خانه » همه » مذهبی » عبادتِ برترو اسرار آن(2)

عبادتِ برترو اسرار آن(2)

عبادتِ برترو اسرار آن(2)

مرحوم فیض کاشانى در یک دسته بندى معتقد است: مفاد نصوص دینى، دلالت بر برترى واجبات بر مستحبات دارد و در میان واجبات، نماز از همهء آنان افضل است (زیرا ارزش هرکارى متناسب با نیت و

0001950 - عبادتِ برترو اسرار آن(2)
0001950 - عبادتِ برترو اسرار آن(2)
نویسنده : محمود لطیفى

 

د. جایگاه نماز جمعه

مرحوم فیض کاشانى در یک دسته بندى معتقد است: مفاد نصوص دینى، دلالت بر برترى واجبات بر مستحبات دارد و در میان واجبات، نماز از همهء آنان افضل است (زیرا ارزش هرکارى متناسب با نیت و اراده و عزمى است که آن را ایجاد مى کند و ارزشمندترین نیت هاوعزم ه، خالصانه ترین و تقرب بخش ترین آنهاست) و در میان نمازهاى واجب، نمازپنجگانهء روزانه از دیگر آنها برتر و نماز «وُسْطى» که به نظر ایشان نماز ظهر است، ممتازتر ازدیگر نمازها مى باشد و در روز جمعه، نماز جمعه از نماز ظهر افضل است . پس مى توان گفت: ارزشمندترین عمل یک انسان مؤمن اقامهء نماز جمعه است.
[2]

اسرار و حکمتهاى نماز جمعه

با نگاهى گذرا به برخى از اسرار و حکمت این عبادت بزرگ مى توان دلیل این امتیازرادریافت، گرچه فهم حقیقتِ آن را جز با حضور مداوم در این فریضهء یگانه نمى توان چشید. در اینجا به برخى از اسرار این عبادت برتر با تکیه بر احادیث اهل بیت عصمت وطهارت (ع) اشاره مى شود:

1. نماز جمعه و ذکر الله

مهم ترین فلسفهء نماز جمعه «ذکر اللّه» است که خداى متعال خود به آن امر فرموده است: (یا أیّها الذین آمنوا اذا نودى َ للصلاةِ مِنْ یَومِ الْجُمُعةِفَاسْعَوا الى ذکر اللّه وذَرُواالبیع …)
«اى مؤمنان، چون براى نماز جمعه ندا در داده شد، به سوى ذکر خدا بشتابید و داد و ستد را واگذارید…»
[3] «ذکر» در قرآن کریم، گاهى معناى مصدرى و وصفى دارد ـ نام خدا را بردن و بر زبان جارى کردن، به یاد خدا بودن ـ و زمانى به شىء یا شخصى اطلاق شده است که خود مصداق ممثل یا مجسم ذکر خدا و سبب یادآورى خداوند است؛ (انّا نحن نزّلنا الذِّکر…).و ذکر زبانى نیز گاه در برابر ذکر قلبى و گاه در مقابل ذکر فعلى و عملى است؛ یعنى گاهى یک فعل از آن جهت که یادآور خداونداست ذکر نامیده مى شود. اگر خداوند متعال در یک جامى فرماید:(… و أقم الصلاة لذکرى …) و هدف اصلى از اقامهء نمازرا ذکر خدا و یادآورى او شمرده است، در یک آیه هم خود نماز ـعمل ـ را ذکر اللّه مى شمرد.
اگر ذکر الهى آتش محبت خداوندى را در قلب شعله ور سازد،تمام محبتها را بسوزاند و دل را جلا دهد و آن را آینه دار حق نمایدو چنان لذتى از یاد خدا و ذکر او به انسان دست دهد که جز نام حق نگوید و نبیند و نشنود و نشان ندهد، در چنین حالى خود او وتمامى شؤون او ذکر اللّه مى شود.
انسان اگر در تمامى حالات و حوادث، به یاد حق تعالى باشدوخود را در پیشگاه آن ذات مقدس حاضر ببیند، از امورى که خلاف رضاى او باشد خوددارى مى کند و نفس خود را ازسرکشى و استکبار باز مى دارد؛ زیرا تمامى مصیبت ها وگرفتارى ها به خاطر غفلت از یاد حق و از قدرت و عظمت جمال و جلال او است . غفلت از خداوند کدورت قلب را افزایش داده ونفس و شیطان را بر او چیره مى کند و بر مفاسد اعمال مى افزید و تذکر و یادآورى حق تعالى دل را صفا داده و جلوه گاه محبوب سازد و روح را تصفیه نموده، از قید اسارت هوس ها برهاند وقلب را براى تجلّى حضرت حق پاک و پاکیزه نماید و آنگاه که دل عادت به یاد محبوب خود کند، سیرتش صورت ذکر حق شود وکلمهء طیبه «لا الهَ الاّ اللّه» صورت کامل قلب گردد. بنابراین، گرچه ذکر حق و تذکر آن ذاتِ اقدس، از صفات قلب است اما در اثرتکرار و توجه، ذات و سیرت قلب را دگرگون و الهى نماید و این نهایت آرزوى مؤمنان و عالى ترین مرتبهء کمال انسانى است.
[4] شاید اطلاق «ذکر الله» بر نماز شریف جمعه براى آن است که مؤمنان با حضور خود در مصلاى جمعه، یکجا تمامى کمالات عملى و عبادى ـ فروع دین ـ را متبلور مى سازند. هم به نمازمى ایستند ـ نماز ـ و چون حاجیان در صحراى عرفات و مشعرتجمع مى کنند، ـ حج ـ صفهاى جماعتشان لرزه بر اندام دشمن مى افکند ـ جهاد ـ و دستان گرمشان غبار فقر و گرفتارى از چهرهءبرادران بر مى گیرد ـ زکات ـ و لبیک حضورشان بن بست هاى سیاسى، اجتماعى و اقتصادى را از پیش پاى حکومت بر مى دارد ـخمس ـ و زیباترین تصویر تولّى وتبرّى را نقش مى زنند و کدامین امر به معروف و نهى از منکر را مؤثرتر از این مجموعه مى توان تصور کرد؟ و به همین خاطر، هم خود نماز ذکر اللّه است و هم کسانى که در گرماگرم نیمروز با گام هاى استوار و سریع روى به سمت مصلى دارند.
[5]

2. نماز جمعه و نسیم توحید

بارزترین حکمت نهفته در این فریضهء الهى، معطّر شدن فضاى عمومى جامعه با نسیم روح فزاى توحید و اخلاص وعبودیت و زمینه سازى براى رشد و شکوفایى استعدادهاى فطرى خداپرستى و پرواز جانهاى دربند مادّیت و محدودیت به سمت عالم ملکوت و همراهى با فرشتگان مقرّب خداوندى است . اگر فضاى جامعه اى رارنگ و بوى عبودیت الهى پوشش دهد، در آن فضاى عطرآگین براى تعفّن شیطان نخوتوتکبر و خودخواهى و هوسرانى و شهوت و خشم زمینه اى نخواهد بود و اگر آهنگ حرکت یک جامعه به سمت توحید و یگانگى حق و اخلاص نیّت در مسیر آن مقصد باشد، آنگاه براى نعره هاى جاهلانهء بشر مدرن افسار گسیخته و عاصى، همان سامریان گوساله ساز، رفاه وثروت و لذت پاسخى نخواهى شنید. حضرت امام رضا(ع) مى فرماید:
«انّما جعلت الجماعة لئلا یکون الاخلاص و التوحید و الاسلام و العبادةُ لِلّه الاّ ظاهراًمکشوفاً مشهوراً. لاِءَنَّ فى اظهاره حجّةٌ عَلى أهل الشرق و الغرب للّه وحده …».
[6] «علت تشریع نماز جماعت آن است که اسلام و توحید و بندگى و اخلاص به خداوند متعال در معرض دید عموم و ظاهر و مشهور در میان مردم باشد، تاخداوند در برابر شرق و غرب براى توحید خودش حجت داشته باشد…»
حرکت سیل آساى مردم به سمت نماز جماعت و جمعه، یکى از مؤثرترین شیوه هاىتبلیغى براى گسترش فرهنگ توحید و اخلاص و حضور مؤثر دین در صحنهء اجتماع است واگر مدیران فرهنگى جامعهء اسلامى و مبلغان رسمى دین به نقش تربیتى نمازهاى جماعت و جمعه، که هر روز و هر هفته تمامى محلات و خیابانهاى شهر را پوشش مى دهد، پى مى بردند و آهنگ زیباى توحید و آواى اخلاص و عبودیت را در نظم موزون گامهاىنمازگزاران مى شنیدند، به جاى هر اقدام تبلیغى دیگر، خود نیز به همراه مردم کوچه و بازارراه مسجد و مصلى را در پیش مى گرفتند و با حضور خود در صفهاى جماعت محله و شهر،در آهنگ توحید و اخلاص مردم شریک مى شدند و لذّت ایمان صادقانه و مخلصانه را با تمام وجود احساس مى کردند. اما افسوس که عده اى در بهترین مسجد ـ بعد از مسجد الحرام ـ ودر بهترین روزها ـ جمعه = سید الاءیام ـ اقتداى به بهترین امام را رها کرده و در پى دستیابى به کالاى تجارى ارزان تر از نماز جمعه ـ که ذکر اللّه است ـ مى گریزند!

3. نماز جمعه تجلى وحدت

صفهاى نماز جمعه و جماعت تجلّى وحدت صفوف و همبستگى و تشکل جامعهءاسلامى است . اساس اسلام بر تشکّل و تألیف و وحدت است و در بسیارى از آیاتواحادیث بر این معنا تصریح و تأکید شده و به عنوان مهم ترین فلسفه تشریع نماز جمعه
وتأکید بر نماز جماعت به آن توجه داده شده است . در حدیثى پیامبر گرامى اسلام مى فرماید:
«لا صلاة لِمَن لا یصلّى فى المسجد مع المسلمین الاّ مِن علّةٍ و لا غیبةَ الاّ لِمَن صَلّى فى بیته و رغب عن جماعتنا ومن رغب عن جماعة المسلمین سقطت عدالته و وجب هجرانه».
[7] «کسى که بدون هیچ مانعى همراه مسلمانان نمازهاى خود را در مسجد نمى خواند، نمازش قبول نیست وغیبت کسى که در خانه نماز مى خواند و ازجمع مسلمانان روى گردان است، جایز است و چنین شخصى از عدالت ساقط و قطع رابطه با اوواجب است .»
و در حدیثى که در منابع اهل سنت آمده است آن حضرت مى فرماید:
«انَّ الشیطان ذئب الانسان کذئب الغنم یأخذ الشاةالقاصیة و الناحیة فایّاکم و الشّعاب و علیکم با لجماعة والعامة و المسجد».
[8] «همانگونه که گرگ براى گوسفندان است شیطان نیزگرگ انسان است . گوسفندان دور افتاده از گله، نصیب گرگ مى شوند. پس، از شعبه شعبه شدن بپرهیزید وهمراه مردم و جماعت و مسجد باشید.»
مرحوم فیض کاشانى در این مورد سخنى قابل دقت دارد.اومى گوید:
جمعه و جماعت، رکنى است عظیم در دین، مشتمل است بر تعظیم شعائر اللّه و اطاعت امر اللّه و متابعت پیغمبر و باز ایستادن از فحشا و منکر و برخوردن مؤمنان به یکدیگر و برىشدن از نفاق و پاک شدن از گناه و شقاق و محافظت بر اوقات صلوات و آداب آنو مضاعف شدن اجر و ثواب آن و تألیف قلوب مؤمنان و تحصیل محبت اخوان وتعاون ایشان در امر دین و دنیا و غیر آن؛ از حکمته، و بالجمله نماز، اول روزى که مشروع شده، بدین نحو مشروع شده و غیر این نحو مستحسن نبوده، مگرصاحبان اعذار را و جمعیت لفظِ (ایا نَعبُدُ وایّا نستعین) شاهد است بر این.»
[9] همین معنا را مرحوم آیت الله طالقانى در تفسیر خود با جمله اى صریح مى آورد که:
«اصل تشریع نمازهاى یومیه به جماعت بوده و فرادا رخصت است.»
[10] و در تعلیل آن معتقد است، براى رهایى از بنده، باید با نیروى اجتماع حرکت نمود؛ زیرامجموع مرکّبِ قدرت چندتن، بیش از حاصل جمع قدرت فرد فرد همان چند تن است . وافزایش مضاعف ثواب جماعت به حسب افزایش عدد افراد، روى همین قاعده است کهمجموع نیروها به صورت تصاعد هندسى بالا مى رود.
نماز جمعه و جماعت، عبادتى است که با فطرت انسانى و انس گیرندهء مؤمن هماهنگ است . دانشمند بزرگ اخلاق، احمدبن مسکویه معتقد است: انگیزهء محبّت الهى، غریزهء انس و الفت در طبیعت انسان است و به همین دلیل بسیارى از آداب دینى و دستورات شرعى،براى تقویت این غریزه تشریع شده است . اینکه در شریعت اسلامى، اجتماعِ پنج وعده تأکیدشده و نماز جماعت از فرادا برتر شمرده شده است، براى فعلیت این استعداد طبیعى است . ودر تأیید این باور خود به وجوب حضور هفتگى تمام مردم شهر در روز مشخص و درمسجدى بزرگ و نیز حضور سالیانهء مردم شهر و روستاهاى اطراف در دو نماز عید ـ فطر واضحى ـ در مصلاّى بزرگ صحرایى براى تقویت این انس و محبت و بالاءخره وجوباجتماع مسلمانان شهرهاى دوردست در سرزمین مقدس مکه در طول عمر اشاره مى کند. به نظر ایشان، مسلمانان در پوشش این تجمعات مکرر و متناوب بر انس و محبت به یکدیگر وخوشبختى و سعادت خود مى افزایند و به خیرات و کمالات مشترک دست مى یابند و مهرالهى دردل آنان فزونى مى یابد و به سپاس و تکبیر حقّ قیام مى کنند.
[11] این است که وقتى حضرت امام (قدس سره) به سخن مرحوم شهید ثانى مى رسد که: «بهتر است براى علاج تفرّق خاطر در حال نماز به خانهء تنگ و تاریک روى آورد»
[12] مى فرماید: «… و البته اینکه فرمودند بهتر آن است که در بیت مظلم نماز کند، در غیرفرائض یومیه است، که در جماعت مسلمین خواندن از سنن مؤکّده است .بلکه اگر انسان به وظایف و اسرار جماعت قیام کند، رغم انف شیطان را به طورىمى کند که در هیچ عبادتى نمى کند و در اجتماع مؤمنین و قلوب مجتمعهء آنه،که دست غیبى الهى با آن است، فوایدى است روحى و معنوى که در کمترعملى اتفاق آن افتد، با آنکه مصالح عمومى و اجتماعى در آن نیز ملحوظ است،بلکه براى اهل مناجات و اصحاب قلوب، نماز در جماعت که حفظ اعداد رکعات را نیز محول به غیر مى کنند و یکسره دل را متوجه به حق و مناجات او مى کنند،بهتر است .»
[13] نکته اى که براى این قلم حل نشده، این است که چرا مسلمانان و به ویژه شیعیان در مقام عمل بر آداب و توجه به اسرار نماز، کمترین عنایت را به جماعت و حضور اجتماعى نموده اند؟! در صورتى که بامرورى بر سیرهء پیامبر اسلام، موردى نخواهیم یافت که ایشان نماز را فرادا گزارده باشد و در سیرهء امامان معصوم (ع) نیز با تمام مشکلاتى که در مواجهه ومبارزه با خلفاى جور داشته اند، هم خودشان در نماز کسانى چون مروان و بدتر از مروان حاضر مى شدند و هم به شیعیان تأکید مى نمودند که در نمازهاى جماعت مسلمانان شرکت کنند و… راوى مى گوید: در مورد نماز خواندن پشت سر بنى امیه از حضرت امام باقر سؤال کردم، او فرمود: بخوان، ما پشت سر آنها نماز مى خوانیم. گفتم: مردم مى گویند شما تقیه مى کنید؟ فرمود: حسن و حسین (ع) در صف اول پشت سر مروان مى ایستادند و نماز مى خواندند ودر عین حال حسین (ع) پاى منبر او مى نشست و از آغاز منبر تا پایان او را سبّ مى کرد، آیا این تقیه است ؟
[14] و نکتهء قابل تأمل تر اینکه امروز نقش حضور مردم درصحنه و مشارکتاجتماعى آنان و قدرت حاصل از این گونه مشارکت ها از مهمترین موضوعات سیاسى واجتماعى است و همواره اقتدار سیاسى در کفّه اى قرار دارد که توانسته باشد بیشترین آمارمشارکت مردمى را داشته باشد. در حدیثى حضرت امام باقر(ع)مى فرماید:
«ما من عید للمسلمین ـ أضحى و لافطر ـ الاّ و هو یجد لآل محمد(ع) فیه حزناً. قلت: ولِم ذا؟ قال: لاءنّهم یرون حقّهم فى یَدِ غیرهم».
[15] «هیچ عیدى ـ چه عید قربان و چه عید فطر ـ پیش نمى آید، مگر اینکه اندوه اهل بیت تجدید مى شود؛ پرسیدم: چرا چنین است ؟ فرمود: زیرا حق خود را در دست دیگران مى بینند.»
اینکه روز جمعه عید شمرده شده براى آن است که مسلمانان با حضور خود در نمازجمعه، حضور در صحنهء قدرت و پشتیبانى عینى و عملى از حاکمیت دینى و دفاع از اقتدارسیاسى جامعهء اسلامى را به نمایش بگذارند و با چنین نگرشى مى توان علّت خالى ماندن مساجد از شور نماز جماعت در سالهاى پیش از انقلاب اسلامى ـ و پس از آن ـ و نیز تبلیغات حساب شده علیه ائمهء جمعه و نماز جمعه و توطئهء ترور آنان پس از پیروزى انقلاب اسلامى و نیز خالى شدن محتواى حضور و تشکل در نمازهاى جمعه و جماعت اکثریت کشورهاىاسلامى را دریافت ! در خبرى آمده است:
«انّ أهل الکتابین اعطوا یَوْم الجمعة فاختلفوا فیه فصرفوا عنه و هدانا اللّه له و اخّره لهذه الاءمّة و جعله عیداً لهم فهم أوّل الناس به سبقاً و أهل الکتابین لهم تبع».
[16] «روز جمعه به پیروان دو کتاب ـ تورات و انجیل ـ داده شد، ولى آنان به خاطراختلاف میان خود، نتوانستند از آن بهره برند و جمعه از دست آنان گرفته شد وخداوند آن را براى مسلمانان ذخیره نمود و عیدشان قرار داد، پس در بهره مندىاز جمعه مسلمانان پیشتاز و دیگران تابعند.»
و در حدیثى دیگر حج مساکین نامیده شده است.
[17] حضرت امیر(ع) نیز مى فرماید:
«ثلاثَة ان أنتم خالفتم فیهنّ أئمَّتَکُم، هَلَکْتُم: جُمُعتُکُم و جهاد عدوّکم و مناسِکُکُم».
[18] «همبستگى نداشتن با رهبرى اسلام در این سه چیز نابودى مى آورد: نماز جمعه،جهاد با دشمن، برگزارى شکوهمندانهء حج .»
و ابوحمزه ثمالى از حضرت امام باقر(ع) نقل مى کند:
«قال لَهُ رجل: کَیفَ سمیّت الجمعة؟ قال: لاءنّ اللّه عزّوجلّ جمع فیها خلقه لِوَلایة محمد(ص) ووصیّه فى المیثاق فسمّاه یَوْمَ الجُمُعة لجمعه فیه خَلْقَه».
[19] «شخصى پرسید: چرا این روز را جمعه، نامیدند؟ حضرت باقر فرمود: چون خداى متعال مخلوقات خود را در آن روز برگرد محور ولایت پیامبر خاتم و جانشین او گردآورد و درنشأهء میثاق از مردم پیمان گرفت .»
اینها و بسیارى دیگر از احادیث که به این مضمون آمده است .حکایت از آن دارند که خداى متعال در پوشش عبادت یومیه وهفتگى و سالیانه و در طول عمر، مسلمانان را به اجتماع و حضورتأثیر گذار در صحنه و تشکّل بر محور منافع جامعهء اسلامى وولایت الهى فرا خوانده است تا اولاً: به دلیل جهت عبادى این اجتماعات، اهریمنانِ فرصت طلب، از این تجمعات استفادهءابزارى نکرده و منافع آنها را به نفع خود مصادره ننمایند و ثانیاً:مسلمانها به حکم تکلیف دینى موظف باشند در تمامى فرصت هاى محلّى، منطقه اى و بین المللى با حضور مؤثر خوداقتدار جامعهء اسلامى را به منصهء ظهور برسانند و بر قوت وکارآمدى دولت اسلامى با مشارکت مداوم خود بیفزایند و ثالثاً: باایجاد تشکّل هاى مطمئن و مورد اعتماد، زمینهء همکارى هاى اجتماعى در تشویق به نیکى ها و دستگیرى از مستمندان و اشاعهءمعروف و نهى از منکرات و معاصى را در جامعهء اسلامى فراهم آورند. حضرت امام رضا(ع) در بخشى دیگر از سخن خود به این معنا اشاره نموده و مى فرماید:
«انَّما جعلت الجماعة… مع ما فیه من المساعدة على البرّ والتقوى والزّجْرِ عن کثیر مِنْ مَعاصى اللّه عزّوجّل».
[20] «… افزون بر آنچه در حکمت جماعت آمد، همکارى در نیکى و تقوا و جلوگیرى از بسیارى از معاصى نیزهست.»
ارزش والاى تجمع مؤمنان تا حدى است که خداوند متعال یکى از ساعتهاى استجابت دعا را زمانى قرار داده است که بیشترین لحظهء حضور و مشارکت مردم است، حضرت امام صادق (ع) مى فرماید:
«الساعة الّتى یُستجاب فیها الدعاءُ یَوْم الجمعه بین فراغ الامام مِنْ الخطبة الى أَن یستوى َ النّاس ُفى الصُّفُوف …»
[21] بنابر آنچه طرح گردید، یکى از عوامل تفرقهء مسلمانان درتاریخ معاصر، نگاه تحریف شدهء آنان به نماز و به ویژه نماز جمعه است که آن را تنها از دریچهء یک عبادت شخصى فردى مى نگرندو از جنبهء اجتماعى آن، یا بى خبرند و یا به عمد، باور نمى کنند.حضرت رسول (ص) طى خطبه اى مى فرماید:
«انّ اللّه تعالى فرض علیکم الجمعة فمن ترکها فى حیاتى أو بعد موتى استخفافاً بها أو جُحُوداً لَها فلا جَمَعَ اللّهُ شمله و لا بار له فى أمره …»
[22] «خداوند متعال نماز جمعه را بر شما واجب نموده است . هر کس آن را در طول زندگى یا پس از مرگ من و در اثر سبک شمردن ترک نماید، خداوند زندگى اورا به سامان نکند و بر کارهایش برکت ندهد…»

پی نوشت ها :

[3] سوره جمعه: 9
[4] ر.ک.به: چهل حدیث، امام خمینى، صص291-294
[5] در حدیثى، پیامبر اسلام مى‏فرماید: هر روز جمعه براى شما ثواب یک حج ویک عمره است، حج شماشتاب و مبادرت به نماز جمعه و عمره شما انتظار اقامه نماز عصر پس از نماز جمعه است. ر.ک.به:کنزالعمال. ج‏7، ص‏737، ح21173
[6] شیخ حرّ عاملى(قدس سره)، وسائل الشیعه، ج‏5، ص‏372، ح‏10685، چاپ اسلامیه.
[7] همان، ص394
[8] متقى هندى، کنز العمال، ج‏7، ص‏581، ح‏20355، بیروت.
[9] فیض کاشانى، ابواب الجنان، تحقیق سیدحسین فاطمى، مجله فقه اهل بیت، شماره‏31، ص236
[10] آیت الله طالقانى، پرتوى از قرآن، ج‏1، ص‏31، شرکت انتشار.
[11] ابوعلى احمدبن محمد ابن مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، بیروت، 1398ق، ص128
[12] ر. ک شهید ثانى(قدس سره)، التنبیهات العلیّة على الوظائف الصلاة القلبیه، نشر آستان قدس، 1371
[13] امام خمینى(قدس سره)، سرالصلاة، مؤسسه نشر آثار، ص‏32، چاپ هفتم
[14] محمد بن سعد: ترجمة الامام الحسین من الطبقات الکبیر، تحقیق السید عزیز الطباطبائى، ص38
[15] مرحوم کلینى، فروع کافى، ج‏4، ص‏170، ح‏2، چاپ اسلامیه.
[16] المحجة البیضاء، ج‏2، ص15
[17] وسائل الشیعه، ج‏5، ص17
[18] محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج‏6، ص7
[19] محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ح 9627
[20] وسائل الشیعه، ج‏5، ص372
[21] همان، ص46
[22] همان، ص7

منبع فصلنامه حکومت اسلامی شماره 32

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد