دکتر شریعتی از جمله شخصیتهایی است که سخن در تایید یا نقد او بسیار گفته شده که البته برخی از این تاییدها و انتقادات پا را از حد اعتدال وانصاف بیرون گذاشته و راه افراط را پیموده است و نمی توان آنها را پذیرفت در اینجا ما برای ارزیابی شخصیت و نقاط ضعف وقوت دیدگاههای ایشان،به دیدگاه دکتر شهید مطهری (ره ) و مقام معظم رهبری در مورد ایشان بسنده می کنیم ؛ ا ستاد شهید مطهری ره در مورد ایشان چنین اظهار داشتند: معتقدم نسبتهایی از قبیل سنیگری ، وهابیگری به او بی اساس است و او در هیچیک از مسایل اصولی اسلام از توحید گرفته تا نبوت و معاد و عدل و امامت گرایش غیر اسلامی نداشته است ولی نظر به اینکه تحصیلات عالیه و فرهنگ او غربی بوده و هنوز فرصت و مجال کافی نیافته بود در معارف اسلامی مطالعه وافی داشته باشد تا آنجا که گاهی از مسلمات قرآن و سنت و معارف اسلامی بی خبر می ماند، حتی در مسایل اصولی دچار اشتباهات فراوان گردیده است (قاسم یاحسینی ، شریعتی انگونه که من شناختم ، تهران: نگاه امروز ، 1380،ص 108و109) مقام معظم رهبری در مورد ایشان فرمودند: مرحوم شریعتی مهم ترین کارش این بود که تفکر و اندیشه اسلامی را در سطح جوانها به صورت بسیار وسیعی مطرح کرد ممکن است آن عمق فکری گرایش به اسلام که انتظار دارد انسان ویک عدهٌ گرویده به تفکر اسلامی، در قلمرو کارهای او همه جا به شکل شایانی وجود نداشته باشد یعنی در بسیاری از موارد آن تفکر مذهبی که پخش می شد یک تفکر عمیقی نبود و یک ایمان قوی در مستمع به وجود نمی آورد اما در بعضی موارد یک تفکر عمیقی به وجود می آورد و در بسیاری از موارد هم حداقل این بود که زمینه ای برای تعقیب تفکرات اسلامی و علاقه به فهم اسلامی در افراد زنده می شد و بعد کارها بر روی مسایل اسلامی شروع می شد( جعفر سعیدی ، دکتر علی شریعتی از دیدگاه شخصیتها ، تهران : نشر سایه ، 1380، ص 100و101) همچنین ایشان فرمودند: من شریعتی را به صورت یک مرحله می توانم قبول کنم به این معنا که او کسی بود که اندیشه های مطرح شده در جامعه را با زبان درستی با یک سلطه ویژ ه ای بر فرهنگ رایج آن نسل می توانست بیان کند مرحله بعدی این است که ما بیاییم آن مسایلی را که شریعتی با استفاده از آشنایهای خودش با فرهنگ اسلام فهمیده بود و ارایه داده بود با اصول اساسی فلسفه مکتب اسلام بیامیزیم و منطبق کنیم آنچه که به دست خواهد آمد به نظر من مرحله جدیدی است که می تواند برای نسل ما مفید باشد به تعبیر بهتر بیاییم شریعتی را با مطهری بیامیزیم ، شریعتی را در کنار مطهری مطالعه کنیم ترکیبی از زیباییهای شریعتی با متون اندیشه اسلامی مطهری به وجود بیاوریم آن به نظر من همان مرحله نوینی است که نسل ما به آن نیاز دارد( روزنامه جمهوری اسلامی 30/3/1360، به نقل از کتاب دکتر شریعتی از دیدگاه شخصیتها ، پیشین ،ص 99) در پایان مناسب است به وصیت نامه ایشان در خصوص آثار و اندیشه های خود به آقای محمد رضا حکیمی اشاره کنیم که از بسیاری از ابهامات پرده بر می دارد ، ایشان در این خصوص این گونه نگاشته اند : آنچه از من نشر یافته به دلیل نبودن امکانات و کم بودن فرصت خام و عجولانه و پر غلط و بد چاپ شده است و تمامی آن را نه به عنوان کارهای علمی- تحقیقی که فریادهایی از سر درد ، نشانه هایی از یک راه ، نگاههایی برای بیداری ، ارایه طریق ،طرحهایی از یک مکتب ، یک دعوت ،جهات وایده ها و بالاخره نوعی بسیج فکری و روحی در جامعه باید تلقی کرد آن هم در شرایطی تبعیدی ، فشار ، فرصت گذرا وحالتی که هر لحظه اش انتظار فاجعه ای می رفت ، آنها همه باید تجدید نظر شود ،از نظر علمی غنی شود غلط گیری معنوی و لفظی و چاپی شود( دکتر شریعتی از دیدگاه شخصیتها ، پیشین ، ص 80)
و بالآخره اینکه در بررسی شخصیتها لازم است به صورت منصفانه ، حقیقت جویانه و به دور از هرگونه تعصب به بررسی جهات مثبت و کاستی های آن پرداخت ، و این موضوع نیز مسلم است که نقد یک شخصیت به هیچ وجه دلیل برای دفاع از عملکرد منتقدین و توجیه اشتباهات و لغزشهای آنان نمی باشد و اصولاً منتقد واقعی در درجه اول باید به اصلاح خود بپردازد . از این رو هرچند منظور پرسشگر از منتقدین مشخص نیست که چه افرادی هست ، اما اگر بعد از بررسی و تحقیق ثابت شود انتقادات مذکور در سوال واقعیت دارد ، مسلماً نتنها عملکرد چنین افرادی قابل دفاع نبوده و ملاک نیست بلکه باید به الگوهای راستین و معیارهای اصیل اسلامی مراجعه و آنها را ملاک ارزیابی افراد و اندیشه های قرار داد .
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100114958)