خانه » همه » مذهبی » عبادتِ برترو اسرار آن(3)

عبادتِ برترو اسرار آن(3)

عبادتِ برترو اسرار آن(3)

یکى دیگر از حکمت هاى بسیار بارز نماز جمعه اعتمادآفرینى و تأمین اعتبار و شخصیت اجتماعى و ایجاد امنیت روانى در جامعهء اسلامى است . هر هفته تمامى مردم شهر در صف متشکل و

0001951 - عبادتِ برترو اسرار آن(3)
0001951 - عبادتِ برترو اسرار آن(3)
نویسنده : محمود لطیفى

 

4. نماز جمعه و امنیت روانى

یکى دیگر از حکمت هاى بسیار بارز نماز جمعه اعتمادآفرینى و تأمین اعتبار و شخصیت اجتماعى و ایجاد امنیت روانى در جامعهء اسلامى است . هر هفته تمامى مردم شهر در صف متشکل و واحدى به سمت قبلهء توحید مى نشینند و هم سو و هم جهت به عبادت خداى یگانه مى ایستند. با یکدیگر مصافحه کرده،به بهانه هاى گوناگون گفتگو وتبادل نظر مى کنند و در فضاى مطهّرو معطّر عبادت، خیرخواهى و مصلحت اندیشى براى همدیگر راتجربه مى کنند. قداست زمان و مکان و فضا از دروغ گفتن وریافروشى و فریب کارى و کینه توزى باز مى دارد و دل شرکت کنندگان را همچون صف هاى هماهنگ نماز، هماهنگ ویکدست مى کند. مگر نه آن است که پیامبر گرامى مى فرماید:
«استووا تستووا قلوبکم و تماسّوا تراحموا.»
[23] «صفهاى نماز را هماهنگ کنید تا دلهایتان هماهنگ شود و مماس با همدیگر بایستید تا باهم مهربان باشید»
در پاره اى از احادیث، به هنگام برشمارى اسرار این عبادت اجتماعى، بر این نکته تأکیدنموده اند. حضرت صادق (ع) مى فرماید:
«انَّما جعلت الجماعة و الاجتماع الى الصلاة لکى یعرف مَنْ یصلّى مِمَّنْ لایصلّى و من یَحْفَظُ مواقیت الصلاةِ مِمَّنْ یضیّع و لَوْ لا ذل لَم یُمکن أحداً أن یشهد على أحد بالصلاح لاءنّ مَنْ لم یصلّ فى جماعة فلا صلاة لَهُ بَین المسلمین».
[24] «نماز جماعت براى آن تشریع شده تا نماز خوان از بى نماز و وقت شناس از غیرآن شناخته شود؛ زیرا اگر حضور در جماعت نباشد کسى نمى تواند به صلاح وسداد کسى شهادت دهد، چون نماز او را ندیده است …»
و حضرت رضا در بخش دیگرى از حدیث سابق مى فرماید:
«… و لیکون شهادات النّاس بالاسلام بعضهم لبعض جائزةً ممکنةً…».
«نماز جماعت براى آن است که شهادت مردم براى همدیگر جایز و ممکن ومستند باشد.»
و حضرت رسول (ص) مى فرماید:
«ان سُئِلتَ عَمَّنْ لَمْ یشهد الجماعة فَقُل: لا أعرِفُه».
[25] «اگر دربارهء کسى که به نماز جماعت حاضر نمى شود از تو سؤالى کردند، بگو: من او را نمى شناسم .»
و باز مى فرماید:
«من صلّى الخمس فى جماعة فظنّوا به خیر».
[26] «کسى که نماز پنج وعدهء خود را در جماعت مى خواند، به او خوش گمان باشید.»
و شاید بتوان این معنا را از مفهوم آیهء شریفهء: (انّ الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنکر…) نیز استفاده نمود؛ زیرا اگر نماز در بعد فردى و شخصى انسان را از پلیدى ها و منکرات دورمى سازد، نماز جمعه و جماعت نیز در بُعد اجتماعى به جامعه امنیّت و سلامت مى بخشد.
اعتمادسازى و ایجاد و پرورش امنیت اجتماعى در اثر هم نشینى هاى مکرّر در مسجد ومصلا از نعمت هاى بزرگ و از اسرار پربرکتى است که ارزش و ارج آن براى بسیارى از مردم مسلمان ناشناخته است، در صورتى که مکتبهاى سیاسى ـ اجتماعى جهان تلاش دارند تا باترفندهاى مختلف و تشکیل احزاب و گروهها و سازمانهاى رسمى و غیررسمى و دولتى وغیردولتى، این اعتماد و انسجام تعریف شده و کنترل شده را ایجاد نمایند، اما تاکنون على رغم نیاز حیاتى به آن، حتى طرح تئوریک آن را نیز نتوانسته اند ارائه کنند.

5. نماز جمعه فرقان حق و باطل

از دیگر اسرار این عبادت اجتماعى، جدا شدن صف خودى از غیرخودى و مؤمن ازمنافق و افراد منضبط و قانونمند از متخلّفان و قانون شکنان است . جامعه اى مى تواند از امنیت و آرامش برخوردار باشد که مرز میان دوستان و دشمنانش را دقیقاً مشخص نموده و حتى چهره هاى دو گانه و مردد را نیز بطور دقیق شناسایى کرده باشد.
دستیابى به ملاک هاى مرزبندى و شاخصه هاى ارزیابى، بسیار پیچیده و حسّاس است؛زیرا کار دشمن، فریب است و کار منافق، شبهه اندازى، و تبیین حق از باطل در این میدان،تنها با توفیق الهى و اتکا به او میسّر است . حضرت امام صادق (ع) در فرازى از حدیث سابق فرمود: نماز جماعت براى آن است که نماز خوان از بى نماز و وقت شناس از بى انضباط بازشناخته شود و در حدیثى دیگر مى فرماید:
«من خلع جماعة المسلمین قَدْرَ شِبرٍ خلع ربق الایمان مِنْ عنقه».
[27] «هر کس به اندازهء یک وجب از اجتماع اسلامى دور شود، خود را از دایرهء ایمان خارج نموده است .»
و پیامبر(ص) مى فرماید:
«مَنْ تَرَ ثلاث جُمَعٍ متعمّداً من غیر علّةٍ طَبَع اللّهُ عَلى قلبهِ بخاتم النفاق».
[28] «هر کس سه نماز جمعه را بى دلیل و عذر ترک کند، خداوند قلب او را با مهر نفاق مهر مى زند.»
و در حدیث دیگر آمده است:
«لینتهینّ أقوام عَنْ وَدْعِهِم الجمعات، أو لیختمنَّ عَلى قلوبهم ثمّ لَیَکُونَنَّ من الغافلین».
[29] «آن عده که عادت به ترک نماز جمعه کرده اند، باید از این رفتار پرهیز کنند و گرنه مُهر بر دل آنها زده شده و در زمرهء غافلان قرار خواهند گرفت .»
و باز مى فرماید:
«مَنْ تر الجمعة ثلاثاً من غیر عذر، فقد بنذالاسلام وراء ظهره».
[30] «هر کسى که سه نماز جمعه را بدون عذر ترک کند، گویا اسلام را رها کرده است .»
و طى گزارشى به حضرت امیرالمؤمنین (ع) گفته شد که عده اى از همسایگان مسجد درنماز جماعت حاضر نمى شوند، آن حضرت فرمود:
«لیحضرنّ معنا صلاتنا جماعة أو لیتحوّلنّ عنّا و لا یجاورونا و لا نجاورهم .»
[31] «یا در نماز جماعت همراه ما باشند و یا از این منطقه بروند و با ما همسایه نباشندوما نیز همسایهء آنان نخواهیم بود.»
و پیامبر گرامى اسلام در حدیثى جامع، که مشابه آن نقل گردید، مى فرماید:
«لا غیبة الاّ لِمَنْ صَلّى فى بیته و رغب عن جماعتنا و من رغب عن جماعة المسلمین وجب على المسلمین غیبته و سقطت بینهم عدالته و وجب هجرانه و اذا رُفع الى امام المسلمین أنْذَرَه و حذّره فانْ حضر جماعَة المسلمین و الاّ أحرق علیه بَیْتَه».
[32] «کسى که نمازهایش را در خانه مى خواند، غیبتش جایز است و کسى که ازجماعت مسلمانان رویگردان است غیبت او واجب و عدالتش ساقط و دورى ازاو واجب است و هنگامى که نزد حاکم برده شد باید او را بترساند و از عاقبتکارش بیم دهد ودر صورت ادامهء این رویگردانى خانه اش را به آتش کشد.»
البته گرچه قسمت آخر حدیث، همانگونه که از متن آن پیداست ناظر به حکم حکومتى است و دستور آتش زدن خانه تنها در اختیار حاکم اسلام است اما به طور کلى این تهدیدهادلالت بر آن دارد که نماز جمعه و جماعت و بلکه تمامى شعائر دینى، یک عبادت شخصى و فردى نیست تا عدم حضور در آن تنها براى خودخاطى ضرر داشته باشد، بلکه این شعائر میدان مشارکت اجتماعى و حضور در صحنه است و شخص خاطى، به عنوان یک فرد غیر منضبط با رویگردانى از جماعت، حریم مردم رامى شکند و باورهاى آنان را به مسخره مى گیرد و راه نفاق مى پیماید و اسلام در برخورد با منافق بسیار جدّى ترازبرخوردش با کفر است.

6. نماز جمعه دانشگاه سیاست

یکى دیگر از مهم ترین حکمت هاى نماز جمعه، اسرارى است که در خطبه هاى این نماز سیاسى ـ عبادى نهفته است .خطبه هاى نماز جمعه از یک سو منبرى بى هزینه و زحمت، باتأثیر ویژه و قداست و با پشتوانه اى از تقوا و عبادت و در تعامل باروح و باور شنوندگان، در اختیار حاکم اسلامى است تا از آن منبربه تبیین دیدگاهه، سیاست ه، تذکّرات هدایتگر، مشکلات اجرایى، آرزوها و نیازمندیهاى حاکمیت بپردازد و از سوى دیگرهمان منبر، خود میز محاکمهء حاکم است تا پاسخگوى انتظارات ومطالبات مردم باشد. حضرت امام رضا(ع) مى فرماید:
«انمّا جعلت الخطبة یوم الجمعة، لاءنّ الجمعة مشهد عام فأراد أن یکون للامیر سببٌ الى موعظتهم و ترغیبهم فى الطاعة و ترهیبهم من المعصیة و توقیفهم على ما أراد من مصلحة دینهم و دنیاهم و یخبرهم بماورد علیهم من الآفاق (من الاءهوال) الّتى لهم فیها المضرّة و المنفعة… وانّما جعلت خطبتین لیکون واحدة لثناء على اللّه والتمجیدوالتقدیس للّه عزّوجلّ و الاءخرى للحوائجُ و الاعذار والانذار و الدعاء و لِما یُرید أن یُعلّمهم من أمره و نهیه مافیه الصلاح و الفساد…».
[33] «خطبه هاى نماز جمعه براى آن تشریع شده است که چون روز جمعه روزحضور عمومى است، لذا براى حاکم وسیله اى براى موعظه و تشویق به فرمانبرى و هشدار از نافرمانى و آگاهى بخشى بر آنچه که مصلحت دین ودنیاىمردم است و اطلاع رسانى از آنچه در اطراف آنها اتفاق افتاده است وازنگرانیهایى که مى تواند براى آنان سودمند یا زیان بخش باشد… ودوتا شدنخطبه ها نیز براى آن است تا یکى براى سپاسگزارى به درگاه خداوند و دیگرىبراى بیان نیازمندى ها و عذرها و تذکر به بیم ها و امیدها و براى آموزش هاىضرورى و اوامر و نواهى و مصالح و مفاسد باشد.»
بیان یکایک مواردى که در این حدیث پربرکت آمده، نیازمند بحثى جداگانه است و مااکنون درصدد آن نیستیم، اما به طور کلى باید بر این نکته تأکید کنیم که خطبه هاى نماز جمعه یک کلاس منظم و تعطیل ناشدنى آموزش عمومى، یک دانشگاه فراگیر از سوى مطمئن ترین فردى است که خود مدیریت جامعه را برعهده دارد و در هر هفته سخنهاى بسیارى داردتابامردم خود در میان بگذارد و ضمن آشنا نمودن آنان با سیاست هاى اجرایى شهر و کشور،اعتماد و اتفاق مردم را پشتوانهء فعالیت هاى اجتماعى خود قرار دهد. به ویژه آنکه این کلاس در فضایى الهى و عبادى برگزار شده و کانون آن را عبادت خداوند تشکیل مى دهدوهمگان رو به سوى معبود حقیقى دارند و گفتن و شنیدن هر جمله را اداى تکلیفالهى مى شمرند. نه سخن بیهوده و لغو و ناپسند بر زبان مى رانند و نه از شنیدن سخنان گمراه کننده رنج مى برند. سرآغاز گفتار با پیام تقوا و سرانجام آن با سرود وحى الهى ـ آیات قرآن ـ آراسته شده است . به راستى چنین ترکیب توحیدى را در کدامین پرستشگاه معنوى ویا انجمن حزبى و سیاسى و یا دانشگاه علمى و اجتماعى مى توان سراغ گرفت ؟! به حق بایدگفت آنانکه این تدبیر الهى را بر نمى تابند و ارج نمى نهند و یا در تبدیل آن به شکلى بى محتوا مى کوشند، همان به که به دریوزگى جاهلیت مدرن لیبرال دمکراسى بنشینندو در انتظار سیاستى جداى از دین و تشکیلات عمومى اى جدا از جمعه و جماعتوصداوسیمایى جدا از وحى و عقل آسمانى و… به تماشاى فلسطین و افغانستان و عراق سرگرم شوند!

7. نماز جمعه و آداب معاشرت

از دیگر اسرار این عبادت ممتاز، آموزش و رعایت آداب معاشرت و ارتباط مؤمنان بایکدیگر است؛ همانگونه که پیشتر اشاره شد، نماز جمعه ذکر است و براى تذکر و یادآورى هر چیز نیاز به زمینه هاى تذکر بخش و تداعى کننده وجود دارد. برخى از این زمینه ها را خودانسان مى آفریند و بعضى نیازمند توفیق الهى است که قسمتى از عوامل توفیق نیز در دست خود انسان است . بسیارى از آداب ورود به مسجد و حضور در نماز جماعت و به ویژه نمازجمعه، که در احادیث آمده است، آدابى دقیق و ظریف است که از یک سو زمینه ساز توفیق الهى براى تداوم و کمال عبادت خداوند و از سوى دیگر رعایت حقوق برادران مؤمن و ادب حضور در محضر آنان را مى آموزد.
مرحوم شهید ثانى (قدس سره) پس از اشاره به اینکه ذکر خدا یکى از مهمترین اسرار نماز جمعه است، معتقد است براى تحصیل آمادگى و زمینه سازى ذکر الهى بر استحباب غسل جمعه تأکید شده و به نظافت و خوشبو نمودن خود سفارش شده و به پوشیدن لباس آبرومند وآرایش و اصلاح سر و صورت و دیگر آداب و سنن تذکر داده شده است و تو خود مى توانى در کنار اقدام به این آداب و اعمال، خواسته هاى بسیار و نیت هاى بیشمار داشته باشى؛ مثلاًهمراه با نیت غسل روز جمعه نیت غسل توبه و غسل ورود به مسجد نمایى و به هنگام پوشیدن لباس خوب و معطر نمودن خود، نیت تبعیت از پیامبر و مشابهت به او و تعظیم مسجد و احترام به مؤمنان را در نظر داشته باشى و هدفت نشاط و شادابى دوستان وهمنشینان باشد تا مبادا با دیدن لباس آلوده و بد بوى تو گرفتار غیبت شوند و به توبدبین گردند.
[34] امید آن است که با تحقق و تجلّى ولایت حقه، جمعیت متفرّق مسلمانان انسجامووحدت یابد و نمازهاى جمعه و جماعت بیش از پیش همچون خارى در چشم دشمنانومدرسه اى براى هدایت تشنه کامان و مجلس انسى براى دلدادگان معرفت الهى و در هرروز و هر هفته میعادگاه مؤمنان باشد. آمین یا ربّ العالمین.

پی نوشت ها :

[23] کنزالعمال، ج‏7، ص‏623، ح20575
[24] وسائل الشیعه، ج‏5، ص377
[25] المحجة البیضاء، ج‏1، ص342
[26] وسائل الشیعه، ج‏5، ص371
[27] همان، ص377
[28] همان، ص6
[29] همان.
[30] المحجة البیضاء، ج‏2، ص14
[31] وسائل الشیعه، ج‏3، ص479
[32] المحجة البیضاء، ج‏1، ص342
[33] وسائل الشیعه، ج‏5، ص39
[34] التنبیهات العلیّه، صص187-183

منبع فصلنامه حکومت اسلامی شماره 32

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد