در این باره چند نکته گفتنی است:1. احادیث معصومان(ع) نازل منزله و درجه فروتر آیات قرآن است. همچنان که درباره قرآن گفته شده است «مورد مخصص» نمی شود یعنی شأن نزول و سبب نزول آیه چه بسا مربوط به شخص خاص باشد و با مورد خاص و حادثه خاصی باشد. اما پیام آیه منحصر به آن واقعه مخصوص نیست.
2. در پیام گیری از احادیث در صورتی که با مضمون احادیث دیگر سازگار باشد. بهترین دلیل است که مخاطب خاصی، ویژگی مشخص و منحصر به فردی نداشته است.
3. در صورتی که با مضمون احادیث دیگر متفاوت باشد. آنگاه است که به اصلاح گفته می شود باید به «قدر متیقن در مقام تخاطب» اکتفا کرد و از قواعد ترجیح روایت بر دیگر روایات استفاده کرد.
علاوه بر آنچه گفته شد، زبان دین، زبانی فطری و همگانی و همیشگی است. بنابراین به جز موارد خاص که بحث تقید و کم ظرفیتی مخاطب است. بقیه احادیث برای همگان براساس متن حدیث قابل استفاده است.
و اما درباره اطمینان از صحت حدیث توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
فهمیدن صحت و سقم حدیث از دو طریق انجام می شود سند حدیث و متن آن، بررسی سند آن نیاز به علم رجال الحدیث و متن آن نیاز به ممارست و آشنایی با احادیث ائمه معصومین و لحن آنان دارد. کسانی که در حد اجتهاد هستند و یا کسانی که به صورت تخصصی در رجال و حدیث کار کرده اند می توانند صحت و سقم حدیثی را تشخیص بدهند گرچه برخی اوقات نیاز به مراجعه هم دارند.
باید توجه داشت که عالمان دین به سادگى تسلیم هر سخن منسوب به معصومین(ع) نمى شوند؛ بلکه از طرق گوناگونى، سخنان نقل شده را مورد ارزیابى قرار مى دهند که برخى از آنها عبارت است از :
1 – بررسى سندى. در این رابطه اگر در میان سلسله راویان حدیثى تنها اگر یک نفر از آنها فرد ضعیف یا مجهول مى باشد، آن روایت از اعتبار ساقط مى شود.
2 – جهت دیگر عدم مخالفت مفاد حدیث با مضمون قرآن کریم است؛ چنان که امام صادق(ع) فرموده اند: «آنچه از ما نقل شود و با قرآن مطابقت کند بپذیرید؛ ولى اگر مخالف قرآن باشد آن را به دیوار بزنید و بدانید پیرایه اى است که بر ما بسته اند و از ما نیست».
3 – انطباق مضمون روایت با حکم عقل. در اسلام چیزى که برخلاف حکم عقل باشد مقبول نیست و جزو دین شمرده نمى شود. دین و عقل در اسلام با یکدیگر هم آغوش و هم آوایند و مخالفت و تعارض بین آن دو وجود ندارد.بنابر این اگر روایتى، مضمونى برخلاف حکم عقل داشت، قطعاً از مجهولات است و یا مورد اعتماد نیست. البته مقصود از حکم عقل در اینجا حکم بدوى، غیر روشمند و ظنى نیست. که کسى بدون ژرف کاوى و تکیه به مبادى عقل قطعى و براهین نظرى چیزى را مخالف برداشت هاى ابتدایى و ظنى خود ببیند و بگوید: این مسأله با عقل من جور در نمى آید، بلکه منظور از حکم عقل، حکم عقل روشمند و ژرف کاو و حکم قطعى عقل است.
بنابر این نقد کلام نقل شده از معصومین(ع) به طرق فوق امرى رایج در حوزه هاست. لیکن اگر ثابت شود سخنى ازمعصومین(ع) صادر شده است، دیگر نقد به معناى اعتبار و صحت و سقم محتواى آن وجود ندارد؛ زیرا فرض آن است که سخن معصوم است و از معصوم جز سخن صادق و حق صادر نمى شود. پس در این فرض، نقد و ارزیابى درمرحله دلالت صورت مى گیرد؛ یعنى همه ى تلاش ها و ژرف کاوى ها بر فهم دقیق و همه جانبه مفاد متن و جهت صدورآن متمرکز مى شود؛ زیرا ارزش صدق متن قبلاً بر اساس ادله کلامى به اثبات رسیده است. از اینجا روشن مى شود که ارزیابى احادیث، فرایندى پیچیده و متودولوژیک است که به خاطر آن علوم متعددى مانند علم رجال، درایه، اصول در حوزه هاى علمیه تأسیس گشته است و به عبارت دیگر براى کشف صحّت و اعتبار یک حدیث، راه الهام از ملکوت راه اساسى نیست؛ زیرا این راهى فردى و شخصى است؛ بلکه راه اساسى همان روش استدلالى است که بر اساس اصولى مدون و روشمند در حوزه هاى علمیه جارى است.
کیفیت رسیدن روایات به دست ما اجمالا به این گونه بوده است که معمولا راویان حدیث به خصوص در زمان امام باقر و صادق(ع) سخنانی را که از امامان بدون واسطه یا با واسطه می شنیدند می نوشتند. تا این که تا زمان حضرت عسکری(ع) چهارصد کتاب در زمینه های مختلف جمع آوری شده بود که به اصول اربعماه معروف بوده است. بعدها در اوائل غیبت کبری روایات اصول اربعماه و دیگر روایاتی که تا آن زمان موجود بود به صورت منظم و باب بندی شده در کتب اربعه (کافی، من لا یحضره الفقیه، تهذیب، استبصار) و سایر کتب که توسط بزرگان شیعه در این عصر نوشته شد گردآوری شد. علمای شیعه پس از تدوین کتب اربعه و دیگر کتب معروف برای محفوظ ماندن این کتاب ها از تحریف و اطمینان مردم به روایاتی که اشخاص از این کتاب نقل می کرده اند. اجازه نقل حدیث را بین خودشان مرسوم کردند و تنها کسی حدیثش و نسخه اش از کتب حدیث معتبر بود که دارای اجازه نقل حدیث از علمای معروف شیعه بود. به این شکل روایات موجود به دست ما رسیده است.
روایات گردآوری شده در این کتب همان گونه که نوشته اید دارای سند می باشد و اشخاصی که حدیث را نقل کرده اند تا امام معصوم در سلسله سند روایت مشخص شده اند. راویان حدیث میزان وثاقت آنان در علم رجال مورد بررسی قرار گرفته است فقها با توجه به علم رجال و مسائلی دیگر از جمله آشنایی با لحن کلام معصوم هر روایتی را که تمام راویان آن دوازده امامی و مورد وثوق و اطمینان باشند صحیح و معتبر می دانند. بنابراین فلسفه ذکر راویان حدیث در اول حدیث بررسی میزان صحت و سقم روایت از طریق راویان آن و اطمینان آیندگان به حدیث می باشد.
2. در پیام گیری از احادیث در صورتی که با مضمون احادیث دیگر سازگار باشد. بهترین دلیل است که مخاطب خاصی، ویژگی مشخص و منحصر به فردی نداشته است.
3. در صورتی که با مضمون احادیث دیگر متفاوت باشد. آنگاه است که به اصلاح گفته می شود باید به «قدر متیقن در مقام تخاطب» اکتفا کرد و از قواعد ترجیح روایت بر دیگر روایات استفاده کرد.
علاوه بر آنچه گفته شد، زبان دین، زبانی فطری و همگانی و همیشگی است. بنابراین به جز موارد خاص که بحث تقید و کم ظرفیتی مخاطب است. بقیه احادیث برای همگان براساس متن حدیث قابل استفاده است.
و اما درباره اطمینان از صحت حدیث توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
فهمیدن صحت و سقم حدیث از دو طریق انجام می شود سند حدیث و متن آن، بررسی سند آن نیاز به علم رجال الحدیث و متن آن نیاز به ممارست و آشنایی با احادیث ائمه معصومین و لحن آنان دارد. کسانی که در حد اجتهاد هستند و یا کسانی که به صورت تخصصی در رجال و حدیث کار کرده اند می توانند صحت و سقم حدیثی را تشخیص بدهند گرچه برخی اوقات نیاز به مراجعه هم دارند.
باید توجه داشت که عالمان دین به سادگى تسلیم هر سخن منسوب به معصومین(ع) نمى شوند؛ بلکه از طرق گوناگونى، سخنان نقل شده را مورد ارزیابى قرار مى دهند که برخى از آنها عبارت است از :
1 – بررسى سندى. در این رابطه اگر در میان سلسله راویان حدیثى تنها اگر یک نفر از آنها فرد ضعیف یا مجهول مى باشد، آن روایت از اعتبار ساقط مى شود.
2 – جهت دیگر عدم مخالفت مفاد حدیث با مضمون قرآن کریم است؛ چنان که امام صادق(ع) فرموده اند: «آنچه از ما نقل شود و با قرآن مطابقت کند بپذیرید؛ ولى اگر مخالف قرآن باشد آن را به دیوار بزنید و بدانید پیرایه اى است که بر ما بسته اند و از ما نیست».
3 – انطباق مضمون روایت با حکم عقل. در اسلام چیزى که برخلاف حکم عقل باشد مقبول نیست و جزو دین شمرده نمى شود. دین و عقل در اسلام با یکدیگر هم آغوش و هم آوایند و مخالفت و تعارض بین آن دو وجود ندارد.بنابر این اگر روایتى، مضمونى برخلاف حکم عقل داشت، قطعاً از مجهولات است و یا مورد اعتماد نیست. البته مقصود از حکم عقل در اینجا حکم بدوى، غیر روشمند و ظنى نیست. که کسى بدون ژرف کاوى و تکیه به مبادى عقل قطعى و براهین نظرى چیزى را مخالف برداشت هاى ابتدایى و ظنى خود ببیند و بگوید: این مسأله با عقل من جور در نمى آید، بلکه منظور از حکم عقل، حکم عقل روشمند و ژرف کاو و حکم قطعى عقل است.
بنابر این نقد کلام نقل شده از معصومین(ع) به طرق فوق امرى رایج در حوزه هاست. لیکن اگر ثابت شود سخنى ازمعصومین(ع) صادر شده است، دیگر نقد به معناى اعتبار و صحت و سقم محتواى آن وجود ندارد؛ زیرا فرض آن است که سخن معصوم است و از معصوم جز سخن صادق و حق صادر نمى شود. پس در این فرض، نقد و ارزیابى درمرحله دلالت صورت مى گیرد؛ یعنى همه ى تلاش ها و ژرف کاوى ها بر فهم دقیق و همه جانبه مفاد متن و جهت صدورآن متمرکز مى شود؛ زیرا ارزش صدق متن قبلاً بر اساس ادله کلامى به اثبات رسیده است. از اینجا روشن مى شود که ارزیابى احادیث، فرایندى پیچیده و متودولوژیک است که به خاطر آن علوم متعددى مانند علم رجال، درایه، اصول در حوزه هاى علمیه تأسیس گشته است و به عبارت دیگر براى کشف صحّت و اعتبار یک حدیث، راه الهام از ملکوت راه اساسى نیست؛ زیرا این راهى فردى و شخصى است؛ بلکه راه اساسى همان روش استدلالى است که بر اساس اصولى مدون و روشمند در حوزه هاى علمیه جارى است.
کیفیت رسیدن روایات به دست ما اجمالا به این گونه بوده است که معمولا راویان حدیث به خصوص در زمان امام باقر و صادق(ع) سخنانی را که از امامان بدون واسطه یا با واسطه می شنیدند می نوشتند. تا این که تا زمان حضرت عسکری(ع) چهارصد کتاب در زمینه های مختلف جمع آوری شده بود که به اصول اربعماه معروف بوده است. بعدها در اوائل غیبت کبری روایات اصول اربعماه و دیگر روایاتی که تا آن زمان موجود بود به صورت منظم و باب بندی شده در کتب اربعه (کافی، من لا یحضره الفقیه، تهذیب، استبصار) و سایر کتب که توسط بزرگان شیعه در این عصر نوشته شد گردآوری شد. علمای شیعه پس از تدوین کتب اربعه و دیگر کتب معروف برای محفوظ ماندن این کتاب ها از تحریف و اطمینان مردم به روایاتی که اشخاص از این کتاب نقل می کرده اند. اجازه نقل حدیث را بین خودشان مرسوم کردند و تنها کسی حدیثش و نسخه اش از کتب حدیث معتبر بود که دارای اجازه نقل حدیث از علمای معروف شیعه بود. به این شکل روایات موجود به دست ما رسیده است.
روایات گردآوری شده در این کتب همان گونه که نوشته اید دارای سند می باشد و اشخاصی که حدیث را نقل کرده اند تا امام معصوم در سلسله سند روایت مشخص شده اند. راویان حدیث میزان وثاقت آنان در علم رجال مورد بررسی قرار گرفته است فقها با توجه به علم رجال و مسائلی دیگر از جمله آشنایی با لحن کلام معصوم هر روایتی را که تمام راویان آن دوازده امامی و مورد وثوق و اطمینان باشند صحیح و معتبر می دانند. بنابراین فلسفه ذکر راویان حدیث در اول حدیث بررسی میزان صحت و سقم روایت از طریق راویان آن و اطمینان آیندگان به حدیث می باشد.