص27
59. الفهرست، طوسى، ص43؛ الرجال، ابن داود، ص88
60. تنقيح المقال (من نتائج التنقيح)، ج1، ص35
61. معجم رجال الحديث، ج4، ص281
62. رجال النجاشى، ص62؛ الرجال، ابن داود، ص109؛ الرجال، علامه، ص44
63. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص37
64. رجال النجاشى، ص62؛ الرجال، ابن داود، ص113
65. الرجال، طوسى، ص467
66. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص41
67. الرجال، طوسى، ص470
68. معجم رجال الحديث، ج5، ص189و 190
69. الرجال، طوسى، همان، ص467
70. الرجال، علامه، ص52
71. رجال النجاشى، ص66
72. الرجال، طوسى، ص469
73. رجال النجاشى، ص66
74. تنقيح المقال، ج1، ص39
75. معجم رجال الحديث، ج6، ص72 و 73
76. الكافى، كلينى، به تصحيح على اكبر غفارى(بيروت، دارالاضواء، 1405هـ./1985م.) ج1، ص46، 205، 468، 537
77. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح) ج1، ص42
78. الاستبصار فيما اختلف من الاخبار، طوسى، به تحقيق سيد حسن خرسان (چاپ دوم: بيروت، دارالاضواء، 1406هـ./1985م.) ج2، ص137
79. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح) ج1، ص46
80. الرجال، طوسى، ص178؛ الرجال، ابن داود، ص134
81 . همان، ص347؛ كتاب الرجال، برقى، ص48
82. الرجال، ابن داود، ص134
83. رجال النجاشى، ص141؛ الرجال، علامه، ص53
84. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح) ج1، ص52
85. الرجال، طوسى، ص431؛ كتاب الرجال، برقى، ص61
86. الرجال، ابن داود، ص154؛ الرجال، طوسى، ص376؛ الرجال، علامه، ص70
87. الرجال، طوسى، ص376؛ رجال النجاشى، ص165؛ الرجال، علامه، ص70؛ مسند الامام الجواد(علیه السلام) ،عزيز الله عطاردى(چاپ كنگره امام رضاـ ع ـ ،1410هـ.) ص281
88. مسند الامام الكاظم(علیه السلام) ، ج3، ص390
89. الرجال، طوسى، ص376؛ كتاب الرجال، برقى، ص54 و 59
90. مسند الامام الجواد(علیه السلام) ، ص281 و 282
91. الرجال، طوسى، ص415
92. مسند الامام العسكرى(علیه السلام) ، عزيزالله عطاردى (چاپ كنگره امام رضا ـ ع ـ 1410هـ.) ص315 و 316
93. رجال النجاشى، ص165
94. رجال الكشّى، طوسى، ص546، 547، 548
95. رجال النجاشى، ص174
96. الرجال، طوسى، ص200
97. مسند الامام الكاظم(علیه السلام) ، ج3، ص392
98. الرجال، طوسى، ص337؛ رجال النجاشى، ص174؛ مسند الامام الرضا(علیه السلام) ، عزيزالله عطاردى، (چاپ كنگره امام رضا ـ ع ـ، 1406هـ.) ج2، ص435، 436
99. الرجال، طوسى، ص401
100. رجال الكشّى، ص594؛ الرجال، ابن داود، ص158؛ الرجال، علامه، ص75
101. همان، ص595؛ همان؛همان؛الاختصاص، محمد بن نعمان (شيخ مفيد)، (چاپ اوّل: كنگره هزاره شيخ مفيد، 1413هـ.) ص78
102. الرجال، ابن داود، ص158؛ الرجال، علامه، ص75
103. رجال الكشّى، طوسى، ص503؛ الرجال، علامه، ص189
104. همان، ص596، الاختصاص، ص87
105. همان، ص595
106. الفهرست، طوسى، ص73؛ رجال النجاشى، ص174
107. مسند الامام الكاظم(علیه السلام) ، ج3، ص283 و 284
108. رجال النجاشى، ص 173؛ الرجال، ابن داود، ص390
109. تنقيح المقال(من نتائج التنقيح)، ج1، ص57
110. رجال النجاشى، ص104
111. الرجال، طوسى، ص365 و 367؛ رجال النجاشى، ص173؛ الرجال، علامه، ص76
112. رجال الكشّى، طوسى، ص616
113. الفهرست، طوسى، ص74
114. الرجال، طوسى، ص378؛ الرجال، ابن داود، ص167؛ رجال النجاشى، ص179
115. كتاب الرجال، برقى، ص51؛ مسند الامام الكاظم(علیه السلام) ، ج3، ص399
116. الرجال، طوسى، ص378
117. رجال الكشّى، طوسى، ص503؛الرجال، علامه، ص78؛ رجال النجاشى، ص179
118. همان؛ همان.
119. الفهرست، طوسى، ص76
120. همان، ص75
121. الرجال، طوسى، ص431
122. الفهرست، طوسى، ص75؛ رجال النجاشى، ص177؛ الرجال، ابن داود، ص168 و 457؛ الرجال، علامه، ص78
123. الرجال، طوسى، ص431
124. رجال النجاشى، ص177
125. الفهرست، طوسى، ص75
126. رجال النجاشى، ص177 و 178
127. الرجال، ابن داود، ص181 و 381
منبع:www.hadith.net /س