آندلس شبه جزيره اي است مربع شكل كه امروزه به دو كشور اسپانيا و پرتغال تقسيم شده در سال 92 هـ وليد ابن عبدالملك ششمين خليفه اموي شش، تا دوازده هزار نفر را به آندلس فرستاد كه از طريق دريا وارد آندلس شدند و آنجا را فتح كردند، با تسلط مسلمانان بر اندلس مشعل علم و دانش در اروپاي پر از توحش و جهل و ناداني روشن شد. بديهي است كه در طول 800 سال حكومت مسلمانان بر آندلس، انديشمندان و عالماني در صحنة اجتماعي و سياسي ظاهر شوند از جمله ابن طفيل، ابن رشد، ابن ماجه و …
امراء و خلفاي اندلس 14 تن بودند كه از سال 138 هـ تا 422 هـ حكومت كردند اما از سال 422 تا 897ه مناطق مختلف آندلس تحت حكومت ملوك الطوايفي بود، تا اينكه فرديناند مسيحي به اطراف غرناطه حمله برد و دست به كشتار و آتش سوزي زد، فرديناند با كمال بي رحمي راه آذوقه و خوار و بار مسلمانان را بست و از اين روي ابوعبدالله زمامدار وقت غرناطه برخلاف نظر سردار خود موسي ابن غسان كه مقاومت در مقابل دشمن را توصيه مي كرد در سال 897 هـ پيمان ننگيني با شاه مسيحي امضاء كرد و پايتخت تسليم شد.[1]گفته مي شود چون ابو عبدالله غرناطه را ترك كرد، در بلندي هاي شهر نگاهي حسرت بار به شهر كرد و گريست مادرش گفت: همانند زنان گريه كن، براي سلطنت ضايع شده اي كه مردانه حفاظت نكردي.[2]در سال 1499 م توسط كاردنيال قدرتمند حيمزد و سپس نروس كتابهاي اسلامي سوزانده شد و تغيير عقيده ديني از اسلام به مسيحيّت اجباري گرديد و در سال 1502م مسلمانان را بين پذيرش مسيحيت و تبعيد مخيّر كردند و در سالهاي 1525 تا 1526 اقداماتي نظير اين در ساير شهرها عليه مسلمين اجرا شد.[3]آنان مسلمانان را مجبور به قبول مسيحيّت مي كردند و آن گاه به انگيزه و بهانه نفاق به محكمه تفتيش عقائد، «انگزيسيون» كشاندند. كاردنيال زيمنس، اسقف طليطله رأي داد كه همة اعراب غير مسيحي را با زن و فرزند از دم شمشير بگذرانند او همچنين هشتاد تا صد هزار جلد كتاب مسلمانان را آتش زد، راهبي به نام بلدا مي گفت:«اعراب مسيحي شده هم منافقند و بايد كشته شوند.» در سال 1610 فيليپ دوّم حكم اخراج همه مسلمانان را صادر كرد، در عرض يك ماه يك ميليون مسلمان از آندلس رانده شدند، آورده اند كه در يك مسافرت جمعي مسلمانان از اسپانيا به آفريقا صد هزار نفر كشته شدند. با فتح فرديناند در سال 1492 م تا 1610 م سه ميليون نفر از جمعيّت اسپانيا كاسته شد.[4]در يك نگاه عوامل سقوط دولت مسلمانان در اسپانيا عبارت بودند از:
1. تهاجم فرهنگي و دادن آزادي بي حد به كشيشان مسيحي در تبليغات ديني و سرازير شدن مبلغان و مبشّران مسيحي روم و اروپا به اسپانيا.
2. بي لياقتي و بي كفايتي خلفاي بغداد.
3. اشاعة ميخوارگي و شهوت راني در بين جوانان مسلمان توسط ايادي كليسا.
4. خيانت زمامداران و وزراء بي تعهد اندلس نسبت به اسلام و وطن اسلامي جديد.
5. نفوذ فكري، فرهنگي مسيحيان در فرهنگ مسلمانان و تأسيس دانشگاه، و مدارس مسيحي! در عصر ملوك الطوايفي.
6. دور بودن و جدا بودن از مركز اسلام.
7 . تجزيه حكومت اسلامي.
8. نژاد پرستي حاكمان عرب آندلس و تحقير مسلمانان ديگر.
9. عدم نقش آفريني عالمان مسلمان در جلوگيري از انحرافات سياسي و اجتماعي و اخلاقي.
10. احضار نابجا و خصمانه يا حسودانه موسي بن نصير و طارق توسط خليفه شام.
11. پيدايش سه قطب قدرت و سه خليفه همزمان(قرطبه، قاهره، بغداد) در بين مسلمين.
12. ازدواجهاي امراء و حكام و … با زنان و دختران فرنگي و اسپانيايي و پر شدن حرمسراها از زنان مسيحي.
13. توجه حكام به عياشي و خوشگذراني.
14. تقسيم بندي و اسكان عشاير و ملت هاي مسلمان در هر بخش و استان.
15. كم توجهي عامّه مسلمانان به اسلام و امور فرهنگي.
16. فروش باغات و زمينهاي كشاورزي به مسيحيان.[5]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ عرب نوشته فيليپ حتّي ترجمه ابوالقاسم پاينده.
2. تاريخ اسلام در غرب نوشته آل علي.
3. صحنه هاي تكان دهندة تاريخ نوشته عبدالله عدنان و ترجمه علي دواني.
4. تاريخ حكومت مسلمين در اسپانيا نوشته محمّد ابراهيم آيتي.
پي نوشت ها:
[1] . حسني، علي اكبر، تاريخ تحليلي و سياسي اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ اوّل، 1379، ج2، ص344.
[2] . آيتي، محمّد ابراهيم، آندلس يا تاريخ حكومت مسلمين در اروپا، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1363، ص709.
[3] . وات، مونتگومري، اسپانياي اسلامي، ترجمه محمّد علي طالقاني، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1359، چاپ اوّل، ص179.
[4] . حسني، علي اكبر، تاريخ تحليلي و سياسي اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ اوّل، 1379، ج2، ص347.
[5] . همان، ص360.