خانه » همه » مذهبی » عادي شدن روابط كشورها با رژيم صهيونيستي و شناسايي كشوري به نام اسرائيل چه اثرات سوئي بر منطقه دارد؟

عادي شدن روابط كشورها با رژيم صهيونيستي و شناسايي كشوري به نام اسرائيل چه اثرات سوئي بر منطقه دارد؟

بحران فلسطين از مهم ترين مسائل جهان اسلام به شمار مي رود; زيرا در كانون كشمكش هاي فزاينده ي خاورميانه قرار دارد.
قبل از تشكيل رژيم صهيونيستي (1948م) در فلسطين، برخورد و تنش ميان فلسطيني ها و صهيونيست ها وجود داشته است; امّا با تأسيس رژيم صهيونيستي و حمايت هاي بي دريغ غرب و در رأس آن امريكا، خاورميانه كانون داغ تشنجات و بحران هاي عميق بوده است.
رژيم صهيونيستي كه بر مبناي حفظ منافع اقتصادي، امنيتي و استراتژيكي امريكا شکل گرفته و آن وارد عرصه ي روابط بين المللي شده است، به قول ژان پل سارتر «اراده اي است معطوف به شيطان»[1] رژيم صهيونيستي از همان آغاز اين لحظه هاي اعلام موجوديتش براي اولين بار از طرف امريكا به رهبري ترومن به رسميت شناخته شده است و پس از آن كشورهاي ديگر غربي نيز از امريكا تأسي جسته اند.
رژيم صهيونيستي كه به قول اسراييل مشاهاك[2] «يكي از وحشيانه ترين و دردآلودترين اثر بمب ها در تاريخ بشر به شمار مي رود، از همان روزهاي آغاز حياتش، سركوب هاي قساوت مندانه ي صاحبان اصلي فلسطين (فلسطيني ها) را در دستور كار خود قرار داده است.
رژيم صهيونيستي براي اولين بار فاجعه ي قتل عام فلسطيني ها در آوريل 1948م را در ديرياسين كه علاوه بر مردان، شامل زنان و كودكان نيز بوده، به وجود آورد.
پس از قتل عام دير ياسين تنش ميان صهيونيست ها و فلسطيني ها عمق بيش تري پيدا كرد و تا آن جا پيش رفت كه پاي كشورهاي عربي را نيز به معركه كشاند و منجر به جنگ هاي اعراب و رژيم صهيونيستي شد.
جنگ 1956م پس از ملي شدن كانال سوئز توسط جمال عبدالناصر رخ داده است كه به نابودي بخش اعظم نيروي هوايي آن كشور و عقب نشيني و از دست رفتن بخشي از سرزمين مصر منجر شده است. اين جنگ به نفع رژيم صهيونيستي خاتمه يافته است.
در سال 1967م نيز درگيري اعراب با رژيم صهيونيستي رخ داده كه به جنگ شش روزه معروف شده است، در اين جنگ علاوه بر اين كه اعراب موفقيت نداشتند، قسمت هايي از اراضي خود را نيز از دست داده اند (باريكه ي غزه، بخش اعظم صحراي سينا، قسمت غربي رود اردن كه شامل شهر قديمي بيت المقدس نيز هست و ارتفاعات جولان در سوريه).
در سال 1973م نيز به مدت نوزده روز جنگي اتفاق افتاد. در اين جنگ، مصر و سوريه به اسراييل حمله كرده بودند. عرب ها در اين درگيري موفقيتي نداشتند و رژيم صهيونيستي با حمايت هاي همه جانبه ي امريكا توانست اراضي اشغالي را هم چنان در كنترل خود نگه دارد.
پس از جنگ 1973م، عده اي از سران كشورهاي عربي، مسير مصالحه و سازش با رژيم صهيونيستي را در پيش گرفتند; از جمله مصر به رهبري انور السادات در 1978م در كمپ ديويد با رژيم صهيونيستي مذاكره را آغاز و در سال 1979م اقدام به مبادله ي سفير با آن دولت كرد; علاوه بر آن انورالسادات به فلسطين اشغالي رفت و در آن جا سخناني ايراد كرد.
به دنبال طرح صلح(!) كمپ ديويد در رابطه با قضيه ي فلسطين، طرح صلح شاهزاده فهد از عربستان سعودي را مي توان نام برد كه در سال 1981م مطرح شد.
مهم ترين ماده ي اين طرح هشت ماده اي، «شناسايي حق حاكميت تمام كشورهاي منطقه» بود كه معناي به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي را داشته است.
كنفرانس ديگري كه به ادامه و تاييد طرح هند در سال 1981م به دعوت ملك حسن شاه مراكش تشكيل شده بود، كنفرانس «فاس» نام داشت كه موفقيت آميز نبوده است.
سران كشورهاي عربي كه اكثراً دست نشانده ي امريكا و انگليس اند، نه نتها هدف هاي به اصطلاح «تاريخي، امنيتي، سياسي و اقتصادي» رژيم صهيونيستي را به عنوان خطر جدي عليه جهان اسلام تلقي نمي كنند كه برخي از آن ها مانند مصر، اردن، مراكش و… آن دولت غاصب را به رسميت شناخته و روابط سياسي متقابل را به وجود آورده اند.
رژيم صهيونيستي از همان آغاز تشكيل تا كنون هدف هاي كلان «اعاده ي تاريخي اسراييل» و در سرزمين هاي، بين نيل و شط فرات» را به عنوان استراتژي خود انتخاب كرده و بي پرده براي تحقق آن تلاش هاي گوناگون خود را ادامه داده است.
بن گوريون اولين نخست وزير رژيم صهيونيستي در 1950م در جمع دانشجويان دانشگاه عمران اورشليم با صراحت مطرح نمود كه: «اسراييل بايد مشتمل بر كليه ي سرزمين هايي شود كه بين نيل و شط فرات واقع است و اين امپراطوري هم از راه مهاجمه بناء خواهد شد و هم از راه سياست».[3]موشه دايان وزير جنگ و وزير خارجه ي اسبق رژيم صهيونيستي در سال 1969 م به روزنامه ي لوموند فرانسوي گفته است: مردم دنيا توجه كنند كه صرف نظر از اهميت استراتژيك، صحراي سينا و ارتفاعات جولان و تنگه ي تيران و كرانه ي باختري رود اردن از نظر رژيم صهيونيستي اين مناطق در قلب تاريخ قوم يهود جاي دارند; از نظر رژيم صهيونيستي مسئله ي اعاده ي اسراييل تاريخي هنوز خاتمه نيافته است. از حدود يك قرن قبل كه قوم يهود بازگشت به چمپيون را آغاز كرد، دو كوشش متوازي در جهت ايجاد كوچ نشيني ها و گسترش مرزها در جريان بوده است; ما هنوز به پايان راه نرسيده ايم، اين مردم اسراييل اند كه مرزهاي كشور خود را تعيين مي كنند.[4]رژيم صهيونيستي كه با اين گونه طرح ها و برنامه ها و با پشتوانه ي قوي امريكا وارد عرصه ي روابط بين الملل در خاورميانه شده است، پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوري به بهانه ي مبارزه با بنيادگرايي اسلامي و با استفاده از اهرم هاي سياسي اي مانند AOPAC در شبكه هاي تصميم گيري امريكا به خطر جدي عليه منافع جهان اسلام مبدل شده است.
به قول يكي از كارشناسان نظامي پيمان ناتو، «اسراييل امروزه در ميان نسل سوم دارندگان سلاح هسته اي (هند، كره، آفريقاي جنوبي) رتبه ي اول را داراست». اسراييل دويست كلاهك هسته اي دارد كه براي ويران كردن منطقه اي از پاكستان تا مغرب با جمعيتي برابر بيش از نيم ميليارد نفر كافي است. همين امر، يكي از ژنرال هاي اسراييل را واداشته تا بگويد كه رؤياي اسراييل بزرگ چندان دور از دسترس نيست».[5]رژيم صهيونيستي با اين ويژگي تلاش دارد طبق توصيه ي بن گوريون «هم از راه مهاجمه و هم از راه ديپلماسي» در برابر منافع مسلمين چالش ايجاد كند و هدف هاي مشترك امنيتي، استراتژيكي و اقتصادي خود و امريكا را در خاورميانه تأمين نمايد.
به رسميت شناخته شدن رژيم صهيونيستي توسط كشورهاي اسلامي كه تا به حال توسط مصر (1979م)، تركيه (1948 م) و اردن انجام شده، نه تنها گامي در مسير اهداف خطرناك استراتژيك دولت غاصب يهود برداشته شده است كه زمينه ساز تأمين منافع رژيم صهيونيستي و امريكا نيز در منطقه خواهد بود.
به رسميت شناخته شدن رژيم صهيونيستي براي جهان سوم، خطرات جدي اي را از پي خواهد داشت كه اجمالا بر شمرده مي شوند:
1ـ رژيم صهيونيستي مانع تشكل نظامي ـ اقتصادي مسلمانان در منطقه توسط كشورها مي شود.
2ـ رژيم صهيونيستي پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوري، با امريكا هماهنگ شده است تا تحت عنوان مبارزه با بنيادگرايي اسلامي، منافع جهان اسلام را تهديد كرده و جنبش هاي اسلامي را تضعيف و تخريب نمايد. ضربه زدن به نهضت هاي اصيل اسلامي مانند «انتفاضه» از نقاط عطف طرح هاي خراب كارانه ي رژيم صهيونيستي به شمار مي رود.
3ـ رژيم صهيونيستي براي كالاهاي اقتصادي اش بازارهاي پررونق در كشورهاي اسلامي به دست مي آورد كه اين خود گامي در جهت تضعيف اقتصادي مسلمانان و تقويت رژيم صهيونيستي مي باشد.
4ـ با عادي شدن روابط رژيم صهيونيستي با كشورهاي خاورميانه ي عربي و غيرعربي، رژيم صهيونيستي از ضريب قابل اطمينان امنيت سياسي، مقبوليت اقتصادي، حقوقي و اجتماعي برخوردار مي شود كه در اين صورت حقوق ملت رشيد فلسطين تضييع و سرنوشت شان در هاله ي ابهام قرار خواهد گرفت.
5ـ با عادي شدن روابط رژيم صهيونيستي با كشورهاي اسلامي در خاورميانه، مشكل بحران آب آن رژيم در آينده حل خواهد شد; مثلا رژيم صهيونيستي براي تأمين آب خود يكي از كشورهاي اسلامي (تركيه) را مهم تلقي كرده است. عزر وازيزمن در اين مورد گفته است: «تركيه كشور بسيار مهمي است، تركيه آب دارد و اسراييل نيز به آب نيازمند است».[6] حل بحران آب اسراييل قدمي در جهت تقويت آن است و اين اقدام دشمني آشكار با جهان اسلام تلقي مي شود.
خطرات و تهديدات رژيم صهيونيستي عليه جهان اسلام، جدي و همه جانبه است و اگر مسلمين با موضع گيري هاي منسجم و همگرايي هاي عملي به فرمودة  امام خميني-قدس سره- آن دولت غاصب را از ريشه بر نكنند و حق مردم فلسطين را به خودشان باز نگردانند،[7] ترديدي وجود ندارد كه اين غده ي سرطاني و به تعبير صدر اعظم اسبق آلمان؛ اين «دروغ بزرگ زندگي» پيكره ي جهان اسلام را به تباهي خواهد كشاند.
به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي ، هماهنگي با طرح خطرناك «اسراييل بزرگ» إعاده ي اسراييل تاريخي» و تأمين منافع استراتژيك امريكا در خاورميانه و سرانجام خيانت به سرنوشت جهان اسالم و ملت مظلوم فلسطين خواهد بود.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شماره هاي مختلف فصنامه خاورميانه.
2. فلسطين سرزمين موعود، هرمند همايون پور، تهران، انتشارات آگاه، 1362.

پي نوشت ها:
[1] . هرمز همايون پور، فلسطين سرزمين موعود، تهران، انتشارات آگاه، 1362، ص 25.
[2] . پروفسور اسراييل مشاهاك، رييس جامعه ي حقوق بشر و شهروندان اسراييل.
[3] . هرمز همايون پور، همان، ص 59.
[4] . همان، ص 6.
[5] . فصل نامه ي خاورميانه، سال اول، شماره ي 1، تابستان 1373، ص 221.
[6] . همان، ص 221.
[7] . صحيفه ي نور، ج 10، ص 79، پيام امام خميني(ره)، 8/8/1358.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد