علاج بیماری یک واجب فوری !
علاج بیماری یک واجب فوری است !
آیا معصیت یک نوع بیماری است؟
تعبیرهای قرآنی از گناه، در آیات متعددی، ما را بر آن میدارد که پاسخ مثبت بدهیم و بگوییم آری.
در سوره بقره آیه ده، نفاق را یک نوع بیماری توصیف میکند: « فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً » «در دلهایشان بیماری ( حسودی و کینهتوزی با مؤمنان ) است و خداوند ( نیز با یاری دادن و پیروز گرداندن حق ) بیماری ایشان را فزونی میبخشد». بدیهی است در اینجا مراد از بیماری قلب آنان، سرعت و شتاب نبض و کندی خفقان آن نیست.در تصاویر مختلفی چنین توصیفی در سورههای قرآن شایع است تا جائیکه در سوره احزاب، سه بار تکرار شده است و اختلاف سیاق تعبیر بر اختلاف مقصود، از آن دلالت میکند. خداوندا در سیاق نصیحت، به امهات المومنین میفرماید: « إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ » « اگر میخواهید پرهیزگار باشید ( به گونه هوسانگیز ) صدا را نرم و نازک نکنید ( و با ادا و اطواری بیان ننمایید ) که بیمار دلان چشم طمع به شما بدوزند» و مراد از بیماری، در اینجا همان اضطرابات روحی غریزه جنسی است که به گونهای در میآید که در چیزی طمع میکند و هوس مینماید، که جایگاه طمع و هوس نیست و به جای اینکه زمام خویشتن را نگه دارد، و آرام بگیرد، لجام گسیخته میگردد و به ناشایست روی میآورد.
واجب است برای شستشوی برون و درون از گناه، به خاطر دست یافتن به مغفرت و بهشت اقدام فوری نمود، و برای تحقق توبه و انابه، شتاب و عجله به خرج داد، که تأخیر توبه حتی در یک لحظه روا نیست، زیرا با توجه به آیات قرآن مجید واگذاردن توبه به هر علتی که باشد ستم و ظلم است، و این ستم و ظلم بدون تردید گناهی علاوه بر گناهان دیگر است.
و به هنگامی که احزاب به مدینه هجوم آوردند و مدینه را سخت محاصره کرده بودند گروهی از مترددان و سست ایمانان بودند که میترسیدند، و خداوند درباره آنان میگوید:
« وَإِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً »
« و ( به یاد آورید ) زمانی را که منافقان و آنان که در دلهایشان بیماری ( نفاق ) بود میگفتند : خدا و پیغمبرش جز وعدههای دروغین به ما ندادهاند . » احزاب/12.
میتوان گفت، که بیمار دلان، گروهی دیگر از مردمند که در جزع و بی تابی و ترس از رویارویی با دشمن و شک در کار پیامبر بزرگوار اسلام و عاقبت آن، آنقدر پیش رفتهاند که منافقان بدین گروه تشبیه شدهاند و منافقان نیز جزو آنان به شمار میآیند. و آنان که اعراضشان آشکار است در کنار بیمار دلان میباشند و احوالشان از هم پیداست و آیه 60 سوره احزاب همه این اصناف را در خود جای داده است میفرماید : « لَئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلاً »؛ « اگر منافقان و بیمار دلان و کسانی که در مدینه ( شایعات بیاساس و اخبار دروغین پخش میکنند و ) باعث اضطراب ( مؤمنان و تزلزل دین ایشان ) میگردند ، از کار خود دست نکشند ، تو را بر ضدّ ایشان میشورانیم و بر آنان مسلّط میگردانیم ، آن گاه جز مدّت اندکی در جوار تو در شهر مدینه ، نمیمانند ( و بلکه در پرتو شوکت اسلام از آنجا رانده میشوند ) . »
خود را معالجه کنیم !
باید بداند که گناه بیماری است ، و انسان پاک به دنیا آمده است و بیماری ظاهر و باطن بر اثر یک سلسله عوامل خانوادگی ، اجتماعی و رفاقتهای ناسالم گریبان گیر انسان میشود وقتی بر انسان ثابت شد که گناه بیماری است و انسان بیمار باید معالجه شود به دنبال طیب میگردد چون برای بیماریهای معنوی هم طبیبان معالجی هست که با عمل به دستورات آنها بیماری ریشه کن میشود نسخه درمان گناه گنهکار عبادت از قرآن و نسخه انبیاء و امامان و علمای ربانی است.
میتوان گفت، که بیمار دلان، گروهی دیگر از مردمند که در جزع و بی تابی و ترس از رویارویی با دشمن و شک در کار پیامبر بزرگوار اسلام و عاقبت آن، آنقدر پیش رفتهاند که منافقان بدین گروه تشبیه شدهاند و منافقان نیز جزو آنان به شمار میآیند. و آنان که اعراضشان آشکار است در کنار بیمار دلان میباشند و احوالشان از هم پیداست و آیه 60 سوره احزاب همه این اصناف را در خود جای داده است
رسول خدا (ص) در کلامی خطاب به اهل گناه میفرماید: شما ای اهل گناه ، همچون بیماران هستید و پروردگار عالمیان چون طبیب است، صلاح مریض در عمل و تدبیر طبیب است، نه در اشتهای بیمار و خواستههای او. برخی از دستورات الهی برای معالجه چنین است :
1ـ ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله و یغفر لکم ذنوبکم …؟ ( اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید که خدا شما را دوست بدارد گناهان شما را بیامرزد …) .
2ـیا ایها الذین آمنوا ان تتقوالله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سئیاتکم و یغفرلکم ( آیه 8 سوره انفال )
3ـ فان تابوا و اقاموا الصلاه و آتوا الزکاه فخلوسبیلهم ان الله غفور رحیم .
بنابراین اگر گنهکار بخواهد توبه کند باید این امور را رعایت نماید .
توبه حقیقی
چنانکه امیر مؤمنان (ع) فرموده است برای توبه حقیقی این چنین است که شش برنامه باید اجرا شود :
1ـ پشیمانی بر آنچه که گذشت . 2ـ تصمیم جدی بر بازنگشتن به گناه 3ـ ادا کردن حقوق مردم به مردم 4ـ ادای واجبات ضایع شده 5ـ آب کردن گوشتی که بر گناه به بدن روییده تا جایی که اثری از آن گوشت نباشد 6ـ چشاندن رنج طاعت به بدن ، چنانکه لذت معصیت به آن چشانده شد .
چه ضمانتی برای اهل گناه وجود دارد که به آیندهای که به آن چشم دوختهاند برسند؟ چه کسی به شخص جوان تعهد داده که جوانی را پشت سر گذاشته به پیری برسد؟ از کجا که به هنگام غفلت از حق، و آلوده بودن به گناه، و غرق بودن در شهوات ناگهان مرگ در نرسد؟
پس از اینکه با عزم جدی بر ترک گناه و نیت خالص توبه کند و شرائط را رعایت نماید و به رحمت الهی امیدوار باشد ، خداوند نیز توبه پذیر است . آنگاه خواهد دید که زندگی در سایه بندگی و طاعت حق و به دور از گناه و معصیت چه لذت بخش و آرامش آفرین است .
شتاب برای درمان بیماری گناه
بیمار گناه باید به این حقیقت توجه داشته باشد، همانگونه که به وقت ظهور بیماری تن با شتاب و عجله برای درمان بیماری به طبیب مراجعه میکند، تا علاوه بر اینکه از درد رهایی یابد، بیماری ریشه در بدن ندواند و مزمن و غیرقابل علاج نشود، نسبت به درمان بیماری گناه هم باید عجله و شتاب به خرج دهد، و به سرعت بر اساس نسخهی حق وارد مدار نورانی توبه و انابه شود، تا سایهی شوم گناه و ظلمت معصیت، و شر شیطان و هوای نفس از خیمهی حیات رخت بر بندد، و نور قبولی توبه و انابه، و ضیاء رحمت و مغفرت، و روشنایی صحت و سلامت بر فضای زندگی بتابد.
این واجب از نظر فقهی و شرعی واجب فوری است، یعنی همان لحظه توجه گنهکار به گناه، و اینکه با چه وجود مقدسی به مخالفت برخاسته، و نعمت چه منعمی را تبدیل به گناه و معصیت کرده، و در برابر چه مولای کریمی به مبارزه و جنگ برخاسته، و رو در رو با چه وجود مهربانی شده، بدون معطلی و وقفه، و منهای به تأخیر انداختن درمان درد، باید توبه کند، و ریشهی گناه را در سرزمین وجود خود، با حرارت ندامت و آتش حسرت بسوزاند و زبالهی فحشا و منکرات را از صفحهی جان و تن، و قلب و روح پاک نماید، و از این راه مغفرت و رحمت حضرت محبوب را از افق وجود خود طلوع دهد، که به تأخیر انداختن توبه به امید آینده بدون شک نوعی گناه، و صورتی از معصیت، و امن از مکر الهی است، و ماندن در این حالت از گناهان کبیره است.
چه ضمانتی برای تأخیر توبه داریم ؟!
چه ضمانتی برای اهل گناه وجود دارد که به آیندهای که به آن چشم دوختهاند برسند؟ چه کسی به شخص جوان تعهد داده که جوانی را پشت سر گذاشته به پیری برسد؟ از کجا که به هنگام غفلت از حق، و آلوده بودن به گناه، و غرق بودن در شهوات ناگهان مرگ در نرسد؟
چه بسیار گنه کارانی که به خود نوید توبه و رجوع در آینده دادند، ولی به آینده نرسیدند.
چه بسیار جوانان آلوده دامنی که به خود گفتند: فعلاً تا جوانیم از شهوات و لذایذ بهرهمند شویم و به وقت پیری توبه کنیم، ولی مرگ در همان زمان جوانی گریبان آنان را گرفت.
گنهکار باید به این حقیقت واقف باشد، که ترک توبه، او را در کاروان ستمکاران قرار میدهد، و ستمکاران طایفهای هستند که خداوند آنان را دوست ندارد.
چه بسیار گنه کارانی که به خود نوید توبه و بازگشت به حق دادند ولی تکرار گناه و ادامهی معصیت، نفس آنان را به اسارت هوا و شیطان برد، و روح گنهکاری در آنان ثابت و پابرجا گشت، و قدرت و قوت توبه از دست آنان رفت، و هرگز موفق به انابه و رجوع به حضرت محبوب نشدند، علاوه بر آن بر اثر کثرت گناه و تداوم معصیت، و تراکم خطا، و سنگینی ظلمت، و دوری شدید از حق، و جدایی و فراق از طاعت، دچار تکذیب علایم و نشانههای حق، و انکار عذاب و عقوبت شدند، و آیات الهی را به مسخره گرفتند، و با دست خود، درب رحمت و مغفرت و توبه و انابه را به روی خود بستند!
«ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوای أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ».
آنگاه عاقبت کسانی که کارهای زشت انجام دادند، به جایی رسید که به تکذیب آیات حق برخاستند و دچار مسخره کردن آن آیات شدند!
بنابراین بر اساس آیهی شریفهی:
«وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ» .
به جانب مغفرت پروردگارتان و بهشتی که عرض آن عرض آسمانها و زمین است و برای اهل تقوا آماده شده بشتابید.
«… وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» .
گنهکار باید به این حقیقت واقف باشد، که ترک توبه، او را در کاروان ستمکاران قرار میدهد، و ستمکاران طایفهای هستند که خداوند آنان را دوست ندارد.
«وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ» .
گنهکار باید بداند، اهل گناه به شدت مورد نفرت و خشم و غضب خداوند و انبیا و اولیای الهی هستند تا جایی که حضرت مسیح به حواریون خود هشدار میدهد:
یَا مَعْشَرَ الْحَوارِیّینَ، تَحَبَّبُوا الَی اللَّهِ بِبُغْضِ اهْلِ الْمَعاصِی، وَتَقَرَّبُوا الَی اللَّهِ بِالتَّباعُدِ مِنْهُم وَالْتَمِسُوا رِضاهُ بِسَخَطِهِمْ «1».
ای یاران! به دشمنی و کینه نسبت به اهل گناه، خود را محبوب خدا نمایید، و به دوری جستن از آلودگان به خداوند نزدیک شوید، و خشنودی حق را از خشم و غضب نسبت به گنهکاران بجویید!
واجب است برای شستشوی برون و درون از گناه، به خاطر دست یافتن به مغفرت و بهشت اقدام فوری نمود، و برای تحقق توبه و انابه، شتاب و عجله به خرج داد، که تأخیر توبه حتی در یک لحظه روا نیست، زیرا با توجه به آیات قرآن مجید واگذاردن توبه به هر علتی که باشد ستم و ظلم است، و این ستم و ظلم بدون تردید گناهی علاوه بر گناهان دیگر است.
پينوشتها:
1ـ اقتدار به روش و منش پیامبران (ص)
2 ـ رعایت تقوا و خود نگهداری از گناه
3ـ گفتن به حق و صواب
4ـ اطاعت از رسول خدا (ص)
5ـ ایمان به خدا
6ـ قطع رابطه با گناه
7ـ برپا داشتن نماز
8- اعتراف و اقرار به گناه در پیشگاه حضرت حق .
منبع:سایت حوزه
ارسال توسط کاربر محترم سایت :alirezamazrooei
/ج