شیطان پرستی، رویکردی دین ستیزانه (1)
جنگ جهانی دوم، نه تنها تحولات سیاسی و اقتصادی فراوانی در غرب به دنبال داشت، بلکه منشأ تغییرات فرهنگی و فکری بسیار گسترده ای نیز گردید. پیدایش پسامدرنیسم و نقد مدرنیسم و ادعا پیشرفت به وسیله علم یکی از دستاوردهای این دوره است. ناامیدی از تحقق انتظارات بشر از علم، انتظارات معنوی انسان را افزایش داد به گونه ای که تقریباً هر دو هفته، یک فرقه جدید معنوی و مذهبی در دنیا پدید می آید و تاکنون، بیش از 3000 فرقه معنوی و مذهبی ظهور یافته اند. این فرقه های جدید و نوپدید معنوی به دسته های ذیل تقسیم پذیرند:
1. گروه های الحادی مانند: رائیلیان و کلیسای شیطانی.
2. گروه هایی که منشأ شرقی داشته و تبلیغات آن ها، ظواهر مذهبی دارند؛ مانند: مهربابا، سای بابا، اشو، سیک و …
3. گروه هایی که به ظاهر با تبلیغ، روش ها و آیین های مذهبی منافاتی ندارند؛ مانند: فالون دافا، یوگا، ریکی، اکنکار، تی ام.
4. گروه هایی که از مذاهب اسلامی انشعاب یافته اند؛ اعم از اینکه در اعتقاد به دین اسلام پایدار بوده باشند یا این که از آن عدول کرده باشند؛ مانند: بهائیت، وهابیت و فرقه های صوفیه بومی همچون ذهبیه و نعمت اللهی سلطان علیشاهی و …
5. گروه هایی که زیر شاخه های مسیحیت و یهودیت هستند؛ مانند: مورمون ها و مونیسم و شاهدان یهود. (1)
ویژگی ها و مشخصه های این دسته از گروه ها و فرقه های جدید را می توان به شرح ذیل بیان کرد.
1. اعضای فرقه های جدید، دلبسته تر و پایبندتر و متعصب ترند.
2. عضوگیری اعضا در این فرقه های جدید، به صورت زیر زمینی و مخفی است.
3. رهبران فرقه های نوظهور در زندگی فردی، غذا و لباس و همسر و اعضای فرقه دخالت می کنند.
4. همه فرقه های نوظهور بدون دلیل ادعا می کنند که راه سریع تر و روشن تری به حقیقت دارند.(2)
عوامل گرایش جوانان به این فرقه ها را می توان به سه دلیل ذیل تقسیم کرد:
1. عوامل روان شناختی: ضعف ایمان و استعداد بالای نوکیشی و تغییر اعتقاد.
2. عوامل جامعه شناختی: نیروهای محیطی اند که فرد را جهت تغییر سریع نگرش سوق می دهند. (3) عوامل گوناگونی مانند: 1. شکست های زندگی؛ 2. فقدان هم صحبت و احساس تنهایی؛ 3. اوصاف بد و رذایل برخی دین داران و ریاکاری و بی عاطفگی آن ها؛ 4. علاقه به رابطه نزدیک تر به خدا و کمبود معنویت در فضای اجتماعی؛ 5. کم کاری عالمان و مبلغان دینی؛ نمونه ای از عوامل اجتماعی گرایش جوانان به فرقه های نوظهور می باشد. (4)
3. عوامل سیاسی، فعالیت سازمان های جاسوسی استعمار جهت ایجاد تفرقه میان مسلمانان
مسئولان فرهنگی باید توجه داشته باشند که تدبیر جهت مقابله با این گونه انحرافات بسیار ضروری است؛ زیرا مهم ترین خطر و تهدید فرقه های جدید، متوجه مفهوم دین و جایگزینی خودمحوری و سکولاریزم و اومانیسم به جای خدامحوری است؛ به علاوه انحرافاتی هم چون اطاعت بی چون و چرای اعضا، از رهبران خود، بریدن اعضای فرقه از جامعه، گرفتن پول های کلان و بادآورده از مریدان توسط رهبران و بی بند و باری جنسی نیز مشاهده می شود.(5) ادعای غایی آیین های جدید و معنویت های نو پدید، تحول فردی است، ولی آن چه در عمل به ارمغان می آورند، دوری از خدامحوری است (6) این غایت و هدف با شیوه هایی مانند: مدیتیشن یا تمرکز فکر، بیان مراتب در روانکاوی فروید همچون اِگو (ego)، سلف (self)، نشان دادن تأثیر خلاق ذهن بر عین، فاصله گرفتن از ادیان سنّتی، تفاسیر آزاد متون دینی و خالی شدن از مناسک و شعائر دینی و با تعابیری مانند: رازهایی هم چون روح، غیب گویی و تسخیر نفوس، آزاد کردن نیروهای عظیم نفسانی بشر، آرامش و رهایی از رنج، و … دنبال می شود. (7)
یکی از جریان های ضد فرهنگ معاصر، جریان شیطان پرستی است که به صورت نمادها و علامت هایی در جوامع اسلامی مطرح شده است به گونه ای که نماد 666 در شعر ذیل در برخی از برنامه های صدا و سیمای ایران نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
666، سه تا شش داره
بقالی سر کوچه کیشمیش داره
حقیقت شیطان
پیش از این که به تبیین و تحلیل آیین شیطان پرستی بپردازیم، معرفی و توصیف شیطان از دیدگاه ادیان مختلف ضرورت دارد. شیطان در ادیان ابراهیمی با تعبیرهای گوناگونی؛ همچون شیطان، ابلیس،اهریمن، دَمون، دِویل، (8) ستین(9)، لوسیفر، وسوسه گر(10)، و در افسانه های اسکاندیناوی با نام های لوکی (11) و فنریر (12) معرفی می گردد؛ شیطان، اسم جنس و از ماده «شطن» گرفته شده و «شاطن» به معنای خبیث و پست و شیطان به معنای موجود رانده شده به کار رفته است و ابلیس، نیز اسم خاص است. شیطان، موجودی فراحسّی است که مظهر رذیل و در ادیان شمرده می شود. جا دارد در این جا به حقیقت شیطان در ادیان ابراهیمی؛ یعنی یهود، مسیحیت و اسلام بپردازیم؛ هر چند در آیین و کتاب های مقدس یهود و مسیحیت، تحریفات فراوانی صورت گرفته، لذا شایسته است خوانندگان گرامی در این بحث به گزارش های قرآن کریم به عنوان تنها کتاب مصون از تحریف اعتماد کنند. ولی برای اطلاع از دیدگاه های گوناگون، جایگاه شیطان در آیین یهود و مسیحیت نیز بیان می گردد. شیطان در یهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشده است، بلکه یک خادم خدا است که وظیفه دارد ایمان بشریت را مورد آزمایش قرار دهد. در بسیاری از شاخه های مسیحیت شیطان، قبل از آن که از درگاه خدا طرد شود، یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار بوده و به دلیل غرور بیش از حد و خودپرستی از درگاه خداوند، طرد شده است. همین طور گفته شده: شیطان کسی بوده که به انسان گفته است می تواند خدا شود، و موجب معصیت اصلی انسان در درگاه خدا شده و در نتیجه از بهشت عدن اخراج گردیده است. از شیطان در کتاب یونانی «دیابلوس» به عنوان روح پلید نیز نام برده شده که به معنای «تهمت زننده» یا «کسی که به ناحق دیگران را متهمّ می کند». می باشد. واژه Devil از فعلی به معنای «پرت کردن» یا «انتقال دادن» نشأت گرفته است. البته «آنتوان لاوی»، شیطان پرست دوره مدرن بر این باور است که این واژه از زبان سانسکریت «devil» مشتق شده و به معنای «الهه» می باشد.
به اعتقاد مسیحیان، یکی از فرشتگان خدا میل به حکم رانی بر دیگران را در دل پروراند، و بر ضدّ خدا سر به طغیان برداشت و به این ترتیب نامش به شیطان و ابلیس تغییر یافت. (13) شیطان موفق شد بعد از فریب دادن حوّا در مدتی در حدود هزار و ششصد سال، کل انسان ها- البتّه به غیر از شمار معدودی همچون هابیل، خَنوخ و نوح- را از خدا برگرداند؛ (14) هنگامی که این فرشتگان نافرمان به آسمان بازگشتند یَهُوَه، آن ها و رئیس شان شیطان را طرد کرد. (15) آن ها گرچه دیگر نمی توانند بدنی جسمانی مثل انسان ها به خود بگیرند، ولی هنوز قادرند صدمات شدیدی به جامعه بشری وارد آورند. در واقع، شیطان با همکاری همین شیاطین است که تمام مردم دنیا را فریب می دهد. (16) دیوها برای فریب دادن انسان ها از ترفندهای به خصوصی بهره می گیرند. (17) لیلیت (Litit) هیولای شب و مادر فواحش و فساد دنیا و موجود مؤنث ظاهر شده در شب است که در اساطیر بین النهرین خدای طوفان بوده است و در اعتقاد برخی آیین ها، اولین همسر نافرمانبردار آدم به شمار می رفت. او در اساطیر بابلی به عنوان الهه ایشتار و فاحشه مقدس معرفی شد. انجام مراسم فحشای مقدس در برخی آیین های شیطان پرستی برگرفته از اعتقاد پیشین گفته است. کتاب های مقدس مسیحیان نیز به گونه ای از این زن سخن گفته اند: «پس مرا در روح به بیابان برد وزنی را دیدم بر وحش قرمزی سوار شده که از نام های کفر پر بود و هفت سر و ده شاخ داشت»(18) «و یکی از آن هفت فرشته ای که هفت پیاله را داشتند، آمد و به من خطاب کرده، گفت: بیا تا قضای آن فاحشه بزرگ را که بر آب های بسیار نشسته است به تو نشان دهم، که پادشاهان جهان با او زنا کردند و ساکنان زمین، از خَمر زنای او مست شدند. پس مرا در روح به بیابان برد و زنی را دیدم بر وحش قرمزی سوار شده که از نام های کفر پر بود و هفت سر و ده شاخ داشت». (19)
فمنیست ها نیز از این اعتقادات خرافی بهره برده و به ترویج زن پرستی پرداختند.
اما شیطان در اسلام به گونه دیگری معرفی شده است. کلمه «الشیطان» در عربی به معنای خطاکار، متجاوز و دشمن است. این یک عنوان است که معمولاً به موجودی به نام ابلیس، داده می شود. ابلیس، یک جن بوده که از حکم خدا نافرمانی کرده و توسط حق تعالی محکوم شده است و موجبات گمراهی انس و جن را فراهم می آورده و از این طریق، ایمان آن ها سنجیده می شود. اینک به ترجمه برخی از آیات قرانی درباره حقیقت و جایگاه شیطان توجه فرمایید.
1- «و به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید. همه سجده کردند جز ابلیس، که سرباز زد و برتری جست. و او از کافران بود.»(20)
2- «و شما را بیافریدیم، و صورت بخشیدیم، آن گاه به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید. همه، جز ابلیس، سجده کردند و ابلیس در شمار سجده کنندگان نبود». (21)
3- «و به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید. همگان جز ابلیس سجده کردند. گفت: آیا برای کسی که از گِل آفریده ای سجده کنم؟» (22)
4- «و آن گاه که به فرشتگان گفتیم که آدم را سجده کنید، همه جز ابلیس که از جن بود و از فرمان پروردگارش سر بتافت سجده کردند. آیا شیطان و فرزندانش را به جای من به دوستی می گیرید، حال آن که دشمن شمایند؟ ظالمان بد چیزی را به جای خدا برگزیدند.»(23)
5- «شیطان گمان خود را درباره آن ها درست یافت. و جز گروهی از مؤمنان» دیگران از او پیروی کردند.» (24)
6- «پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری را از گل می آفرینم. چون تمامش کردم و در آن از روح خود دمیدم، همه سجده اش کنید. همه فرشتگان سجده کردند. مگر ابلیس که برگی فروخت و از کافران شد. گفت: ای ابلیس، چه چیز تو را از سجده کردن در برابر آن چه من با دوست خود آفریده ام منع کرد؟ آیا برگی فروختی یا مقامی ارجمند داشتی؟ گفت: من از او بهترم. مرا از آتش آفریده ای و او را از گل. گفت: از اینجا بیرون شو که تو مطرودی. و تا روز قیامت لعنت من بر توست. گفت: ای پروردگار من، مرا تا روزی که از نو زنده شوند مهلت ده. گفت: تو از مهلت یافتگانی، تا آن روز معین معلوم. گفت: به عزت تو سوگند که همگان را گمراه کنم، مگر آنها که از بندگان مخلص تو باشند». (25)
پس شیطان، موجودی فراحسی است که از روی جهل اختیار با دستور الهی مخالفت کرد و مورد لعنت و طرد خداوند متعال قرار گرفت. او نیز به جهت عبادت چند هزار ساله اش، عمری طولانی به دست آورد. شیطان هیچ تسلطی بر آدمیان ندارد و تنها آن ها را از طریق وسوسه و نمایاندن زینت به خود فرا می خواند و به مرحله شیاطین الانس نزدیک می سازد.
چیستی و انواع شیطان پرستی
شیطان پرستی را نباید یک جریان دانست. جریان های گوناگونی به عنوان شیطان پرستی در جهان ظهور کرده است؛ برخی، شیطان را به عنوان خدا و خالق تاریکی می پرستند و دسته ای، او را به عنوان یک نیرو و شر بزرگ پرستش می کنند. عده ای شیطان را پیروی می کنند و برخی بدون اعتقاد به وجود شیطان، کارکرد او را به عنوان تمرد از دستورات الهی می پذیرند و پیرو زینت ها و شهوات دنیوی می شوند. (26) گروهی از شیطان پرستان، کسانی هستند که ربوبیت و استقلالیت شیطان را پذیرفته و او را عبادت می کنند و وی را «الهه سیاه» می دانند. متدینان از جمله مسلمانان و مسیحیان از گذشته های طولانی، منتقدان شیطان پرستی به شمار می آیند. شیطان پرستی به شکل های گوناگون مطرح بوده است از جمله: شیطان پرستی زرتشتی، شیطان پرستی مانوی، شیطان پرستی قبل از مسیحیت در امریکای لاتین و افریقای مرکزی؛ شیطان پرستی بعد از مسیحیت قرن 15 و 16 در انگلیس؛ شیطان پرستی معاصر در دهه پایانی قرن 19 در امریکا و اروپا؛ شیطان پرستی مدرن که در سال 1966 میلادی توسط آنتوان لاوی پایه گذاری شد و شیطان پرستی خداگرایانه که اهریمن را خدا می داند. نگارنده بر این باور است که اعتقادات تحریف شده مسیحیت در پیدایش شیطان پرستی نقش مؤثری داشته است. لوسیفر در متون و فرهنگ مسیحیت، آن قدر نیرومند و مسلط و آگاه به همه امور معرفی شده که با خداوند متعال و دارای قدرت و مشیت مطلقه و عالم مطلق برابری می کند. شاید انگیزه کلیسا این بود که مردم از شیطان بهراسند و از او پرهیز کنند ولی نتیجه عکس شد و از ترس شیطان به پرستش او پرداختند. خداوند سبحان در قرآن این تصویر نادرست را به مردم نشان می دهد و خداوند را فاعل ما یشاء معرفی می کند. (27) مسیحیت در دوره نخستین، شیطان را طردکننده اسطوره ها و افسانه های یونانی و رومی دانست، ولی مسیحیت در دوره میانی، گرفتار اسطوره زدگی شد و شیطان پرستی به طرد او پرداخت و باعث انجام رفتارهای وحشیانه شد. برای نمونه گیلز دی ریس (28) سی و شش ساله و متولد 1404 و متوفای 1440 میلادی، قاتل معروف فرانسوی و مورد احترام شیطان پرستان و آهنگ سازان شیطان پرست با اعتقاد پیش گفته، به قتل و تکه تکه کردن به نقلی هشتاد تا دویست کودک دست زد. این گونه اعمال وحشیانه نیز در پیدایش رنسانس بی تأثیر نبوده است. شخصیت های دیگری نیز از سوی شیطان پرستان، مورد احترامند که می توان از یوهان جورج فاوست آلمانی و اربن گراندیر کشیش کلیسای لندن و منتقد سنت کلیسایی در قرن هفدهم میلادی و مراکی دوساید نویسنده و مخالف شدید کلیسا در قرن هجدهم یاد کرد.
شیطان گرایی (29) یا شیطان پرستی مدرن، جریان و جنبش نوپدیدی است که ریشه در باورهای کهن و به ویژه اعتقادات و عرفان یهودی و مسیحی دارد و امروزه به صورت مجموعه ای از رفتارهای ناهنجار و انحرافات اجتماعی پدید آمده است. به اعتقاد ویل دورانت، مطالعات تمدنی و مردم شناسی، رد پای باور شیطان پرستی در میان قبایل بدوی را نشان می دهد (30) به گونه ای که شاید بتوان آن را نخستین انحراف مردم از آموزه های دینی پیامبران دانست. مردم با آموزه های پیامبران، نعمت های طبیعی را به خداوند نسبت می دادند، ولی مسأله شرور طبیعی مانند: سیل و زلزله و بیماری و مرگ، پرسش دیگری را در ذهن آن ها پدید آورد؛ پرسشی که باعث ارتقاء جایگاه شیطان گردید. مردم با خود می گفتند اگر همه نعمت ها از آن خداوند متعال است آیا شرور گوناگون طبیعت هم می توانند از خداوند حکیم و عالم و قادر و خیرخواه صادر گردد؛ برخی از انسان های متدین که نمی توانستند پاسخ مثبتی به این سؤال بدهند، به دنبال علت دیگری برای حوادث طبیعی رفته و شیطان شریر را عامل مناسبی برای این شرور طبیعی یافتند. اعتقاد به ثنویت و دوگانه پرستی از همین انحراف فکری شکل گرفت. کم کم ستایش و پرستش و تعظیم شیطان برای جلوگیری از شرور شیطان در کنار عبادت خداوند مطرح گردید. جشن های شیطانی به همراه موسیقی و نوازندگی و قربانی کردن فرزندان و برخی انحرافات جنسی و آداب جادوگری در قبایل گوناگون به ویژه عبرانیان رواج یافت. (31) شیطان گرایی در قرون وسطی با بهره گیری از سِفر پیدایش عهد عتیق و تحریفات آن، به گونه دیگری ظهور یافت. شیطان در این دوره، مظهر عقل و دانش است که آدم را به درخت معرفت، آگاهی بخشید؛ بر این اساس، شیطان در تولید علم و فن آوری، نقش به سزایی خواهد داشت. برخی رفتارهای جنسی و خلاف اخلاق به ویژه در گردهمایی های روز شنبه در سده های پایانی قرون وسطی نیز از اندیشه شیطان گرایی سرچشمه گرفت. (32)
شیطان پرستی اورگانیک، در سال های 1450 تا 1700 ترویج یافت. شیطان گرایی بدوی و قرون وسطی در دوره جدید و قرن شانزدهم توسط دختر «لورنز»، جادوگر و همسر هنری دوم پادشاه فرانسه شکل گرفت. وی پس از مرگ هنری، مراسم (mass black) یا عشای ربانی سیاه (33) را با بهره گیری از آیین جادوگری باستانی در فرانسه بنیان نهاد. پس از وی «گاترین دِشی»(لاوازین)، آیین شیطان پرستی را توسعه داد. آیین های شیطان گرایی در سده های هفده و هجده میلادی به صورت فعالیت های زیر زمینی و گروه های سرّی و فراماسونری به وجود آمد تا این که به گفته «چالز هاکس»، شیطان در سراسر جهان، صادقانه تر و بیش از گذشته پرسش شود. امروزه جریان شیطان پرستی در قالب فراماسونری توسط یهودیان اداره و رهبری می شود. «آلیستر کروکی» در قرن بیستم، تحقیقات وسیعی درباره شیطان پرستی انجام داد و به جامعه جادوگران انگلیسی رو آورد و اعمال و رفتار جدید شیطانی را تأسیس کرد. امروزه، شیطان پرستی در غرب معاصر به صورت چندین جریان از جمله: شیطان گرایی لاوایی، معبد سِت و شیطان پرستی گوتیک مطرح است. (34)
جریان شیطان پرستی لاوایی توسط «آنتوان شزاندر لاوایی»(35) به وجودآمد؛ وی با تاسیس کلیسای شیطانی و نوشتن انجیل شیطانی در سال 1965 به عنوان پاپ کلیسای شیطانی مطرح گردید. لاوی در خانه سیاهی زندگی می کرد و به وجود خارجی شیطان اعتقادی نداشت و تنها او را به عنوان نُماد تمرّد و مخالفت از دستورات خدا و دین می دانست. لاوی می گوید: «خدای باعظمت و با شکوهی وجود ندارد و جهنمی که در آن گناه کاران کباب می شوند، هم وجود ندارد. این جا و حالا روز شکنجه و سختی ماست. حالا و این جا روز خوشی ماست. این جا و حالا فرصت ماست. این روز، این ساعت را انتخاب کن که زندگی رهایی بخشی نیست».
