شیعیان جهان اسلام و برادران اهل سنت در ایران
اقلیت مذهبی شیعه در جهان اسلام و اقلیت سنی در ایران
برخی بر این باورند که شیعه یک مذهب مستقل و ملی از امت اسلامی و مسلمانان در سراسر جهان است، لذا باید راه ویژه ای را طی کند.
درمقابل صاحب نظران دیگری هستند که معتقد به برادری و برابری همه مسلمان ها و اصول واحد و مشترک میان آنها بوده تا امکان وحدت مسلمانان و جهان اسلام را فراهم کنند.
بنابراین اگر به طور واقع بینانه قضاوت کنیم، نظریه اول نزد افکار عمومی و حتی خواص مذاهب اسلامی تفوق و تسلط دارد، هر چند که ظاهرا از وحدت اسلامی نیزسخن به میان می آید.
با این همه نمی توان انکار کرد که واقعیت های تاریخی شیعه فرآیندی را طی کرده است که هویت خاصی بر آن بخشیده و جو فرهنگی و رفتارهای ویژه ای را در انظار به نمایش گذاشته است، بطوری که حتی سایر مسلمانان نیز با دید خاصی به شیعه می نگرند و بعضا باورها و عقاید نادرست و مبالغه آمیزی را نسبت به آنهاابراز می کنند و این برداشت های ناصواب در برخوردها و رفتارهای آنها باشیعیان، به خصوص در کشورهای سنی نشین که شیعیان در اقلیتند، بروز و ظهور پیدا می کند و در توسعه و گسترش شیعیان در بین سایرمسلمانان تأثیر گذار بوده است:
بنابراین می توان گفت که از یک سوشیعه هویت اعتقادی و تاریخی خود را در طول زمان تثبیت کرده وجایگاه تاریخی ـ اجتماعی و فرهنگی کما بیش مستقلی در انظارجهانی پیدا کرده و از سوی دیگر همچنان به شکل یک اقلیت در میان سایر مذاهب اسلامی باقی مانده است. قدر مسلم اینکه این کمیت، که حدود 10 درصد مسلمانان را تشکیل می دهد، مانع از آن نشده است که در فرصت ها و شرایط تاریخی خاص، اصالت و نبوغ تشیع کمالات خودرا به معرض ظهور برساند و اقلیت مسلمانان شیعی در جهان از کیفیت وجایگاه تاریخی و اثر بخشی ویژه ای برخوردار نشود.
بنابراین ارتقاء کیفی جمعیت مسلمانان شیعی را می توان هم در رابطه با جایگاه ایران به عنوان یک کشور مستقل با اکثریت شیعه باز شناخت و هم درفرآیندهای حوادث اجتماعی و سیاسی معاصر که جهش خاصی به تشیع در سطح جهان بخشیده است.
به عنوان نمونه تشکیل دولت صفوی به عنوان یک دولت دینی قدرتمند در قرن دهم، در برابر دولت عثمانی ورخداد انقلاب اسلامی ایران در قرن بیستم توانست جهش تازه ای برای طرح و زمینه عقاید و باورهای شیعیان در سطوح جهان بوجود آورد و یااینکه انعکاس انقلاب در سراسر جهان از طریق کانونی شدن آن درخبرگزاری ها و جراید و محافل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی که ماه ها، بلکه سالها آنان را به خود مشغول کرد، انظار را به برخی ابعاد اعتقادی ورفتاری شیعه معطوف داشت.
امروز نیز به برکت اهل بیت (ع) و محتوای معارف اهل بیت (ع) شیعه درجهان از جایگاه خاص و ویژه ای برخوردار شده و به عنوان یک مذهب حق و مقتدر در جهان اسلام به شمار می رود و در حال حاضر نیز می توان گفت که شیعه در علومی هم چون اصول، فقه، فلسفه، تفسیر و کلام دست برتر داشته و حرف اول را می زند از این رو می توان دلایلی که سبب شده تا شیعه به یک کانون قدرتمند در جهان اسلام بدل گردد را به چنددسته تقسیم نمود، که پویایی، منطقی و استدلالی بودن شیعه، خدمات علماء دانشمندان و فقه شیعه در 14 قرن گذشته و از همه مهمتر اتصال شیعه به منبع پر فیض اهل بیت (ع) از جمله مهمترین این دلایل به شمار می رود.
به لحاظ تاریخی، شیعه، اقلیتی از مسلمانان را تشکیل می دهند که تحت ظلم و جور خلافت اموی و عباسی قرار گرفتند و به دلیل اعتقادمحکم خود به اصل امامت، در جهان پراکنده شدند و با جا به جایی وتکیه بر اصل تقیه و کتمان باورهای دینی خود، بقای تاریخی خود راتضمین کردند.
به علاوه در درون جوامع اسلامی و اکثریت سنی مذهب، شیعه در اقلیت سعی داشت تا ضمن حفظ عقاید خود به ترویج آن نیزبپردازد و حتی پنهان و آشکار مراسم و مناسک مذهبی خود را برگزارکند.
برخی بر این باورند که توسعه مسئله تقیه چه در میان ائمه اطهار (ع) و چه در عصر غیبت نه برای حفظ و مراقبت از شیعیان، بلکه برای حفظایمان شیعه و اعتقادات آنان بوده است به همین دلیل و دلیل تاریخی واجتماعی دیگر در بسیاری از کشورهای مسلمان ابعاد واقعی جمعیت شیعه به طور رسمی مشخص نمی شود.
به عنوان مثال در کشور عراقی که شیعیان اکثریت مطلق جمعیت راتشکیل می دهند، اما غالبا اهل تسنن بر آنان حاکمیت داشتند و سخن گفتن از شیعه جز به عنوان یک اقلیت، خشم اکثریت سنی مذهبان را برمی انگیخته است.
بنابراین در طول تاریخ، شرایطی به وجود آمد که شیعه در بخش هایی از جهان از حالت خفا بیرون آمد و به تبلیغ آشکار عقاید وبرگزاری آزادانه مناسک خود پرداخت و این دوران، مقارن قرن چهارم هجری است و از این زمان به بعد مناطق زیادی همچون برخی از جزایرخلیج فارس به مذهب تشیع گرایش پیدا کردند.
در این عصر، بصره شهرشیعی شناخته می شود و در شهر کوفه نیز گروه های وسیعی از شیعیان وجود داشتند همچنین در طرابلس و حلب تا نیشابور، شیعیان به سرعت رشد کردند. همچنین در منطقه اهواز و خلیج فارس نیز شیعیان زیادی زندگی می کردند.
اما این حرکات به طور منطقه ای و بسیار پراکنده بود وتنها در قرن دهم و یازدهم هجری و به هنگام روی کار آمدن دولت مقتدر صفویه، بود که کشور ایران رسما در دین رسمی تشیع وحدت خودرا بازیافت و یک دولت توانمند شیعی شکل گرفت. برخی حتی تا آنجاپیش رفته اند که قبول تشیع از سوی ایرانیان را به نفرت آنها از اعراب نسبت می دهند. اما بسیاری از محققین چنین رابطه ای را نفی می کنند وبه ریشه های تاریخی تشیع اشاره دارند.
بنابراین شیعه به عنوان یک مذهب، به هیچ وجه محلی و منطقه ای نیست و از یک اندیشه جهانی و عام گرا برخوردار است که زمینه های حضور آن در نقاط مختلف جهان وجود دارد هر چند باید اذعان کرد که شیعیان در اغلب کشورهای اسلامی در شرایط نامناسبی هستند، اما به طور قطع و یقین با ظهور انقلاب اسلامی، نقش تعیین کننده ای دربازیابی هویت شیعی در یک مقیاس جهانی و در میان مسلمانان ایفاکرده اند، لذا در آینده تجربه نشان خواهد داد که تا چه حد حرکت شیعی بابهره گیری از امکانات و فرصت هایی نظیر گسترش وسایل ارتباطجمعی و توسعه جهانی شدن به جای محو یا کمرنگ شدن، نقش جهانی شایسته ای را ایفا خواهد کرد و هویت نوینی را که در وراء تاریخ آن است تثبیت خواهد نمود.
