عالمان حماسه ساز (2)
میرداماد
معرفی
میرمحمد باقر شمس الدین محمد حسینی استرآبادی، مشهور به میرداماد، دخترزاده محقق کرکی، ملقب به استاد البشر، برهانالدین، شمسالدین، سید الافاضل، المعلم الثالث، مؤسس الحکمه الیمانیه و متخلص به اشراق، به سال 970ق درخانوادهای از اهل علم به دنیا آمد. پدرش شمسالدین محمد با دختر محقق کرکی ازدواج کرد و به «داماد» معروف شد و پس از آن، این لقب در خانواده او رسم گردید و پسرش هم میرداماد نامیده شد.
وی از دانشمندان بزرگ دوران صفویه است. در اصفهان میزیست و مورد احترام شاه عباس اول بود. میرداماد به دلیل صفای باطنی و قدرت شگفتانگیز علمی، در میان مردم جایگاه ویژهای داشت و از نزدیکان شاه عباس صفوی شمرده میشد. سرانجام پس از سالها تحقیق، تألیف، تربیت شاگردان، کوشش و حضور در صحنههای سیاسی، در سفری که همراه شاه صفوی به قصد زیارت عتبات عالیات میرفت، در میانه کربلا و نجف چشم از جهان فروبست.29
حماسه سیاسی میرداماد
حماسه نخست توصیه به عالمان بغداد
میرداماد در صحنههای سیاسی اجتماعی خویش حضور جدی داشت. او حتی گاه پا را فراتر میگذاشت و درباره سرنوشت دیگر کشورهای مسلمان حساسیت نشان می¬داد. برای نمونه، در نامهای، عالمان بغداد را به حضور بیشتر در اجتماع فرخواند و راهکارهای عملی بدانها توصیه کرد. بخشهایی از این نامه بدین قرار است:
باید آن حضرات عالیات نیز از راه دینداری و غمخواری مخلوقات حضرت باری، و مراتبی که باید به عالی جاه مشارالیه و باقی پاشایان با عز و شأن حالی نموده، خود را بری الذمه سازند و زیاده بر این عجزه و ملهوفین را به ورطه هلاکت نیندازید. «و لو أنهم فعلوا ما یو عظون به لکان خیرا لهم» (نساء: 4) و بعد از آن عالی شاه مشارالیه این معنا را نپذیرند و برای کهن و ویرانهای که نمونه «ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت» (عنکبوت:41) است، خون این همه مسلمانان را به گردن گیرند، صاحب اختیارند.30
حماسه دوم استفتای جنگ با سپاه روم
میرداماد با کاردانی خود در دربار صفوی نفوذ کرد و در بسیاری از تصمیمگیریهای مهم مملکتی نقش داشت. شاه عباس نیز به دلیل قوّت او در فقاهت و کاردانیاش در سیاست، همواره در مهمترین مسائل از محضرش استفتا می¬کرد. شاه در پرسشی درباره جنگ با سپاه روم که بغداد را محاصره کرده بودند، حکم کسانی را که در این راه کشته می¬شدند و سربازانی را که از جنگ میگریختند، از میر استفتا کرد و وی در پاسخ، فتوا داد: مبارزه با سپاه روم، جهاد، کشته در این راه شهید فی سبیل الله، و فرار از این جهاد، به منزله گریختن از معرکه قتال اهل بغی است.31
حماسه سوم علت قیام نکردن پیشوایان شیعه
مسئله دیگری که میرداماد به آن پرداخته و تا حد زیادی توضیح دهنده¬ سیره¬ سیاسی اوست، علت قیام نکردن پیشوایان شیعه در برابر حاکمان جور است. به نظر او، پیشوایان شیعه از هیچکس در اظهار مرتبه¬ و اعلام درجاتشان تقیه نکردند. وی در استدلال برای قیام نکردن آنان چند دلیل ذکر می¬کند: الف) نبود یاران؛ ب) رضایت به آنچه قلم بدان جاری شده؛ ج) تسلیم بدان چه قدر بدان منتهی شده؛ د) عمل به وصیت پیامبر.32
سید عبدالحسین شرفالدین
معرفی
سید عبدالحسین شرفالدین در سال ۲۹۰ ق در شهر کاظمین دیده به جهان گشود.33 وی در دامان پرمهر مادر پاکدامن و مهربانش، زهرا صدر و با نظارت پدر عالم و روحانیاش، سید یوسف شرفالدین پرورش یافت. یک ساله بود که پدرش تصمیم گرفت برای گذراندن مراحل عالی تحصیل به نجف اشرف مهاجرت کند.
در هشت سالگی و پس از بازگشت خانواده به جبل عام، در محضر پدر روحانی خود، به خواندن ادبیات عرب و فقه پرداخت. در سال ۱۳۱۰ق رخت سفر به عراق بست و پای درس عالمان و فقیهان بزرگ حوزه علمیه نجف، از جمله: آقا رضا اصفهانی، شیخ محمد طه نجف، آخوند خراسانی، شیخالشریعه اصفهانی، شیخ عبدالله مازندرانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و میرزا حسین نوری نشست.34
وی پس از دوازده سال تحصیل، به مرتبة بلند فقاهت و اجتهاد دست یافت و از سوی فقیهان طراز اول نجف، صاحب اجازه و تأیید اجتهاد شد و در 32 سالگی، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأیید همة مجتهدان بزرگ حوزه علمیة نجف، کاظمین، کربلا و سامرا قرار گرفت.
شرفالدین در تاریخ نهم ربیعالاول سال ۱۳۲۲ق همراه با خانوادهاش نجف اشرف را ترک کرد و از راه دمشق رهسپار جبل عامل شد.35 سرانجام این عالم فرزانه در صبح روز دوشنبه هشتم جمادیالثانی سال ۱۳۷۷ق، پس از ۸۷ سال درخشش خیرهکننده خاموش گردید.
حماسه سیاسی شرف الدین
حماسه نخست وحدت امت اسلامی
نخستین گام بلند سیدشرف الدین در راه وحدت امت اسلامی، نوشتن کتاب گرانقدر الفصول المهمة فی تألیف الامة بود که در سال ۱۳۲۷ق در شهر صور به زیور طبع در آمد. از این تاریخ تا پایان عمر، همیشه به دنبال تحقق این آرمان الهی خویش حرکت کرد و به نتایج درخشان و ثمربخشی دست یافت. سید در اواخر سال ۳۲۹ ق برای دیدار از مصر و آشنایی با عالمان دینی، دانشمندان، اندیشمندان و نویسندگان آن دیار و مساعد کردن زمینة ایجاد اتحاد ملت اسلام، راهی آنجا شد.
وی دریافته بود که بهترین نقطة حرکتش دانشگاه الازهر، بزرگترین مرکز علمی و دینی مسلمانان اهل سنت است. دست تقدیر شرفالدین را با مفتی بزرگ و استاد معروف دانشگاه الازهر، شیخ سلیم بِشری مالکی آشنا کرد. ثمرة این آشنایی علمی و مذهبی، مباحثات و مکاتبات شورانگیز و شگفتی بود که در تاریخ اسلام میتواند در راه اتحاد مسلمانان و دست یافتن به حقایق و وقایع تاریخ، سرمشق عالمان و متفکران مسلمان باشد.
25 سال بعد از آن واقعه، در سال ۱۳۵۵ق شرفالدین مجموعة ۱۱۲ نامه خود را با شیخ سلیم، به همراه مقدمهای روشنگر، به صورت کتابی با نام المراجعات در شهر صیدا به چاپ رساند.
در مصر، شرفالدین در کنار مکاتبه با شیخ سلیم بشری، با دیگر عالمان و دانشوران اهل سنت نیز ملاقات و مباحثات علمی، دینی و فلسفی داشت و بزرگان آنان مانند شیخ محمد نجیب، شیخ محمد سلموطی، شیخ محمد عبده و شیخ عبدالکریم الکتانی ادریسی، با نوشتن اجازات و تأییدات علمی، مقام علمی و فکری او را گرامی داشتند.
حماسه دوم مبارزه و جهاد
شرفالدین پس از انجام رسالت خویش و فتح دلهای مخالفان، از مصر عازم لبنان شد. در آن زمان مردم لبنان نیز بسان دیگر مردم سرزمینهای اسلامی، خواستار استقلال کشورشان و رهایی از زیر سلطة عثمانیها بودند. او برای نخستین بار و با تأیید حرکت گروههای استقلالطلب، وارد میدان مبارزات سیاسی و درگیریهای اجتماعی شد.
در دوران جنگهای استقلال لبنان، وی در کنار مردم ماند و رهبری دینی و سیاسی و پناه دادن به مردم بیپناه جبل عامل را پذیرفت. شرفالدین برای شکل دادن به قیام همگانی و هماهنگ کردن حرکتهای ضد فرانسوی در سرتاسر کشور، علما و رهبران جبل عامل را برای تشکیل کنگرهای عمومی فراخواند و با سخنرانی در این کنگره، بر ضد فرانسویان فتوای جهاد داد.36
در پی جستوجوی فرانسویان برای دستگیری شرفالدین، وی ابتدا به جبل عامل و سپس به دمشق هجرت کرد و در اجتماعات سیاسی، علمی و دینی دمشق حضور یافت. چون آوازه علمی و سیاسیاش آفاق کشورهای اسلامی را پر کرده بود، هر جا میرفت، قدر میدید و بر صدر مینشست. او دانشمندان، سیاستمداران، روشنفکران و مبارزان را راهنمایی میکرد و راه درست مبارزه سیاسی را به آنان نشان میداد. فرانسویان که به شرفالدین دست نیافتند، خانه و کتابخانهاش را آتش زدند و بسیاری از آثار خطی او را سوزاندند.37
شرف الدین افزون بر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در دمشق، به اوضاع تبعیدیان مسلمان لبنانی و غیرلبنانی رسیدگی میکرد. او و دیگر مبارزان لبنانی، مدتی را در دمشق گذراندند تا اینکه فرانسویان دامنه تجاوز خود را گسترش دادند و خاک سوریه را نیز اشغال کردند. شرفالدین به همراه خانوادهاش به فلسطین رفت و در شهر «حیفا» مسکن گزید. چندی بعد در سال ۱۳۳۸ق با لباس مبدل و برای دومین بار عازم مصر شد. وی افزون بر حضور در مساجد و محافل علمی، سیاسی و ادبی، هر روز با افراد و گروههای مختلفی دیدار و گفتوگو میکرد و بیشتر سخنانش در نشریات آن روز مصر به چاپ میرسید.
سید مدتی در مصر ماند. سپس بر آن شد تا در نزدیکترین نقطة لبنان حضور یابد و از نزدیک برای آزادی کشور و ملتش تلاشی شایسته کند. وقتی وارد بیروت شد، فرانسویان خواستند مقدمات عزیمت او را به شهر صور زودتر فراهم کنند، ولی شرفالدین در بیروت توقف کرد تا برای آزادی دیگر مبارزان و آزادیخواهان مهاجر، تبعیدی و متواری، با حاکمان مذاکره و گفتوگو نماید. به هر تقدیر، با آزادی و بازگشت دیگر مبارزان و آزادیخواهان موافقت به عمل آمد و او با خیالی آسوده، آهنگ صور کرد.38
حماسه سوم خطر صهیونیست
سید شرفالدین مردانه با استیلای بیگانگان غربی به مخالفت برخاست و تا خروج آخرین کارگزاران آنان از لبنان و به رسمیت شناختن استقلال این کشور در سال ۱۹۴۵م مبارزه کرد. در دوران مبارزه با سلطة فرانسه در لبنان، فلسطین تحت سیطره انگلستان قرار داشت و هنوز مسئله فلسطین به صورتی که بعد از سال ۱۹۴۸م مطرح شد، در نیامده بود، ولی زمینة آن آماده شده بود. در این دوران، شرفالدین، مهاجرت یهودیان جهان را به خاک فلسطین برای آیندة آن کشور خطرناک میدانست و به همین دلیل، همواره خطر یهودیان صهیونیست را به فلسطین یادآور میشد.39
حماسه چهارم اقامه نماز در مسجدالحرام
حج سال ۱۳۴۰ق از باشکوهترین مراسم حج تاریخ بود. حضور شرفالدین در این کنگرة عظیم جهانی مسلمانان، جلوه و صفای دیگری به آن داده بود. به تقاضای ملک حسین، نماز جماعت در مسجدالحرام به امامت شرفالدین بر پا شد. به احتمال زیاد، این نخستین نماز جماعتی بود که به امامت یک عالم شیعه در مسجدالحرام برگزار میشد.40
پینوشتها:
29. نجف لکزایی، چالش سیاست دینی و نظم سلطانی، ص 150.
30. میراث اسلامی ایران، دفترچهارم، صص 71 و 72 ؛ علی اوجبی، مقدمه تقویم الایمان میرداماد، صص 88 و 89.
31. همان
32. نجف لکزایی، چالش سیاست دینی و نظم سلطانی، ص 161.
33. آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر، ج ۳، ص ۱۰۸۰؛ شیخ احمد قُبیسی، حیاة الامام شرف الدین فی سطور، ص ۳۱؛ شیخ عبدالحمید الحر، الامام السید عبدالحسین شرف الدین قائد فکر و علم و نضال، ص ۱۳٫.
34. محمد رضا حکیمی، شرف الدین، ص ۵۳٫.
35. آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر، ج ۳، ص ۱۰۸۰؛ شیخ احمد قُبیسی، حیاة الامام شرف الدین فی سطور، ص ۳۱؛ شیخ عبدالحمید الحر، الامام السید عبدالحسین شرف الدین قائد فکر و علم و نضال، ص 80.
36. شرف الدین، النص و الاجتهاد، مقدمه سیدمحمدصادق صدر، ص ۱۴ و ۱۵٫.
37. همان، ص 32.
38. حیاة الامام شرف الدین، ص ۳۱؛ الامام عبدالحسین شرف الدین، ص 115.
39. حیاة الامام شرف الدین، ص ۳۱؛ الامام عبدالحسین شرف الدین، صص 228 – 226.
40. شرف الدین، المراجعات، مقدمة شیخ مرتضی آل یاسین، ص ۱۹٫.
منابع:
ابن منظور. 1405ق. لسان العرب. قم: نشر ادب حوزه.
حسینیزاده، سیدمحمدعلی. 1380. اندیشه سیاسی محقق کرکی. قم: بوستان کتاب.
حکیمی، محمدرضا. 1360. شرف الدین. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران.
خوانساری، محمد. 1356. روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات. ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی. تهران: کتابفروشی اسلامیه.
رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفا. 1360. ترجمه علیاصغر حلبی، تهران: زواره.
روملو، حسن بیک. 1349. احسن التواریخ. به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی، تهران: بنگاهترجمه و نشر کتاب.
شریف. 1363. تاریخ فلسفه در اسلام. ترجمه زیرنظر نصرالله پورجوادی. تهران: نشردانشگاهی.
صفا، ذبیحالله. 1384. حماسه سرایی در ایران. تهران: نشر امیر کبیر.
غزالی. 1364. احیاءالعلوم. ترجمه مؤیدالدین محمد خوارزمی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
لک زایی، نجف. 1386. چالش سیاست دینی و نظم سلطانی (با تأکید بر اندیشه و عمل سیاسی علمای شیعه در عصر صفویه). قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
مدرسی طباطبائی، حسین. 1362. زمین در فقه اسلامی. باختران: نشر فرهنگ اسلامی.
مریدی، سیاوش و علیرضا نوروزی. 1373. فرهنگ اقتصادی. تهران: انتشارات نگاه.
مطهری، مرتضی. مجموعه آثار شهید مطهری. تهران: صدرا.
نجفی، موسی. 1378. اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی. تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران بنیاد مستضعفان وجانبازان.
نرمافزار صحیفه نور.
وینسنت، آندرو. 1391. نظریههای دولت. ترجمه حسین بشیریه، تهران: نی.
www. irc.ir
/ج