طلسمات

خانه » همه » مذهبی » عدالت صحابه

عدالت صحابه

« عدالت صحابه » یکى از موضوعاتى است که در هنگام گفت و گو به فراوانى از سوى وهابیون عربستان طرح مى‌شود بدیهى است احترام صحابه پسندیده است اما از تأکید آنان این طور به دست مى‌آید که مى‌خواهند همه صحابه را در یک ردیف به شمار آورند ! ! و در پى اثبات عدالت همگى صحابه چهره‌هاى غیرقابل قبول را مورد قبول جلوه بدهند و حق اعتراض را از حق جویان سلب کنند ! ! در حالى که احترام به همه صحابه غیرمعقول است و از آنجا که برخى از آنان پیامبرصلى الله علیه وآله را رنجانده‌اند و حتى توطئه بر علیه آن حضرت داشته‌اند احترام به همه آنان غیرمشروع است .
جهت تحلیل و بررسى این موضوع توجه شما را به مطالب زیر جلب مى کنیم :
معناى صحابه
شهید زین الدین عاملى ، مى فرماید : « صحابى کسى است که پیامبر ( ص ) را ملاقات نموده ، به او ایمان آورده و مسلمان ، از دنیا رفته است » ( 1 ) . این رأى مدرسه اهل بیت ( ع ) است .
اما در مقابل احمد بن حنبل مى گوید : « افضل مردم ، بعد از اهل بدر ، کسانى هستند که در قرنى واقع شده اند که پیامبر ( ص ) در آن قرن بوده است و هر کس با پیامبر ( ص ) مصاحب بوده یک سال یا یک ماه یا یک روز یا یک ساعت ، یا یک لحظه او را دیده ، از اصحاب پیامبر ( ص ) است » ( 2 ) .
بخارى مى گوید : « هر مسلمانى با پیامبر ( ص ) مصاحبت داشته یا او را ملاقات نموده ، از اصحاب پیامبر ( ص ) است » ( 3 ) .
به دنبال این معناى بسیار گسترده براى صحابه ، به حدیثى از پیامبر ( ص ) نیز استناد مى کنند : « اصحابى کالنجوم بایهم اقتدیتم اهدیتم » ( 4 ) « اصحاب من مانند ستارگانند از هر کدام پیروى کردید هدایت یافته اید » ! ! .
در حالى که بسیارى از علماى اهل سنت مانند احمد بن حنبل ، ابن حزم ، ابن عساکر و . . . این حدیث را ضعیف دانسته اند . ( 5 )
علاوه بر اینکه با آیات قرآن کریم و حتى روایات معتبر اهل سنت نیز سازگارى ندارد .
ناسازگارى با قرآن
در آیات بسیارى از قرآن مجید ، درباره تخلف و مخالفت برخى از یاران پیامبر ( ص ) گفته شده است و در بسیارى از آیات درباره اعراض و اعتراض برخى اطرافیان پیامبر ( ص ) در جنگ ها و در سختى ها سخن به میان آمده است که همگى حکایت از ان دارد که همه اطرافیان و اصحاب پیامبر ( ص ) مورد رضایت خدا و پیامبر ( ص ) نبودند و حتى برخى تهدید به عذاب در آخرت شده‌اند .
اینک به چند نمونه اشاره مى شود .
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفًا فَلا تُوَلُّوهُمُ الأدْبَارَ » ( 6 ) « اى کسانى که ایمان آورده‌اید : هنگامى که با انبوه کافران به نبرد روبه‌رو شوید ، به آنها پشت نکنید و فرار ننمایید » .
در این آیه شریفه خداوند به گروهى از صحابه که از جنگ فرار مى‌کردند و حضرت را تنها گذاشتند و جایگاهشان جهنم است اشاره مى‌کند .
« ا ِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْاْ مِنکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُواْ وَلَقَدْ عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ » ( 7 ) « روزى که دو گروه ( ( در احد ) ) با هم رویاروى شدند کسانى که از میان شما ( ( به دشمن ) ) پشت کردند در حقیقت جز این نبود که به سبب پاره‌اى از آنچه ( ( از گناه ) ) حاصل کرده بودند شیطان آنان را بلغزانید و قطعا خدا از ایشان درگذشت زیرا خدا آمرزگار بردبار است » .
و حتى در برخى آیات مؤمنان اطراف پیامبر ( ص ) به دلیل دنیاطلبى از سوى خداوند مورد نکوهش قرار گرفته اند :
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انفِرُواْ فِى سَبِیلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِیتُم بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا مِنَ الآخِرَهِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فِى الآخِرَهِ إِلاَّ قَلِیلٌ » ( 8 ) « اى کسانى که ایمان آورده‌اید شما را چه شده است که چون به شما گفته مى‌شود در راه خدا بسیج شوید کندى به خرج مى‌دهید آیا به جاى آخرت به زندگى دنیا دل خوش کرده‌اید متاع زندگى دنیا در برابر آخرت جز اندکى نیست » .
ناسازگارى با روایات
