خانه » همه » مذهبی » شخصي که مدعي تشيع باشد ولي اهل بيت ^ را مثل خداوند خالق، رازق و مالک بداند، آيا نجس است؟ ودر مورد کساني که علي × را الله مي دانند، حکم چيست؟ آيا نبايد به آنان سلام کرد ودست داد؟

شخصي که مدعي تشيع باشد ولي اهل بيت ^ را مثل خداوند خالق، رازق و مالک بداند، آيا نجس است؟ ودر مورد کساني که علي × را الله مي دانند، حکم چيست؟ آيا نبايد به آنان سلام کرد ودست داد؟

از نگاه مراجع تقليد شيعه كساني كه در حقّ علي × و ساير امامان ^ غلوّ كنند يعني آن بزرگواران را خدا بدانند يا صفات مخصوص خدايي براي آنها قائل باشند كافر و نجس هستند.(1) سلام کردن به آن ها اشکالي ندارد و بلکه اگر کسي از طريق سلام کردن و دوست شدن بتواند آنان را توجيه و ارشاد کند لازم است اين کار را انجام دهد، و اگر بعد از ارشاد و توجيه حاضر نيست از عقايد خود دست بر دارد، بايد از آن ها دورى كرد.(2) و دست دادن با آنان نيز اشکال ندارد منتهي اگر دست يکي از دو طرف خيس و مرطوب باشد با دست دادن دست نجس مي شود پس بعد از دست دادن لازم مي شود براي نماز يا هر کاري که طهارت نياز دارد دستش را بشويد.
اما نبايد صرف آن که مطلبي نامأنوس از آنان شنيده شد- به ويژه اگر غير مستقيم باشد – فورا حکم به کفر و نجاست آنان شود بلکه لازم است حرف¬ هاي آنان دقيقا شنيده شود و توضيح خواسته شود چه آن که بسياري از اوقات شنيده ¬ها مطابق واقع نيست. شايد آنان مطلبي را در مورد امام علي و ساير ائمه ^ بگويند که در کتاب هاي سني و شيعه از رسول خدا | روايت شده است مثل اين روايت که عمر بن خطاب – خليفه دوم – مي گويد : از رسول خدا | شنيدم که مي فرمود : انّ الله خَلَقَ ملائکه من نور وجه علي بن ابي طالب عليه السلام(3) همانا خداوند ملائکه را از نور چهره علي بن ابيطالب ×آفريد. مشابه اين حديث را عثمان بن عفان – خليفه سوم – از عمر بن الخطاب و او از ابوبکر – خليفه اول روايت کرده که گفت : از رسول خدا | شنيدم که مي فرمود: انّ الله خَلَقَ من نور وجه علي بن ابي طالب عليه السلام ملائکة يسبحون و يقدسون و يکتبون ثواب ذلک لمحبيه و محبي ولده (4) خداوند از نور چهره علي × فرشتگاني آفريد که پيوسته مشغول تسبيح و تقديس خداوند هستند و ثواب ذکر آنان براي دوستان حضرت امام علي × و محبان فرزندان آن حضرت نوشته مي شود. همچنين موفق بن احمد خوارزمي حنفي با اسناد خود از انس بن مالک روايت کرده که پيامبر اکرم | فرمود : خلق الله تعالى من نور وجه علي بن أبي طالب سبعين الف ملك ، يستغفرون له ولمحبيه إلى يوم القيامة(5) خداوند از نور صورت علي بن ابي طالب هفتاد هزار فرشته آفريد. فرشتگان پيوسته از آن روزي که خلق شدند تا روز قيامت استغفار مي کنند و ثواب آن را براي آن حضرت و محبان او هديه مي کنند.
و يا در حديث ديگري آمده است که رسول خدا | فرمود : خداوند ما پنج تن يعني پيامبر و علي و فاطمه و حسن و حسين را مستقيما از نور خود آفريد در زماني که هنوز هيچ چيزي را قبل از ما نيافريده بود. ما به تسبيح و تقديس خدا مشغول بوديم که خداوند اراده کرد فرشتگان و ساير موجودات را بيافريند « فلما أراد الله تعالى ان ينشئ خلقه فتق نوري فخلق منه العرش ، فالعرش من نوري ، ونوري من نور الله ، ونوري أفضل من العرش . ثم فتق نور أخي علي فخلق منه الملائكة ، فالملائكة من نور علي ونور علي من نور الله وعلي أفضل من الملائكة . ثم فتق نور ابنتي فخلق منه السماوات والأرض ، فالسماوات والأرض من نور ابنتي فاطمة ، ونور ابنتي فاطمة من نور الله ، وابنتي فاطمة أفضل من السماوات والأرض . ثم فتق نور ولدي الحسن فخلق منه الشمس والقمر فالشمس والقمر من نور ولدي الحسن ونور الحسن من نور الله ، والحسن أفضل من الشمس والقمر . ثم فتق نور ولدي الحسين فخلق منه الجنة والحور العين ، فالجنة والحور العين من نور ولدي الحسين ، ونور ولدي الحسين من نور الله ، وولدي الحسين أفضل من الجنة والحور العين»(6)
آنگاه که خداوند اراده کرد آفرينش ساير موجودات را آغاز کند از نور وجود من عرش را آفريد. پس عرش از نور من آفريده شد و نور من از نور خداست، پس نور من افضل از عرش است، و از نور برادرم علي فرشتگان را آفريد، پس آفرينش فرشتگان از نور علي و نور علي از نور خدا است و برتر از فرشتگان است، و از نور دخترم فاطمه آسمان ها و زمين را آفريد، پس آسمان ها و زمين از نور فاطمه خلق شدند، و نور فاطمه از نور خداست و نور دخترم برتر از آسمان ها و زمين است، و خداوند از نور فرزندم حسن خورشيد و ماه را آفريد، پس خورشيد و ماه از نور فرزندم حسن آفريده شدند، و نور فرزندم از نور خداست ، و نور فرزندم برتر از نور خورشيد و ماه است، آنگاه خداوند از نور فرزندم حسين بهشت و حور العين را آفريد. پس بهشت ونعمت هاي آن از نور وجود فرزندم حسين آفريده شدند، و نور فرزندم حسين از نور خدا است، و فرزندم حسين برتر از بهشت و حورالعين است.
يا در دعاي رجبيه آمده است: «لا فرق بينک و بينها إلاّ أنهم عبادک و خلقک فتقها و رتقها بيدک بدؤها منک و عودها إليک»(7) ميان تو و آنها جدايى نيست جز آنكه آنان بنده مخلوق تواند فتق و رتق آن آيات به دست تو و آغاز و انجامش بسوى توست.
لازم به ذکر است اين عبارت درباره مقام ذات خدا نيست، زيرا ذات اقدس الهي منطقه ممنوعه‌اي است که انبياي الهي نيز از ورود به آن و ادراکش عاجز و راجل مانده‌اند، پس مربوط به مقام فعل اوست؛ يعني هر کاري که از ذات اقدس الهي به صورت استقلالي برمي‌آيد، از آنها به شکل تبعي برامي‌آيد: «ياابن آدم! أنا أقول للشي‌ء کن فيکون، أطعني فيما أمرتُک، أجعلک تقول للشي‌ء کن فيکون»، اى فرزند آدم … من به هر چيزى بگويم باش پس مى‌شود، تو هم مرا اطاعت کن تا به هر چه بگويي باش بشود.(8) چنان ¬که عبارت «إلاّأنهم عبادک و خلقک فتقها و رتقها بيدک بدؤها منک و عودها إليک» به عدم استقلال آن ذوات مقدس اشاره دارد و اينکه تصرفات تکويني و تشريعي آنها تنها ناشي از مقام خلافت الهي آنان است. تقدم عبوديت بر ساير اوصاف، مؤکِّد اين معناست.(9)
بنابراين ممکن است حرف هاي آن طرف از اين سنخ حرف ها باشد که در منابع سني و شيعه نقل شده است، پس لازم است دقت شود و بي جهت کسي را تکفير نکنيد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد