شوخي بزرگ زندگي
خرافات به شکل غير قابل انکاري در وجودهمه ماست، فقط ميزان پاي بندي به خرافات در ما فرق مي کند. کم تر کسي ازماست که در ابتداي صبح وقتي صداي قارقار کلاغ را مي شنود،
شوخي بزرگ زندگي
خرافات به شکل غير قابل انکاري در وجودهمه ماست، فقط ميزان پاي بندي به خرافات در ما فرق مي کند. کم تر کسي ازماست که در ابتداي صبح وقتي صداي قارقار کلاغ را مي شنود، فکر بدشانسي در روزي که پيش رو دارد از ذهنش عبور نکند، هر چند اگر در کم تر از ثانيه فراموش کند و تا پايان روز به يادش نيايد. اما اگر از بداقبالي اتفاق نامساعدي برايش روي دهد، بي شک بار ديگر به صداي قارقار کلاغ در صبحگاه فکر خواهد کرد. برخي ها فقط آب پشت سر مسافرشان مي ريزند و برخي ها براي هر تصمصم کوچک و بزرگي با فال و ساير ابزار وادوات خرافات استخاره مي کنند.
اعتيادي به نام خرافات
آدم ها را در برخرود با خرافات مي تون به و دسته تقسيم کرد؛ آنها که خرافات برايشان شوخي است و آنها که نگاهي جدي به آن دارند. گروه اول را نمي توان آدم هاي خرافاتي دانست؛ اينها باورهايي اجتماعي است که با آن بزرگ شده ايم و دروني ما شده اند.
اماگروه دوم که زندگي خود را بر پايه اين باروها مي سازند و بدون ياري جستن از فال و طالع بيني تصميم نمي گيرند، در گروه آدم هاي خرافي جاي مي گيرند.آدم هاي خرافي براي باورهاي خود دليلي نمي تواند ارائه دهند، ولي مثال هايي دارند از لحظاتي که خرافات، زندگي آنها را تعيين کرده يا به زندگي آنها خط داده است. نازنين، خانم 45 ساله اي است که تا حدودي فال قهوه بلد است، اما فال گيري را مي شناسد که به درستي حرف ها و پيش بيني هايش ايمان دارد و براي هر تصميمي اگر فرصت مراجعه به او را نداشته باشد، حتماً تلفني نيت مي کند تا برايش فال بگيرد. نازنين در پاسخ چرايي اعتقاد راسخ اش به اين فال گير مي گويد: «اولين بار که رفتم پيش اش، تازه ازدواج کرده بودم و به من گفت که خيلي زود صاحب 2 دختر مي شوم…» وقتي از نازنين مي پرسيم که آيا گفته هاي آن فال گير درست از آب درآمد، مي گويد: «نه، ولي وقتي براي کاري مضطرب ام، حرفهايش به من آرامش مي دهد.» نازنين چنان شيفته فال شده که سعي کرده خودش هم نشانه هاي فال قهوه را ياد بگيرد، اما مي گويد: «براي خودم و دخترهايم نمي توان فال بگيرم». دکتر امان ا… قرائي مقدم، جامعه شناس و استاد دانشگاه، در باره دلايل گرايش به خرافاتي چون فال مي گويد:« انسان هر وقت مستأصل ميشود، يعني زماني هايي که هدف دارد اما ابزار رسيدن به اهداف اش را مهيا نمي بيند، به کارهايي از اين دست گرايش پيدا مي کند.» ديدگاه دکتر مقدم را روانشناسان نيز تأييد مي کنند. از نظر روانشناسان، ناکامي و شکست، فرد را به سوي خرافات مي کشاند. دکتر منصور محمدي، روانشناس، مي گويد: «شرايط زندگي براي آدم ها دشوار شده و از اين رو، برخي از آدم ها براي کاهش دردها، تخليه بار رواني و غلبه بر يأس و نااميدي به فال و پيش گويي روي مي آورند، به اميد اين که شرايط آتي را مناسب تر بيانيد و به آن دلخوش شوند.» اگر چه احتمالاً از زمان آدم و حوا ميل به فال گرفتن در ميان آدم ها وجود داشته…
هم فال و هم تماشا
براي گروهي که بيشتر آنها دختران جوان هستند، رفتن پيش فال گير يک تفريح جذاب است. مريم 22 ساله که دانشجوي رشته عکاسي است، مي گويد: «خرافي نيستم، ولي به فال قهوه اعتقاد دارم. اولين بار که پيش يک فال گير رفتم؛ نکته هايي درباره گذشته ام گفت که واقعيت داشت. با وجود اين، همه حرف هاي فال گير را باور نمي کنم، ولي دوست دارم هر چند وقت يک بار پيش کسي بروم که بگويد در ماه هاي آينده چه اتفاقاتي برايم خواهد افتاد.» دکتر محمدي در باره توجه جوان ها به فال مي گويد: «براي اين گروه که مشتريان گه گاهي فال گيرها محسوب مي شوند، فال و حرف هاي فال گير يک شوخي است که براي چند ساعتي جدي مي شود، اما خيلي زود هم فراموش مي شود؛ چون جوان ها آينده را پيش روي خود دارند».
منبع:نشريه زندگي ايده آل شماره 41
/س