معبد سِت را دوست آنتوان لاوی؛ یعنی «مایکل آکینو»، بعد از اختلاف عقیده با لاوی و جدایی از او به وجود آورد. آکینو، سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا است که مکتب خود را با تأسیس معبدی در سانفرانسیسکو توسعه داد. وی به وجود خارجی شیطان اعتقاد داشت. الگوهای معبد ست، از اسطوره های مصری و یونانی است. شیطان پرستی گوتیک، توسط نئو وایکینگ ها، در شمال اروپا مانند نروژ: به وجود آمد. نروژ، یکی از مهمترین کشورهای شیطان پرستی معاصر شد. (36) آن ها بر این باورند که مسیحیت بر آن ها تحمیل شده و به همین دلیل، خشم خود را به مسیحیت از طریق آتش زدن کلیسا و آدم کشی نشان می دهند. این نوع شیطان پرستی توسط گروه های موسیقی بلک متال ترویج می شود. (37) ریشه شیطان پرستی را می توان سحر و جادویی دانست که میراث کهن قوم بنی اسرائیل به شمار می رود. خداوند سبحان در قرآن، به وجود شیطان و نیروهای جادویی تصریح می کند، اما آن ها بدون اذن الهی نمی توانند به کسی آسیبی برسانند.
حق تعالی می فرماید: «وَ اتَّبُعُوا مَا تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلَی مُلْکِ سُلِیمانَ وَ مَا کَفَرَ سُلَیْمَنُ وَ لَکَِّن الشَّیاطینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ وَ مَا انزِلَ عَلَی المَلَکَینْ بِبابِلَ هَرُوتَ وَ مَرُوتَ وَ مَا یُعَلِّمانِ مِنْ اَحَدٍ حَتیَ یَقُولاَ اِنَّمَا نَحنُ فِتْنَهٌ فَلَا تَکْفُرْ فَیَتَعلَّمُونَ مِنْهُما مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَینْ المَرءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُم بِضَّارینَ بِهِ مِنْ اَحَدٍ اِلَّا بِاذْنِ اللهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَ لَا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ مَا لَهُ فی الاخِرَه مِنْ خَلَاقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ انفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ»(38)
یعنی: «آنها از آن چه شیطان ها در زمان سلیمان بر مردم می خواندند پیروی کردند ولی سلیمان به خدا کافر نشد. ولیکن شیطان همگی کافر شدند و به مردم جادوگری یاد دادند، و نیز از آن چه بر دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شد، پیروی کردند در حالی که آن دو به هیچ کس چیزی نمی آموختند، مگر این که می گفتند که ما برای امتحان آمده ایم بنابراین کافر نشوید. از آن دو، مطالبی را آموختند تا بین مرد و همسرش جدایی اندازند. آن ها نمی توانند هیچ کس را بدون فرمان پروردگار ضرر رسانند. مطالبی آموختند که باعث ضررشان می شد و سود نمی بردند و خوب می دانستند که هر کس چنین کند، در جهان آخرت بهره ای نخواهد داشت و چه زشت بود آن چه خود را به آن فروختند اگر می دانستند.»(39)
آیین شیطان پرستی، قرن ها پیش از میلاد مسیح وجود داشته است و قبایل نواحی آمریکای لاتین و امریکای جنوبی و مرکزی و قبایل آفریقای مرکزی، با رویکرد جادوگری به شیطان پرداخته و دختران باکره را برای جلوگیری از عذاب قربانی می کردند. گروهی از زردشتی ها با رویکرد ثنویت، مدل دیگری از شیطان پرستی را ترویج کردند. یزیدیان (کردهای یزیدی در نواحی کردنشین ایران و عراق) نیز به عنوان بقایای یک فرقه صوفی، مدل دیگری از جایگاه شیطان را مطرح می کنند. این جریان توسط یکی از صوفیان قرن ششم، به نام «عِدی بن مسافر»(476 تا 557) پایه گذاری شد. وی زاهدی از تبار مروان بن حکم است که در کوهستان هکاریه از توابع موصل به دنیا آمد. او به جهت تقوا و ریاضت مورد احترام ساکنان منطقه قرار گرفت و مرشد مردم شد و هر سب و لعنی حتی لعن شیطان را ممنوع کرد و شیطان را شریک خدا در خلق انسان دانست. یزیدی ها، دو کتاب مقدس به نام جلوه و مصحف رش یا کتاب سیاه دارند. اولی، منسوب به شیخ عدی و شامل اوراد و اذکار است و دومی، دو قرن بعد از شیخ، تحریر شده و حاوی برخی اصول این آیین است. این دو کتاب، مطالب خرافی و متناقض زیاد دارند. جالب توجه این که، قرآنی نزد یزیدی هاست که روی کلمه لعن شیطان در آیات قرآن پوشیده شده است. این ها معتقدند: «خدا پس از خلقت پرنده ای سفید به نام «انقز»، به خلق هفت فرشته مبادرت ورزید و هر یک از فرشتگان مظهر یکی از هفت شیخ اصلی طایفه هستند.»(40) فرقه یزیدیه درباره عدی بن مسافر و یزید بن معاویه غلو می کند. عقاید این فرقه، ممزوجی از عقاید مانوی و یهود و مسیح و اسلام می باشد. گروه دیگری به نام شیطانیه در میان دشمنان اهل بیت (ع) و مخالفان متکلمان شیعه رواج یافت. این مخالفان از روی قهر و غضب، پیدایش این فرقه را به «محمد بن نعمان»، یکی از متکلمان برجسته شیعی در قرن دوم، نسبت داده و او را شیطان الطاق، لقب دادند و طرفدارانش را، فرقه نعمانیه و شیطانیه معرفی کردند. شیطان در مقابل مخالفان خود، محمد بن نعمان را مؤمن الطاق نامیده و نسبت به شیطان گرایی به او را دروغ و ناروا شمردند.
شیطان پرستی قدیم، مخالفت زیادی با مسیحیت و کلیسا داشته و اعمال ضد مسیحیت، همراه با شهوت رانی و ارضای جنسی را اصل مهم این آیین می دانستند. این آیین، قربانی دختر بچه ها را به عنوان هدیه برای شیطان انجام می دادند. اینان، اعتقاد به جهنم نداشته و معتقد بودند که جهنم، همین دنیایی است که در آن زندگی می کنیم، از دیگر اعتقادات آن ها، اعتقاد به وجود خارجی شیطان است.
شیطان پرستی جدید نیز توسط عده ای از اهالی انگلیس و نجیب زادگان در قرن 15 و 16 در انگلستان پدید آمد. اینها معتقد به وجود خارجی شیطان نبودند، بلکه معتقد بودند که شیطان در طبیعت انسان ها است. این طایفه، به لذات جسمانی بسیار اهمیت داده و بر این باور بودند که انسان باید کامل ترین لذات جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. روح انسان هایی که در دنیا لذت جسمانی لازم را نبرده اند، بعد از مرگ به دنیا باز می گردند تا لذت جسمانی و جنسی خود را کامل کنند. اعضای این فرقه در مراسم شان، مخلوطی از اسپرم به همراه ادرار به عنوان آب مقدس درست می کنند و بر روی حاضرین به عنوان اهانت به مراسم عشای بانی می ریزند. انکار وجود خدا و این که انسان تنها در برابر خود مسئول است، و اصالت ماده، یکی از مهم ترین اعتقادات شیطان پرستی جدید است.
شیطان پرستی به عنوان یک حرکت شبه مکتبی و شبه فلسفی به دو گروه “راه چپ” و “راه راست” طبقه بندی می شود. دست چپی ها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقد بوده و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستی ها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگ تر به دست می آورند. لاوییان ها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند. آن ها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمی کنند. این جنبه اعتقادی آن ها به طور مکرر به اشتباه، نادیده گرفته می شود و آن ها را افرادی به حساب می آورند که شیطان به عنوان خدا پرستش می کنند. شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی های موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده از سوی سران شیطان پرستی تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایش های ادیان گذشته اجتناب می کنند و بیشتر گرایشات خودپرستانه دارند؛ به گونه ای که خود را مرکز هستی و قوانین طبیعی می بینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون ماده گرایی و یا خود محوری و جادومحوری هستند؛ هر چند برخی شیطان پرستان به طور داوطلبانه، ولی وارونه، بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب می کنند.
شیطان پرستان در یک تقسیم بندی دیگر به دو گروه شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی می شوند. شیطان پرستی فلسفی، به آنتوان شزاندر لاوی منتسب است. او کسی بود که کلیسای شیطانی را تاسیس کرد و کلیسای او، اولین سازمانی بود که از لغت شیطان پرستی فلسفی استفاده کرد، البته آموزه های شیطان پرستان فلسفی قدمیت بیشتر از کلیسای لاوی دارد. محور و مرکزیت عالم هستی در نظر شیطان پرستان فلسفی، خود انسان است، و بزرگ ترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً به خدایی برای پرستش قائل نیستند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیده ای ندارند، البته زندگی این گروه از شیطان پرستان، عاری از نوعی معنویت کاذب نیست. در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخصی، خدای خودش است. آن ها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را خوار می شمارند. آموزه های این گروه از آموزه های یهودی-مسیحی نشأت گرفته است. آموزه های شیطان پرستی آنتوان لاوی را می توان در کتاب «انجیل شیطانی» و دیگر آثارش یافت. او، مؤسس کلیسای شیطان در سال 1966 بود و در افکارش، تحت تاثیر نوشته های فردریک نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارک دسید، ویندهام لویس، چارلز داروین، امبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بوده است. «شیطان» در نظر لاوی، وجود خارجی نداشته و آن را یک واقعیت موهوم، ولی مثبتی تلقی می کرد. وی، تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی نداشت. شیطان پرستی فلسفی بعد از مرگ لاوی در کلیسای شیطان، بسیار کمرنگ شد؛ اما در مقابل، در معبد سِت تقویت گردید.
گرایشات شیطان پرستی دینی اغلب، مشابه گرایشات شیطان پرستی فلسفی است، گرچه فرد گرونده در این گروه، اول باید یک قانون ماوراء طبیعی را که در آن، یک یا چند خدای تعریف شده، اعتقاد داشته باشد. این خدا و خدایان، یا شیطانی هستند یا به وسیله شیطان شناخته می شوند. تعریف شیطان در این گروه می تواند ساخته ذهن فرد شیطان پرست یا برگرفته از یک دین (معمولاً قبل از مسیح) باشد. خدا یا خدایان در شیطان پرستی دینی می توانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی از آن ها از ادیان بسیار قدیمی نشأت گرفته شده اند، انواع معمول شیطان پرستی، نشانه هایی از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهه های باستانی بین النهرینی و بعضی از الهه های رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس-خدای جنگ) اقتباس کرده اند. بقیه شیطان پرستان، ادعای پرستش خدای اصلی را دارند؛ ولی بیشتر شیطان پرستان بر این باورند که خدای معبود آن ها در واقع، قدمت بسیاری دارد. برخی از گروه های شیطان پرست، تعبیری سخت گیرانه از شیطان یعنی: سیمای فرشته سقوط کرده از انجیل مسیحی را می پرستیدند، در حالی که برخی دیگر، آن را به عنوان شر، طبق تعریف کلیسای مسیحی، می پندارند! این گروه، در مقابل، شیطان را به عنوان محق و کسی که در مقابل خدا شورش کرده است، قبول دارند.
این گونه گرایش ها به شیطان در جهان، از اعتقادات مسیحی و یهود ناشی شده است؛ زیرا شیطان در سفر پیدایش تورات، موجودی است که بشریت را به چیدن میوه درختی دعوت کرد که قدرت تشخیص شناخت خوب از بد را به او می دهد؛ یعنی: شیطان، مظهر معرفت و کمال انسانی است؛ به همین جهت، شیطان پرستان، شیطان را بهتر از خدا، دارای قدرت تشیخص خوب از بد می پندارند؛ به عبارت دیگر، شیطان پرستی مدرن، زاییده تحریفات تورات و انجیل و نیز رفتار ناصواب کلیسا است.
فراماسونری و شیطان پرستی
مکتب فراماسونری، احیا کننده جادوگری و شیطان پرستی در قاره اروپا در قرن شانزدهم میلادی می باشد. گسترش سریع جادوگری و شیطان پرستی در اروپا در آن دوران، به ویژه در بین زنان باعث شد تا در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در اروپا در جنبش پاکسازی جادوگری و شیطان پرستی بیش از شصت هزار نفر از جادوگران که اکثر آن ها زن بودند، اعدام شوند. بعضی از اشراف انگلستان در اوائل قرن نوزدهم-که عضو گروه فراماسونری (orients Temple ordo) به رهبری «سرفرانسیس داشود»، بودند-گروه شیطان پرستان به نام «باشگاه آتش جهنم» را در شهر لندن تأسیس نمودند و از اوائل قرن نوزدهم شهر لندن مرکز شیطان پرستان در اروپا گردید. استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسی، فعالیت اصلی این گروه های شیطان پرست را تشکیل می داد. شیطان پرستی در دهه 1960 میلادی، توسط سرمایه داران یهود مورد حمایت قرار گرفت و چند گروه شیطان پرست در انگلستان و ایالات متحده امریکا به وجود آمد که معروف ترین آن ها «کلیسای شیطان» در شهر سانفرانسیسکو می باشد. یکی از شاخصه های جریان شیطان پرستی، حضور اعضای جوان در آن است، سن بیشتر آن ها کمتر از بیست سال می باشد و مراسم مبتذل جنسی، استفاده از مواد مخدر و موسیقی هوی متال از عمده فعالیت های آنها به شمار می رود. دختران جوان در این گروه ها، بیشترین نقش را ایفا می کنند. گروه های یادشده علاوه بر فعالیت های خود در انگلستان و ایالات متحده امریکا، در سال های اخیر با حمایت سرمایه داران در کشور ایتالیا نفوذ زیادی پیدا کرده اند. موارد زیادی از قتل، شکنجه، تجاوز به عنف و آزار کودکان از سوی اعضای این گروه ها گزارش شده است و فقط در یک مورد در سال 1983م، 360 کودک مدرسه «ماک مارتین» واقع در مانهاتان بیچ، کالیفرنیا مورد آزار و شکنجه قرارگرفته بودند. یکی از مراسم شیطان پرستان که بین مردم ایالات متحده و انگلستان رایج شده است، مراسم «هالووین» در سالگرد مرگ لاوی می باشد. همه ساله در شب 31 اکتبر، کودکان و نوجوانان، لباس های ترسناک شیطان و جادوگران را به تن می کنند و در طول شب مردم را می ترسانند. هالیوود نیز به همین منظور به تولید «فیلم های ترسناک» پرداخته تا جوانان را جذب هندسه معرفتی و رفتاری مدرنیته و پست مدرن بکنند.
پینوشتها:
1. ر.ک به: جنبش های نوپدید باطنی در ایران، فصل نامه آیین سلوک، سال دوم، شماره 5 و 6، سال 1385، ص 77.
2. ایران و رشد دین نماهای جدید، کتاب نقد شماره 35، ص 189.
3. حسن محدثی، زمینه های ظهور جنبش های جدید دینی، ایران، شماره 3102 و 3103 مورخ 24 و 84/1/25 .
4. کتاب نقد شماره 35، ص 190؛ جنبش های نوپدید باطنی در ایران، ص 70.
5. کتاب نقد شماره 35، ص 191، و جه مشترک عرفان های جدید، اباحی گری و لا ابالی گری و بی قیدی.
6. فصل نامه آیین سلوک شماره 3 و 4. نقد و نگاهی بر مبانی نظری اکنکار و سال 85، ص 65.
7. ماسیموویگه و فصل نامه هفت آسمان، ش 27، سال 84، ص 98.
8. devil
9. satan
10. tempter
11. loki
12. Fenrir
13. مکاشفه 12؛ 9.
14. عبرانیان 11: 4، 5، 7.
15. پطرس 2: 4.
16. مکاشفه 12: 9؛ یوحنا 5: 19.
17. قرنتیان 2: 11.
18. مکاشفه 17: 3.
19. مکاشفه 17: 1-2.
20. بقره/34.
21. اعراف/11.
22. اسراء/61.
23. کهف/50.
24. سبأ/20.
25. ص/71-83.
26. سوره آل عمران/14.
27. یونس/107.
28. Gilles de Rais
29. satanism
30. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج1، ترجمه احمد آرام، ع پاشایی و امیرحسین آریان پور، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1365، ص 80-89.
31. ژاک لانتیه، دهکده های جادو، مصطفی موسوی؛ تهران: انتشارات بهجت، 1373، ص 320-325 و رابرت فریزر، شاخه زرین، ترجمه: کاظم فیروزمند؛ تهران: انتشارات آگاه، 1384، ص 325-330.
32. ایرج گل سرخی، تاریخ جادوگری؛ تهران: نتشر علم، 1377، ص 330-360.
33. بلک مس، تقلیدی از کلیسای رومن (Roman catholic) کاتولیک است که برگرفته از ادبیات قرون وسطی است و کارهای کثیف و غیراخلاقی در آن انجام می شد. این مراسم هنگامی باب شد که مردم گرایش به سوی جادوگری پیدا کردند یعنی در سال 1600 میلادی که دادگاه های مسیحی با آن ها برخورد می کردند. (دایره المعارف انکارتا، مقاله جان ای سالی با).
34. تاریخ جادوگری، ص 110-85.
35. «آنتوان شزاندر لاوی»(Anton szandor Lavey) در یازدهم آوریل سال 1930 میلادی در شیکاگو امریکا متولد و به همراه خانواده اش تا زمان مرگش به سانفرانسیسکو عزیمت نمود. وی، شخصیتی ناهنجار و ناسازگار بوده که در سن 17 سالگی ضمن ترک تحصیل و فرار از خانه به عنوان خدمه و دلقک به یک سیرک می پیوندد. لاوی در سال 1950 میلادی در دایره جنایی پلیس آمریکا به عنوان عکاس جنایی مشغول به کار می شود و تأثیرات عمده ای را نیز می پذیرد. آنتوان در سال 1952 با «کارول لنسیگ» ازدواج می کند اما بنابر دلایلی اعم از عدم التزام به اصول اولیه اخلاقی و پایبندی به روابط خانوادگی و شیفتگی به زن دیگری به نام «داین هگارتی» از همسر اولش جدا شده و از سال 1960 به بعد روابط نامشروعی با وی آغاز می کند. لاوی یک فرزند نامشروع از هگارتی که هرگز با وی ازدواج نکرد را به دست می آورد. وی همچنین علاقه وافری به نوازندگی پیانو داشته و طبق اطلاعات موجود در همین سال ها روابط جدی و پردامنه را با برخی عناصر سازمان (CIA) همچون «مایکل آکینو» برقرار می کند. این فرد مرتبط با سازمان جاسوسی امریکا در تاریخ 30 آوریل 1966 در حالی که برای جمعی از اعضای حلقه های سری «دایره اسرار آمیز» با سری تراشیده سخن می گفت، مدعی بنیان گذاری «کلیسای شیطان» شد. نامبرده کتابی را تحت عنوان «انجیل شیطان» و کتاب دیگری نیز با نام «آیین پرستی شیطانی» به چاپ رساند. روز مرگ لاوی به نام «هالووین» در آمریکا شناخته می شود. (برگرفته از کتاب صریر)
36. پادشاهی نروژ (kingdom of Norway) کشوری است که واقع در اروپای شمالی، غرب شبه جزیره اسکاندیناوی، غرب سوئد و در حاشیه دریای شمال (در جنوب) و دریای نروژ (در غرب). پایتخت آن اسلو می باشد. وایکینگ ها مهم ترین اقوامی بودند که در نروژ سکنی داشتند. در سال 1397 میلادی نروژ و دانمارک یک اتحادیه را تشکیل دادند که چهار قرن پایدار ماند. در سال 1814 سوئد پیشنهاد ادغام نروژ را در خاک خود کرد، ولی با مقاومت نروژ مواجه شد؛ سپس با یک حمله برق آسا نروژ را اشغال نمود اما پذیرفت که نروژ کماکان قانون اساسی خود را حفظ کند با رشد احساسات ناسیونالیستی در قرن 19 میلادی با برگزاری یک رفراندوم در سال 1905 نروژ از سوئد جدا شد. (ویکی پدیا)
37. توضیح بیشتر این مدل از موسیقی در جریان موسیقی گرایی بیان شده است.
38. بقره/102.
39. برای مطالعه بیشتر درباره سحر و ساحری ر.ک به منصور عبدالحکیم، موسوعه عالم السحر والسحره و المسحوریین؛ دمشق، القاهره: دارالکتاب العربی، 2009، الطبعه الاولی.
40. ابن حوزی، تلبیس ابلیس، ص 69.
منبع: خسروپناه، عبدالحسین؛ (1390)، جریان شناسی ضد فرهنگ ها، قم: تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ پنجم/1390.
/ج