در ابتدا بايد معني دعا روشن شده و بعد به معناي مغز بودن آن، بپردازيم .
دعا در فرهنگ لغت به مفهوم خواندن، صدا زدن، و عبادت و نيايش است. خواندن گاهي توأم با خواستن است و زماني به شكل راز و نياز و تضرع و ابتهال مي باشد.[1] اقبال لاهوري مي نويسد: نيايش خواه به شكل فردي و خواه به صورت اجتماعي، تجلي اشتياق دروني انسان براي دريافت جوابي در سكوت است.[2] اگر بخواهيم تعريف جامع تري از دعا ارائه بدهيم، بايد بگوئيم دعا تجلي عشق و ميل به خدا براي نيل به تكامل و رفع نيازمنديهاست و (الدعا الرغبة الي الله) نيايش، گرايش و كشش به سوي خداست.
استاد شهيد مرتضي مطهري مي فرمايند: اولياء خدا هيچ چيزي را به اندازه دعا خوش ندارند، همه خواهش ها و آرزوهاي دل خود را با محبوب واقعي در ميان مي گذارند و بيش از آن اندازه كه به مطلوبهاي خود اهميت دهند به خود اين طلب و راز و نياز اهميت مي دهند. هيچ گونه احساس خستگي و ملالت نمي کنند.[3]آية الله ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي كه يكي از زاهدان و عارفان بلند مرتبه است، يكي از فوايد دعا را گشوده شدن درهاي مكاشفه و مشاهده و تحصيل معارف و حقايق عاليه در نزد عارفين و عابدان حقيقي مي داند، آنجا كه مي گويد: «بيشتر مردم قدر نعمت مناجات را نمي دانند، مناجات شامل معارف بالايي ا ست كه به جز اهلش كه همان اولياي خدا هستند و از طريق كشف و شهود به آن رسيده اند كسي از آن آگاهي ندارد و رسيدن به اين معارف و اراده مكاشفه از بهترين نعمت هاي آخرت است كه قابل مقايسه با هيچ كدام از نعمت هاي دنيا نيست.[4]روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده كه مي فرمايند: «در نزد خدا مقاماتي است كه بدون دعا به كسي نمي دهند».[5]و پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرموده اند: بهترين عبادت دعاست.[6]اما مغز بودن دعا نسبت به عبادات ديگر که در كتابهاي مختلفي چون بحارالانوار عدة الداعي، و ارشاد القلوب و… وارد شده، در پاورقي محجة البيضاء، ج 2، ص 283 در توضيح اين عبارت مي فرمايد: مخ خالص هر شي را گويند. علت اينكه دعا چنين است ، چون حقيقت عبادت همان خضوع و تذلل است و اين در دعا بيش از ساير عبادات حاصل است.
و در پاورقي عدة الداعي در توضيح (الدعا مخ العبادة) مي فرمايد: مخ هر چيزي خالص آن مي باشد، وقتي دعا كننده از ما سوا و غير خدا قطع اميد مي كند و در عالم وجود ، مؤثري غير از ذات باريتعالي نمي داند و تمام امور را در دست حضرت حق مي بيند، با تمام وجود متوجه آن قدرت غير متناهي مي شود و غرض از عبادت هم ثواب و پاداش معنوي و اخروي مي باشد ، که آن هم منحصراً دست خداوند مي باشد.[7]استاد حسن زاده آملي نيز در كتاب هزار و يك نكته مي فرمايند: لطائف و اسراري كه در ادعيه استفاده شده در روايات ديده نمي شود و علتش اين است كه ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ در روايات با مردم محاوره داشتند وبه كنه عقل خودشان با آنها سخن نگفتند، بلكه به قدر عقول آنان (مردم) تكلم مي كردند. اما با خداوند متعال، بكنه عقل خودشان مناجات و دعا داشتند.[8]و در رياض السلاکين آمده است: عبادت اظهار كردن نهايت ذلت و خضوع و انكسار و حاجت مي باشد و چيزي بالاتر از دعا براي اين امر نداريم.[9]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ترجمه الميزان، سوره بقره، آيه 186.
2. انگيزه پيدايش مذاهب، آية الله مكارم شيرازي (انتشارات هدف) قسمت دعا، ص 90.
3. تفسير نمونه، سوره بقره، آيه 186، ج اول.
4. ره توشه راهيان نور ويژه رمضان 1376، ج 2، ص 113.
5. احياء تفكر ديني، اقبال لاهوري، ترجمه احمد آرام (انتشارات قلم، چاپ آفتاب، ص 108.
پي نوشت ها:
[1] . ره توشه راهيان نور، ويژه رمضان 78 .
[2] . اقبال لاهوري، احياي تفكر ديني، احمد آرام، رسالت قلم، چاپ آفتاب، ص 108.
[3] . مطهري، مرتضي، بيست گفتار، تهران، كتابفروشي صدوق، ص 247 .
[4] . ره توشه راهيان نور، ويژه رمضان 76، ج 2، ص 113 .
[5] . کليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 2، ص 466.
[6] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفا، ج 93.
[7] . عدة الداعي، ص 29 ـ 30 .
[8] . هزار و يك نكته، ص 89، نكته 91 .
[9] . رياض السالكين، چاپ جامعه مدرسين، ج 6، ص 46 .