در این باره گفتنى است؛ یکى از فلسفه هاى ازدواج، تداوم و بقاى نسل آدمى است. اصولاً فرزندخواهى و فرزندآورى جزء غرایز هر انسانى است. بسیارى از افراد ممکن است زمانى وجود فرزند را براى زندگى خود، مزاحم آسایش به حساب بیاورند. اما پس از گذشت مدتى عقیده آنان تغییر مى یابد و خواهان فرزند در زندگى خود مى شوند.نداشتن فرزند یکى از مشکلاتى است که خانواده هاى بدون فرزند با آن مواجهند که گاهى پیامدهاى ناگوار مانند طلاق به دنبال مى آورد. شما نیز خوب در این باره فکر کنید. آیا در صورت مخالفت همیشگى خواستگارتان با فرزنددار شدن، حاضرید براى همیشه بدون فرزند باقى بمانید. آن چه به احتمال قریب به یقین مى توان گفت این است که شما چندسال بعد از ازدواج، نداشتن فرزند را غیرقابل تحمل خواهید یافت و به هر قیمتى خواهان فرزند خواهید شد. بنابراین ما توصیه مى کنیم این شرط خواستگارتان را نپذیرید و به او بگویید اگر واقعا خواهان شماست باید از این شرط دست بردارد. با این حال اگر واقعا شما هم تمایلى به فرزنددار شدن ندارید و واقعا حاضرید براى همیشه بدون فرزند در کنار او زندگى کنید از لحاظ شرعى این کار گناه محسوب نمى شود. البته به شرط آن که نخواسته باشید براى تأمین نظر خواستگار و فراهم کردن زمینه تحقق آن شرط با عمل جراحى و یا شبیه آن به طور دائمى خود را عقیم کنید که در این صورت هم به جسم خود آسیب رسانده و هم مخالف دستور شرع عمل کرده اید.