شیخ مفید کیست؟
ابن معلم؛ پرچمدار توسعه اندیشه سیاسی شیعه
ابوعبدا… محمد بن محمد بن نعمان حارثی بغدادی، معروف به شیخ مفید و یا ابن معلم در سال 336 هجری قمری و به قول دیگری در سال 338 هجری قمری در عکبرا به دنیا آمد و در محضر پدر بزرگوارش (که به معلم معروف بود و به واسطه همین به شیخ مفید، ابن معلم می گویند) تربیت و پرورش یافت. شیخ مفید بعد از اتمام تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیل توسط پدرش به شهر بغداد برده شد تا در آن جا از محضر اساتید صاحب نامی که مشغول تدریس و شاگردپروری بودند، کسب فیض نماید.
برای پرداختن به اندیشه سیاسی اجتماعی هر اندیشمند و یا متفکری، لازم است زمانه و اوضاعی که آن متفکر در آن می زیسته است، به دقت مورد واکاوی و تحلیل قرار گیرد؛ چرا که اندیشه ها در دل زمانه و در پاسخ به بحرانهای موجود در زمان و مکان یک جامعه به وجود می آیند. بدین منظور در سالروز بزرگداشت ابن معلم و برای پرداختن به اندیشه سیاسی شیخ مفید- که به جرأت می توان اذعان کرد که اولین و مهمترین نایب عامی بود که بعد از آغاز عصر غیبت کبری، به اندیشه ورزی در آن مقطع پرداخت- لازم است تا با زندگی و زمانه سیاسی اجتماعی او آشنا شویم تا به درک صحیحی از اندیشه های وی و بستر شکل گیری و تکوین آن اندیشه ها دست یابیم.
عصر شیخ مفید
عصر شیخ مفید، همزمان با ضعف دولت عباسیان و زوال دولت آنها بود. در این دوره، نظام ملوک الطوایفی، حاکم بود. همچنین آل بویه، زمام امور را در بغداد در دست گرفته بودند. عظمت و بزرگی شیخ مفید در این شهر بدان جا رسید که هیچ کس دیگری همسان وی نبود و او به تنهایی در عالم علم و فقاهت، تشنگان معرفت و علم اندوزی را سیراب می کرد.
وی به سبب توجه عضدالدوله، جلالتی عظیم یافت؛ به گونه ای که عضدالدوله در خانه شیخ، او را زیارت می کرد. به همین سان، فرمانروایان اطراف و اکناف نیز به وی توجه و عنایت فراوان داشتند، اما با وجود این عظمت شیخ، حکام زمانه، دو مرتبه (در سالهای 393 و 398 هجری قمری)، وی را به سبب سرکوبی فتنه های طایفه ای و تشنجات مذهبی مجبور به تبعید کردند؛ چرا که به گمان آنها احساس می کردند که برای دستیابی به آرامش می بایست شیخ را از آن جا به شهر دیگری تبعید کنند تا بتوانند کنترل اوضاع را در دست گیرند.
اما این تبعید و برخی کم توجهی ها به شیخ مفید در برهه زمانی خاص نتوانست از نقش علمی وی در زمانه اش بکاهد. از دیگر مواردی که باعث جذب مخاطبان و علاقه مندان علم دوست به دور او شده بود، می توان به برگزاری مناظره های متعدد از سوی شیخ در مکانهای مختلف اشاره کرد. وی به جهت برگزاری مناظره های علمی فراوان در منزلش، از سوی اطرافیان به این هنر معروف گردیده بود؛ به گونه ای که ابن جوزی می گوید: شیخ مفید، مجلس بحث و مناظره ای در خانه اش داشت که همه علما در آن شرکت می جستند.
همچنین ابن کثیر دمشقی در توصیف این مجالس می گوید: جمع بسیاری از علمای سایر طوایف، در مجلس وی حاضر می شدند.
این محافل و مناظره های علمی به حدی بود که حتی از مخالفان و کسانی که از دیگر طایفه ها هم بودند، به دور حلقه مناظره های او جمع می شدند تا از سفره گسترده علم و دانش بهره گیرند. و این نکته به حدی مهم است که حتی می تواند به منزله الگویی برای دوران معاصر نیز تلقی شود؛ بدین صورت که هرگونه بحث و نظریه پردازی علمی، هنگامی که در محافل و مناظره های علمی مورد بحث و بررسی قرار گیرد، می تواند مورد استفاده بهتری قرار گیرد و حتی نظریه های مهم نیز از دل آن بیرون آید.