ملاحظاتی درباره هلال شیعی
امروزه حوزه فرهنگی و ایدئولوژی شیعه در جهان، بیشتر از حوزه های دیگر اهمیت یافته و مفاهیمی مانند (جهانی شدن)، (خاور میانه بزرگ) و اخیرا هم مسئله (هلال شیعی) و مفاهیم فرهنگی وایدئولوژیکی دیگر ـ که به سرعت در حال پیشرفت است ـ و همین طورارتباط این حوزه ها با مسایل سیاسی و تحولات موجود در خاورمیانه ودنیا این پرسش را پیش می کشد که نقش تشیع پیشینه فرهنگی آن درتحولات کنونی چقدر است.
در حال حاضر ما با دو رویکرد به مذهب شیعی در ارتباط و دو به دوهستیم، دو مواجهه یکسان از دو قطب جغرافیایی: از یک طرف رویکردغرب است با مذهب شیعی که کاملا با آن درگیر است و دیگری از سوی مسلمانان منطقه به دلایل حضور گسترده و پراکنده شیعیان در خاورمیانه، همگرایی ذهنی بین اهالی این منطقه و از سوی دیگر نمونه عملی امتحان داد؛ یعنی جمهوری اسلامی موجب نگرانی برخی دولت ها، به خصوص قدرت های بزرگ جهانی شده است.
بخشی ازساکنان مدیترانه در منطقه شام ـ سوریه و لبنان، شیعه هستند و یاعلویانی که در برخی از مبادی اعتقادی شان تفکر مشابهی دارند.
از این رو موفقیت هایی که شیعیان در این منطقه کسب کردند، بسیار تعیین کننده بوده و حرکت (حزب الله) بیش از آن که وجهه سیاسی ـ نظامی داشته باشد، از قابلیت فرهنگ سازی برخوردار شده و این امر نقش تعیین کننده ای در جهان اسلام داشته است.
اندیشه ای که شیعیان لبنان بوجود آوردند، بخش زیادی از حوزه عربی جهان اسلام را تحت تأثیر قرارداده است و یا در سوریه و ترکیه که جمعیت قابل توجهی از آنان راشیعیان تشکیل می دهند، که گفته می شود بیش از یک سوم جمعیت ترکیه را علویان تشکیل می دهند و این، رقم بزرگی است و به دلیل قرابت های فرهنگی و اعتقادی می توانند نقش خودشان را به خوبی ایفاکنند غیر از تحولی که در لبنان سراغ داریم، در ترکیه نیز تحولاتی ایجادشده است، اگر چه مدل اسلام سیاسی آنان مانند مدل جمهوری اسلامی نیست، ولی در هر حال مدلی اسلامی و سیاسی است ما در گذشته، درکشور الجزایر شاهد همین خواست مردمی بودیم.
و نیز در کشورهای شمال آفریقا. بنابراین اینها تأثیر گذاری هایی است که این فرهنگ توانسته در حوزه مدیترانه ایجاد کند.
ما در کانون خاورمیانه ـ که در منطقه بین النهرین، بخصوص بین مدیترانه و خلیج فارس است و عراق امروزی که بخش اعظم آن را تشکیل داده، شاهد این تحول چشم گیرهستیم ـ در روزنامه اردنی (الدستور) تحولات عراق به (بازی خطرناک) تعبیر شده است در مقاله ای که در 28 دسامبر گذشته در این روزنامه منتشر شد آمده است، که پدیده (هلال شیعی) در حال شکل گیری است. این در واقع یک پازل و آرایش تأثیر گذار در منطقه است.
در یک طرف این پازل کشورهای مسلمان نشین حوزه مدیترانه ودر طرف دیگرش ایران اسلامی قرار دارند. در کانون این پازل نیز کشورعراق قرار دارد و کشورهای دیگری همچون آذربایجان با جمعیت بیش از نود درصد شیعه و نیز بحرین با جمعیت بیش از هفتاد درصد وجوددارند که شیعه هستند.
بنابراین افراد در این کشورها وقتی با یک مدل موفق سیاسی که کاملا از دست مایه های مردم سالاری دینی برخوردارباشد و با روش های نوین و متعارف جهانی هم سازگاری داشته باشدمواجه شوند به آن توجه نشان می دهند، چرا که این مدل هم با تفکرات دینی و هم با فرهنگ آنها متناسب است.
از این رو اگر عراق و ایران که دو کشور بزرگ منطقه هستند، بتوانند مدل موفقی از مردم سالاری دینی ارائه دهند، طبیعی است که چه کشورهای شیعه نشین مثل بحرین و چه کشورهایی مثل کویت که نزدیک به 30 درصد شیعه دارد، یا در عربستان که گفته می شود بیش از 15 درصد مردم این کشور را شیعیان تشکیل می دهند، یا در پاکستان که 20 درصد شیعه هستند و یا در افغانستان که 25 درصد شیعه دارد، این تحول، حادثه ای بزرگ خواهد بود. نکته مهم این است که شیعه به دلیل پراکندگی مطلوبی که در تمام جهان دارد به هویت پیدا کرده و دارای چهره های فرهیخته ای است که با ادبیات وفرهنگ جدید جهانی آشنا هستند و قابلیت های بسیاری را برای ترویج تفکر اسلام سیاسی بوجود آورده اند.
بنابراین شیعه برای مفهوم سازی، نوآوری و پاسخگویی به مسائل روز و باز تولید مفاهیم نو در اسلام قابلیت های زیادی پیدا کرده است.
با این توصیفات معلوم می شود که شیعه و جغرافیای سیاسی شیعه قلب خاورمیانه است و به تعبیر دقیق تر اگر ترکیب فیزیکی و جغرافیایی خاورمیانه را ترسیم کنیم، شیعه در مغز و قلب آن حضور دارد.
اقلیت سنی و ایران
روشن بینی و تلاش های شجاعانه مرجعیت شیعه درباره تقویت مذاهب اسلامی، منجر به نزدیک شدن دو جریان بزرگ شیعه و سنی وهمکاری متقابل بین علما و پیروان آنان گشته و باعث ارتقاء جایگاه تشیع در جهان اسلام شده است.
پس از استقرار جمهوری اسلامی، اقدام های روشن بینانه و شجاعانه ای برای ایجاد تأمین کامل حقوق اهل سنت در ایران اسلامی صورت گرفته و این مسئله ضمن ایجادتقریب و وحدت بیشتر مسلمانان، می تواند الگویی برتر از جمهوری اسلامی به جهان اسلام ارائه کند، که علاوه بر بهره مند شدن کشور ازتوان همه شهروندان، القائات بدخواهان را علیه تشیع خنثی نموده وشیعیان جهان با افتخار به آن استناد کنند. همچنان که جامعه اهل تسنن نیز خشنود خواهند شد.
در کشور ایران تقریبا. 10 درصد جمعیت کشور را خواهران و برادران اهل سنت از اقوام گوناگون با گویش های متفاوت تشکیل می دهند که اکثرا در مناطق مرزی میهن اسلامی سکونت دارند، گویش آنان فارسی نیست، هر چند اکثریت قاطعشان با فارسی آشنا هستند و می توانند به آن تکلم کنند.
با این که بخش قابل توجهی از کردها، بلوچ ها وترکمن های ایرانی، اهل سنت هستند، اما از فقه واحدی تبعیت نمی کنند و دارای ساخت های متفاوت فرهنگی و اجتماعی هستند.
ازاین رو برای تعامل با اقلیت ها دو الگو بیشتر متصور نیست: یا اینکه حکومت با نشان دادن چنگ و دندان و اعمال قدرت خام و خشن به ایجاد رعب در اقلیت ها و در حقیقت میان همه مردم می پردازد و آنان رابه سکوت و انفعال وا می دارد؛ یا اینکه جلب مشارکت اقلیت ها در همه عرصه های اجتماعی و سیاسی، از جلسه حضور در عرصه مدیریت سیاسی را خواهان است.
احساس برخورداری از حقوق برابر مدنی وحقوق برابر سیاسی در اغلب موارد نابود کننده احساس جدایی یابیگانگی اقلیت ها با اکثریت در هر زمینه ای است.
از منظر شیعی، بایدتوجه کرد که موقعیت اهل سنت در ایران شبیه وضعیت شیعیان درجهان اسلام است؛ یعنی حدود 15 درصد مسلمانان را تشکیل می دهند.
بنابراین چگونگی تعامل دولت و مردم ایران با خواهران وبرادران سنی خود این امکان را فراهم می کند که همین الگو در رابطه بادولت های اسلامی و شهروندان اهل سنت با شیعیان کشورهای گوناگون که در اقلیت هستند. اتخاذ شود.
در حقیقت به میزانی که اهل سنت ایرانی با جمهوری اسلامی احساس نزدیکی بیشتر نموده و در مدیریت کشور حضور بیشتری پیدا و از حقوق مدنی و سیاسی کامل برخوردارشوند، می توان توقع داشت که دولت ها و ملت های مسلمان نیز درباره شیعیان چنین روشی را اتخاذ کنند.
بنابراین به رسمیت شناختن حقوق مدنی و سیاسی اهل سنت در ایران ـ علاوه بر آن که طبق قانون اساسی حق آنان است ـ به یک معنا دفاع از حقوق مدنی و سیاسی شیعیان درسراسر جهان نیز محسوب می شود و گاهی در جهت استقرار دموکراسی در کشورهای اسلامی به شمار می رود.
از آغاز اوج گیری نهضت اسلامی در سال 56 اهل سنت در کنار شیعیان علیه رژیم ستم شاهی فعالیت می کردند، و نمونه بارز آن بر پایی اجتماعات عظیم راهپیمایی علیه رژیم در شهرها و مناطق سنی نشین است.
پس از پیروزی انقلاب نیزنمایندگان این عزیزان در سطوح بالای مدیریت کشور. از جمله حضوردر هر شش دوره مجلس شورای اسلامی است و در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نیز اهل سنت مشارکت گسترده ای داشتند، ومتناسب با وزن و پایگاه اجتماعی خود نمایندگانی را، اعم از زن و مرد، برای شوراهای اسلامی شهر و روستا انتخاب کردند و همچنان که دولت پیش بینی می کرد، در چند سال گذشته کمترین رخداد منفی در این شوراها به وقوع پیوسته و همین موضوع رشد فرهنگی و جهت گیری مردم ایران را اثبات می کند، که حضور منطقی و عادلانه اهل سنت را درمدیریت کشور به نفع جمهوری اسلامی و ملت ایران ارزیابی می کنندبنابراین اهل سنت ایران باید در عمل نیز به جهانیان نشان دهند که به نظام جمهوری اسلامی بیشترین تعلق خاطر را دارند و دولت و ملت ایران نیز باید اثبات کنند که تفاوت های مذهبی، قومی، زبانی، جغرافیایی شهروندان به هیچ وجه موجب آن نمی شود که نگاهی متفاوت به آنان داشته باشند.
از این رو شهروند درجه دوم و نه (حمایت درجه دوم)، راه رسیدن به وفاق پایدار و مردم سالاری واقعی نیست.
منبع: مرکز مطالعات شیعه