شهید صدوقي و نهضت (2)
در سال 1352 ، رئيس اوقاف يزد ، از ايشان جهت شرکت در مجلس نيايش و دعا براي سلامت شاه دعوت به عمل مي آورد که وي از رفتن به اين مراسم تحميلي
شهید صدوقي و نهضت (2)
مراقبت شديد ساواک
شنود ها وسانسور نامه هاي ارسالي براي آيت الله صدوقي (رحمت الله علیه) در اين سال ها از سوي ساواک گسترده تر شده ، تمام تحرکات وي تحت مراقبت شديدتر قرار مي گرد . ساواک با قراردادن منبع در کنار وي حتي در مسافرت ها ، ايشان را به دقت زير نظر مي گيرد.
در سال 1352 ، رئيس اوقاف يزد ، از ايشان جهت شرکت در مجلس نيايش و دعا براي سلامت شاه دعوت به عمل مي آورد که وي از رفتن به اين مراسم تحميلي خودداري کرده و نمي داند « مروجين مذهبي سازمان اوقاف را مشرک و کافر مي خواند».
در يک مورد ، ساواک گزارش مي دهد که چون فردي به عنوان مباشر به مکه مشرف شده ، آقاي صدوقي گفته است : « آقاي خميني جايز نمي داند با کسي که با اوقاف ارتباط دارد ، نماز بخوانند » و اين مطلب موجب تعويض روحاني مزبور شده است .
ثابتي ، مديرکل سوم ساواک ، از مواضع وي به شدت نگران شده ، به ساواک يزد اعلام مي دارد : « براي آخرين بار نامبرده احضار و به وي تفهيم گردد ادامه رويه کنون او به صلاح مشاراليه نمي باشد و در صورت تکرار مطالب خلاف تصميمات شديدي در مورد وي اتخاذ خواهد شد . »
در پي دستور ثابتي ساواک يزد که از ميزان محبوبيت وي در نزد مردم آگاه است جرأت احضار او را نمي کند و موضوع را به گردن شهرباني مي اندازد و بر طبق اسناد موجود ، سندي از اقدام شهرباني يافت نشد .
به رغم مراقبت هاي ويژه ساواک ، بر طبق اسناد موجود ، آيت الله صدوقي با زيرکي خاصي ارسال کمک هاي مالي و وجوه شرعيه را به دفتر امام در نجف افزايش داده و تمام تلاش هاي ساواک را ناکام مي گذارد .
درسال 1354 ساواک اقدام به جلوگيري از ادامه کار بناي ساختمان موسسه عظيم صدوق که توسط ايشان در دست احداث بوده مي نمايد و در پي تصميم آيت الله صدوقي براي سفر به عراق وي را ممنوع الخروج مي نمايد .
درخرداد سال 1356 ساواک از تشکيل سپاه اسلام در استان يزد توسط آيت الله صدوقي خبر داده و به مقابله با اين حرکت تبليغي که طي آن و روحانيون به مناطق مختلف استان اعزام شده و به گونه اي متشکل در روستا و شهر مستقر مي شدند ، مي پردازد .
حساسيت ساواک به قدري شدت مي يابد که در يک مورد که روزنامه اطلاعات اقدام به درج خبري کوتاه در مورد ايشان نموده و در آن تنها به ذکر عدم رؤيت هلال ماه در يزد بسنده کرده بود عکس العمل نشان داده و اين موضوع را موجب تقويت وي قلمداد مي کند .
آيت الله صدوقي در سال 56 به قصد سفر به مکه درخواست صدور اجازه خروج از کشور مي نمايد که ساواک مرکز طي دستورالعملي از ساواک يزد مي خواهد که « بنحو مقتضي با نامبرده بالا تماس حاصل ضمن توجيه و تذکر به سوابق وي چنانچه حاضر شد در آينده اعمالي مغاير با مصالح کشور مرتکب نشود و تعهد اخلاقي وعملي بسپارد با صدور گذرنامه مشاراليه موافقت در غير اين صورت مخالفت به عمل آيد . »
ساواک يزد طي برگ خبري اعلام مي کند : « ياد شده اظهار داشت حاضر به سپردن تعهد نبوده به اين ترتيب از رفتن به عربستان سعودي صرف نظر مي نمايد . »
با شهادت آيت ا… حاج آقا مصطفي خميني در اول آبان سال 1356 و اوج گيري نهضت امام خميني ، آيت ا . . . صدوقي ، فصل جديدي از مبارزه خود را آغاز مي کند و ضمن برپايي مجالس ترحيم با شکوه براي ايشان در استان يزد به سازمان دادن مبارزات در بخش وسيعي از کشور دست مي زند که نقش محوري وي در لا به لاي اسنادي که خواهيد خواند آشکار است .
در سال 56 تعداد زيادي از روحانيون و علما در تبعيد بودند وي با عده اي از يارانش حرکت کرد و راه هاي طولاني را پيمود و به ديدن همه تبعيدي هايي که در شهرهاي مختلف بودند رفت و طبيعي است که رفتن ايشان و سرکشي شان و کمک به خانواده آنان اثر مي گذاشت . وي در برگزاري مراسم شهداي 19 دي 56 سفر به قم و ديدار با مراجع حوزه براي کسب تکليف و تشجيع آنان در جهت تعطيل عمومي و اعتراض به کشتار 19 دي تعطيل نمازهاي جماعت نقش به سزايي داشته است . وي با صدور اطلاعيه اي جشن هاي نوروز سال 57 را تحريم و اعلام کرد : « مردم از برگزاري مراسم نوروز خودداري نموده و در سوک و ماتم شهيدان قم ، تبريز و لبنان بنشيند .»
آيت ا… خامنه اي در مورد نقش محوري ايشان چنين مي گويد : « در طول يکي دو سال قبل از پيروزي انقلاب مرحوم آيت ا… صدوقي محوري بود براي بيشتر فعاليت هاي نه فقط يزد ، بلکه سراسر کشور و اين به خاطر اين بودکه آيت ا… صدوقي شخصيت عيني روحاني محترم و معتبري بود که نظرات ايشان و پيشنهاد هاي ايشان در امور شهرستانهاي ديگر هم اثر مي گذاشت . غالباً مورد مشاوره قرار مي گرفت و طبق نظر ايشان حتي در تهران عمل مي شد . »
آيت ا… طي بيانيه اي به پاس بزرگداشت شهداي بهمن 56 تبريز در روز پنج شنبه 10 فروردين 57 مردم يزد را به اجتماع در مسجد روضه محمديه ( حظيره ) و برگزاري مراسم فرا خواند . مردم از اين دعوت استقبال کرده هزاران نفر در مسجد و خيابان هاي اطراف اجتماع کردند و پس از سخنراني به آرامي به سوي منازل و مقاصد خود رهسپار شدند که ناگهان با کمين نيروهاي پليس و آتش گلوله هاي آنان مواجه شدند . با کشتار يزديان روز دهم فروردين سال 57 در سلسله چله هايي جاي گرفت که به سقوط حکومت پهلوي ها انجاميد : « ساعت 9:30 روز 10/1/37 عده زيادي ( بيش از 2500 نفر ) از عناصر متعصب مذهبي که 90 درصد آنان را نوجوانان تشکيل مي داده و بر اساس اعلاميه شماره دو شيخ محمد صدوقي به مسجد حظيره وارد شده بودند به تدريج در مسجد حظيره يزد حاضر و پس از استماع سخنراني مذهبي در ساعت 00: 11 از مسجد خارج و به تظاهرات پرداخته … »
در پي اين حادثه ، ثابتي ، مدير کل اداره سوم مي نويسد : « در يزد ، دو نفر به اسامي : شيخ محمد صدوقي و کاظم راشدي پور محرک حوادث بعدازظهر روز 9/1/37 و پيش از ظهر روز 10/1/37 بوده اند که در مورد کاظم راشدي پور دستور داده اند با تشکيل کميسيون امنيت اجتماعي ، به يکي از مناطق سني نشين کرد تبعيد شود . شيخ محمد صدوقي از علماي سرشناس کشور بوده و در يزد و قم و کاشان و اصفهان داراي طرفداران قابل توجهي است و موقعيتي نظير قاضي طباطبايي در تبريز دارد . چنانچه تبعيد شود امکان دارد طرفداران او دست به تحريکاتي بزنند . » پس از ماجراي دهم فروردين 57 آيت ا… صدوقي در هر فرصتي اقدام به صدور اعلاميه ها و بيانيه هاي افشاگرانه مي کند که تفصيل آنها از لابه لاي اسناد ساواک جمع آوري شده است .
« از جمله نشانه هاي همين خصلت عالي ايشان يعني شجاعت ايشان آن بود که در يزد ، اعلاميه هاي آيت ا… صدوقي اعلاميه هايي بود که اولاً در سطح ايران منتشر مي شد و ثانياً مضامين تند و راهگشايي داشت و در هر قضيه اي خيلي زود عکس العمل نشان مي دادند . » وي با هشياري کامل و پرهيز از دادن تلفات در طول اين دوران مسجد حظيره را به پايگاهي مستحکم براي انقلاب تبديل مي کند : « بنده از تبعيد بر مي گشتم از طريق يزد آمدم مسجد ايشان وقتي رفتم ديدم که اينجا مثل اينکه جزو محيط اختناق کشور ايران نيست . توي مسجد ايشان اعلاميه هايي زده بودند خيلي آزاد همه مي آمدن و مي خواندند در اين اعلاميه ها مضامين فوق العاده تحريک آميزي وجود داشت يا طريقه ساختن کوکتل مولوتف فرض کنيد يا نارنجک دستي را آنجا زده بودند … »
وي در تلاشي وسيع مراجع عظام قم را براي برگزاري چهلم شهداي يزد تشويق مي کند و روز 19/2/57 از سوي مراجع قم در سراسر کشور عزاي عمومي اعلام ميشود : « آيات ثلاثه قم که تحت متعصبين مذهبي و بخصوص آيت ا… صدوقي يزدي قرار گرفته بودند ناگزير شدند که جلسه اي تشکيل و متفقاً اعلاميه اي بدهند و اعلام مجلس ختم بکنند.
« آيت ا… شيرازي مورخ 2/2 نامه اي به آيت ا… صدوقي نوشته و به مناسبت حوادث اخير يزد به نامبرده تسليت گفته و در آخر نامه اضافه نموده روز 19/2 روز چهلم کشته شدگان ( يزد ) مجلس يادبودي در مشهد برگزار خواهيم کرد .»
در اواخر ارديبهشت ماه سال 57 ساواک به شهرباني يزد اعلام مي دارد : « دستور فرماييد به نامبرده بالا تذکر داده شود چنانچه دست از رويه خود برنداشته و کماکان به صدور اعلاميه و ذکر مطالب خلاف مصالح مملکت در روي منبر رويه گذشته خود ادامه دهد تصميمات مقتضي درباره وي اتخاد خواهد شد . »
« همان اوقات در يزد گفته مي شد عوامل دستگاه قصد ايشان را دارند ، ايشان بدون هيچ گونه محافظي و مراقبتي راه مي رفتند و حرکت مي کردند و به مسجد مي رفتند و مي آمدند و اجتماعات بسيار بزرگ در مسجد ايشان تشکيل مي شد . »
در تاريخ 1/3/57 ساواک قم به مرکز چنين گزارش مي دهد « طبق اطلاع آيت ا… صدوقي ، شب گذشته به قم آمده و در منزل فرزندش اقامت نموده است . وي اظهار داشته جهت مشورت با آيات و تعيين تکليف در مورد حوادث اخير به قم آمده است . » بعد از بازگشت آيت ا… صدوقي از قم ساواک يزد پيشنهاد تبعيد وي را به مرکز ارسال مي دارد « حاج شيخ محمد صدوقي – نماينده خميني – که رهبري و گردانندگي کليه اقدامات خلاف در اين استان را به عهده داشته و کليه اقدامات خلاف وي طي گزارشات متعددي به استحضار رسيده ، شايسته است از يزد به منطقه ديگري تبعيد گردد .
رژيم براي تعديل مواضع آقاي صدوقي دست به کار شده و در يک اقدام کم سابقه استاندار يزد به ملاقات آقاي صدوقي مي شتابد . در اين ملاقات آقاي صدوقي ضمن تشريح قضاياي 19 دي ماه و مقاله احمد رشيدي مطلق به عملکرد رژيم در کشتار مردم در روز دهم فروردين در يزد انتقاد مي کند .
ساواک ذيل اين گزارش چنين مي نويسد : « به نظر مي رسد که شيخ محمد صدوقي پس از تبعيد ( آيت ا… ) پسنديده و محدود شدن سيد صادق روحاني در منزلش مرعوب شده و موقع آن است که سازمان يزد به نحو مقتضي با وي رابطه برقرار کند و اگر رابطه پنهاني ميسر نبود به طور علني با وي مراوده برقرار تا مردم به مرور از وي سلب اعتماد کنند . » رئيس ساواک نيز ذيل گزارش مي نويسد : « چه طرحي براي جلب اين شخص و برکنار نگاهداشتن وي از فعاليت مضره داريد . » شهرباني يزد در پي دستور ساواک آيت ا… صدوقي را تلفني تهديد مي کند و بلافاصله او نيز در سخنراني يازدهم خرداد 57 در مسجد حظيره چنين مي گويد : « از شهرباني به من تلفن شده که مطالبي را عنوان نکنم . چهار حالت دارد : يا مي گيرند يا زنداني يا تبعيد مي کنند و يا مي کشند اگر بکشند قطره قطره خون من ، صدوقيها خواهد شد . فعلاً شما شعاري ندهيد و اقدامي نکنيد تا ببينيم با ما کنار مي آيند يا نه . »
همزمان با ساير مراجع ، آقاي صدوقي روز 15 خرداد 57 را اعلام عزاي عمومي مي کند و از مردم مي خواهد که از خانه هاي خود بيرون نيايند و مغازه هاي خود را نيز تعطيل کنند : « روز 15/3/37 بعد از نماز شب نامبرده بالا در مسجد حظيره در روي منبر در حضور بيش از 1000 نفر افراد حاضر در مسجد اظهار نمود از همکاري کسبه در تعطيل کردن مغازه هاي خود متشکرم . » ساواک يزد طي نامه اي چنين اعلام مي کند : « در اجراي اوامر صادره به شهرباني يزد اعلام گرديد که به نامبرده بالا تذکر داده شود تا از ذکر غير واقع در روي منبر خودداري نمايد . اينکه برابر اعلام شهرباني مذکور در پاسخ اظهار نموده : هر تصميمي مي خواهيد درباره بنده بگيريد . »
به دنبال پخش شايعه صلح و آشتي بين روحانيت و دولت توسط عوامل رژيم شاه و صدور اعلاميه ها و بيانيه هايي از سوي علماي قم و ساير بلاد آيت ا… صدوقي نيز طي اعلاميه فراخوان چهارمين اربعين شهداي ايران در 27/4/57 مي نوسيد : « ضمناً بدين وسيله تمام اظهاراتي که راديو هاي ايران و خارج مي نمايد که روحانيت در حال صلح است تکذيب مي شود و بزرگترين دليل دروغ بودن گفتار آنها همين اعلاميه اخير آقايان درباره تعطيل عمومي است .
در تير ماه همان سال اداره کل سوم جهت اطلاع رياست ساواک خبرنامه اي از فعاليت ها و اقدامات و سخنان آقاي صدوقي تهيه مي کند و به وي ارائه مي دهد . رئيس ساواک ذيل اين گزارش مي نويسد : « مسئول امر چه طرحي براي خنثي کردن فعاليت هاي او و بالاخره برگردانيدن او از جبهه مخالف دارد ؟ »
ثابتي در حاشيه همان گزارش چنين نگاشته است : « محترماً در صورت تصويب خلاصه اي از اظهارات و تحريکات وي به اطلاع آيات قم برسد که خود آنها به او توصيه نمايند از تحريک دست بردارد ؛ در غير اين صورت دولت ناگزير خواهد بود فکري درباره وي بکند .»
با تحريم جشن هاي نيمه شعبان از سوي رهبري نهضت آيت ا… صدوقي نيز اقدام به صدور بيانيه اي شديد اللحن مي کند : « ما به صداي بلند فرياد مي زنيم اين تعطيلي جشن ها به منظور رسوا کردن ستمگران به امر حضرت آيت ا… العظمي نائب الامام الامام خميني آن مرجع محبوب ملت ايران و ساير مراجع عظام مي باشد و ما عيد نداريم . »
همچون گذشته ، اعلاميه هاي امام ، از نجف ، تلفني به منزل ايشان مخابره و پس از ضبط و پياده شدن زير نظر ايشان تکثير وبه ساير نقاط ايران پخش مي شد .
تحريکات آيت ا… صدوقي چنان اوج مي گيرد که رئيس ساواک اصفهان طي گزارشي براي مرکز ، افکار او را حادتر از امام خميني دانسته پيشنهاد مي کند اطراف منزل او محاصره و ارتباطات و تلفن وي قطع شود .
او در واقعه هولناک آتش سوزي در سينما رکس آبادان ، اولين کسي است که با صدور بيانيه اي شديد اللحن موضع گيري کرده ، نقاب از چهره دسيسه گران بر مي دارد و با انتساب اين حادثه دهشت انگيز به دولت رژيم شاهنشاهي را مقصر اصلي اين آدم سوزي قلمداد کرده ، تبليغات رسانه هاي رژيم را نوعي سالوس و نفاق مي خواند و مواضع سران آن دولت را اشک تمساح مي نامد : «نهضت مقدس و انسان دوست اسلامي ايران که به رهبري مرجع عاليقدر حضرت آيت ا… العظمي خميني دام ظله در جريان است ،
امثال اين فجايع را محکوم کرده و حاضر نيست در رسالت حياتبخش خود به فرد و جامعه ايران ، هيچ ذيحيايي ولو حيوان و گياه تا چه رسد انسان هاي مسلمان را از هستي ساقط کند و يا مال مسلماني به هدر رود .
وي در جريان روي کار آمدن دولت شريف امامي ، باصدور اعلاميه اي ، به افشاي توطئه دولت آشتي ملي دست زده و ادعاي روحاني زاده بودن شريف امامي فراماسونر را به تمسخر مي گيرد . مقدم رئيس تازه منصوب شده ساواک – با اطلاع از فراگير شدن مبارزات صدوقي ، عاجزانه از نماينده خود در يزد مي خواهد که با او ملاقات هاي پي در پي داشته باشند تا مواضع او را تعديل کنند . اين حرکت ها با هوشياري آيت ا… صدوقي ناکام مانده کمترين سودي عايد آنان نمي کند . در مماشات و عقب نشيني جريانات ملي گرا در مقابله با رژيم سلطنتي و اکتفا به مبارزه قانوني و اميد به جدال پارلماني و … که به قول بازرگان لاجرم مي بايست به دنبال مردم حرکت مي کردند ،
وي با ارسال پيام و مذاکرات گوناگون ، آنان را به پيروي از خط رهبري فرا مي خواند .
وي کشتار جمعه خونين 17 شهريور 57 را در اعلاميه اي به زيبايي تحليل مي کند : « همه حناها رنگ خود را باخته است و مانورهاي دمکراتيک هيئت حاکمه ايران با ريشخند ملت شجاع ايران مواجه گرديده است . تبعيت از قانون مقدس اسلام و احترام به شرع مبين که عاجزانه سپر خشم مردم قرار گرفته بود ، در ميدان ژاله « ميدان شهدا » تهران ، چهره واقعي خود را نشان داد . هزاران مسلمان بي دفاع که بزرگترين جرم آنها اعلام خواسته هاي قانوني و شرعي خود در فضاي باز سياسي بود ، در محاصره تانک هاي سنگين و به دست دژخيمان رژيم به رگبار مسلسل بسته شدند و خون مقدس آنها که روي آسفالت خيابانهاي تهران جاري شد ، همه الفاظ و کلمات مزورانه و دروغين از قبيل اسلام ، قانون اساسي ، عدالت اجتماعي و غيره از لوح دلهاي خوش باوران داخلي و خارجي شستشو داد و اين خون با قرمزي درخشاني که هرگز محو نخواهد شد ، برجبين عمال حکومت فاشيستي ايران ، يک جمله ابدي نگاشت : « آدم کش رسوا » و جمله ديگري هم بر پرچم نهضت مقدس ايران نوشت : « شجاع پيروز » .
استاندار جديدالورود يزد در پي بالا گرفتن تب انقلاب در يزد به رهبري آيت الله صدوقي طي پيغامي ، ايشان را تهديد مي کند که من مانند استاندار قبلي نيستم و فردي ورزيده و ورزشکارم و روزانه ده ها کيلو شير مي نوشم و صد کيلو وزنه برمي دارم و . . . که آيت الله صدوقي به منبر رفته ، و اين تهديد را به استهزا مي گيرد و به مردم ماجراي تهديد را گزارش کرده سپس مي گويد : کاش بجاي اين آقا ، دولت براي ما يک گاو فرستاده بود تا از شير و پنير آن مردم بهره بيشتري مي بردند . رژيم در يک اقدام انفعالي ، اقدام به بستن مسجد حظيره کرده ، آنرا به محاصره تانکها در مي آورد ، آيت الله صدوقي نيز شجاعانه و بدون اعتنا به خيل نيرو و تجهيزات نظامي ، به سمت مسجد حرکت مي کند که در پي ممانعت ماموران مي گويد : « من بايد به مسجد بروم و تو هم اگر بايد بکشي ، بيا اين سينه من ، هدف بگير ، بزن . » ماموران که از شجاعت و ابهت وي دستپاچه شده بودند ، راه را باز مي کنند و او خود شخصاً درب مسجد را باز کرده و اقامه نماز مي کند . حادثه ناگوار زلزله طبس و اقدامات گسترده و بي نظير آيت الله صدوقي ، در خبر سانسور شده يکي از خبرنگاران چنين مخابره شده است : « با وجود نياز شديدي که مردم به کمک دارند ، چندان تمايلي به قبول کمکهاي دولت نشان نمي دهند ، اما وجود آيت الله صدوقي که از سوي امام خميني به منطقه آمده است ، آن قدر مؤثر است که مردم تمام خواست هاي خود را با ايشان مطرح مي کنند . »
در طبس ، آيت الله صدوقي ، اردوگاهي براي کمک به زلزله زدگان تحت عنوان « اردوگاه امام خميني » تشکيل داده و اظهار داشته تمام کمکها حتي هواپيما و وسايل ارتشي به دستور امام خميني به اين منطقه آمده و کوچکترين کمک خود را به دستور خميني مي داند کليه تابلوهاي انقلاب سفيد که در مسير خيابان طبس نصب گرديده بود ، شکسته شده و الاغي را که مطالب زننده اي روي آن نوشته شده بود ، در طبس به گردش درآوردند . » محاصره منزل امام در نجف در مهر ماه سال 57 ، وي را به تلاطم واداشته ، و قرار از کفش بيرون مي کند و بدين رو با تشجيع و ترغيب علما و مراجع ، در جهت شکستن حصر منزل امام ، اقدامات موثري بعمل مي آورد : « آيت الله صدوقي ضمن تماس با شريعتمداري اظهار نموده مجدداً منزل خميني محاصره ولي به شدت محاصره قبلي نيست و خوب است يک روز تعطيل عمومي اعلام شود و تلگرافي هم مخابره شود . شريعتمداري اعلام تعطيل عمومي را ضروري ندانسته و قرار شد با ساير آيات مشورتي بنمايد . »
ساواک که از اقدامات آقاي صدوقي به ستوه آمده است ، طي گزارشي براي شاه پيشنهاد مي کند : « در صورت تصويب ، با پيش بيني هاي قبلي و تقويت واحدهاي انتظامي يزد و شهرهاي تابع آن استان ، ارتباطات نامبرده قطع و با گماردن مامورين ، از برقراري تماس او با خارج از منزلش جلوگيري گردد . مستدعي است اراده سينه مبارک ملوکانه را ابلاغ فرمايند . » بدين رو ثابتي طي تلگرافي به تاريخ 11/7/57 به يزد اعلام مي دارد : « به فرموده مقرر است در حال حاضر” شيخ محمد صدوقي “شديداً تحت مراقبت باشد . »
سرانجام با ابرام و پيگيري او روز يکشنبه 29 شوال مصادف با 10 مهرماه سال 57 ، در اعتراض به محاصره بيت امام در نجف ، در سراسر ايران اعلام اعتصاب عمومي مي شود . با هجرت امام به پاريس ، ميزان فعاليت آقاي صدوقي گسترده تر شده ، و ضمن هماهنگ کردن فعاليتها ، يزد و مسجد حظيره و بيت ايشان ، به کانال مطمئن پيام رساني و ستاد هماهنگ کننده مبارزات تبديل مي شود .
« امام که به پاريس تشريف بردند ، اوضاع بهتر شد و جنبش مردم هم زيادتر شد . مراوده و مراسلات و تلفن نيز بين ما شدت بيشتري پيدا کرد و اعلاميه هايي را که امام در پاريس صادر مي کردند ، اينجا بوسيله تلفن ضبط مي شد و ما آن را به اطلاع علماي مشهد و تبريز و شيراز و استانهاي ديگر مي رسانديم و آنها هم تلفني ضبط مي کردند و در يزد هم به مقدار کافي چاپ و پخش مي شد . »
اقدامات کنترلي ساواک و مراقبت شديد آنان ، در مهار فعاليتهاي او ثمري نبخشيده ، رئيس ساواک اصفهان را نيز وادار مي کند که طي گزارشي از مرکز کسب تکليف کند .
« نامبرده بالا دست از تحريکات خود برنداشته و کماکان مبادرت به صدور اعلاميه نموده و بوسيله عوامل خود به اصفهان ارسال و مخفيانه توزيع مي نمايد که نتيجه اش تحريک افکار و احساسات مردم به دنبال آن ، آشوب و تشنج مي باشد . مراتب جهت استحضار و هرگونه اقدام لازم اعلام مي گردد . »
درتاريخ 24/7/57 ، ساواک يزد خبر از قصد مسافرت وي به پاريس مي دهد مسافرت انجام نمي شود تا اينکه در تاريخ 10/8/57 حاج سيداحمد خميني طي تماس تلفني از پاريس ، علت تاخير را جويا مي شود .
« در تاريخ 10/8/57 احمد خميني از پاريس با محمد صدوقي تماس گرفت و گفت :”منتظر بوديم ، شما نيامديد ؟” صدوقي گفت : “ترسيدم صورت سياسي به خود بگيرد .” احمد گفت : “نسبت به شما اين حرفها نيست و آقاي خميني دلش مي خواهد شما و آقاي خامنه اي را ملاقات کند “. »
پيش از عزيمت آيت الله صدوقي به پاريس ، ساواک ، خبر از توزيع اسلحه توسط وي مي دهد : « شب گذشته در مسجد حظيره توسط شيخ محمد صدوقي تعدادي درحدود 50 قبضه اسلحه کمري بين چند گروه تقسيم و اظهار داشته عده اي که اسلحه ندارند ، قمه و کارد در زير لباس هاي خود پنهان نموده و درصورت لزوم از آنها استفاده شود .
در تاريخ 18/8/57 ، ساواک قم در مورد سفر آيت الله صدوقي به پاريس ، اين خبر را به مرکز مخابره مي کند : « قرار است آيت الله صدوقي ، ساکن شهرستان يزد ، به اتفاق حدود 8 نفراز روحانيون افراطي و مخالفين در اين شهرستان ، بنا به دعوتي که از پاريس از ايشان شده ، به پاريس عزيمت و پس از پيوستن به آيت الله خميني ترتيب تشکيل و اعلام حکومت جمهوري اسلامي ايران در پاريس داده شود و در مقر آن در پاريس و تحت نظر خميني ، برنامه هاي آينده را تنظيم نمايند . »
سرانجام وي در تاريخ 13/8/57 به طرف پاريس پرواز مي کند .
« بعد براي زيارت امام به پاريس رفتيم و در حدود 12 روز که در پاريس بوديم ، صحبت هايي بين ما و ايشان انجام گرفت . » طبق گزارش نمايندگي ساواک در فرانسه ، محور مذاکرات آيت الله صدوقي با امام خميني ، در مورد اعتصابات بازار وچگونگي ساماندهي مبارزات مردم و جلوگيري از فشار بيش از حد به کسبه بوده است .
با فرا رسيدن محرم سال 57 که امام ، ماه پيروزي خون بر شمشيرش لقب داد ، دامنه مبارزات مردم گسترش غيرقابل محاسبه اي يافت . رژيم ، شرط برگزاري مجالس عزاداري سالار شهيدان را منوط به کسب اجازه از شهرباني و کلانتري ها کرده بود و در رسانه هاي گروهي خويش بر اين مطلب اصرار مي ورزيد . امام طي پيامي به عموم توصيه کردند که به رغم انف رژيم در برگزاري مجالس خويش از شهرباني و ساواک اجازه نگيرند . آيت الله صدوقي نيز طي سخناني در مسجد حظيره در اين باره مي گويد : « به مبارزه خود ادامه بدهيد و هيچ کس حق ندارد براي مجالس و غيره از شهرباني اجازه بگيرد . اگر شهرباني مجلس را بعلت اجازه نگرفتن تعطيل کرد ، بلافاصله مطلب را درشت بنويسيد و بالاي محل الصاق و نصب کنيد . »
در پي انعکاس اين نظر بين مردم ، به اعتراف شهرباني يزد ، هيچ کس براي برقراري مجلس عزاداري به آنان مراجعه نمي کند . » چنانچه در اسناد مشاهده خواهيد کرد ، او درتمامي جريانات با صدور اعلاميه و دستورهاي تلفني و شفاهي ، نقش سرنوشت سازي را در اعتصابات و راهپيمايي هاي مختلف عليه رژيم ايفا مي کند . از قبيل اعلام همبستگي با اعتصابات کارکنان صنعت نفت ، کشتار محرم سرچشمه تهران ، تهديد استاندار يزد و راهپيمايي 140 هزار نفري تاسوعاي حسيني که در تاريخ کوير بي سابقه ذکر شده است .
به دنبال حرکت انفعالي مامورين ژاندارمري در جمع آوري عکس هاي امام خميني از ميان مغازه ها ، وي اعلام اعتصاب مي کند . پس از اين اعلام ، رژيم بگونه اي سراسيمه تصميم به تشکيل شوراي تامين استان مي گيرد و به صورتي آشکار را عقب نشيني مي کند : « شوراي تامين استان يزد تشکيل و به او اطمينان داده شود که مامورين از اين تاريخ به بعد با عکس هاي امام خميني کاري نخواهند داشت . »
آيت الله صدوقي ، با تشکيل « کانون معلمان » در يزد ، به سازماندهي معلمان و فرهنگيان پرداخته ، اعتصاب بزرگ فرهنگيان را به راه مي اندازد . به دنبال تشديد فشارهاي مردم يزد به رهبري آيت الله صدوقي در تاريخ 17/10/57 ، رئيس ساواک يزد طي گزارشي به مرکز ، در واقع مراتب انحلال ساواک را اعلام کرده ، و از عدم امنيت براي خبرچينان و نيروهاي ساواک خبر مي دهد و پرونده ها و مدارک مربوطه را به شهرباني منتقل مي کند . از اين تاريخ به بعد ، سندي از فعاليت آقاي صدوقي به دست نيامده ؛ اما بر اساس ساير منابع و اسناد موجود ، بويژه کتاب « مجموعه اطلاعيه هاي سومين شهيد محراب حضرت آيت الله صدوقي از قبل از انقلاب اسلامي تا زمان شهادت » ايشان تا پيروزي انقلاب همچنان به صدور اعلاميه و بيانيه در مقاطع مختلف اقدام کرده است که علاقمندان مي توانند به آن کتاب مراجعه نمايند .
به دنبال تحصن روحانيت مبارز در دانشگاه تهران ، آيت الله صدوقي نيز به جمع آنان پيوسته ، در پي بازگشت پيروزمندانه امام در روز 12 بهمن ، آيت الله صدوقي پس از ديدار با رهبر و مراد خود ، روز 13 بهمن به يزد بازمي گردد و مردم يزد از وي استقبالي بي نظير بعمل مي آورند .
منبع:http://www.sadoughi.ir
/خ