اساتید و شاگردان
میرزای نوری در خاتمه المستدرک، اساتید شیخ مفید را شصت نفر دانسته و تک تک آنها را در کتاب خود نام می برد.
از اساتید معروف وی می توان به ابن عقیل عمانی و ابن قولویه قمی اشاره کرد. اما شاگردان وی بر خلاف اساتیدش، اندک هستند؛ به گونه ای که در کتاب الفهرست شیخ طوسی به برخی از آنها همچون سید مرتضی علم الهدی، شریف رضی، شیخ طوسی، شیخ ابوالعباس نجاشی، شیخ سلار دیلمی و محمد بن علی کراجکی اشاره شده است.
تألیفات شیخ مفید
وی به دلیل مناسب بودن شرایط زمانه خود، توانسته آثار زیادی را به رشته تحریر در آورد که از آن میان می توان به برخی آثار مهم وی از قبیل المقنعه(مهمترین و جامع ترین کتاب فقهی وی که حتی می توان اندیشه های سیاسی فقهی ایشان را از این کتاب استخراج کرد)، الاشراف فی عامه فرائض اهل الاسلام، احکام النساء، الاعلام فی ماتفقت علیه الامامیه من الاحکام و همچنین کتاب العویص فی الفتنه اشاره کرد.
مباحث کلیدی در اندیشه مفید
یکی از مباحثی که در آن دوره، مبتلابه بوده و فقیهان همواره می بایست برای آن چاره جویی می کردند، بحث حکام جور و دولتهای جائر بود که چالش فرمان بری را در میان مردم و فقها ایجاد می کرد. در این میان، شیخ مفید، همانند سایر فقها که در این موارد، بحثهای مشترکی دارند، راجع به همکاری با حکومتها و دولتهای جائر بحثهایی دارد که در این جا به صورت فهرست وار بدان می پردازیم.
همکاری با دولت های جائر
شیخ مفید راجع به همکاری با دولتهای جائر و ستمکار، پنج مسأله را مطرح می کند که در هر کدام، بحثهای خاصی صورت می گیرد.
1 – کمک به حکومتهای جائر
شیخ در این رابطه می نویسد: یاری به ستم پیشگان برای حق و انجام واجب، جایز و گاه واجب است؛ اما یاری آنها در مسیر ستم، با اختیار، نارواست.
شیخ ابراهیم انصاری خوأینی در شرح این عبارت شیخ مفید می نویسد: یاری ستم پیشه، همانا آماده سازی اسباب و زمینه سازی کار ستمکار است؛ مانند تهیه شمشیر برای زدن گردن مؤمن. این یاری، حرام است و اگر بناست حاکم ستم پیشه، گردن کسی را بزند که خون او هدر است، این یاری، جایز، بلکه واجب است.
2 – پذیرش ولایت از سوی حاکمان جائر
شیخ مفید در این باره قائل به این است که؛… همکاری با آنان در حکومتگری و بست کارها، روا نیست؛ مگر برای کسانی که امام زمان(عج) به آنان اجازه داده است. آن هم بنا بر شرطهایی که امام در کارها فراروی وی قرار داده است. این حکم، ویژه هواداران امت است و دیگران را در بر نمی گیرد؛ به دلیلهایی که برشمردن و یادکرد آنها، دامنه بحث را می گستراند.
3 – پیروی از حکومت های جائر
شیخ مفید، پیروی از حکومتهای ستم را با دو شرط می پذیرد: پیروی از حکومتهای ستم، با دو شرط، باکی نیست: الف) پیروی به زیان اهل ایمان نباشد و ب) بیشتر در گناه، غوطه ور نباشد.
4 – داد و ستد با حکومتهای جائر
شیخ مفید در این رابطه می نویسد: داد و ستد با حاکمان ستم، با شرطها و ویژگیهایی که بیان کردیم، رواست. یعنی همان شروطی که در بحث پیروی از حکومتهای جائر آمد.
5 – استفاده از دارایی های حکومتهای ستم
شیخ مفید راجع به این مورد، قائل به این است که؛ بهره برداری از مالها و داراییهای ستم پیشگان، به ویژه بر مؤمنان، نه دیگر مردم، حلال است؛ اگر چه آلوده باشد{Gلال و حرام در هم آمیخته باشد}. اما آن چه از داراییهای اهل معرفت در دست آنان است، اگر معین و محصور باشد، برای هیچ کس، حلال نیست.
اثبات ولایت فقیه
برای بررسی اندیشه شیخ مفید در باب ولایت فقیه می بایست به کتاب المقنعه وی رجوع کرد که در واقع، نخستین کتاب استنباطی فقه شیعه با سبکی تازه و جدید است. در این کتاب، اندیشه سیاسی تشیع در عصر غیبت، تبیین و طراحی شده است.
وی در ترسیم طرح خود، مقدمات و تقریرات مختلفی را می آورد که مشتمل بر اصول موضوعه و مبادی تصدیقیه ای هستند که همگی از ضروریات کلام و فقه شیعه به شمار می رود. در این جا به این مقدمات طرح اندیشه سیاسی وی نظری می افکنیم:
1 – دخالت دین در سیاست و امور اجتماعی
شیخ مفید در سرتاسر کتاب المقنعه، به استنباط و تفریع احکامی مانند احکام اقتصادی مربوط به زکات و خمس و جزیه و خراج و انفال و قراردادهای تجارت و اجاره و مضاربه و قوانین نکاح و قضا و شهادات و قصاص و دیات و حدود و جهاد و امر به معروف و… می پردازد. این امور با زندگی اجتماعی انسان، ارتباط نزدیک دارد و نشان می دهد که اسلام، صرفا در احکام شخصی خلاصه نمی شود.
2 – ولایت تدبیری و سیاسی عترت طاهره
اصل امامت از اصول مکتب تشیع است. شیخ مفید در باب امامت می نویسد: اعتقاد به واجب الاطاعه بودن امام زمان(عج)، افضلیت ایشان بر تمامی مردم زمان خویش، سید قوم بودن او، معصومیت و کامل بودنش، علاوه بر معرفت هر کس به امام زمان خویش، واجب است.
3 – لزوم اجرای احکام در همه زمانها
به اعتقاد شیخ مفید، مردم مکلفند در غیاب امام زمان خود، تا حد توان و امکان بر اجرای مقررات شریعت بکوشند. به باور او کسی که توان اقامه حدود و تنفیذ احکام و امر به معروف و نهی از منکرو جهاد با کافران و فاجران را دارد، باید از توان خود بهره گیرد و بر مردم، واجب است که چنین شخصی را در راه این اهداف، یاری رسانند.
4 – عدم مشروعیت ولایت غیر عترت طاهره
سلطان در نزد شیخ مفید بر دو گونه است: عادل و جور. سلطان عادل، اشاره به ولایت و حاکمیت ائمه دارد. هر حاکمیتی که به این سلطان متکی نباشد، و مشروعیت از او اخذ نکرده باشد، سلطان جور به شمار می رود. به اعتقاد شیخ مفید هر کس، بدون اذن و نیابت از سلطان عادل متصدی امور شود حکومت او ناروا و غیر مجاز است و جزو سلطان جائر محسوب می گردد. بنابراین، این حق از آن سلطان عادل است. در این رابطه می توان گفت که شیخ مفید راجع به بحث ولایت فقیه در کتاب خود، المقنعه آورده است: اقامه حدود(احکام حکومتی اسلام) به دست سلطان اسلام است که از طرف خداوند متعال، منصوب شده باشد و منظور از سلاطین اسلام، ائمه هدی از آل محمد(ص) و کسانی که به عنوان حاکم و امیر از جانب ایشان منصوب گردیده اند، می باشند و همانا عهده داری سلطنت اسلام از طرف ائمه به فقهای شیعه تفویض شده تا در صورت امکان، مسؤولیت آن را برعهده گیرند. چنان که از این فراز از بیان شیخ مفید برداشت می شود، وی ولایت فقیه را در ردیف ولایت سلطان عادل(امام) دانسته و در دایره مفهوم عام «سلطان اسلام» قرار داده است. از این رو زمانی که از سلطان اسلام و گستره مسؤولت ها و اختیارات او سخن می گوید، به گونه ای مفهوم سلطان عادل را تفسیر می کند که شامل فقیه جامع الشرایط نیز می شود.
5 – غیبت آخرین امام معصوم
شیخ مفید در باب مهدویت و امام زمان(عج)، کتاب های متعددی دارد و حتی در کتاب المقنعه به مسأله غیبت اشاره و تکلیف مردم را در غیاب آن حضرت، نسبت به جمع آوری و پرداخت زکات تعیین کرده است.
6 – پایان دوره نصب خاص
از اصول مورد اتفاق نزد امامیه می توان به پایان دوره نیابت خاصه و نصب خاص اشاره کرد.
براساس این اصل، امام زمان(عج) دو غیبت دارد: صغری و کبری. امام زمان(عج) در توقیعی شریف، پایان دوره نیابت خاصه را اعلام کردند؛ بدین معنا که دیگر از آن زمان به بعد، کسی نمی تواند ادعای نیابت خاص از سوی ایشان بنماید. در این رابطه هم شیخ مفید در کتاب المقنعه ذیل عنوان باب «وجوب اخراج الزکاه الی الامام» مباحثی را مطرح می کند.
نتیجه این مقدمات شش گانه ای که از کتاب المقنعه شیخ مفید برداشت می شود، منجر به طرح نظریه ای می شود که از آن می توان به اندیشه سیاسی شیخ مفید در باب اثبات ولایت فقیه نام برد. به باور او با قبول این شش مقدمه، شارع، مسؤولیت رهبری فکری- سیاسی شیعیان را در عصر غیبت کبری بر عهده نائبان عام قرار داده است. که در حقیقت، این نائبان عام، همان فقیهان واجدالشرایط هستند که بر مردم واجب است تا آنها را یاری کنند. می توان از مباحث شیخ مفید در بحث ولایت فقیه، این نتیجه را گرفت که ایشان را می توان از فقهایی دانست که معتقد به ولایت مطلقه فقیه بوده است و تمامی اختیارات امام معصوم(ع) را در زمان غیبت برای فقهای جامع الشرایط ثابت دانسته و گستره این ولایت را در همه اموری می داند که از شؤون سلطنت و حکومت(ولایت تشریعی) امامان معصوم(ع) باشد.
شرایط و اختیارات ولی فقیه
شیخ مفید باز در همان کتاب المقنعه خود، فقهایی را دارای ولایت می داند که از شرایط خاصی همچون فقاهت، عدالت، مأمون بودن، صاحب عقل و رأی و افضل بودن برخوردار باشند. همچنین شیخ مفید، فقیه جامع الشرایط را در ردیف حاکم و سلطان اسلام قرار داده و همان وظایف و اختیارات پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) و نواب خاص ایشان را برای وی قائل شده و معتقد است که در صورت عدم حضور سلطان عادل (امام)، فقها در همه اموری که ایشان ولایت داشته اند، صاحب اختیارند و در صورت تمکن می توانند متولی همه این امور گردند.
شیخ مفید، در باب ولایت فقیه و اثبات آن مطالب کاملی در این کتاب دارند که برای نمونه می توان به ادله اثبات ولایت فقیه از دیدگاه ایشان اشاره کرد. وی، سه عامل اعرفیت فقیه، مصالح اجتماعی و تفویض را از ادله اثبات ولایت فقیه برمی شمارد و در باب شرایط ولی فقیه، شرایطی همچون شرایطی که سایر فقهای شیعه عنوان کرده اند، ذکر می کند و از شرایطی همچون: شیعه بودن، فقیه بودن، عادل بودن، صاحب رأی و عقل و فضل بودن، قدرت اداره امور مردم و قدرت انجام دادن وظایف نام می برد.
از دیگر مباحثی که به طور مفصل در این کتاب بدان پرداخته شده است، بحث وظایف حاکم اسلامی است که شیخ مفید قائل به این است که حاکم اسلامی در رابطه با مسلمانان، و فرمانبران، وظایفی دارد که عبارتند از: گرفتن واجبات مالی و مصرف در مصالح مسلمین، اقامه حدود، اقامه عبادات اجتماعی، قضاوت، امر به معروف و نهی از منکر، در نظر گرفتن رضایت خداوند متعال، تأمین مصلحت دینی و دنیوی مردم، رعایت عدالت در میان مردم، اجتناب از تحکم و زورگویی به مردم. متقابلاً مردم نیز باید با حکومت همکاری داشته باشند و این رابطه، رابطه ای دو سویه است که مورد توجه اکثر فقها از جمله شیخ مفید بوده است.
شیخ مفید در رابطه با وظایف مردم در برابر حاکمان اسلامی، سه وظیفه را بیان می کند که عبارتند از: شناخت امام و اعتقاد به وی، فرمانبری و اطاعت از امام و در نهایت، خیرخواهی و نصیحت حاکمان.
سرانجام
شیخ مفید در سال 413 هجری قمری از دنیا رفت و چنان که نقل شده است، هشتاد هزار نفر وی را تشییع کردند و شاگردش سید مرتضی(ره)، بر وی نماز گزارد و او را پایین پای حضرت امام جواد(ع) و در کنار استادش، ابن قولویه قمی به خاک سپردند.
منبع: مرکز مطالعات شیعه