خانه » همه » مذهبی » عطوفت امام علی (ع)

عطوفت امام علی (ع)

عطوفت امام علی (ع)

امام علی(ع) روزی یکی از بردگان را صدا زد، و او جواب نداد،
چند بار نام او را بلند خواند و او شنید و پاسخ نداد.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) خود به نزد او آمد و فرمود:

0031909 - عطوفت امام علی (ع)
0031909 - عطوفت امام علی (ع)

نویسنده: محمد دشتی

 

1- عفو برده ی خطاکار

امام علی(ع) روزی یکی از بردگان را صدا زد، و او جواب نداد،
چند بار نام او را بلند خواند و او شنید و پاسخ نداد.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) خود به نزد او آمد و فرمود:
مگر صدای مرا نشنیدی؟
گفت:
چرا شنیدم، چون از عقوبت شما ایمن بودم ، خواستم شما را به خشم آورم.
امام علی (ع) فرمود:
من هم به خشم می آورم آن شیطانی را که تو را این چنین اغفال کرد.

***

سپس او را در راه خدا آزاد کرد .(1)

2- روش برخورد با نیازمند

حارث همدانی حاجتی داشت، به منزل حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) رفت، امام علی (ع) پس از سلام و احوال پرسی، فرمود:
آیا خواسته ای داری؟
حارث گفت: آری.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) بلند شد. و چراغ را خاموش کرد و فرمود:
ای حارث! چراغ را خاموش کردم که در برابر خواسته ات دچار ذلّت و خواری نشوی.
حال هر چه می خواهی بگو!
زیرا از پیامبر اکرم (ع) شنیدم:
اَلحَوائِجُ أمانَهُ مِنَ الله فِی صُدُور الِعباده فَمَن کَتَمها لَهُ عِبادَهُ و مَن أفشاها کانَ حَقَّاً عَلَی مَن سَمَعها أن یُعیُنَهُ

***

«خواسته های مردم در دل های بندگان أمانت است، هر کس آن را پنهان دارد برای او عبادت نوشته می شود، و کسی که آن را آشکار کند، باید شنوندگان او را یاری کنند.»(2)

***

1- کمک به یهودی در راه مانده

مرد یهودی که از شام با چند الاغ گندم به کوفه می آمد، در نزدیکی های شهر کوفه، الاغ های او با بار گم شده بودند و بی نوا با دوست قدیمی خود، حارث اعور همدانی، تماس گرفت و به امام علی (ع) متوسل شد.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) شخصاً الاغ های او را پیدا کرد و آن شب تا سحر از اموال او حفاظت نمود،
و تنها برای نماز صبح از یهودی جدا شد،
پس از نماز او را به بازار برد، اموال او را به فروش رساند، و نیازهای او را برآورد.
وقتی مرد یهودی آن همه ایثار و بزرگواری را از امام علی (ع) دید، مسلمان شد و گفت:
أشهَدُ أنَّکَ عالِمُ هذِهِ الأُمَّه، وَ خَلِیفَهُ رَسُولِ اللهِ(ص) عَلَی الجِنِّ والأنِس

***

«گواهی می دهم که تو دانشمند امت اسلامی، و جانشین پیامبر (ص) بر جن و آدمیان می باشی.»(3)

***

2- دستورالعمل برخورد با مردم

از نظر امام علی (ع) مردم بندگان خدا و محترمند، و کارگزاران حکومتی باید در خدمت مردم باشند، از این رو در تمام نامه ها کارگزاران دولتی را به تواضع و فروتنی دعوت می فرمود:
و به فرمانداران خود نوشت:
لا تَسخَروا المُسلِمِینَ وَ مَن سَألَکُم غَیرَ الفَرِیضَهِ فَقَدِ اعتَری فَلا تَعطُوه

***

«مسلمانان را مسخره نکنید و کسی که بیش از حق خود از شما درخواست کرد، تجاوز کرده، به او چیزی ندهید.»(4)

***

3- عیادت از مریض

امام علی (ع) تا شنید که صعصعه بن صوحان مریض است فوراً به عیادت او رفت و از او دلجوئی کرد، و از ساده زیستی صعصعه تعریف کرد و فرمود:
وَاللهِ ما عَلِمتُکَ إلا خَفیفَ المَؤُنَهِ حُسنَ المعُونَهَ

***

«سوگند به خدا از تو جز زندگی ساده و نیکو یاری دادن به مردم، سراغ ندارم»

***

صعصعه نیز از رحمت و محبت امام علی (ع) قدردانی کرد.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) به هنگام خداحافظی توجه او را به یک تذکّر اخلاقی جلب نموده فرمود:
«مبادا عیادت کردن من تو را مغرور سازد و بر قبیله ی خود فخر بفروشی !! که خداوند انسان های مغرور و فخرفروش را دوست ندارد.»(5)

***

4- آداب سلام کردن

برخی در روابط اجتماعی، ادب و احترام را رعایت نمی کنند، که هم اکنون در بسیاری از کشورهای غربی و شرقی مردم در روابط اجتماعی خود بدون «سلام کردن» از کنار هم ردّ می شوند.
در مقابل، بعضی دیگر در سلام کردن دچار افراط شده و به مرز چاپلوسی نزدیک می گردند.
امام علی (ع) به این نکته توجه دارد که اعتدال حتی در سلام کردن نیز باید حفظ گردد که فرمود:
سلام دارای چهار صیغه است:
سَلامٌ عَلَیک
سَلامٌ عَلَیکُم
السَلامٌ عَلیَک
السَلامٌ عَلَیکُم

***

اگر سلام کننده عبارت «و رَحمَهُ الله» را بر سلامش افزود، تو نیز متقابلاً بیفزای، و اگر کلمه ی «و بَرکاتُهُ» را نیز اضافه کنی، در زمره ی کسانی خواهی شد که تحیّت دیگران را به نحو احسن پاسخ می دهند.
خداوند متعال می فرماید:
«وَ إذا حُیِّیتُم فَحَیُّوا بِأحسَنِ مِنها اَو رُدُّها اِنَّ اللهَ عَلَی کُلِّ شیءٍ حَسِیباً»(6)

***

«چون مورد تحییت و اکرام قرار گرفتید، شما نیز متقابلاً آن را به وجه نیکوتر و یا دست کم به همان گونه پاسخ گوئید، که خداوند بدون تردید همه چیز را به حساب می آورد.»

***

اگر سلام کننده ، عبارت:
«وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ»
را بر سلام خویش افزود بهتر آن است که به همان نحو پاسخ گفته و چیزی بر آن اضافه نکنند.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) بر جماعتی می گذشت و بر آنها سلام کرد، آنان در پاسخ خویش عبارت؛
«وَ مَغفِرَتُهُ وَ رِضوَانُهُ» را افزودند
حضرت فرمود:
از حدّ سلام ملائکه به پدر ما ابراهیم (ع) تجاوز نکنید.
و نیز فرمود:
صیغه ی سلام را 10 حَسَنه و ثواب است و افزودن کلمه ی «و رَحمَهُ اللهِ» را 20 حَسَنه و کلمه ی «وَ بَرَکاتُهُ» را 30 حسنه است.(7)

5- ارزش مصافحه کردن

در روابط اجتماعی و برخورد انسان ها با یکدیگر، در هر قوم و قبیله ای، آداب و رسوم خاصی مطرح است.
برخی برای هم دست بلند می کنند.
و بعضی کلاه از سر برداشته و ابراز محبت می کنند. و قومی در برابر هم خم و راست می شوند.
اما در اسلام مصافحه و سلام کردن سنت است.
حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود:
به هنگام ملاقات با یکدیگر با هم مصافحه کنید و با روی خوش برخورد کنید، که گناهان شما را می ریزد. و در برخورد با دشمن خود نیز، با او مصافحه کنید، هر چند او نخواهد، زیرا این دستور الهی است و دشمنی را از بین می برد.(8)

6- احکام عطسه زدن

سیستم بدن انسان وقتی سالم است، و سیستم تنفسی وقتی عیب و نقصی ندارد، در برابر نور، حرارت، گرد و خاک و اجسام خارجی واکنش نشان داده و هوای موجود در شُش ها را با سرعت 75 کیلومتر در ساعت به بیرون می راند که مجموعه ی اینگونه واکنش ها از نظر فیزیولوژی، عطسه زدن نام دارد.
اما در اقوام و ملل جهان خرافات و برخوردهای گوناگونی نسبت به عطسه زدن مطرح است.
در صورتی که در روابط اجتماعی اسلام، حضرت امیرالمؤمنین (ع) رهنمود داد که اگر شخصی نزد شما عطسه زد به ا و بگوئید:
یَرحَمَکُمُ الله ( خدا شما را رحمت کند)

***

او در جواب شما بگوید:
یَغفِرَالله لَکُم وَ یَرحَمَکُم(9)

***

«خدا شما را ببخشاید و بر شما رحمت آورد»

***

7- نقش روز جمعه در روابط اجتماعی

گر چه هر روز، روز خداست، اما برخی از روزها بعلل فراوانی به برخی از کارها اختصاص دارد که جای دقت و ارزیابی است.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
در روز جمعه به خواستگاری بروید و عقد را در روز جمعه بخوانید(10)

***

8- احترام به آزادی مردم

مردم، یاران و طرفداران یا مخالفان، همه در حکومت حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) آزاد بودند و حقوق همه رعایت می شد،
نه کسی را مجبور می کردند که در جائی زندگی کند،
و نه انسانی را بازور به کاری می گماشتند، بلکه با تبلیغات و هدایتگری، مردم را آگاهی می دادند تا خود انتخاب کنند.
در اینجا توجه به برخی از نمونه ها ضروری است:

اول – امام علی (ع) و فراریان

سهل بن حنیف انصاری فرماندار مدینه برای آن حضرت نوشت که:
جماعتی از مردم مدینه مخفیانه به سوی شام فرار می کنند و به معاویه می پیوندند.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در پاسخ نوشت:
أما بَعدُ، فَقَد بَلَغَنِی أنَّ رِجَالاً مِمَّن قِبَلَکَ یَتَسَلَّلُونَ إلیَ مُعَاوِیَهَ، فَلَا تَأسَف عَلی مَا یَفُوتُکَ مِن عَدَدِهِم وَیَذهَبُ عَنکَ مِن مَدَدِهِم ، فَکَفَی لَهُم غَیّاً، وَ لَکَ مِنهُم شَافِیاً ، فِرَارُهُم مِن الهُدَی والحَقِّ ، وَ إیضَاعُهُم إلی العَمَی والجَهلِ
وَإنَّمَا هُم أهلُ دُنیَا مُقبِلُونَ عَلیهَا، وَ مُهطِعُونَ إلَیهَا، وَ قَد عَرَفُوا العَدلَ وَ رَأوهُ، وَ سَمِعُوهُ وَ وَعَوهُ، و عَلِمُوا أنَّ النّاسَ عِندَنَا فِی الحَقَّ أسوَهُ، فَهربُوا إلَی الاَثَرَهِ، فَبُعداً لَهُم و سُحقاً!!
إنَّهُم- واللهِ – لَم یَنفِرُوا مِن جَورٍ، وَلَم یَلحَقُوا بِعَدلٍ، وَ إنَّا لَنَطمَعُ فِی هذَا الاَمرِ أن یُذَلِّلَ اللهُ لَنا صَعبَهُ، وَیُسَهِّلَ لَنَا حَزنَهُ، إن شَاءَ اللهُ والسَّلامُ

• روش برخورد با پدیده ی فرار

«پس از یاد خدا و درود! به من خبر رسیده که گروهی از مردم مدینه به سوی معاویه گریختند، مبادا برای از دست دادن آنان، و قطع شدن کمک و یاریشان افسوس بخوری! که این فرار برای گمراهیشان، و نجات تو از رنج آنان کافی است، آنان از حق و هدایت گریختند، و به سوی کوردلی و جهالت شتافتند.
آنان دنیا پرستانی هستند که به آن روی آوردند، و شتابان در پی آن گرفتند، عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و به خاطر سپردند، و دانستند که همه ی مردم در نزد ما، در حق یکسانند، پس به سوی انحصارطلبی گریختند دور باشند از رحمت حق، و لعنت بر آنان باد.
سوگند به خدا! آنان از ستم نگریختند، و به عدالت نپیوستند،، همانا آرزومندیم تا در این جریان، خدا سختی ها را بر ما آسان، و مشکلات را هموار فرماید.
ان شاء الله با درود.» (11)

دوم – آزادی در کار

مردم شهری خدمت امام علی (ع) آمدند و مدّعی شدند:
در آن شهرستان، نهری است که با مرور زمان پر شده و آثارش از میان رفته و حفر مجدّد آن برای مسلمانان ضروری است.
آنگاه از آن حضرت خواستند که به حاکم شهر بنویسد تا برای حفر نهر، مردم را به بیگاری (کار اجباری) بگیرد.
حضرت امیرالمومنین علی (ع) حفر نهر را پذیرفت ولی بیگاری را قبول نکرد و به عامل خود «قرظه بن کعب» (12) چنین نوشت:
«اما بعد، عده ای از اشخاص که از منطقه ی حکم فرمائی تو هستند نزد من آمده و گفتند:
در آنجا نهری است که پُر شده و کندنش برای مسلمانان بسیار سودمند است.
اگر آن را حفر کنند و از آنجا استفاده نمایند سود کلانی خواهند برد و در این صورت به پرداخت مالیات توانا می شوند.
پس آنها را بخوان و تحقیق نما، اگر موضوع چنان است که گفته اند به هر کس که مایل است نهر را حفر کند، به او اجازه ی تعمیر و حفر آن را بده و این را در نظر دار که نهر از آنِ کسی است که به میل خود در آن کار کند، نه کسی که مجبور شده باشد، و من مایل هستم که آبادکننده قوی و آزاد باشد نه ضعیف و مجبور.
والسّلام.(13)

***

در این دستورالعمل بهره کشی از مردم، و بکارگیری اجباری و وادار کردن ممنوع اعلام شد.
امام علی (ع) رهنمود داد که نهر آن سامان را کسانی که قدرتمندند و توان کاری لازم را دارند، تعمیر و لایروبی کنند و از ره آورد کار خود نیز بهره مند باشند.
از این دستورالعمل حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) انواع پیمانکاری را می شود قانونی و مجاز شمرد.

سوم – آزادی در بیعت

الف – سعد بن ابی وقّاس یکی از اصحاب شورا بود و از بیعت کردن با امیرالمؤمنین (ع) سرباز زد.
امام علی (ع) او را به حال خود واگذاشت و فرمود:
رها کنید بِرَوَد!!
ب- عبدالله بن عمر از بیعت با حضرت امیرالمؤمنین (ع) امتناع ورزید،
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) از او ضامن خواست که بر ضد حکومت فعّالیّت نداشته باشد، از آن هم امتناع کرد، باز امام علی (ع) او را آزاد گذاشت .(14)

پی نوشت ها :

1- مجالس الواعظین ج 1 ص 279-و- عین الحیاه و مجموعه ی ورّام
2- بهج الصّباغه ج 12 ص 212.
3- ابواب الجنان و مجالس الواعظین ج 1 ص 281.
4- نهج السعاده ج 4 ص 26 -و – معادن الحکمه ج 1 ص304.
5- تاریخ یعقوبی ج 2 ص 193 -و- مناقب امیرالمؤمنین (ع) ج 2 ص 84.
6- سوره ی نساء آیه 86.
7- حلیه المتّقین باب یازدهم فصل دوم.
8- حلیه المتقین باب یازدهم، فصل دوم
9- حلیه المتقین باب یازدهم، فصل دوم
10- حلیه المتقین باب چهارم، فصل سوم
11- نامه ی 70 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف -و- ترجمه ی صوت العدالت الانسانیّه ص 102.
12- قرظه از یاران پیامبر خدا (ص) است. اسدالغابه ج 4 ص 202 است.
13- علی (ع) و فرزندانش ص 170.
14- ناسخ التواریخ ج 1 ص 221.

منبع مقاله: دشتی، محمد؛ ( 1380)، امام علی (ع) و اخلاق اسلامی، قم: انتشارات امیرالمؤمنین (ع)، جلد اول چاپ سوم.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد