تعارضات علم امام با آیات قرآن (3)
عدم علم پیامبران به پاسخ امت
دکتر محمدزمان رستمی
طاهره آل بویه
تعارضات علم امام با آیات قرآن (3)
آیه شریفه «یَوْمَ یَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُواْ لاَ عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ» (1) می فرماید: خداوند در روز قیامت پیامبران را جمع مینماید و میپرسد که امت آنها چه پاسخی به ایشان دادهاند و تمام ایشان علم به این مسئله را از خود نفی میکنند.
علامه طباطبایی در پاسخ به این شبه میفرماید: مراد از «لاَ عِلْمَ لَنَا» نفی مطلق علم نیست، بلکه علوم غیبی است که تنها برای خداوند است، زیرا جمله « إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ» که علم غیب را در انحصار خداوند میداند، تعلیلی برای نفی علم در جمله «لاَ عِلْمَ لَنَا» میباشد و معلوم است که انحصار علم همه غیبها در خداوند سبحان دلیل بر این نیست که غیر خداوند فاقد اصل علم هستند، به خصوص در این جا که سؤال خداوند از این است که مردم چگونه دعوت شما انبیا را پذیرفتند و چه پاسخی به شما دادهاند، چون علم به چگونگی پذیرفتن مردم و پاسخ آنها از قبیل علم به غیب نیست، بلکه از قبیل علم شهودی است، پس این که انبیا گفتند: «لاَ عِلْمَ لَنَا» نفی مطلق علم نیست، بلکه نفی علم به حقایقی است که به تمام عالم غیب راه داشته باشد، زیرا حقیقت هر امری به جمیع اجزای موجود در خارج و جمیع اجزایی که قبل از آن موجود به لباس هستی درآمده بودهاند و هم چنین موجوداتی که هم زمان با آن موجودند و بلکه به صانع آن یعنی خداوند، ارتباط و بستگی دارد، و ناگفته پیداست که چنین علمی، فوق طاقت بشری است. (2)
بنابراین، انبیا (علیهم السلام) در جمله «لاَ عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ» علم غیب مختص به خدا را از خود نفی نموده و برای پروردگار سبحان اثبات میکنند، و این جوابشان نوعی خضوع در برابر عظمت و کبریایی پروردگار است وگرنه خداوند سبحان آنان را شهدای بر امت قرار داده، همچنان که قرآن میفرماید: « فَكَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِیدًا» (3)؛ پس چگونه خواهد بود روزی که از هر امتی گواهی بیاوریم و تو را هم گمراه بر این قوم بیاوریم. و نیز میفرماید: « وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَالشُّهَدَاء» (4)؛ و کتاب نهاده می شود و انبیا و گواهان آورده میشوند. و برای شاهد بودن انبیا (علیهم السلام) معنایی جز این تصور نمیشود که در روز قیامت که روز آشکار شدن حقیقت است، درباره امتهای خود شهادت به حق دهند، و این علم و شهادت از نوع علم متداول و شهادت معمولی در میان مردم عادی نیست، بلکه از نوع علمی است که مخصوص به خود خداوند است، و خداوند آن را به طائفهای از مکرمین و محترمین از بندگان خود اختصاص داده است، چنان که آیه شریفه «وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِیمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِی كِتَابِ اللَّهِ إِلَى یَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا یَوْمُ الْبَعْثِ» (5)؛ آنان که علم و ایمان به ایشان داده شده است به مردم میگویند این که میشنیدید خداوند در کتاب محفوظ خود مقدر کرده که تا روز قیامت در قبر بیارمید این است آن قیامت. علمی خاص را تنها برای طائفهای از بندگان که در روز قیامت، مقرب درگاه اویند اثبات میکند؛ افزون بر این که سؤال خداوند از پیامبران، خود اشاره به علم آنان دارد، چون اگر فاقد علم بودند، سؤال از ایشان معنا نداشت. (6)
پینوشتها:
1.مائده، آیه 109.
2.همچنان که آیه «وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً» (اسراء، آیه 85)؛ و از علم جز اندکی داده نشدهاید. دلالت دارد بر این که در عالم علمی است بیکران که از آن دریا جز قطرهای و از آن خروار، جز مشتی به آدمیان ندادهاند.
3.نساء، آیه 41.
4.زمر، آیه 69.
5.روم، آیه 56.
6.طباطبائی، ترجمه المیزان، ج 6، ص 292 – 296.
منبع مقاله:
رستمی، محمدزمان و آل بویه، طاهره، (1390)، علم امام (با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامی)، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّه قم)، چاپ دوم
/م