« قالَ رسولُ اللهِ ( ص ) : أنَا فَرَطَکُم عَلَى الحَوضِ و سَاُنازِعُ رِجَالاً فَأغلَبُ عَلَیهِم فَلَأقُولَنَّ رَبِّ أصحابى أصحابى فَیُقَالُ إنَّکَ لاتَدرى مَا أحدَثُوا بَعدَک » ( 9 ) « پیامبر خدا ( ص ) مى‌فرماید : « من زودتر از شما بر حوض کوثر وارد مى‌شوم پس بر سر مسئله‌اى با عده‌اى به منازعه مى‌پردازم و پیروز مى‌شوم . سپس به خداوند متعال مى‌گویم : پروردگارا همراهانِ من همراه من باشند . ندا مى‌آید که اى پیامبر تو نمى‌دانى که بعد از تو چه کرده‌اند ؟ ! »
« قالَ رسولُ اللهِ صلى الله علیه وآله لاصحابه : انکم ستحرصون على الاماره و ستصیر ندامه و حسره یوم القیامه » ( 10 ) « پیامبر مکرم اسلام – که بهترین دوردها نثار او و خاندانش باد – خطاب به اصحاب مى‌فرماید : شما حریص بر امارت و خلافت هستید و این باعث ندامت و حسرت شما در قیامت است » .
از مجموع این آیات و روایات و موارد دیگر به خوبى معلوم مى‌شود که اعتقاد به عدالت و وثاقت جمیع صحابه به طور قطع و یقین ، نادرست است .
ناسازگارى با حقایق تاریخى
با مراجعه به تاریخ صحابه نیز درمى یابیم که عدالت همه صحابه خلاف واقعیت‌هاى تاریخى است .
. 1 ابن عباس مى گوید : هنگامى که پیامبر 0 ص ) درخواست قلم و دوات نمود تا وصیت خود را بنویسد برخى از صحابه به او جسارت کرده و نسبت هذیان دادند . ( 11 )
. 2 جابر مى گوید : ما با پیامبر ( ص ) نماز مى خواندیم که قافله اى با کالایشان از شام وارد مدینه شد ، همه نمازگزاران پیامبر ( ص ) را رها کرده و به سراغ قافله رفتند مگر دوازده نفر ، که در این موقع آیه اى در مذمت آنان وارد شد : « وَ إِذا رَأَوْا تِجارَهً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَهِ وَ اللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ » ( 12 ) « و چون داد و ستد یا سرگرمیى ببینند به سوى آن روى‌آور مى‌شوند و تو را در حالى که ایستاده‌اى ترک مى‌کنند بگو آنچه نزد خداست از سرگرمى و از داد و ستد بهتر است و خدا بهترین روزى دهندگان است » . ( 13 )
. 3 آیا مى توان ولید بن عقبه را به نص قرآن فاسق نامیده شده و در عصر عثمان شراب نوشید و در حالت مستى امام جماعت شد ، عادل بنامیم . ( 14 )
. 4 آیا مى توان مغیره بن شعبه را که چند نفر بر زناى او شهادت دادند – در حالى که از بیعت کنندگان در زیر درخت حدیبیه بوده است – عادل بنامیم . ( 15 )
. 5 خالد بن ولید ، مگر مالک بن نویره را به خاطر این که زکات مالش را به او نداد ، نکشت و همان شب با همسر او زنا نکرد . ( 16 ) آیا او عادل است ؟
سوال پایانى
شاید پرسیده شود چه اصرارى وجود دارد که درباره اینگونه موضوعات اختلافى این مقدار بحث شود ؟ ! این شخصیت ها مربوط به گذشته اند و اختلاف در این باره ، براى امروز ما فایده ندارد !
در این باره باید گفت اتفاقا حل این موضوع براى امروز ما بسیار مهم است . زیرا اگر به دلایل قرآنى ، روایى و تاریخى و حتى عقلى ثابت شود همه صحابه در یک رتبه نبودند . فضیلت و برترى برخى بر برخى ثابت خواهد شد و به آسانى مى توان اولویت پیروى از با فضیلت ترین را اثبات نمود و از سوى دیگر اگر ثابت شود برخى صحابه عادل نبوده اند موقعیت سیاسى و اجتماعى آنها زیر سؤال مى رود و احادیث نقل شده از آنها از فاقد اعتبار خواهد شد .
و در نتیجه پیروى از مکتب اهل بیت ( ع ) به عنوان مطمئن ترین راه تشخیص حق به اثبات خواهد رسید .
. 1 الدرایه ، ص . 2
. 120 فراء حنبلى ، العده فى اصول الفقه ، ج 3 ، ص . 3
. 988 فتح البارى ، ج 7 ، ص . 4
. 3 ابن حجر عسقلانى ، لسان المیزان ، ج 2 ، ص . 5
. 137 . ک : سلسله الاحادیث الضعیفه ، ج 1 ، ص . 6
. 78 انفال ( 8 ) آیات 15 و . 7
. 16 آل عمران ( 3 ) ، آیه . 8
. 155 توبه ( 9 ) ، آیه . 9
38 مسند احمد ، ج 2 ، ص . 10
. 35 مسند احمد ، ج 3 ، ص . 11
. 199 صحیح بخارى ، رقم حدیث . 12
. 2888 جمعه ( 62 ) ، آیه . 13
. 11 صحیح بخارى ، رقم حدیث 1953 صحیح مسلم ، ج 6 ، ص . 14
. 150 الاصابه ، ج 3 ، ص 228 اسدالغابه ، ج 4 ، ص . 15
. 199 همان ، ج 3 ، ص . 16
. 452 تاریخ طبرى ، ج 2 ، ص 502 الاصابه ، ج 1 ، ص 337 اسدالغابه ، ج 4 ، ص . 295

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد