طلسمات

خانه » همه » مذهبی » شناخت خدا، سرچشمه ي نيکيها

شناخت خدا، سرچشمه ي نيکيها

نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي فاطر

شناخت خدا، سرچشمه ي نيکيها

سوره ي فاطر، کارهاي ستايش برانگيز پروردگاري را به ياد ما مي آورد که پديدآورنده ي آسمانها و زمين است و فرشتگان را فرستادگاني گمارده و آفرينش را نيکوداشته و هستي را به شايستگي اداره مي کند و او شکست ناپذيري سنجيده کار است.

0050716 - شناخت خدا، سرچشمه ي نيکيها
0050716 - شناخت خدا، سرچشمه ي نيکيها

 

نويسنده: آيت الله سيدمحمدتقي مدرسي
مترجم: محمد تقدمي صابري

 


نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي فاطر
نام اين سوره، از سرآغاز آن گرفته شده، که سخن را با ستايش پروردگار مي آغازد که پديده آورنده ي آسمانها و زمين است.
سوره ي فاطر، کارهاي ستايش برانگيز پروردگاري را به ياد ما مي آورد که پديدآورنده ي آسمانها و زمين است و فرشتگان را فرستادگاني گمارده و آفرينش را نيکوداشته و هستي را به شايستگي اداره مي کند و او شکست ناپذيري سنجيده کار است.
از آن رو که شناخت پروردگار، سرچشمه نيکيها، ريشه ي فضايل و اخلاقِ خوب است، قرآن سينه ي مؤمنان را با بيان نامهاي خداوند و کردار نيک و رحمت گسترده ي او، از پليدي هاي غفلت پاک مي سازد و بيان مي دارد پادشاهي و کارسازي از آنِ اوست، پس هر رحمتي را که خداوند براي مردم گشايد، بازدارنده اي براي آن نيست و آنچه را که بازدارد، گشاينده اي ندارد. (آيات 1-2)
انحراف بشر از اين حقيقت، او را فرا مي خواند تا به پروردگار شرک ورزد. قرآن براي تمامي مردمان، يادآور مي شود که پديدآورنده ي آسمانها و زمين و آن که آن ها را از هيچ بيافريد، هماني است که آدمي را از آن ها روزي مي دهد و تنها اوست که شايسته پرستش است و خدايي جز او نيست، پس چگونه از راه حق به کژراهه مي روند؟! (آيه 3)
براي اين که آدمي، پروردگار خويش را بشناسد، نيازمند دريدن پرده هايي چون دنيادوستي و فريفتگي به دنيا، پيروي از گمراهان و فريفتگان دنيا و تبعيت از شيطان و يا پروا نکردن کامل از اوست.
قرآن يادآور مي شود که وعده ي خداوند (جزاء) حق است، از اين رو شايسته است که پرده هاي پيشين را بدريم. قرآن، همچنين کيفر کافران و پاداش نيک نيکوکاران را بيان مي دارد. (آيات 4-7)
سياق سخن، پس از اين که ما را از پرده و حجابي به نام آراستگي کردار (آراسته و زيبا به نظر رسيدن کردار آدمي که شايد همان عادات زشت باشد) مي آگاهاند، بار ديگر پروردگار شکست ناپذير را يادآور مي شود تا براي بيان محوري مهم (و شايد اساسي) در اين سوره، زمينه سازي کند، از ديدگاه شما اين محور چيست؟
آدمي در پي سربلندي و بي نيازي است، ليک او معمولاً راه را گم مي کند و به جاي اينکه با ايمان به خدا و انجام دادن کردار نيک به آنها رسد، به همتايان دروغين او ايمان مي آورد و با مکر و حيله کارهاي بد مي کند. قرآن يادآور مي شود که همتايان دروغين خدا، مالک پوست هسته ي خرمايي هم نيستند و نيرنگ زشت جز دامن صاحبش را نگيرد و راه استوار رسيدن به خواسته هاي روا در سربلندي و بي نيازي، راه خداست و شناخت اينکه او پديدآورنده، روزي دهنده، شکست ناپذير و بي نياز و پادشاهي برحق است و حکيمي است که هر انساني را بسته به کردارش، پاداش مي دهد و او نيکوکاران را دوست مي دارد… .
چکيده ي محور سوره ي فاطر اين است: آگاه کردن بشر از راه استوار رسيدن به خواسته هاي روا.
سياق آيات بيان مي دارد که پروردگار بادها را روانه مي کند تا ابري را برانگيزاند، او باران را در هر سرزميني که بخواهد، فرود مي آورد و زمين را به اذن خويش زنده مي گرداند، او روزي رسان است، آيا کشاورزي و دامداري به مدد باران انجام نمي پذيرد؟ اين گونه است که مردمان در روز رستاخيز براي حسابرسي برانگيخته مي شوند.
هرکه سربلندي مي خواهد، سربلندي يکسره از آنِ خداست (سربلندي، بايد که اين گونه به دست آيد و آن بزرگترين خواسته و آرزوي بشر است، چه، سربلندي به معناي آرامش و نکوداشت نزد پروردگار است نه همتايان دروغين و سرکشان ستمگر) ليک چگونه؟ و چه کسي را خداوند، سربلند مي سازد؟
پاسخ اين است: کسي که سخني پاکيزه بر زبان راند و کرداري شايسته به انجام رساند، امّا نيرنگ زشت، سخن پاکيزه و کردار شايسته را محو مي گرداند و جز تباهي و نيستي به بار نخواهد آورد. (آيات 8-10)
از آن هنگام که نطفه يا جنيني بوديم تا آن زمان که پا به پهنه گيتي نهاديم و عمري اندک يا بسيار يافتيم، در همه ي مراحل در گستره ي قدرت پروردگار قرار داشتيم و همه ي اين دورانها در کتابي نزد پروردگار مندرج است و اين کار بر خدا آسان مي باشد. (بنابراين از چه رو بي نيازي را از کسي به جز خدا، درخواست کنيم؟ آيا آفرينش و مرگ ما در دست قدرت او نيست؟ پس هرگاه عمرمان را کوتاه گرداند، سربلندي و بي نيازي به چه کارمان آيد؟) (آيه 11)
پادشاهي در دست قدرت پروردگار است. اين دو دريا را درنگر، يکي شور و تلخ مزه است و ديگري شيرين و گوارا و آن دو يکسان نيستند (پس انسان نيکوکار با انسان بدکار، برابر نيست). با اين همه، پروردگار از اين دو دريا گوشتي تازه به ما روزي مي دهد و زيوري که آن را بر تن مي کنيم. او درياها را مرکب راهوار کشتي هاي موجب شکاف قرار مي دهد تا کالاها را جابجا نمايند و ما را به نعمتي رهنمون سازند که براي آن، پروردگار را سپاس مي گوييم.
پروردگار، شب را به روز درمي آورد و روز را به شب، او خورشيد و ماه را تسخير کرده، مسير گردش آنها را مشخص ساخته است، او مالک حقيقي است، در حالي که همتايان دروغين، مالک پوست هسته ي خرمايي هم نيستند (پس ناگزير بايد بي نيازي را نزد پروردگار، که مالک همه چيز است بيابيم نه نزد سرکشان و خوشگذرانان.) همتايان دروغين، به هنگام سختيها، اندوه را از ما نمي زدايند، آنان دعا را نمي شوند و اگر فرضاً بشنوند، اجابت نمي کنند و روز رستاخيز، سودرسان کسي نيستند و هيچ کس، چون پروردگارِ آگاه، خبرها را بازگو نمي کند. (آيات 12-14)
سياق آيات، تأکيد دارد که آدمي- همه ي آدميان- نيازمند خداوند است و پروردگار بي نياز است (از اين رو، روا نيست براي به دست آوردن بي نيازي، در پيشگاه اين و آن، کرنش کنيم).
آيا نيازي بزرگتر از اين که اگر خداوند بخواهد تمامي انسانها را مي برد و به آساني آفريدگان ديگري را بر سرکار مي آورد؟ (گويا محور دوّم که قرآن در اينجا به گستردگي از آن سخن مي گويد و همان محور مسؤوليت است، به محور نخست پيوند مي يابد، زيرا آگاهي آدمي از اين که در برابر کردارش جزايي مي بيند، موجب مي گردد از نيرنگ زشت روي گرداند و به کردار شايسته روي آورد و با تلاش و کوشش و از رهگذر شيوه اي درست، به اهداف خويش رسد.)
هيچ کس سنگيني کردار و گناهان کسي را بر دوش نمي کشد، اگرچه خويشاوند باشد (هيچ کس اين حقيقت را در نمي يابد و از گناه و لغزش خويش نمي هراسد، مگر آنکه در نهان از پروردگار خود بهراسد و نماز را برپاي دارد و پاکيزگي جويد.) فرستاده ي خداوند، تنها کسي را هشدار مي دهد که از خدا بهراسد و پاکيزگي جويد و هرکس پاکيزگي جويد، تنها آن را براي خود جسته است. (آيات 15-18)
برابر نبودن کافر و مؤمن نيکوکار، بايد قابل فهم و روشن باشد، چه، اين شناخت و آگاهي در گزينش شيوه ي درست براي نيل به اهداف، سهم به سزايي دارد.
نابينا و بينا، يکسان نيستند (کافر و مؤمن نيز همين گونه اند) و تيرگيها و روشنايي ها نيز نابرابرند (گمراهي کجا، هدايت کجا!) سايه و گرماي آفتاب نيز اينچنين اند (آرامش، امنيت و سلامتي، از جنگ، ترس و بيماري نيکوتر است) و زندگان (که سخن خداوند را مي شنوند و بدان جان مي گيرند) با مردگان يکسان نيستند. (آيات 19-22)
پروردگار، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را برانگيخت تا دروغ انگاران را به کيفري دردناک بيم دهد که دامن آنان را خواهد گرفت، همانگونه که براي هر امتي هشداردهنده و بشارتگري فرستاد تا نيکوکاران را بگويد پاداشي نيک خواهند داشت. (آيات 23- 26)
آن گونه که به نظر مي رسد، سومين محور سوره، اشاره به رنگ رنگ بودن کوهها، انسانها، جانوران و دامها و هشيار نمودن دانايان از رهگذر اين اشارات است. اين دانايان، کساني هستند که پروردگار آنان را برگزيده و کتاب را، با گوناگوني سطح و مرتبه اي که دارا هستند، ميراث آنان ساخته، از پاداشي نيک برخوردارشان خواهد ساخت. شايد اين محور در ارايه ي نمونه اي زنده و پويا از کساني که در پي يافتن خشنودي خداوند هستند، و خداوند نيز آنان را به راه استوار رسيدن به سربلندي و بي نيازي و پاداش نيک رهنمون مي شود، با نخستين محور پيوند يابد.
آيا به باران نمي نگري که پس از باريدن، پروردگار ميوه هاي رنگ رنگي را به وسيله ي آن، از زمين بيرون مي آورد؟ اين پديده، از کارسازي، اداره ي شايسته و دقت پروردگار در نظم هستي، نشان دارد و اين که خداوند بر آفريدگان خويش چيره است.
هنگامي که به کوهها مي نگري، در آنها رگه هايي سپيد و گلگون و سياه پررنگ مي بيني، که گواهي است بر لايه هاي سنگي زمين با جنس هاي گوناگون و نيز سيطره ي کامل خداوند.
مردمان، جانوران و دامها نيز رنگهايي گوناگون دارند، گوناگوني رنگ، همراه با ويژگيهاي يکسان، گواهي بر تدبير شايسته ي هستي است، همان گونه که شاهدي بر گوناگوني آفريدگان است. مردمان نيز همين گونه اند و پايه هايي يکسان ندارند و دانا با نادان برابر نيست و از بندگان خدا، تنها دانايانند که از او مي هراسند و کساني که با خواندن کتاب خدا و برپا نمودن نماز و انفاق نهان و آشکارا در راه پروردگار، با او تجارت مي کنند، تجارتشان هرگز زوال نمي پذيرد و خداوند از فزون بخشي خويش به آنان مي افزايد و او آمرزنده اي حق شناس است. (آيات 27-30)
کتابي که بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرود آمده، خود، حق و تصديق کننده ي کتابهاي پيش از آن است، خداوند اين کتاب را ميراث بندگاني مي گرداند که آنان را برگزيده بود (آنان وارثان پيامبران اند، داناياني از خاندان پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) کساني از اين ميراث گيران، بر خود ستمکار بودند (زيرا، آن گونه که بايد، به کتاب پروردگار عمل نکردند، بلکه کردار نيک و بد را به هم آميختند) و گروهي از آنان ميانه رو بودند، (ميانه روها به اندازه اي مناسب به کتاب پروردگار عمل کردند، اينان همان عالمان ربّاني بودند که روز، روزه مي داشتند و شب به عبادت برمي خاستند) و گروهي نيز در کارهاي نيک، پيشگام بودند (اينان، اماماني بودند که به مرتبه حقّ اليقين دست يافتند.) (آيات، 31-32)
پاداش همگي آنان، بهشتهايي هميشگي است که به آنها درخواهند آمد و با دستبندهايي از مرواريد و زر زيور خواهند يافت و پروردگار را سپاس خواهند گفت که اندوه را از آنان زدود، در حالي که کافران در کيفري سخت، جاودان خواهند شد و فريادهايي را که برمي آورند، سودرسان آنان نخواهد بود و به آنان گفته خواهد شد: مگر شما را آن اندازه عمر دراز نداديم که هر کس بايد در آن عبرت گيرد، عبرت مي گرفت؟ آيا براي شما هشداردهنده اي نيامد؟ (آيات 33-37)
سياق سخن، بار ديگر نامهاي نيکوي پروردگار را بيان مي دارد، همان نامهايي که بايد از آنها پروا کنيم و از کيفر خدا برحذر باشيم). خداوند، داناي نهان آسمانها و زمين است و اوست که به راز دلها داناست (بنابراين بنيان بر آدمي بايسته است که در نهان و آشکارا از او پروا کند) و مردماني را جايگزين مردمي ديگر مي کند و پايان کفر، زيان و خسارت است و امّا همتايان دروغين، نمي توانند کافران را از کيفر خداوند برهانند، زيرا آنان مالک چيزي نمي باشند و چيزي از زمين را نيافريده اند و در اداره ي آسمانها اثري ندارند و خداوند اداره ي کارهاي آفريدگان را به آنان واگذار نکرده است و ستمکاران جز فريب، به خود وعده نمي دهند. خداوند، آسمانها و زمين را نگاه داشته، از نابودي باز مي دارد، پس از سرکشان و خوشگذرانان چه کاري ساخته است؟ (آيات 38- 41)
شايد آيات پاياني سوره، تأکيدي ديگرباره، برمحورهاي سوره است، با اين بيان که کافران به پروردگار سوگند ياد کردند که اگر هشداردهنده اي براي آنان بيايد، بيشتر از امتهاي ديگر پذيراي او شوند، ليک چون هشداردهنده اي براي ايشان آمد، جز بر نفرتشان نيفزود، علت اين نفرت آن بود که آنان مي خواستند از رهگذر کفر و استکبار به سربلندي دست يابند و ثروت را از راه نيرنگ به چنگ آورند. امّا کفر، جز زيان و پستي را بهره ي آنان نساخت و نيرنگ نيز تهي دستي را ميراثشان کرد و زيان را به آنان بازگرداند و نيرنگ زشت، جز دامن صاحبش را نگيرد. (آيات 42-43)
سياق آيات به کافران هشدار مي دهد که به سرنوشت پيشنيان خويش، دچار خواهند شد، پس آيا جز سرنوشت شوم پيشينيان را انتظار مي برند، که سنّت الهي بر آنان جاري گشت؟ همان سنتي که تبديل و دگرگوني نخواهد يافت؟ آنان را فروگذار تا در زمين بگردند و فرجام ستم پيشگان پيش از خود را درنگرند. (آيه 44)
سوره ي فاطر، که سخن در آن بر اداره ي آفريدگان به دست قدرت خداوند تمرکز يافته، با اين گفتار به پايان مي رسد که اگر خدا مردم را به سزاي آنچه انجام داده اند مؤاخذه مي کرد، هيچ جنبده اي را بر پشت زمين باقي نمي گذاشت، ليک تا مدّتي معيّن مهلتشان مي دهد و چون اجلشان فرا رسد، خداوند به کار بندگانش بيناست. (برخي را کيفر داده، برخي را مي آمرزد) (آيه 45)
چگيده ي گفتار در چارچوب اين سوره: اين سوره، گردِ انديشه اي اساسي و مؤثر در تربيت و پرورش آدمي، مي گردد و آن اين که پروردگار بر آدمي چيره است و هموست که امور آدمي و کارهاي هستي را اداره مي کند، انساني که به اين حقيقت گواهي دهد، تنها در آستان پروردگار خويش آرامش نمي يابد، بلکه اين احساس او را وا مي دارد تا رفتار و کردار خويش را با شيوه هاي خداوند، سازگار کند.
اين انديشه، نکته ي ديگري را نيز در خود پنهان دارد و آن اينکه: انسان به آسايش و آرامش تکيه نکند و به هنگام سختي نيز نوميد نگردد.
منبع مقاله :
مدرسي، سيد محمدتقي؛ (1386)، سوره هاي قرآن: درونمايه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمي صابري، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوي، چاپ اول.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد