طرح راهبردی آمادهسازی زمینههای ظهور منجی عالم(عج)
دکتر مرتضی صادق عملنیک
چکیده
مسئله مهدویت و انتظار، جنبههای مختلف اجتماعی، روانشناختی، تاریخی، فلسفی، تربیتی و اعتقادی دارد و از دیدگاهها و زوایای مختلف بررسی شده است. یکی از اهداف جامعه مهدوی، عدالت فردی و اجتماعی است. عدالت یکی از واژههایی است که بشر همیشه با آن انس داشته و در آرزوی تحقق آن بوده است. به همین دلیل، ادیان بزرگ و مکاتب مختلف شعار برقراری عدالت اجتماعی را میدهند. عدالت مهدوی همان عدالت انبیا و اولیاست؛ زیرا مهدی(عج)، وارث آدم، نوح، ابراهیم (علیهم السلام) و محمد (ص) و یازده امام معصوم (علیهم السلام) است.
در حکومت مهدوی، عدالت جنبههای مختلفی دارد که شامل ابعاد مختلف فرهنگی (توزیع عادلانه منابع در مسائل آموزشی و پرورشی)، اجتماعی (توزیع عادلانه مناسبات اجتماعی)، اقتصادی (توزیع عادلانه ثروت، منابع و امکانات، رفع فقر و تبعیض)، سیاسی (توزیع عادلانه مسئولیتها، اختیارات و قدرت)، قضایی (برخورد یکسان با افراد جامعه در برابر قانون)، اطلاعاتی (اطلاعرسانی و توزیع عادلانه اطلاعات) است و تحقق آن به بسترسازی نیاز دارد. برای بسترسازی و ایجاد آمادگی برای ظهور منجی جهان، دو نوع مسئولیت وجود دارد. یکی مسئولیتهای فردی است که انسان معتقد و منتظر بر عهده دارد. این مسئولیت، مکان و زمان نمیشناسد و هر فرد منتظر در هر نظامی که باشد، باید خود را در هر لحظه آماده نگه دارد و بکوشد جامعه خود را نیز آماده کند. مسئولیت دوم، مسئولیت نظام و حکومتی است که توانسته بر نظام استکبار خارجی و استبداد داخلی چیده شود و نظام اسلامی را ایجاد کند. نظام اسلامی برای آمادهسازی شرایط ظهور باید برنامه راهبردی دقیق و مشخص داشته باشد. به طور کلی، برنامه یا طرح راهبردی آمادهسازی شرایط ظهور از پنج مرحله تشکیل میشود. در مرحله اول، مشخص کردن نظام ارزشهای اعتقادی، معیارها و شاخصهای آن است که در شمار اعتقادات و باورهای یک جامعه درآمده است و جهت حرکت آن را مشخص میکند و به آن اعتماد به نفس میدهد. مرحله دوم، بررسی و تجزیه و تحلیل آمادهسازی شرایط ظهور در داخل و خارج از کشور است که در نتیجه آن، نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها مشخص میشود. مرحله سوم، تعیین اهداف، راهبردها و سیاستگذاریهای مورد نیاز کشور در زمینه آمادهسازی شرایط ظهور در چارچوب ارزشها و باورهاست. در این مرحله، اهداف، راهبردها و سیاستگذاریها در چارچوب ارزشها و باورها به صورت شفاف تدوین و مشخص میشود. در مرحله چهارم، اجرای راهبردها و سیاستگذاریهای تدوین شده است. در این مرحله، برنامههای مختلفی جهت تحقق اهداف و راهبردها، تهیه و بودجه مورد نیاز و دستورالعملهای اجرایی فراهم میشود. مرحله پنجم، نظارت همیشگی بر اجرای دقیق طرح آمادهسازی شرایط ظهور است. در این مقاله، پنج مرحله یاد شده بررسی و پیشنهادهای لازم در این زمینه بیان میشود.
واژگان کلیدی
حکومت مهدوی، عدالت، برنامه راهبردی، سیاستگذاری.
مقدمه
امروزه مسئولان، برنامهریزان، سیاستمداران و پژوهشگران عزیز، برای ایجاد بستری مناسب در جهت توسعه همآهنگ و پایدار آمادهسازی مقدمات ظهور در چارچوب ارزشهای اعتقادی و باورهای اسلامی، مسئولیت خطیری به عهده دارند. ارتقای فرهنگ و دانش و معرفت افراد جامعه و داشتن برنامه راهبردی مدون برای آمادهسازی این شرایط دغدغه اصلی پرچمداران این حرکت است. آنها میخواهند به این حرکت سرعت دهند تا جامعه اسلامی را به بالاترین قلههای عزت و کمال برسانند. این حرکت لازم است در چارچوب ارزشها و معیارهای اسلامی و در مسیری باشد که به ظهور حضرت مهدی(عج) بینجامد. یافتن راهکارهای مناسب برای آمادهسازی زمینههای ظهور از تلاشهای مؤثر پژوهشگران نظام اسلامی به شمار میآید. همچنین مشخص کردن معیارها و ارزشها، اهداف، سیاستگذاریها و برنامهریزیهای دقیق در این زمینه ضروری است.
شهید مطهری در کتاب عدل الهی برای ساختن جهانی بهتر اعتقاد دارد که حتماً باید از اندیشههای محدود و فکرهای کودکانهای که لایق زندگی محدود است، صرفنظر کنیم و به طرحی وسیع و بزرگ بیندیشیم. به قول حافظ، «فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو دراندازیم.» این کار مهندسی، آسان نیست. بنابراین، باید از تمام علوم و فنون، هنر و ادبیات، علم و فنآوری برای این کار استفاده نمود. در این زمینه هر علم یا فنونی که جامعه به آن نیاز داشته باشد، ضروری است و جزء علوم و فنون مفروضه اسلامی و واجب کفایی قرار میگیرد.
در این زمینه، سه تا هشت عامل مؤثر و ابعاد مختلف مدیریت توسعه منابع انسانی، علمی و تکنولوژی از جمله فنآوری اطلاعات در دانشگاهها و مراکز پژوهشی در نظام اسلامی بحث و بررسی شد. به طور کلی طرح آمادهسازی مقدمات ظهور، برنامهای راهبردی است. پس مانند هر طرح راهبردی دیگر، به نظام ارزشهای اعتقادی و باورهای اسلامی ما بستگی دارد. برای تدوین و اجرای این طرح راهبردی، لازم است به اختصار، به حرکت عدالتخواهی و ظلمستیزی در طول تاریخ بپردازیم.
عدالتخواهی و ظلمستیزی، جریانی پیوسته در تاریخ است. حوادث متفرقهای نیست که مثلاً ناگهان ابراهیم به بتشکنی برخیزد و موسی در مقابل فرعونیان قرار گیرد. مبارزه برای آزادی و عدالت مانند رودخانهای است که در بستر زمان جریان دارد. این نهضت از حضرت ابراهیم(ع) تا قیام حضرت مهدی(عج) ادامه دارد و در آخرالزمان قطعاً پیروز خواهد شد. ادیان دیگر نیز همگی برای ریشهکن شدن ظلم و ستم و استقرار عدالت منتظر منجی هستند. این انقلاب بزرگ در نتیجه یک سری انقلابهای عدالتخواهی و ظلمستیزی علیه تمام اشکال استضعاف است. فراهم کردن زمینه برای ظهور رهبر، اصلی برای تحقق قسط و عدل و نابودی ظلم و ستم به شمار میآید. این مسئله، بزرگترین مسئولیت منتظران است.
به طور کلی تاکنون دو جریان بزرگ اجتماعی در طول تاریخ وجود داشته: اول، جریان جنبش و تلاش کسانی بوده که توقف ظلم و تجاوز و بیعدالتی را میخواستهاند و به عدالت و وحدت و برابری انسانها اعتقاد داشتهاند؛ دوم، تلاش صاحبان زر و زور و تزویر که حفظ نظام طبقاتی و برتری و تبعیض نژادی و بیعدالتی و روابط استثماری را خواهانند.
به تأیید قرآن، جوامع بشری ابتدا بر وحدت و برابری استوار بودهاند:
(وَمَا کَانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُواْ)؛
و مردم جز یک امت نبودند؛ پس اختلاف پیدا کردند.
در جای دیگر میفرماید:
(فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَینَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ)؛
پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت ، و با آنان، کتاب [خود] را بحق فرو فرستاد، تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى کند.
همچنین در جای دیگر میفرماید:
(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)؛
و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرودست شده بودند، منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم.
بنابراین روزی خواهد رسید که مستضعفان بیدار میشوند و ظلم و ستم را درهم میکوبند و قدرت را در رکاب منجی موعود(عج) به دست خواهند گرفت. قرآن میفرماید:
(إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ)؛
در حقیقت، خدا حال قومى را تغییر نمى دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.
سرنوشت قوم یا ملت، به تغییر و تحول خود آنها بستگی دارد. بنابراین، خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه تکتک آن قوم تغییر و تحول اساسی را در خود ایجاد نمایند. به طور کلی محرومان و مستضعفان به دو گروه اصلی تقسیم میشوند: یکی ضعفا که آیات و بینات را دریافت میکنند و آگاهانه به جناح ظلم و استکبار روی میآورند و تمکین مینمایند؛ دوم، مستضعفان آگاه و انقلابی که برای استقرار عدل و قسط مبارزه میکنند و در نهایت، بیشتر مردم به آنها میپیوندند. این مستضعفان دارای ویژگیهای ذیل هستند:
1. اعتقاد به نظام یکتاپرستی و برابری انسانها و نفی نظام شرک و کفر؛
2. مدافع آزادی افراد و جامعه و پاسدار قسط و عدل؛
3. شناخت از خود و خداوند و درک مسئولیتهای خویش؛
4. شناخت نظام جایگزینی که بر پایه قسط و عدل بنا شود؛
5. شناخت از ظلم، استکبار، استعمار، استثمار و استبداد در اشکال مختلف آن؛
6. اعتراض به نظام حاکم استکباری، استبدادی و مقاومت همهجانبه؛
7. تحت تعقیب دشمن قرار گرفتن؛
8. در اقلیت بودن و نداشتن پایگاه در ابتدای نهضت؛
9. نداشتن امکانات داخلی و خارجی در ابتدای حرکت.
رهبران و مستضعفان مبارز، یا شهید و تبعید میشوند و یا به زندان میافتند و یا آنکه بر اثر مبارزه، از بند ظلم و بیعدالتی رهایی مییابند. تاریخ زندگی انبیای الهی و امامان شیعه و نهضتهای اسلامی در گذشته و حال، گواه این مسئله است.
برای آمادهسازی زمینههای ظهور لازم است نظام و ویژگیهای جبهه باطل نیز شناخته شود. این ویژگیها عبارتند از:
1. نظام طاغوت
قرآن میفرماید:
(إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِی الأرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیَسْتَحْیی نِسَاءهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ)؛
فرعون در سرزمین [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقهطبقه ساخت؛ طبقه اى از آنان را زبون مى داشت، پسرانشان را سر مى برید و زنانشان را [براى بهره کشى] زنده بر جاى مى گذاشت؛ همانا وى از فسادکاران بود.
فرعون رژیمی فزونطلب، تجاوزگر و نامشروعی داشت، که نابودکردن انسانها برنامه آن بود و برای برجا ماندن رژیمش، از جاسوسی و تفتیش عقاید و زندان و شکنجه گرفته تا نابودی انسانها بهره میبرد.
2. استعلام (برتریجویی بر مردمان)
قرآن میفرماید:
(إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِی الأرْضِ)؛
فرعون در سرزمین [مصر] سر برافراشت.
3. استعباد (برده ساختن انسانها برای بهرهکشی)
قرآن در این زمینه میفرماید:
(وَتِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَی أَنْ عَبَّدتَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ)؛
و [آیا] اینکه فرزندان اسرائیل را بندة [خود] ساخته اى نعمتى است که منّتش را بر من مى نهى؟
4. استضعاف
(إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِی الأرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیَسْتَحْیی نِسَاءهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ)؛
فرعون در سرزمین [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقهطبقه ساخت؛ طبقه اى از آنان را زبون مى داشت؛ پسرانشان را سر مى برید و زنانشان را [براى بهره کشى] زنده بر جاى مى گذاشت؛ همانا وى از فسادکاران بود.
5. ارتجاع
(وَکَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ)؛
و بدینگونه در هیچ شهرى پیش از تو هشدار دهنده اى نفرستادیم مگر آنکه افراد خوشگذران آن گفتند: ما پدران خود را بر آیینى [و راهى] یافته ایم و ما از پى ایشان راهسپریم.
6. اسراف
(إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ)؛
در حقیقت، فرعون در آن سرزمین برترى جوى و از اسرافکاران بود.
7. تکذیب
انکار و تکذیب پیامهای الهی و قوانین مسلم تاریخ و سنتهای، الهی از صفات شاخص طبقه ستمگر و متجاوز است.
8. فساد
فرعون و ستمگران نه تنها خود تجسم عینی فسادند، بلکه فساد را در جامعه ترویج میدهند.
9. مترفین و ملأ
(وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ)؛
و [ما] در هیچ شهرى هشدار دهنده اى نفرستادیم جز آنکه خوشگذرانان آن گفتند: ما به آنچه شما بدان فرستاده شده اید کافریم.
قرآن طبقه مرفه و ثروتمند و سرمایهداران بیدرد جامعه و اشراف و قدرتمندان را در رأس و در صف مقدم جبهه باطل قرار میدهد. انگیزه و دشمنی این گروه با انبیا و مردم را حفظ و دفاع از ثروت و امتیازاتی میداند که از راه ستم و تجاوز به دست آمده است. قرآن میفرماید:
(وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَونَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِیُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ وَیَذَرَکَ وَآلِهَتَکَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءهُمْ وَنَسْتَحْیی نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ)؛
و سران قوم فرعون گفتند: آیا موسى و قومش را رها مى کنى تا در این سرزمین فساد کنند و [موسى] تو و خدایانت را رها کند؟ [فرعون] گفت: به زودى پسرانشان را مى کشیم و زنانشان را زنده نگاه مى داریم و ما بر آنان مسلطیم.
ملأ یعنی بزرگان قوم در نظام طاغوتی که به جز طرفداری از آن نظام هنری ندارند و به آن وفادارند و با این کار ثروت زیادی را تصاحب مینمایند. ملأ در نظام طاغوتی در دو چهره اقتصادی و دیوانسالاری دیده میشود. قارون نماینده قدرت اقتصادی وابسته به نظام طاغوتی و هامان نماینده سیستم اجرایی و دیوانسالاری این نظام بود.
در جنگ بین این دو جریان (حق و باطل)، سرانجام وعده خدا به مسلمانان و محرومان تحقق خواهد یافت و منجی عالم و یاران منتظرش جامعهای بر اساس قسط و عدال ایجاد خواهند کرد. او برترین حیاتبخشی است که آرزوی تمام انبیا و اوصیا را محقق خواهد ساخت؛ عقلهای بهخوابرفته را بیدار خواهد نمود و زمین را حیات داده، استعدادها را در عمق وجود انسانها استخراج و شکوفا خواهد کرد. در آن زمان اکثر اهلکتاب اسلام میآورند. آیتالله مکارم شیرازی در این زمینه مینویسد:
با توجه به اینکه در دوران حکومت آن مصلح بزرگ، همه وسایل پیشرفته ارتباطجمعی در اختیار او و پیروان رشید اوست و با توجه به اینکه اسلام راستین با حذف پیرایهها، کشش و جاذبهای فوقالعاده دارد، به خوبی میتوان پیشبینی کرد که اسلام با تبلیغ منطقی و پیگیری، از طرف اکثریت قاطع مردم جهان پذیرفته خواهد شد و وحدت ادیان از طریق اسلام پیشرو عملی میگردد.
فرهنگ انتظار و مهدویت
فرهنگ انتظار و مهدویت اقیانوس بیکرانی است که هر معتقد به امام قائم(عج) در حد بینش و دانش و تحقیقی که کرده از آن برداشت میکند؛ نگرشی درست به ظهور منجی موعود از سلاله پاک پیامبر اسلام (ص) و درک صحیح از معیارها، ارزشها و مسئولیتها و احیای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح خود و جامعه است؛ رابطهای قوی و پایدار بر اساس رابطه ولایی، بین انسان و امام عصر(عج) ایجاد میکند. فرهنگ انتظار، حرکتآفرین، امیدبخش، تلاشآور و نشاطآور است و تمام ناهنجاریهای فردی و اجتماعی، یأس و نومیدی و خستگی و پوچگرایی را از بین میبرد؛ فرهنگ حرکت و تلاش در جهت زمینهسازی ظهور منجی موعود است؛ فرهنگ رویش و پویش و دریچهای به جهان آینده و راه نجات فردی و اجتماعی از بنبستها و گرفتاریهای جسمی و روحی به شمار میآید؛ مولد تلاش و حرکت به سوی آینده روشن و بهتر است. فرهنگ مهدویت زیربنای ایجاد نظم عادلانه جهانی در پرتو انسان کامل و رهبری معصوم به شمار میآید و انسانها و جامعه را در برابر تمام بیماریهای فکری و روحی بیمه میکند؛ فرهنگ مهدویت در پیشگیری بنیادی از تهاجم فرهنگی نقش اساسی دارد و تمام کمبودها را جبران میکند و تمام موانع را برمیدارد و سکوی پرواز به جهانی آزاد و بهتر است. این فرهنگ انسان و جامعه را برای تحقق جامعه مهدوی آماده میسازد و فرهنگ اصلاح خود و جامعه، آمادگی برای ایثار و تسلیم فرمان مولای خود شدن است؛ فرهنگ اندیشه، طرح و عمل، تزکیه، عشق، حرکت، جهاد و شهادت به شمار میآید. منتظر، انسان مسلمان متعهدی است که هر لحظه انفجار قطعی نظامهای ضدانسانی را انتظار میکشد و همواره خود را برای شرکت در چنین انقلاب جهانی و بدر دومی آماده میکند که با شمشیر علی(ع) و زره پیغمبر (ص) و به دست فرزند این دو برپا میشود. فرهنگ انتظار و مهدویت، فرهنگ تلاش مستمر، بابرنامه و خستگیناپذیر و حرکت در مسیری هدفمند است و به طور منظم برای شناخت ارزشها و باورها و مشخصکردن اهداف، سیاستگذاریها، برنامهریزیها و اجرای آنها همراه با نظارت و کنترل تلاش میکند و زمینههای ظهور منجی عالم و رشد و تکامل پایدار انسان و جامعه را فراهم میسازد.
برای زمینهسازی تغییر و تحولات فردی و اجتماعی، لازم است اقدامات مختلفی انجام شود؛ از جمله:
1. درک و شناخت امام و نیاز مبرم به او و درک حق ولایت او؛
2. داشتن عشق و محبت به امام؛
3. پذیرش ولایت و سرپرستی و حاکمیت و پیشوایی امام؛
4. بستن عهد و پیمان با امام؛
5. اطاعت و تبعیت از امام؛
6. شناخت و اطاعت از ولیفقیه و قیام علیه ستم و استقرار نظام اسلامی.
انسان با طی این مراحل، آمادگیهای فکری و روحی لازم را پیدا میکند و میتواند هدفمند و بر اساس طرح راهبردی طولانیمدت برای آمادهسازی زمینههای ظهور حرکت نماید و مقدمات لازم را برای حکومت جهانی مهدی موعود(عج) آماده سازد.
آیتالله مکارم شیرازی، چند آمادگی را برای پذیرای چنان حکومتی، ضروری میدانند:
1. آمادگی فکری و فرهنگی (سطح فکری و فرهنگی مردم جهان چنان بالا رود که بدانند مسئله نژاد، مرزهای جغرافیایی، تفاوت رنگها و زبانها و سرزمینها نمیتوانند بشر را از هم جدا سازند)؛
2. آمادگی اجتماعی (مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته و مأیوس شوند)؛
3. آمادگی تکنولوژی و ارتباطی (وجود فنآوری نه تنها مزاحم حکومت جهانی عادلانه نیست، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال باشد)؛
4. آمادگیهای فردی (حکومت جهانی قبل از هر چیزی به مؤمنان کوشا و باارزش نیاز دارد تا بتوانند مسئولیت چنان اصلاحات عظیمی را به دوش گیرند).
با توجه به این موارد، برای آمادهسازی زمینههای ظهور، به برنامهای منظم و راهبردی نیاز است که در آن اهداف، مسیر حرکت و راهبردها، سیاستگذاریها و برنامهریزیها در آن مشخص شده باشد و در مرحله اجرا به تخصیص منابع، نظارت و کنترل مستمر بر کلیه فعالیتها نیاز دارد. این برنامه راهبردی از چند مرحله ذیل تشکیل میشود:
1. بررسی نظام ارزشی و مشخص کردن معیارها و ارزشها؛
2. بررسی وضعیت فعلی در داخل و خارج از کشور؛
3. بررسی فرصتها و تهدیدها و نقاط ضعف و قوت؛
4. مشخصکردن اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت، مانند قسط و عدل، ظلمستیزی و… ؛
5. تدوین راهبرد طولانیمدت در زمینه قسط و عدل و ظلمستیزی؛
6. تدوین سیاستهای مورد نیاز بر اساس اهداف و راهبرد تعیینشده؛
7. تهیه برنامههای کوتاه و میانمدت و تخصیص منابع و بودجه؛
8. نظارت و کنترل مستمر بر کلیه فعالیتها در این زمینه؛
9. در نظر گرفتن عوامل مؤثر در این جهت.
ابتدا باید تصمیمگیریهای راهبردی صورت گیرد تا در زمینههای مختلف فرهنگی، علمی، آموزشی، تحقیقاتی، هنری، ورزشی، اقتصادی، اجتماعی، صنعتی و تکنولوژی، ما را به زمینههای مورد نیاز برای ظهور منجی عالم نزدیک نماید.
مدل پیشنهادی برای تدوین و اجرای راهبرد آمادهسازی زمینههای ظهور
در زمان غیبت صغرا، برنامه و ساختاری حسابشده تهیه و اجرا شد تا شیعیان در دورترین نقاط جهان مانند ایران، مصر، عراق، مراکش، شمال افریقا و جزیرةالعرب از طریق وکیلانی معتقد که در شبکه ارتباطی مخفیای فعالیت میکردند، مسائل خود را با نایب خاص امام در میان بگذارند. نایبان چهارگانه با همکاری دستیاران و وکیلان خود، جامعه شیعه را در جهت اهداف اسلامی هدایت میکردند. نایبان توانستند راه ارتباطی مؤثر و مطمئنی بین نقاط شیعهنشین ایجاد نمایند که برای حفظ سازمان رهبری در جهان تشیع سرنوشتساز بود. این برنامه ذهن شیعیان را برای پذیرش اصل غیبت آماده نمود. در آن زمان نایبان چهارگانه رهبران و کارگزاران جامعه شیعه به شمار میآمدند که امام زمان(عج) آنها را به طور مستقیم انتخاب کرده بودند. شیعیان به وسیله این شبکه پنهانی با مرکز رهبری در بغداد و یا سامرا ارتباط برقرار میکردند.
در زمان غیبت کبرا نیز برای آماده کردن زمینههای ظهور، به طرح یا راهبردی کلی نیاز است تا به صورت منسجم و منظم، تمام بخشهای مختلف فرهنگی، هنری، آموزشی، پژوهشی، علمی، تکنولوژی، صنعتی، کشاورزی و خدمات را برای اهداف تدوین شده در این مسیر هدایت نماید. استقرار عدالت و گسترش آن تنها با دگرگونی ارزشها و معیارها و تغییر در تمایلات مردم کافی نیست، بلکه به برنامهای راهبردی و ساختاری مناسب نیاز دارد. این برنامه باید ویژگیهایی داشته باشد که در طول زمان ارزیابی گردد تا اشکالاتش برطرف شود؛ به صورتی که در نهایت گنجایش عدالت مهدوی را داشته باشد. در شکل (1) فعالیتهای مختلف تدوین و اجرای راهبرد آمادهسازی زمینههای ظهور نشان داده شده است:
ارزیابی و کنترل آمادهسازی زمینههای ظهور اجرای راهبرد
آمادهسازی مقدمات ظهور
شکلگیری و تدوین راهبرد
آمادهسازی زمینههای ظهور بررسی وضعیت داخلی و خارجی برای آمادهسازی مقدمات ظهور
شناخت ارزشها و معیارها
شرایط محیط خارجی
شکل (1) مدل برنامهریزی راهبردی آمادهسازی زمینههای ظهور منجی
شناخت نظام ارزشی و مشخص کردن معیارها و ارزشها
برای مشخص کردن اهداف و تدوین و اجرای راهبردها و برنامهریزیهای مورد نیاز، قبل از هر کار باید جهانبینی، اعتقادات، معیارها و ارزشها بر اساس اصول قرآنی و سنت پیامبر (ص) و امامان معصوم (علیهم السلام)، ارزیابی و پالایش شود؛ زیرا هر کس بر اساس جهانبینی و عقاید خود به مسائل نگاه میکند و سیاستگذاریهایی را برای رسیدن به اهداف آتی در زندگی فردی و اجتماعی در نظر میگیرد. در واقع بر اساس جهانبینی و اعتقادات، مسئولیتهای هر کس مشخص میشود. بنابراین، برای شکلگیری معیارها و ارزشها در انسان، باید از قرآن و سنت پیامبر (ص) و امامان معصوم (علیهم السلام) الگو گرفت و ابتدا خود را پالایش کرد و از صحت جهانبینی، اعتقادات، معیارها و ارزشهای خود مطمئن شد.
جامعه مهدوی باور و افق آینده انقلاب ماست. برای بیدارکردن اندیشهها و تبیین راه نجات از ظلم و بیعدالتی، به جهاد و ازخودگذشتگی و گسترش امر به معروف و نهی از منکر و تشکیل نهضتهای عدالتخواهی و ظلمستیزی نیازمندیم. برای انجام دادن این امر مهم، باید بدانیم که برای تضمین عدالتپروری، به انسانهای عدالتپیشه و عدالتمدار نیاز است. این اصل قرآنی (إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ) نشان میدهد تا انسانها از درون متحول نگردند و ریشههای ستمگری در خودشان خشکانده نشود، عدالتپروری و عدالتگستری ناممکن و غیرعملی است. این آیه به زمینههای فردی و اجتماعی اشاره مینماید. دولت باید برای ترویج فرهنگ مهدویت و آمادهسازی مقدمات ظهور در تمام زمینهها برنامه راهبردی داشته باشد و بسترهای مورد نیاز را فراهم نماید. همچنین باید فرهنگ سختکوشی و پیروی بیقید و شرط از امام معصوم و ولیفقیه، حمایت و ترویج شود. این مسئله در جامعه باید به خوبی درک شود که قیام امام بر اساس حق و برای تحقق قسط، احیای عدل، نابودی ظلم و استکبار و نفی تحریفها و کژرویهاست. با بسترسازی و تعمیق و گسترش فرهنگ مهدویت، میتوان نزدیکی و ارتباط مؤثر و سازندهای بین ادیان مختلف و مذاهب اسلامی ایجاد نمود. با ایجاد نهضت عدالتخواهی و ظلمستیزی، میتوان در مسیری حرکت نمود و موقعیتی ایجاد کرد که در نهایت به ظهور منجی عالم بینجامد. برای اینکار باید طرح و برنامه داشت و برای تحقق قسط و عدل و جلوگیری از تبعیض و بیعدالتی کوشید و قوانین لازم را تدوین و اجرا نمود. همچنین برای افزایش یکدلی و یکپارچگی نظام اسلامی و افزایش عزم ملی باید بسترسازی کرد. تمام فعالیتهای قوای سهگانه در نظام اسلامی نیز باید برای ایجاد زمینههای ظهور، همآهنگ و یکپارچه شود. برای اینکار لازم است تا فرهنگ معرفت امام و اطاعت از او و ولیفقیه ترویج گردد. همچنین فرهنگ جهاد، انفاق، ایثار، شهادت و سادهزیستن از مدیران ارشد جامعه اسلامی شروع شود. بهعلاوه از یک طرف فرهنگ عشق و محبت به محرومان و مستضعفان و فروتنی در مقابل آنها گسترش یابد و از طرف دیگر فرهنگ مقاومت در مقابل ظلم و بیعدالتی تشویق گردد. برای امیدوار نگهداشتن انسانها و از بین بردن ناامیدی در آنها، باید مسئولان نظام اسلامی با تدوین و اجرای برنامههای راهبردی تلاش نمایند تا مشکلات را حل نمایند و فرهنگ عشق به قرآن و پیامبر (ص) و ائمه معصومین (علیهم السلام) را گسترش دهند و قسط و عدالت نسبی را در جامعه برقرار سازند.
بررسی وضعیت آمادهسازی زمینههای ظهور
در شکل (2) وضعیت نظام جمهوری اسلامی از نظر داخلی و خارجی نشان داده شده است. طبق این شکل اوضاع خارجی در جهان اسلام و در کل جهان باید بررسی شود. موقعیت خارجی نظام جمهوری اسلامی از نظر اعتقاد مردم جهان و ادیان و مذاهب مختلف اسلامی به منجی موعود، ارتباط علوم انسانی مانند انسانشناسی و جامعهشناسی، تعلیم و تربیت با منجیگرایی، ارتباط فرهنگ و سنت و مدرنیته با منجیگرایی، و همچنین ارتباط مسائلی مانند سیاست، حقوق، لیبرالیسم، دموکراسی و آزادی و حقوق بشر، سازمانهای بینالمللی با منجیگرایی باید به دقت بحث و بررسی گردد و تهدیدها و فرصتها مشخص شود.
شکل (2) وضعیت نظام جمهوری اسلامی از جنبه داخلی و خارجی
در بررسی وضعیت داخلی، لازم است مواردی مانند ساختار نظام اسلامی، منابع و امکانات ملی، منابع انسانی، نظام آموزش و پرورش، آموزش عالی، فرهنگ و هنر، وضعیت اقتصادی، سیاسی، حقوقی، صنعتی، اطلاعاتی و زیستمحیطی، بر اساس معیارهای قرآنی و عدالت اجتماعی بررسی شود. همچنین باید وضعیت باورها و ارزشها، ساختار روحی، فکری و مذهبی افراد به خصوص نسل جوان، اهداف فردی و اجتماعی، راهبردها و سیاستگذاریها و سیستمهای نظارت و کنترل، مطالعه و بررسی گردد. به علاوه به نقش عوامل مؤثری مانند رشد علمی و فنآوری، توسعه و رشد اقتصادی، صنعتی و اجتماعی و آثار آن بر مسائل فرهنگی توجه شود. تا نقاط ضعف و قوت مشخص گردد و در هر زمینه برای برطرف کردن نقاط ضعف، برنامههای راهبردی تنظیم و اجرا شود.
عوامل دیگری که در این زمینه باید بحث و بررسی شوند عبارتند از:
1. بررسی نظام ارزشی و باورهای فکری و اعتقادی؛
2. بررسی برداشتهای انحرافی از انتظار فرج و درک نادرست از آن؛
3. بررسی ساختار و زیرساختهای مورد نیاز سازمانی برای آمادهسازی زمینههای ظهور؛
4. بررسی فرهنگ و محیط سازمانی در قوای سهگانه در این زمینه؛
5. بررسی انگیزهها و عزم ملی؛
6. بررسی اهداف و راهبردهای تدوین شده؛
7. بررسی سیستمهای نظارت و کنترل؛
8. بررسی سطح تربیت و آموزش نیروهای انسانی خلاق (پرورش نیروی انسانی)؛
9. بررسی میزان توجه به اندیشه آمادهسازی زمینههای ظهور؛
10. بررسی سطح بودجه و منابع تخصیص داده شده در این زمینه؛
11. بررسی میزان توجه به تحقیق و توسعه و فنآوری در این زمینه؛
12. میزان همآهنگی بین وزارتخانهها و قوای سهگانه؛
13. میزان توانمندی درک، جذب و هضم معرفت مهدویت؛
14. میزان قابلیت اصلاح خود و جامعه؛
15. بررسی دیدگاه ادیان و فرهنگها به مهدویت و انتظار.
انتظار پیروان ادیان مختلف برای منجی بزرگ
تمام ادیان بزرگ و تمام اقوام جهان در انتظار رهبری انقلابی هستند. مسئله ایمان به ظهور منجی بزرگ اعتقادی عمومی و قدیمی در میان همه اقوام و مذاهب است و این به فطری بودن این موضوع گواهی میدهد. ایجاد عدالت، سرلوحه همه برنامههای حضرت مهدی(عج) به شمار میآید. این اصل از نخستین هدف پیامبران الهی بوده است.
الف) منجیگرایی در آیین مسیحیت
در کتاب مقدس به آمدن دوباره مسیح برای سلطنت، در قسمتهای زیادی از عهد عتیق و عهد جدید اشاره شده است و ویژگیهای روزهای پیش از آمدن مسیح را توضیح میدهد. به اعتقاد آنها مسیح پس از ظهور، تخت پادشاهی خود را برپا میکند و امتها را داوری مینماید. در دایرةالمعارف کتاب مقدس، حضرت مسیح در حالی تصویر گردیده که سوار بر اسب سفید و همراه لشکریان آسمان میآید تا با عنوان شاه شاهان، در زمینی که مملو از شرارت است، داوری کند و سلطنت هزارساله خود را به همراه افراد مقدس آغاز نماید. در این مدت، شیطان را هزار سال میبندند و به چاه هاویه میافکنند تا در سرتاسر این مدت از فعالیت او جلوگیری شود. به اعتقاد مسیحیان، این رهبر موعود الهی، مسیح بن مریم از ذریه اسحاق از فرزندان یعقوب و از نوادگان داوود است که به دست یهود کشته شد و خدای متعال وی را زنده کرد و به آسمان برد و در آخر دنیا، وی را میفرستد تا وعدهاش را توسط وی محقق سازد.
به رغم دشمنی مسیحیان با یهودیان، پیروان این دو دین در قرن نوزده و بیست میلادی به وحدتنظر در ظهور مسیح رسیدند و از برنامهای سیاسی پشتیبانی کردند که به تشکیل دولت اسرائیل انجامید. به همین دلیل صدها کلیسا و گروههای مسیحی اروپایی و امریکایی برای پشتیبانی از دولت اسرائیل بسیج شدند. در سال 1980، سازمانی به نام سفارت بینالمللی مسیحیان، در قدس اشغالی تأسیس شد که مؤسسان آن به اختصار چنین میگویند:
ما بیش از اسرائیلیها، صهیونیست هستیم و قدس تنها شهری است که خدا به آن عنایت دارد و خداوند تا ابد این سرزمین را به اسرائیل داده است.
اعضای سفارت معتقدند:
اگر اسرائیل نباشد، مکانی برای بازگشت مسیح نیست.
ب) منجیگرایی در آیین یهود
یهودیان پس از نخستین ویرانی شهر قدس، همواره در انتظار رهبر الهی فاتحی بودند که اقتدار و شکوه قوم خدا را به عصر درخشان داوود و سلیمان برگرداند. شخصیت مورد انتظار، «ماشیح» (مسح شده) خوانده میشد. دلهای بنیاسرائیل از عشق مسیحای موعود لبریز بود و در مقابل حاکمان ستمگر، همواره در کمین رهبر رهاییبخش بودهاند. در باب دوم انجیل متی چنین آمده است:
هیرودیس کبیر، پادشاه فلسطین، پس از زاده شدن حضرت عیسی در صدد قتل او برآمد. اما چون وی را به فرمان الهی به مصر بردند، خطر را از سر گذراند.
مستر هاکس درباره شیوع اعتقاد به ظهور و انتظار پیدایش منجی بزرگ جهانی در میان قوم یهود مینویسد:
عبرانیان منتظر قدوم مبارک مسیح نسلاً بعد نسل بودند و وعده آن وجود مبارک، مکرراً در زبور و کتب پیامبران علیالخصوص در کتاب اشعیا داده شده است… . مسیح سلطان زمان خواهد شد و یهودیان را از ذلت جور و ستمپیشگان و ظالمان رهایی خواهد داد و به اعلا درجه مجد و جلال ترقی خواهد رساند.
به اعتقاد یهود، رهبر موعود الهی از ذریه اسحاق فرزند یعقوب و از نوادگان داوود به شمار میآید و هنوز زاده نشده است.
در امریکا، کنیسهای به نام Indespensationalism تأسیس شد که تعداد اعضایش شش میلیون نفر هستند. اعضای آن به بازگشت مسیح اعتقاد دارند که از جمله شرایطش، برپایی دولت صهیونیستی و تجمع یهودیان جهان در فلسطین است. از جمله اعضای این کنیسه میتوان به جورج بوش اول و ریگان، رئیسجمهوران اسبق امریکا اشاره کرد.
ج) منجیگرایی در آیین زرتشت
زرتشتیان منتظر سه موعودند که هر یک از آنها به فاصله هزار سال از یکدیگر ظهور خواهند کرد. بر اساس روایات زرتشتی و بر اساس یشت نوزدهم، در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد میشود که به نام عمومی «سوشیانس» خوانده میشوند. او آخرین مخلوق اهورامزدا خواهد بود. در فروردین یشت، بند 129، در معنای سوشیانت آمده که او را از این جهت سوشیانت خوانند، زیرا به تمام جهان مادی سود خواهد بخشید. از سوشیانسها با عنوان نوکنندگان جهان و مردانی که هنوز متولد نشدهاند یاد میشود:
ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین با فروهرهای همه پاکان؛ آن پاکانی که مردهاند و آن پاکانی که زندهاند و آن مردانی که هنوز زاییده نشده، سوشیانتهای نوکنندهاند.
د) منجیگرایی در آیین بودایی
در آیین بودا، منجی موعود با مفهوم «میتریه» (مهربان) تبیین شده است. در الهیات بودایی او را بودای پنجم و آخرین بودا از بوداییان زمینی میدانند که خواهد آمد تا همه انسانها را نجات دهد. در نمادنگاری بودایی، او را به هیئت مردی نشسته که آماده برخاستن است، نمایش میدهند تا نمادی باشد از آمادگی وی برای قیام. در روایات مهایانهای، «شاکیه مونی» که همان «گتمه بودای» مشهور است، چهارمین بودا، و میتریه که پس از او خواهد آمد، بودای پنجم معرفی شده و در بعضی روایات بودایی، گتمه بودای هفتم است و «بوداسف» در آینده، آخرین بودا به شمار میآید که ظهور خواهد کرد.
هـ) منجیگرایی در آیین هندو
در آیین هندو، منجی موعود به نام «کالکی» در پایان آخرین دوره زمانی از ادوار چهارگانه، یعنی کالی یوگه ظهور خواهد کرد. در این آیین، جهان از چهار دوره رو به انحطاط تشکیل شده است. در چهارمین دوره، یعنی «عصر کالی»، فساد و تباهی سراسر جهان را فرا میگیرد؛ زندگی اجتماعی و معنوی به نازلترین حد خود میرسد و زوال نهایی را فراهم میآورد. در ویشنو پورانه آمده است:
فساد بر همهچیز حکمفرما خواهد شد. دولت و ثروت تنها معیار ارزش و مقام؛ شهوت یگانهپیوند میان زن و مرد؛ دروغ تنها راه موفقیت در امور دنیوی محسوب خواهد شد. نظام طبقاتی متلاشی شده و دستورات و احکام ودایی را کسی دیگر رعایت نخواهد کرد.
و) منجیگرایی در آیین اسلام
در اسلام دو دیدگاه در مورد منجی وجود دارد:
1. منجیگرایی در میان اهلسنت
مذاهب مختلف اهلسنت مهدی موعود(عج) را باور دارند ولی معتقدند که مهدی(عج) هنوز متولد نشده است و در آخرالزمان به دنیا میآید. دانشمندان اهلسنت در این زمینه اختلاف دارند. بسیاری از آنان مهدویت را نوعی دانسته و گفتهاند که در آخرالزمان، در زمانی نامشخص، فردی نامعین، از پدر و مادری ناشناخته، با این نام و اوصاف متولد خواهد شد و انجام وظیفه خواهد کرد. شماری از آنان نیز همانند شیعه امامیه، مهدی(عج) را شخصی معین میدانند و معتقدند او پیش از این متولد شده و هماکنون به زندگی خود ادامه میدهد. آن دسته از اهلسنت که ولادت مهدی(عج) را پذیرفتهاند اختلافهایی در سال ولادت حضرت دارند. برخی سال ولادت را 255 و برخی سال 258 قمری دانستهاند، برخی نهم ربیعالاول و شماری دیگر 23 رمضان را ذکر کردهاند.
2. منجیگرایی در میان شیعه
شیعه اعتقاد دارد وعده خدا در قرآن به مسلمانان تحقق خواهد یافت و جامعهای بر اساس قسط و عدل و حقیقت ایجاد خواهد شد. بنابراین، علیرغم قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی جبهه کفر و استکبار و استبداد، مستضعفانِ بیدار شده و آگاه، امام و رهبران مردم و وارثان قدرت میشوند. شیعه اعتقاد دارد، اسلام دین زندگی است و هرگز کهنه نمیشود. به مفهوم دیگر، قرآن به هر قصهای که اشاره میکند و هر عقیدهای که در اسلام و در تشیع مطرح میشود باید در زندگی امروز و سرنوشت فردی و اجتماعی و استقلالمان نقش داشته باشد تا آنهایی که به آن اعتقادی ندارند از اثرش محروم باشند.
در مذهب شیعه، امام زمان از ذریه پیامبر اسلام (ص) و فرزند امام حسن عسکری(ع) است که الآن در پرده غیبت به سر میبرد. امام در دوره غیبت صغرا چهار نایب خاص داشته که واسطه میان او و شیعیان بودند. پس از این دوره، غیبت کبرا فرا رسیده و اکنون در این دوره به سر میبریم. در این زمان تنها باید از ولیفقیه که حجت امام زمان(عج) بر مردم است، اطاعت کنیم.
شیعه در عصر غیبت کبرا، فلسفه سیاسی نجاتبخش و مکتب اجتماعی حرکتآفرین و مسئولیتآوری دارد و آن مهدویت و انتظار است. اما متأسفانه افراد ناآگاه، مغرض و یا دشمن، مهدویت و انتظار را که مفهومی انقلابی، آزادیبخش و حرکتآفرین و مسئولیتزا به شمار میآید، مانند پوستین وارونهای درآوردهاند که به قول دکتر شریعتی، یک طرف آن در نهایت زیبایی و طرف دیگر آن در نهایت زشتی است. رویهاش چشمها را از زیبایی خیره میکند و آسترش از زشتی برای بزرگسالان نفرتانگیز و برای خردسالان وحشتآور مینماید. اعتقاد به مهدویت و انتظار، از بین تمام اصول و عقاید شیعی، بیش از همه عقاید دیگر، تضاد و تناقض دارد. یکی نابودکننده ظلم و جور و به دنبال قسط و عدل است و دیگری به دنبال توجیهکننده ظلم و جور و بیعدالتی؛ یکی مفهوم انقلابی، مترقی، عزتآور و مردمی دارد و به اراده و اندیشه و اختیار و آزادی انسان احترام میگذارد و مسئولیتهای فردی و اجتماعی او را تثبیت میکند، اما مفهوم دیگری منحط، ذلتآور و ضدمردمی است و به اراده و اندیشه و آزادی انسان اهانت میکند و مسئولیتهای فردی و اجتماعی را در نظر ندارد و ظلم و ستم و تسلیم شدن را توجیه میکند. به مفهوم دیگر اگر در بخشی از دنیا مؤمنان عزت ندارند و از نظر آزادی، استقلال و نظام حکومتی کافران بر آنها مسلط هستند، باید بدانیم که ایمان آنها درست نیست و اسلام را وارونه فهمیدهاند.
بنابراین، اصل مهدویت و انتظار دو نوع است: یکی انتظار مثبت در تشیع که عامل حرکت و رشد فردی و اجتماعی است و دیگری انتظار منفی که دوستان ناآگاه و یا دشمنان قسم خورده اسلام آن را شکل دادهاند و بزرگترین عامل انحطاط و ذلت به شمار میآید. در مذهب شیعه کسی منتظر واقعی است که هر لحظه فرماندهاش را انتظار میکشد.
منتظر باید با ادوات نظامی آشنا باشد و جسم و روح خود را شاداب و آماده نگه دارد. در نظام اسلامی که با هدایت رهبر اداره میشود، باید برای آمادهسازی زمینههای ظهور و سپردن پرچم به مهدی موعود(عج) طرح راهبردی داشت.
دشمنی با معتقدان به امام زمان(عج)
امروزه هجوم دشمن به اعتقادات به امام زمان(عج) بیش از هر زمان دیگر است. چون انقلاب اسلامی به رهبری امام و تبعیت مردم به پیروزی رسید. اکنون دشمن به این فکر افتاده که به جای مبارزه با ولایت فقیه، شاخه اصلی آن را بزند. دشمن تلاش میکند به اعتقادات مردم بهخصوص جوانان آسیب رساند. بنابراین، مسئولیت پژوهشگران و اسلامشناسان و منتظران بیشتر میشود و باید در اصول و اعتقاداتمان بیشتر کار کنیم و آن را از برداشتهای نادرست و انحرافی پالایش سازیم.
ناکارآمدی روشهای آموزش و تبلیغ در فرهنگ مهدویت
ضعف کانونهای دینی و مذهبی از جمله اشکالات ما در ترویج فرهنگ مهدویت است. به طور کلی روشهای تبلیغی ما با ادبیات و وضعیت رشد عاطفی جوانان و نوجوانان در این عصر متناسب نیست. بعضیها از عصر ظهور فقط شمشیر و خشونت و کشتار را تبلیغ میکنند، در صورتی که به علت ویژگیهای ممتاز و جاذبههای عظیم حضرت مهدی(عج)، به جز سردمداران و اشراف و دیوانسالاران نظام طاغوت، اکثر مردم و اهلکتاب به آن حضرت می پیوندند.
ضعف دیگر ما به کار نگرفتن روشهای هنری و ادبی در ترویج فرهنگ مهدویت است که با روحیه جوانان و نوجوانان تناسب ندارد و رغبت و شور و امید را در آنها ایجاد نمیکند.
مسئله دیگر نداشتن هدف و برنامهریزی در نوشتن و تبلیغ مهدویت به زبان ساده و روان است که اگر متناسب با رشد جوانان و نوجوانان صورت گیرد، علاقه و شور را در آنها موجب شود. به علاوه لازم است در نوشتن کتاب یا هنگام سخنرانی، سیر منطقی محتوای مورد بحث رعایت گردد. در این زمینه باید از کلیگویی پرهیز کرد و از ضربالمثلهای مناسب و واژگانی که به تصویرسازی ذهنی کمک میکند، استفاده نمود. در تبلیغ مهدویت لازم است به چند نکته توجه شود:
الف) محتوای پیام دستهبندی شود؛
ب) توالی و ارتباط مطلب به طور مؤثری انجام شود؛
ج) گزینش و انتخاب خوب مطالب؛
د) اجتناب از زیادهگویی که موجب خستگی و کسالت میشود؛
هـ) جمعبندی و نتیجهگیری که موجب شیرینی بحث میگردد؛
و) درک عمیق از محتوا و اشراف بر مسئله مورد بحث؛
ز) استفاده مؤثر از ادبیات، هنر و فنآوری؛
ح) نقد بینش و نگرشهای منفی در زمینه مهدویت.
ناتوانی مدعیان اصلاحات
امروزه مکاتب فکری که از عواطف و روابط مسائل زمان و مکان خود تأثیر پذیرفتهاند و آزادی، حقوق بشر و حل مشکلات و نابسامانیهای مردم را ادعا میکنند، ضعفها و کاستیها و پوچی آنها از نظر تئوری و عملی مشخص شده است. اکنون مکاتب و جهانبینیهای مادی به پوچی رسیدهاند؛ مانند «ایدهآلیسم» هگل، «ماتریالیسم دیالکتیک» مارکس، «اگزیستانسیالیسم» هایدگر و یاسپرس و سارتر، و «پوچی و عبث» آلبرکامو.
انسان امروزی دریافته که این مکاتب قادر نیستند ستم را رفع کنند و آن را به رستگاری و سعادت تبدیل نمایند، اما امید اندکی به منجی عالم در دل آنها وجود دارد که سعادت انسان را تضمین نماید و مشکلات و نابسامانیهای جسمی و روحی او را حل کند. بنابراین در انسانها انتظار مبهمی به فردای سرشار از سعادت وجود دارد.
از خود بیگانهکردن انسانها
کار استعمار جدید، نفی فرهنگ بومی و جایگزین کردن فرهنگ استعماری است. استعمار در جوامع مختلف عمل میکند و فرهنگ جوامع اسلامی را مسخ میکند. در گذشته وضعیت مردم در کشورهای اسلامی، عربی و افریقایی با امروز فرق داشت و طرز لباس پوشیدن، آرایش و معماری شهرها و خانهها با احساسات و ارزشها، اعتقادات، فرهنگ، مذهب و تاریخ خودشان منطبق بود. اما امروزه بسیاری از آنها غربزده شدهاند.
بسیاری از انسانها به وسیله پول، مد، مذاهب انحرافی، نظام طبقاتی و یا پست سازمانی از خود بیگانه میشوند و پول دیگر ابزار زندگی نیست، بلکه انسان خود ابزار پول میشود. انسان پولدار، ارزشها و امکاناتی را که به پول مربوط است به خودش منسوب میکند و جامعه نیز ارزشهای پول را به او نسبت میدهد.
مد نیز انسان را از خود بیگانه میکند. بسیاری از افراد خودشان را به عمد یا غیرعمد شبیه دیگران درمیآورند. در واقع انسان وقتی به این بیماری دچار شود، شخصیت خود را فراموش میکند و از خویش نفرت دارد. برای آنکه از همه ویژگیهای ملی، فرهنگی، مذهبی و تاریخی خود دور شود، خودش را بیقید و شرط به شکل فرهنگ دیگری درمیآورد و از خودش و فرهنگ و مذهب و تاریخ خویش بیگانه میشود. برای مثال، میتوان از وضعیت حجاب و آرایش تعدادی از دختران و خانمها در شهرهای بزرگ کشور نام برد. همینطور برخی از افراد با گرفتن پست در نظام اداری از خود بیگانه شده، خود را فراموش میکنند. مذهبهای انحرافی نیز ارزشهای واقعی و اصالتهایی را که در انسان هست نفی مینماید و انسان را از خود بیگانه میکند.
سستشدن نظام خانواده
محققی که درباره موضوع افزایش طلاق در جوامع پیشرفته تحقیق میکند باید تمام عوامل مؤثر در افزایش طلاق را در نظر گیرد. این علتها را اگر از انقلاب صنعتی بررسی کنیم، می بینیم که انقلاب صنعتی موجب توسعه زندگی شهری شد و به تدریج آزادی اجتماعی زنان و برکناری آنان از امر خانواده را موجب گشت و به موازات آن اعتقادات مذهبی در غرب کمرنگ شد. زنان از لحاظ اقتصادی و آزادی عمل در خارج از خانه مستقل میشوند. مجموعه این عوامل موجب سست شدن خانواده و افزایش طلاق در غرب شده است. زنان بر اثر تحصیل آزادی اجتماعی و سست شدن اعتقادات دینی از چهاردیواری خانه بیرون میآیند و در جامعه شروع به کار میکنند و دیگر به خانهداری و بچهداری رغبت نشان نمیدهند. در نتیجه، خانواده چنانکه باید باشد، استوار نیست و به آسانی متلاشی میشود. در ایران نیز این مسئله دارد به تدریج خود را نشان میدهد.
توزیع و حرکت جمعیت
تقسیم جمعیت از نظر مکانی، سنی و جنسی، «توزیع جمعیت» خوانده میشود و هیئت ناشی از همه این تقسیمها «ترکیب جمعیت» نام دارد. حرکت جمعیت ناشی از دو مسئله است؛ اول، زایش و طول عمر و مرگ؛ دوم، حرکت اجتماعی جمعیت که معلول پراکندگی و کوچ کردن است. با پیشرفت صنعت و تجارت، روستاییان بیشتر به طرف شهرها هجوم میبرند و شهرها دچار تراکم جمعیت میشود. طول عمر متوسط انسان در عصر فلز هیجده سال و در قرون وسطا 33 سال و امروزه در کشورهای صنعتی و کشور ما به بیش از هفتاد سال رسیده است. بیشترین قشر جامعه ما را جوانان تشکیل میدهند. افزایش جمعیت دشواریهای زیادی برای جوامع به وجود میآورد مانند دشواری در تهیه خوراک، پوشاک و مسکن و مدرسه و بیمارستان و سختی در حمل و نقل.
نظام سرمایهداری
در نظام سرمایهداری چون صنعت جای کشاورزی را میگیرد و حتی کشاورزی را به صورت صنعتی درمیآورد، فرد جای خانواده را میگیرد. در نظام کشاورزی فرد واحد اجتماع به شمار نمیآمد بلکه جزئی از خانواده بود و خانواده واحد سازنده اجتماع محسوب میشد. اما در دوره صنعتی در غرب، هرکس بتواند پول درآورد، حق حیات دارد و میتواند مقتدر و محترم باشد. شخص در محیط کشاورزی و خانگی، همه جریان کار را از نزدیک میبیند و هدف و معنای کار خود را درمییابد، اما در کارخانههای بزرگ چنین نیست. هر ماشین از هزاران قطعه تشکیل شده و هر قطعه را افراد متخصص مختلفی میسازند. در نتیجه، کارگر نتیجه و هدف کار خود را نمیبیند یعنی کار خود را بیمعنا مییابد و با خشم به کارفرما و ماشین تولید مینگرد.
ظهور مذهب پروتستان از تحولاتی بود که همراه با نظام سرمایهداری در غرب رخ نمود. چون قوانین سخت مذهب کاتولیک با سوداگرایی، پولپرستی و رباخواری موافقت نداشت، در کشورهای صنعتی جدید راه افول پیمود و زمینه را برای مذهب پروتستان که با اخلاق سوداگرانه از نظام سرمایهداری میساخت، هموار نمود. در نتیجه سرمایهداران با دخالت مستقیم و غیرمستقیم در حکومت و دستگاههای قانونگذاری، دخالت در انتخابات نمایندگان مردم و اعضای حکومت، خود را بر دستگاه قانونگذاری تحمیل کردند و با تبلیغات زهرآگین مردم را فریب دادند و با برپا کردن آشوب و جنگهای داخلی و خارجی، جامعه را زیر سلطه خود درآوردند. نمونه بارز آن را در لشکرکشی امریکا به عراق به روشنی میتوان دید.
مشخص کردن اهداف کمی و کیفی آمادهسازی زمینههای ظهور
برای تدوین راهبرد آمادهسازی زمینههای ظهور، باید اهداف بر اساس درک درست از جهانبینی و ایدئولوژی و معیارها و ارزشهای اعتقادی مشخص شود. هدفهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت باید دارای ویژگیهای ذیل باشند:
الف) بتوان به صورت کمی آنها را سنجید؛
ب) واقعی باشند؛
ج) بتوان آنها را درک کرد؛
د) بتوان به آسانی به آنها دست یافت.
این اهداف باید در چارچوب ارزشها سنجیدنی باشد و به صورت کمی، چالشگر، واقعی و سازگار با دیگر هدفها و الویتبندی شده باشند.
اهداف آمادهسازی زمینههای ظهور در نظام اسلامی عبارتند از:
1. خودسازی فردی و اجتماعی و حرکت به سمت انسان کامل (امام زمان(عج)) و کسب رضایت الهی؛
2. جهتگیری تمام فعالیتها به سمت آمادهسازی زمینههای ظهور؛
3. گسترش نظارت عمومی و فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر برای هدایت انسانها در تمامی ابعاد؛
4. مبارزه با ظلم و بیعدالتی برای استقرار نظامی مبتنی بر قسط و عدل؛
5. ایجاد نهضتهای آزادیخواه و ظلمستیز و عدالتخواهانه برای دفاع از نوامیس مسلمانان؛
6. گسترش فرهنگ مهدویت و خنثا نمودن برداشتهای انحرافی از انتظار؛
7. آماده کردن خود و جامعه در ابعاد مختلف برای ظهور منجی عالم(عج).
تدوین راهبرد آمادهسازی زمینههای ظهور
اعتقاد به ظهور منجی عالم و نیاز به آمادگی برای انقلابی جهانی، چنان ضروری است که بزرگان ما انتظار را راهبردی مهم در این برهه از زمان میدانند. انتظار دوره آمادهسازی فردی و اجتماعی به شمار میآید که زمینهساز انقلاب جهانی منجی عالم است. هر حرکت و انقلابی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد، ناقص بوده، به نتیجه نخواهد رسید. هر انقلابی که دوره انتظار و آمادهسازی نداشته باشد و بر اساس جو محیط و جریان حاکم حرکت نماید، در همان گامهای اول در زیر بار فشارها و ابهامها گرفتار میشود. انسان منتظر باید در زندگی فردی و اجتماعی طرح راهبردی و نقشه داشته باشد و بر این اساس حرکت کند و خود و محیط اطرافش را آماده سازد. طرح راهبردی بر اساس اهداف مشخص شده شکل میگیرد و اهداف بر اساس معیارها و ارزشهای اعتقادی مشخص میشود. انسان معتقدی که در محیط اطراف خود ظلم و فساد و بیعدالتی میبیند، نمیتواند به آن بیاعتنا باشد. برای مقابله با آن باید آگاهانه برنامهریزی و عمل نماید.
برای آمادهسازی زمینههای ظهور، باید راهبردهای مختلف شناسایی و بررسی شود و بهترینشان انتخاب گردد. برای این کار باید این راهبردها را از نظر محاسن، معایب، هزینهها و منافع بررسی کرد و بر حسب اهمیت به ترتیب اولویتبندی نمود. راهبرد آمادهسازی مقدمات ظهور موجب میشود جامعه با طی مراحل تدریجی، از حالت کنونی خود پا را فراتر بگذارد و به اهداف مورد نظر خود دست یابد. هدف از تدوین این راهبرد، تعیین این مسئله است که آیا فعالیتها و تصمیمگیریها در فرآیند آمادهسازی درست انجام میشود یا خیر؟ چه روشی میتواند این کارها را به نحوی اثربخشتر انجام دهد؟
افرادی که در بررسی و انتخاب راهبردها مشارکت میکنند باید اطلاعات جامعی از وضعیت داخلی و خارجی و اهداف مشخص شده در اختیار داشته باشند. آگاهی از این اطلاعات و اشراف به آن، به تصمیمگیران کمک میکند تا راهبردهای خاصی را که در ذهن و فکر خود دارند، شفاف نمایند.
این راهبردها باید به صورتی آگاهانه تدوین و همآهنگ شود و ارزیابی گردد. اگر مدیران و مسئولان، راهبرد منسجم و مسیر معینی نداشته باشند به هدف نخواهند رسید. مسئولان و برنامهریزان باید به شیوهای آگاهانه، هدفها و راهبردهای خود را در چارچوب ارزشها و باورها مشخص نمایند و به آگاهی دیگران برسانند. عواملی که در تدوین و اجرای راهبرد آمادهسازی زمینههای ظهور مؤثر هستند عبارتند از:
1. درک عمیق از نظام ارزشی، فرهنگ و باورهای دینی؛
2. تغییر نگرش در زمینه مسائل فرهنگی، اقتصادی، حقوقی، هنری، پژوهشی، علمی و فنآوری؛
3. بررسی واقعبینانه اوضاع داخلی و خارجی کشور برای اطلاع از نقاط ضعف و قوت، شناخت فرصتها و تهدیدها؛
4. مشخص کردن دقیق مأموریت و اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت نظام اسلامی؛
5. تدوین و اجرای سیاستگذاریهای درست در جامعه؛
6. تهیه برنامههای کوتاهمدت و میانمدت؛
7. تخصیص بودجه و منابع مورد نیاز در این زمینه؛
8. تهیه روشها و قوانین اجرایی؛
9. نظارت مستمر بر اجرای راهبردها و کنترل آنها.
سیاستگذاریهای آمادهسازی زمینههای ظهور
تغییر در مسیرهای راهبردی در این زمینه خود به خود انجام نمیشود. برای اینکه راهبردی کارساز واقع شود، نیازمند سیاستهایی است که بتواند امور روزمره فعالیتهای مربوط به آمادهسازی زمینههای ظهور را اداره نماید. با اتخاذ چنین سیاستهایی، حل مسائل روزانه آسان میگردد و رهنمودهایی نمایان میشود که میتوان بدان طریق راهبردهای آمادهسازی زمینههای ظهور را به اجرا درآورد. مقصود از سیاستها در این زمینه، رهنمودها، مقررات و شیوههایی از مدیریت خاص است که برای حمایت و تقویت فعالیتهای تکنولوژیک در نظر گرفته میشوند تا کشور، وزارتخانهها و سازمانهای متولی آمادهسازی زمینههای ظهور بتوانند به هدفهای تعیین شده دست یابند. در سایه تعیین این سیاستگذاریها میتوان مرزها و محدودههای انواع فعالیتها و کارها را تعیین نمود و افراد و مسئولان را ارزیابی کرد و به اهداف تعیین شده دست یافت. در تدوین و اجرای سیاستگذاریهای آمادهسازی زمینههای ظهور لازم است به این چند نکته توجه شود:
الف) پیشبینی سمت و سوی آمادهسازی زمینههای ظهور در آینده و نقش اساسی اوضاع داخلی؛
ب) یکپارچه کردن راهبرد آمادهسازی زمینههای ظهور با سیاستگذاریها و وضعیت محیطی و نظام ارزشی؛
ج) در نظر گرفتن مسئله آمادهسازی زمینههای ظهور در تمام تصمیمگیریهای راهبردی قوای سهگانه، وزارتخانهها، سازمانها و نیروهای نظامی در هنگام هدفگذاریها، استراتژیها و سیاستگذاریها.
در واقع سیاستگذاریهای مسئولان در این زمینه، برای افراد جامعه و مدیران روشن میکند که چه انتظاری از آنها میرود. بدین وسیله درصد موفقیت مدیران در اجرای راهبردهای آمادهسازی افزایش مییابد.
اجرای راهبرد آمادهسازی زمینههای ظهور
در اجرای راهبرد آمادهسازی همه مردم باید خود را در اجرای راهبرد، اهداف و نظام ارزشی متعهد بدانند. اگر آنها راهبرد آمادهسازی تدوین شده را درک نکنند و به آن اطمینان نداشته باشند و خود را متعهد ندانند، تلاشهایی که در این زمینه صورت میگیرد با مشکلات زیادی روبهرو میشود و با موفقیت اجرا نخواهد شد. به طور کلی تدوین طرح راهبرد آمادهسازی (نوشتن و گفتن آنچه باید انجام شود) از اجرای آن (انجام دادن کارها) آسانتر است. اجرای راهبرد آمادهسازی فرآیندی عملیاتی به شمار میآید که بر کارآیی فعالیتها تأکید دارد. در این زمینه باید به این نیازها توجه کافی مبذول داشت:
1. اجرای موفقیتآمیز راهبرد، به انگیزه ویژه و مهارتهای مدیران و افراد سازمان یا جامعه نیاز دارد؛
2. ایجاد محیطی صمیمی برای همکاری، همفکری و همآهنگی بین مسئولان و مردم ضروری است؛
3. آموزش و ارتقای مستمر توانمندیهای منابع انسانی ضرورت دارد؛
4. رشد و توسعه فعالیتهای علمی و پژوهشی و فنآوری در زمینه مهدویت و انتظار لازم است؛
5. بین مسئولان و افراد سازمانها و جامعه باید ارتباط مؤثر وجود داشته باشد؛
6. اهداف و راهبردهای مناسب باید مشخص گردد؛
7. نظارت مستمر بر تمام فعالیتها و کنترل در این زمینه صورت پذیرد؛
8. به برنامهریزی و تخصیص منابع و بودجه مناسب باید توجه شود؛
9. روشها و قوانین مورد نیاز برای آمادهسازی لازم است؛
10. ساختار و شبکه سازمانی مناسب ضرورت دارد؛
11. پژوهشگران، عالمان و استادان دانشگاه و معلمان باید تبادل نظر و همفکری صمیمی داشته باشند؛
12. در سطح جامعه بهخصوص نسل جوان بسیج فکری، علمی، مادی و معنوی انجام شود.
برنامهریزی
برنامهریزی، پلی است بین وضعیت فعلی آمادهسازی و آینده آن که احتمال دستیابی به هدفهای از پیش تعیین شده را بالا میبرد. در واقع برنامهریزی سنگ بنای فرآیند تدوین و اجرای راهبردهای اثربخش به شمار میآید. از این مسئله مهم مدتها غفلت شده است. برنامهریزی برای آمادهسازی زمینههای ظهور، برای اجرا و ارزیابی موفقیتآمیز راهبرد آمادهسازی ضرورت دارد که احتمال دستیابی به هدفهای از پیش تعیین شده را بالا میبرد. در برنامهریزی باید اهدافی را که میتوان اندازهگیری کرد و دستیابی به آن آسان است، دقیقاً مشخص شود. برای پیشرفت برنامههای آمادهسازی باید افراد معتقد و متخصص و آگاه به اهداف و راهبردهای آمادهسازی، آن را ارزیابی کنند.
در هر برنامهای باید راهکارهای مختلف برای پیشرفت موفقیتآمیز مشخص گردد. و معیارهای کمّی برای ارزیابی برنامهها تعریف شود. باید در موارد بحرانی به طور مناسب و به موقع تصمیم گرفت و بودجه مورد نیاز را برای اجرای فعالیتها و طرحهای مورد نیاز تخصیص داد. به طور کلی، موفقیت در مسیر آمادهسازی زمینههای ظهور، به بسیج نیروها، تحقیقات علمی، تشخیص درست معیارها و ارزشها، مشخصکردن مأموریت و اهداف، تدوین و اجرای راهبردها و اعمال نظارت وکنترل در برنامهریزی خوب و مناسب، بستگی دارد.
تخصیص منابع و بودجه مورد نیاز به برنامههای سالیانه
در فرآیند آمادهسازی زمینههای ظهور، برنامههای سالانه و پروژههای مختلفی طراحی میگردد. برای اجرای موفقیتآمیز آنها باید بودجه مورد نیاز تخصیص داده شود. برنامهها و پروژههایی که طراحی میشوند باید با توجه به هدفهای بلندمدت و برنامه راهبردی باشد، یعنی با توجه به هدفها و برنامه راهبردی بلندمدت باید مجموعهای از برنامهها و هدفهای سالانه وجود داشته باشند. موفقیت در این برنامهها، موجب میگردد تا در برنامه راهبردی آمادهسازی زمینههای ظهور موفق شد. برای این کار باید منابع و بودجه مورد نیاز تخصیص داده شود. این تخصیص باید بر اساس اولویت اهداف تدوین شده باشد.
تهیه قوانین اجرایی
قوانین اجرایی، رهنمودها، روشها، مقررات و شیوههایی را شامل میشود که برای حمایت و تقویت کارها و فعالیتها در زمینه آمادهسازی مقدمات ظهور مورد نیاز است.
نظارت بر اجرای برنامه آمادهسازی زمینههای ظهور
مدیران و مسئولان باید برای حصول اطمینان از انطباق نتایج واقعی با نتایج برنامهریزی شده، نظارت کنند. کارهایی که در این زمینه انجام میشود عبارت از کنترل کردن و نظارت بر کمیت و کیفیت فعالیتهاست. راهبرد آمادهسازی مقدمات ظهور، باید از طریق این سه فعالیت بررسی و ارزیابی شود:
الف) بررسی مبانی آمادهسازی زمینههای ظهور؛
ب) مقایسه نتایج به دست آمده در اجرا (نتایج واقعی) با نتایج برنامهریزی شده؛
ج) اقدامات اصلاحی در زمینه آمادهسازی مقدمات ظهور.
در صورت اجرای موفقیتآمیز راهبرد آمادهسازی، نتایج ارزیابی راهبردها موفقیتآمیز خواهد بود؛ به صورتی که اهداف کوتاهمدت و بلندمدت تأمین میشود.
برای ارزیابی راهبرد آمادهسازی زمینههای ظهور توجه به این معیارها ضروری است:
ـ سازگاری راهبرد آمادهسازی با اهداف کوتاه و بلندمدت و سیاستها؛
ـ سازگاری این راهبرد با مجریان؛
ـ همآهنگی راهبرد توسعه آمادهسازی با عوامل محیطی داخلی و خارجی؛
ـ امکانپذیر بودن راهبرد آمادهسازی مقدمات ظهور در وضعیت موجود و آینده؛
ـ همآهنگی و انطباق برنامه آمادهسازی زمینههای ظهور با منابع موجود و تخصیص داده شده؛
ـ مزیت رقابتی راهبرد آمادهسازی مقدمات ظهور در یکی از زمینهها.
برای رسیدن به هدف اصلی، اقدامات ذیل پیشنهاد میگردد:
1. تبیین معیارها، ارزشها و اهداف در مکتب مهدویت(عج)؛
2. تغییر نگرش اساسی در توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی؛
3. داشتن دیدگاه و نگرش سیستمی در فرآیند آمادهسازی مقدمات ظهور؛
4. مشخص کردن اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت؛
5. تدوین سیاستگذاریهای مورد نیاز در فرآیند آمادهسازی زمینههای ظهور؛
6. بررسی تمام راههای عملی اجرای راهبردها در فرآیند آمادهسازی؛
7. اجرای راهبرد انتخاب شده و سیاستهای مدون در این فرآیند؛
8. برنامهریزی و تخصیص بودجه موردنیاز به طرحها و فعالیتها؛
9. نظارت دقیق بر فعالیتها و طرحها؛
10. گسترش مراکز آموزشی، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی در این زمینه؛
11. گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر یا توسعه نظارت و کنترل عمومی؛
12. نهادینه کردن فرهنگ مهدویت در دو بخش فرهنگ عمومی و فرهنگ جامعه علمی؛
13. طرح بحثهای مربوط به امام زمان(عج) در کتابهای دبستانی، دبیرستانی و دانشگاهی؛
14. ایجاد رشتهای در حوزه و دانشگاه به نام مهدویت و زمینهسازی مقدمات ظهور؛
15. تربیت مدرسان متخصص در زمینههای مختلف مهدویت متناسب با سن مخاطبان؛
16. استفاده از هنر و فنآوری در گسترش آموزههای فرهنگ مهدویت؛
17. ایجاد نظام ارزشیابی مدرسان و مبلغان فرهنگ انتظار و مهدویت؛
18. استفاده مؤثر از مجالس و محافل مذهبی و تبیین درست فرهنگ مهدویت؛
19. ایجاد معاونتی در ریاستجمهوری و وزارتخانهها در این زمینه؛
20. استفاده بیشتر و بهتر از صدا و سیما در این زمینه؛
21. افزایش بحثهای مربوط به امام زمان(عج) در مجلات و روزنامهها؛
22. بسیج شاعران و هنرمندان و حمایت از آنها در این زمینه؛
23. بسیج و همآهنگ کردن امامان جمعه برای خواندن خطبههای مؤثر در این مورد؛
24. بسیج جوانان و نیروهای مردمی در عرصه مهدویت؛
25. درک نیاز واقعی جوانان و نوجوانان در این زمینه و دادن پاسخ مناسب به آنها؛
26. خلاصه کردن تحقیقات بزرگان و نوشتن آنها به زبان نسل جوان؛
27. تهیه بروشورهای پرمحتوا، هنری، کمحجم برای دانشآموزان و دانشجویان؛
28. ایجاد تشکیلات در مراکز استانها برای پاسخگویی به شبهات نسل جوان؛
29. بسیج پژوهشگران در زمینههای یادشده و مشخص کردن اولویتهای تحقیقاتی؛
30. تهیه دایرةالمعارف جامع مهدویت و انتظار؛
31. ایجاد مراکز تحقیقی و تخصصی؛
32. تهیه نوار و سیدی سخنرانی و فیلم و نمایشنامه در عرصه انتظار؛
33. توسعه مجلات تخصصی، همایشها و مسابقات در عرصه مهدویت؛
34. تهیه و حمایت از کتابهای قصه و رمان برای سطوح مختلف سنی؛
35. تهیه فیلم، نقاشی، نوشته و تابلوهای هنری ارزنده در عرصه مهدویت و حمایت از آن؛
36. تخصصی کردن آموزههای مهدویت و انتظار؛
37. ایجاد نظام ارزیابی مدرسان و مبلغان فرهنگ مهدویت و انتظار؛
38. گسترش فرهنگ مهدویت از طریق نوشتن و ترجمه کتابهای مفید؛
39. نشر آثار ارزنده به زبانهای زنده جهان؛
40. توسعه سایتهای مربوط به فرهنگ مهدویت؛
41. گسترش سفرهای زیارتی و اهمیت بیشتر به دعای ندبه و تبیین نقش امام زمان(عج) در جهان؛
42. بسیج جوانان و مردم برای هرچه بیشتر با شکوه برگزار کردن جشنهای نیمه شعبان؛
43. نشر کتابهای آموزشی و هنری در زمینه وظایف منتظران در عصر غیبت؛
44. گسترش فرهنگ احترام به نسل جوان و نوجوان و پرورش حس عواطف در آنها؛
45. تشویق و ترغیب جوانان به پاکی و ارزش قائل شدن برای اظهارنظر آنها و دادن مسئولیت به آنان.
نتیجه
در این مقاله به اختصار درباره طرح راهبردی آمادهسازی مقدمات ظهور بحث و بررسی شد و برای اجرای آن، مدل راهبردی ارائه گردید. این طرح استراتژیک طولانیمدت باید تا ظهور حضرت مهدی(عج) ادامه یابد و باید به طور پیوسته ارزیابی و اصلاحات لازم در آن انجام شود. این طرح یک طرح راهبردی است و به نظام ارزشهای اعتقادی و باورهای اسلامی ما بستگی دارد. این طرح از پنج مرحله یکپارچه و مرتبط به هم تشکیل شده است. در مرحله اول مشخص کردن نظام ارزشهای اعتقادی، معیارها و شاخصها و مؤلفههایی است که جزء اعتقادات و باورهای یک نظام و جامعه اسلامی درآمده و جهت حرکت آن را مشخص میکند و به آن اعتماد به نفس میدهد. در مرحله دوم، بررسی و تجزیه و تحلیل وضعیت مهدویت و آمادهسازی شرایط ظهور در داخل و خارج از کشور است که در نتیجه نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها مشخص میشود. مرحله سوم تعیین اهداف، راهبردها و سیاستگذاریهای مورد نیاز در چارچوب ارزشها و باورهاست. در این مرحله اهداف راهبردها و سیاستگذاریها در چارچوب ارزشها و باورها به صورت شفاف تدوین و مشخص میشود. در مرحله چهارم اجرای راهبردها و سیاستگذاریهای تدوین شده در چارچوب نظام ارزشها و باورهاست. در این مرحله برنامههای مختلفی جهت تحقق اهداف و راهبردها تهیه میشود و بودجه مورد نیاز و دستورالعملهای اجرایی فراهم میشود. مرحله پنجم نظارت و کنترل بر اجرای دقیق طرح در طول فرآیند آمادهسازی شرایط ظهور است. در این مقاله پنج مرحله یاد شده مورد بحث و بررسی قرار گرفت و توصیههای لازم در چارچوب اهداف چشمانداز و باورهای اسلامی ارائه گردید.