سوره احقاف، آيه 35: («فَاصبرْ كَمَا صبرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسلِ…»)
«اولواالعزم» به معناى صاحبان «عزم» است. «عزم» به معناى اراده محكم و استوار است، راغب در «مفردات» مى گويد: عزم به معنى تصميم گرفتن بر انجام كارى است (عقد القلب على امضاء الامر).
در قرآن مجيد گاهى «عزم» در مورد «صبر» به كار رفته، مانند “و لمن صبر و غفر ان ذلك لمن عزم الامور”: (كسى كه صبر كند و عفو نمايد اين از عزم امور است ) (شورى 43).
و گاه به معنى «وفاى به عهد» مانند: “و لقد عهدنا الى آدم من قبل فنسى و لم نجد له عزما”: (ما به آدم از قبل عهد كرديم ، اما او فراموش كرد و بر سر عهد خود نايستاد) (طه 115).
ولى با توجه به اين كه پيامبران صاحب شريعت جديد و آئين تازه، با مشكلات و گرفتاري هاى بيشترى روبرو بودند و براى مقابله با آن عزم و اراده محكمترى لازم داشتند به اين دسته از پيامبران،«اولواالعزم» اطلاق شده است، و آيه مورد بحث نيز ظاهرا اشاره به همين معنا است. در ضمن اشاره اى است به اين كه پيغمبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نيز از همان پيامبران است، زيرا مى گويد «تو هم شكيبائى كن آنگونه كه پيامبران اولواالعزم شكيبائى كردند». و اگر بعضى «عزم» و «عزيمت» را به معنى «حكم و شريعت» تفسير كرده اند به همين مناسبت است، و گرنه «عزم» در لغت به معنى شريعت نيامده است.
به هر حال طبق اين معنى «من» در «من الرسل»، تبعيضيه است و اشاره به گروه خاصى از پيامبران بزرگ است كه صاحب شريعت بوده اند، همانها كه در آيه 7 سوره احزاب نيز به آنان اشاره شده : “و اذ اخذنا من النبيين ميثاقهم و منك و من نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم و اخذنا منهم ميثاقا غليظا”: (به خاطر بياور هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم ، و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم ، از همه آنها پيمان محكمى گرفتيم ) (احزاب – 7).در اينجا بعد از ذكر همه انبياء به صورت جمع ، به اين پنج پيامبر بزرگ اشاره مى كند، و اين دليل بر ويژگى آنها است .
در آيه 13 سوره شورى نيز از آنها سخن مى گويد: “شرع لكم من الدين ما وصى به نوحا والذى اوحينا اليك و ما وصينا به ابراهيم و موسى و عيسى”؛ (آئينى براى شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده بود و آنچه را بر تو وحى فرستاديم و بر ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم ).
روايات فراوانى در منابع شيعه و اهل سنت نيز در اين زمينه نقل شده است كه پيامبران اولواالعزم همين پنج تن بودند، چنانكه در حديثى از امام باقر و امام صادق (عليهماالسلام ) آمده است :(منهم خمسة : اولهم نوح ، ثم ابراهيم ، ثم موسى ، ثم عيسى ، ثم محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم )).
در حديث ديگرى از امام على بن الحسين آمده است :(منهم خمسة اولواالعزم من المرسلين : نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ))، و هنگامى كه راوى سؤ ال مى كند: لم سموا اولوا العزم : (چرا آنها اولواالعزم ناميده شدند)؟ امام در پاسخ مى فرمايد:(لانهم بعثوا الى شرقها و غربها، و جنها و انسها): ((زيرا آنها مبعوث به شرق و غرب و جن و انس شدند).
و باز در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) آمده :(سادة النبيين و المرسلين خمسة و هم اولواالعزم من الرسل و عليهم دارة الرحى نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم )).(بزرگ پيامبران و رسولان پنج نفرند، و آنها پيامبران اولواالعزم هستند و آسياى نبوت و رسالت بر محور وجود آنها دور مى زند، آنها نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بودند).
در تفسير (در المنثور) از ابن عباس نيز همين معنى نقل شده كه پيامبران اولواالعزم همين پنج نفرند.
ولى بعضى از مفسران اولواالعزم را اشاره به پيامبرانى مى دانند كه ماءمور به پيكار با دشمنان شدند.
بعضى عدد آنها را 313 نفر دانسته و بعضى همه پيامبران را اولواالعزم (صاحبان اراده قوى ) مى دانند و مطابق اين قول من در من الرسل بيانيه است نه تبعيضيه .
ولى تفسير اول از همه صحيحتر است و روايات اسلامى آنرا تاءييد مى كند.
منبع:
تفسير نمونه ج21ص377تا380