خانه » همه » مذهبی » ضرورت وجود پیامبر(ص) و امام(ع)

ضرورت وجود پیامبر(ص) و امام(ع)

در ابتدا باید گفت که حضرت محمد (ص) آخرین پیامبری است که از سوی خدا به ارسال شده است و پس از وی دیگر پیامبری در کار نیست و تنها 12 امام از ذریه مبارک او می باشند. قرآن وجود حضرت رسول(ص) و اهل بیت(ع) را مطرح کرده است، (نساء / 59؛ احزاب / 33 و…)علاوه بر آنکه تاریخ بصورت متواتر به صورتى که براى انسان یقین حاصل مى شود وجود معصومان را براى ما گزارش کرده است و همین مقدار براى اثبات وجود ایشان کافى است خصوصا که سخنان حکمت آموزى سینه به سینه از ایشان به ما رسیده است که آنها نیز به نوبه خود دلالت بر وجود آنها دارد.
در این جا باید به دو نکته توجه کرد؛ اول این که این بحث از جهتی، بحثی تاریخی است و دیگر این که از جهتی دیگر نیز بحثی عقلی است آنجا که به ضرورت پیامبر و امام مربوط می شود.
در مورد بحث اول باید گفت که تاریخ به صورتی متواتر و یقین آور از پیامبر اکرم و زندگی و فعالیت ها، کارها و سخنان او را برای ما نقل می نماید و از این جهت ما را از حضور و وجود فردی مطلع می سازد که کتابی داشته و خود را پیامبر خدا معرفی نموده و معجزه هایی که مدعای وی را اثبات نماید نیز ارائه کرده است.
درباره اثبات پیامبری پیامبران، سه راه وجود داشت: یکی از راه آشنایی با منش ایشان و استفاده از قرائن اطمینان بخش، دوم از راه پیشگوئی پیامبران پیشین و سوم از راه ارائه معجزه.
در مورد پیامبر اسلام هر سه راه وجود داشت: از سویی مردم مکه، چهل سال زندگی پرافتخار آن حضرت را از نزدیک دیده بودند که کوچک ترین نقطه تاریکی در آن یافت نمی شد و آن چنان او را به راستگوئی و درست کرداری شناخته بودند که لقب «امین» به آن حضرت داده بودند و طبعا درمورد چنین شخصی احتمال دروغ و ادعای کذب داده نمی شود.
از سویی دیگر، پیامبران پیشین، بشارت بعثت آن حضرت را داده بودند. (صف، 6) و گروهی از اهل کتاب، انتظار ظهور او را می کشیدند و نشانه های روشن و گویایی از وی در دست داشتند و حتی به مشرکان عرب می گفتند که از میان فرزندان حضرت اسماعیل (که قبائلی از عرب را تشکیل می دادند) فردی مبعوث به رسالت خواهد شد که پیامبران پیشین و ادیان توحیدی را تصدیق خواهد کرد. و هر چند بعضی دیگر در اثر انگیزه های نفسانی و شیطانی از پذیرش دین اسلام سرباز زدند.
هم چنین از پیامبران اسلام معجزات فراوانی ظاهر گشت که در کتب تاریخ و حدیث ضبط شده و نقل بسیاری از آنها به حد تواتر رسیده است، اما عنایت الهی در مورد آخرین پیامبر و دین جاودان او، اقتضا داشت علاوه بر این معجزات، حجتی را قرار دهد که برای همیشه جاودان بماند و آن قرآن کریم است.
در مورد امامان نیز بخشی از بحث مربوط به بررسی های تاریخی می شود که در این باره باید گفت با مراجعه به فرمایش های پیامبر اکرم که خبر از جانشیان خود می دهد و نیز آیاتی که از اولیاء و رهبران مؤمنین و صفات آنان سخن می گوید، از وجود افرادی که عهده دار سرپرستی مسلمانان باشند آگاه می شویم. آیاتی مانند آیه ولایت (مائده، 55 و 56)، آیه ابلاغ (مائده، 67)، آیه اکمال دین (مائده، 3) و … و نیز احادیثی مانند: حدیث غدیر، حدیث منزلت، حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث جابر بن عبدالله انصاری و … که برخی از اینان بر ولایت حضرت علی علیه السلام دلالت دارند و برخی بر ولایت امامان به طور کلی و برخی نیز از همه امامان به نام یاد کرده است.
محور دوم بحث که بحثی عقلی است از ضرورت بعثت پیامبر و وجود امام و در این جا ما نخست از ضرورت بعثت انبیاء سخن می رانیم.
برهان ضرورت بعثت انبیاء دارای سه مقدمه است:
1- هدف از آفرینش انسان این است که با انجام دادن افعال اختیاری، مسیر خود را به سوی کمال نهایی بپیماید کمالی که جزء از مجرای اختیار و انتخاب به دست نمی آید. اما از این جا که بشر با اختیار و انتخاب باید این راه را طی کند همواره در مقابل انتخابی دو گزینه ای و در مقابل یک دو راهی قرار دارد، راهی که به سوی سعادت است و راهی که به سوی شقاوت و سیاه بختی است.
2- شناخت و آگاهی بشر که از همکاری حس و عقل به دست می آید توان تشخیص و یافتن راه کمالات و سعادت حقیقی بشر در همه ابعاد فردی، اجتماعی، عادی، معنوی دنیوی و اخروی را ندارد.
3- بنابراین مقتضای حکمت الهی اقتضاء می کند که همواره به نحوی بشر راه هدایت کند و چون هدایت تک تک افراد به طور مستقیم امکان پذیر نیست باید راهی دیگر در کار باشد و آن راه فرستادن افرادی است که این راه را به کمک رابطه خاص خویش با خداوند و ظرفیت بالای آنان بشناسند و مردمان را در این وادی هولناک هدایت نمایند. (ر.ک: آموزش عقاید، مصباح یزدی، ص 177-179)
با توجه به این که ادیان موجود در زمان پیامبر اسلام در دین هایی بودند پر از انحراف و خرافات لازم بود که سفیر دیگری از جانب خداوند به سوی مردم اعزام گردد.
ضرورت وجود امام: در این جا نیز باید چند مقدمه را ذکر کنیم:
1- تحقق یافتن هدف از آفرینش انسان، منوط به راهنمایی بوسیله وحی است و حکمت الهی اقتضا می کند که پیامبراش را مبعوث نماید تا راه سعادت و شقاوت دنیا و آخرت را به بشر بیاموزند و نیز به ترتیب افراد مستعد بپردازید تا این مسیر را بشر براحتی تا سرانجام طی کند.
2- دین اسلام؛ دینی همگانی و جاودانی و نسخ ناشدنی است و بعد از پیامبر اسلام پیامبری نخواهد آمد. و ختم نبوت در صورتی با حکمت بعثت انبیاء موافق است که آخرین شریعیت آسمانی، پاسخگوی همه نیازههای بشر باشد و بقاء آن تا پایان جهان تضمین شده باشد.
3- در هر شرایطی بشر با نیازها و خواسته هایی روبرو می شود که باید به نحوی آنها برآورده و جواب داده شود و این پاسخ گویی باید تا رسیدن به سر منزل مقصود و سعادت ابدی ادامه یابد.
بنابراین بعد از پیامبر باید افرادی باشند تا در دوره های مختلف و حساس زندگی بشر، او را راهنمایی کند که مبادا در ورطه هلاکت و نابودی گرفتار آید.

برای مطالعه بیشتر ر.ک:

1- آموزش عقاید، مصباح یزدی.
2- همراه با راستگویان، دکتر محمد تیجانی سماوی، ترجمه سید محمد جواد مهری.
3- آنگاه هدایت شوم، دکتر محمد تیجانی سماوی، ترجمه سید محمد جواد مهری.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد